کد خبر: ۱۱۳۷

حکیم مهر -  مطلبی که در ذیل می خوانید در وبلاگ شخصی دکتر هومن ملوک پور منتشر شده که ضمن تشکر از ایشان در اینجا بازخوانی می گردد :

 

زمینی که ذره ذره آب می شود

 

ساده است از رانت خواری سخن گفتن، ساده است از برنج آلوده سخن گفتن، ساده است از تعدیل اقتصادی سخن گفتن. ساده است از سبز و سفید و قرمز حرف زدن. ساده است از خود در زمانه ای ایستا، سنگواره ایی بسازیم به این امید که آیندگانی درخور بهشت بسازیم. اصولا سخن گفتن در این زمینه ها به قول شاملو:" سخت آسان است". چرا متوجه نیستیم؟ جهانمان دارد ذره ذره از درون که نه، از برون خود را از بین می برد، و ما لعبتکان هیمه به آتشدانش میریزیم برای گرمتر شدن صحنه، و نمیدانیم که صحنه گردان خودزنی خودیم. بازیگران سیاه رویی چون "اتللو"، که در حال خنجر زدن بر پیکر معشوق خود و در نهایت بر خودند.
تمام سران دنیا با آن دک و پوز، بر فرش قرمز کپنهاگ، با آن گره های کروات بر گردن دور هم جمع شدند تا برای ما تصمیم بگیرند، برای حیات، برای دوباره زیستن،... اما صاحبان زر و زور هیچگاه به یاد نمی آورند که حیات زنجیره ایست وابسته به هم. زنجیره ای که اگر هر کدام از اجزاء آن را بگسلی، انگار کل آن را مورد خطر قرار داده ای. نمیدانند که از بین رفتن نسل یک حشره کوچک حتی، تا چه حد می تواند در تداوم چرخه حیات موثر باشد. شاید از دید آنها تعداد تسلیحات و ادوات جنگی ضامن حیات است، شاید پهناوری قلمروشان ممد حیاتشان است، نمیدانم. ولی بگذارید راجع به چیزی که می دانم حرف بزنم،... حیات وحش، محیط زیست. هیچ میدانید که در همین صد سال اخیر به خاطر زیاده طلبی و نادانی ما آدم ها که اشرف مخلوقاتیم! بیش از صد ها گونه حیوانی و هزاران گونه گیاهی از بین رفته اند و هزاران گونه از آنها در سطح جهان در حال نابودی اند؟ میدانم حوصله ندارید که به گونه های عجیب و غریب آنها اشاره کنم، اما تنها به نمونه های کوچکی از آنها در همین کشور خودمان توجه کنید، ببر ایرانی، شیر ایرانی، دوپای فیروز(1) که به کلی منقرض شدند و هیچ نشانی ازشان نمانده، یوزپلنگ و خرس سیاه و دهها گونه جانوری دیگر در یک قدمی انقراض هستند. گونه های گیاهی مانند "سرخس سلطنتی" و "رازک" ارسباران،"آزیل" که بومی جنگلهای زاگرس بود و یا "چتر زمین" که تنها در دامنه کوه سهند یافت می شد، مانند دهها گونه گیاهی دیگر ظرف همین 40 سال گذشته از بین رفتند و گیاهانی مانند "سرخدار" و "درخت آهن" هم مانند بیش از 2500 گونه گیاهی دیگر در معرض از بین رفتنند. اینها را که گفتم فقط مربوط است به محدوده کوچکی از این کره خاکی به نام ایران. اگر جهان شمول به قضیه بنگریم اوضاع خیلی خراب تر می شود.
اصلا دارم یواش یواش به این نکته می رسم که زیاده خواهی ما آدم ها که به طور تصاعدی در حال افزایش است، تبدیل به نوعی جنون شده. زیاده خواهی در داشتن، زیاده خواهی در خوردن، زیاده خواهی در لذت بردن و ... . کمی بیاندیشید، این همه غذا هایی تولید می کنیم که خوردنشان برای بدن مضر است و باعث به هم خوردن بالانس بدن می شود را با نگرانی که مبادا از بقیه عقب بیافتیم تولید می کنیم و میخوریم، بعد به سراغ دها جور دوا و درمان برای متعادل کردنشان می رویم. من مخالف خوردن گوشت نیستم، اما این روند تولید و مصرف آن به دیوانگی بیشتر شبیه است. کشور هندوستان به عنوان دومین کشور پرجمعیت جهان و یکی از پهناور ترین آنها، بسیار کمتر از کشورهای دیگر جهان در گرم شدن و تخریب آن سهم دارد. میدانید چرا؟ چون گوشت نیمی خورند و گاوداری ندارند(2) و به خاطر اعتقاداتشان با طبیعت و محیط زیستشان دوست هستند و به آن احترام می گذارند. در خیابانهای دهلی یا نمونه کوچکترش، کاتماندو در نپال که قدم می زنید، سگ و گربه و گاو در کنار انسانها به راحتی و تعامل در حال زندگی هستند و کسی به حریم دیگری تعدی نمی کند. اصلا آدمهایشان هم به هم کاری ندارند. بودایی و هندو و مسلمان در کنار هم به راحتی زندگی می کنند.نه این میخواهد آن یکی را بزور به بهشت بفرستد نه آن یکی قصد بردن این یکی را به جهنم دارد.
بگذریم، از زمین می گفتیم و نابودی محتومش اگر به دادش نرسیم. بیایید کمی بیشتر بیاندیشیم. روی کره ای زندگی می کنیم که در زمان مسیح حدودا 35 میلیون نفررا برروی خود داشته و الآن بیش از 6 میلیارد نفر! زمین همان زمین است، البته خسته تر و فرسوده تر، اما ما نزدیک به 200 برابر شده ایم، پرخورتر و پر مدعاتر! کمی بیاندیشیم با خود و با طبیعت مهربانتر باشیم.

 

(1)  دوپای فیروز نوعی جونده در غرب ایران بوده که از حدود 50 سال گذشته دیده نشده. علت نامگذاریش هم به خاطر آقای اسکندر فیروز است.

(2)  یکی از اصلی ترین عوامل گرم شدن زمین تبخیر مدفوع گاوها در گاوداری ها است.

 

نظر شما
ادامه