کد خبر: ۱۲۳۷۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
حرمت چهره‎های ماندگار باید به حد اعلی حفظ شود / دایره معرفی چهره‎های ماندگار نباید تنگ باشد / کارکرد چهره‎های ماندگار تقدیر در همایش‎ها نیست / دانشکده‎های غیر تهران گویی هیچ کارکرد پژوهشی ندارند! / چهره‎های ماندگار ستاد کشف و پرورش استعدادهای برتر تشکیل دهند...
noroz92sar2

حکیم مهر - نامه سرگشاده نوروزی مدیرمسئول حکیم مهر به جامعه بزرگ دامپزشکی کشور / بخش دوم

 

-          حرمت چهره‎های ماندگار باید به حد اعلی حفظ شود ولی نقد شرایط موجود هم یک وظیفه است

-          دایره معرفی چهره‎های ماندگار نباید تنگ باشد

-          کارکرد چهره‎های ماندگار تقدیر در همایش‎ها نیست

-          محقق خوب لزوماً مدرس خوبی هم هست؟

-          در ملاک گزینش چهره‎های ماندگار باید تجدید نظر نمود

-          تهران لزوماً مهد چهره‏های ماندگار نیست

-          دانشکده‎های غیر تهران گویی هیچ کارکرد پژوهشی ندارند!

-          بعضی از اساتید که مظهر علم و تعهد و اخلاق هستند مهجورانه از دسترس دانشجویان برای الگو قرار گرفتن دور می‎مانند

-          تشکل‎ها برای معرفی چهره‎های ماندگار و نخبه دامپزشکی به میدان بیایند

-          چهره‎های ماندگار ستاد کشف و پرورش استعدادهای برتر تشکیل دهند

-          اعطای لقب چهره ماندگار بهتر است به یک جوان با احتیاط صورت گیرد

-          در بخش خصوصی و غیردانشگاهی هم می‎توان به دنبال نخبگان و چهره‎های ماندگار بود

-          نقش چهره‎های ماندگار در حل و فصل مسائل پیش روی دامپزشکی باید بیش از این عیان باشد

بسمه تعالی

بینندگان محترم حکیم مهر، همکاران ارجمند و گرانقدر و جامعه شریف دامپزشکی کشور

سلام علیکم

پس از بیان کلیات در بخش نخست نامه که پیش از این تقدیم شد، این بار به مصادیق وارد شده و کمی درباره کسانی سخن می‎گویم که نوشتن و گفتن درباره آنان دشوار است و باید حرمت این عزیزان را به حد اعلی حفظ نمود. البته وظیفه و مسئولیت، نوشتن و گفتن در این باب را قدری آسان می‌کند و امیدوارم چهره‎های ماندگار محترم و ارزشمند این نوشتار را از سر دلسوزی تلقی فرموده و بر شاگرد کوچک خود خرده نگیرند.

نخست می‎خواهم دردی را بازگو کنم که شاید بغض خفته در گلوی برخی اعضای محترم هیأت علمی و حتی مجربین غیردانشگاهی در عرصه بالینی و بخش خصوصی هم باشد. اقدام ستاد چهره‎های ماندگار در معرفی پیشکسوتان و حتی جوانان نمونه به جامعه در عرصه‎های مختلف به منظور الگو قرار گرفتن آنان در عرصه زندگی و تلاش برای موفقیت و خدمت به اسلام و ایران اسلامی عزیزمان قابل تقدیر است اما متأسفانه در سالیان اخیر معرفی چهره‎های ماندگار در بخش دامپزشکی منحصر به شاخص‎های محدودی شده و این دایره، توان شناخت توانمندی و ماندگاری افراد دیگر را به دلیل تنگ بودن ندارد.

افسوس ازدست دادن چهره‎های ماندگار که تازه‎ترین آن در سال 91 با درگذشت مرحوم استاد دکتر بابامخیر شدت یافت باید جامعه دامپزشکی را در این فکر فرو برد که در مدت زمان اندک معرفی این چهره‎های ارزشمند از آنان چه استفاده‏ای شده است؟ آیا چهره‎های ماندگار کارکرد واقعی خود را داشته‎اند یا تنها از آنان برای دعوت در یک همایش و اهدای لوح تقدیر استفاده شده است؟

متأسفانه موضوع محقق و چهره‎ماندگار پژوهش با مدرس نمونه و نویسنده مطرح خلط شده و اینجانب این موضوع را به شرط توفیق و حیات در بخش‎های دیگر این نامه توضیح خواهم داد. به طور مثال آیا لزوماً چهره‎ ماندگار عزیزی که صاحب یک پژوهش ارزشمند در حوزه میکروبیولوژی است یا مقالات متعددی در عرصه بالینی دارد مدرس خوبی هم هست و بالعکس؟ این را به فرصت آتی واگذار میکنم اما می‎خواهم به این نکته اشاره کنم که ملاک گزینش چهره‎های ماندگار در عرصه دامپزشکی نباید تعداد مقالات و کتب ترجمه شده و حتی لزوماً و صرفاً رأی همکاران وی و معرفی از یک نهاد نظیر گروه دامپزشکی فرهنگستان علوم باشد. اگر چنین ملاکی تنها مبنا قرار گیرد این شائبه در میان دانشجویانی که مایل به الگو قراردادن چهره ماندگار هستند ایجاد می‎شود که یک گروه در یک دانشکده یا فرهنگستان دیگران را در دایره نقد عملکرد و ملاک‎های کنونی چهره‎های ماندگار وارد نمی‎کنند و این مسئله در دایره تنگ تهران محصور مانده و انگیزه را از استان‎های دیگر می‎گیرد.

درد اصلی اینجاست که یک دانشکده که از قضا قدیمی‎ترین دانشکده دامپزشکی هم هست کانون چهره‎های ماندگار می‎شود – مانند آنچه اکنون رخ داده – و سایر دانشکده‎ها گویی اصلاً فعالیت مشخص و چشمگیری نداشته‎اند و اساتید مستقر در آن دانشکده‎ها نه به دنبال پژوهش و تحقیق بوده‎اند و نه از شاخص‎های ماندگاری برخوردارند! همین نکته به ظاهر ساده دانشجو را به چه فکری وامی‏دارد؟ دانشجویی که در دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز، اهواز، مشهد و غیره تحصیل می‎کند با خود نمی‎اندیشد که سهم اساتید من در پژوهش چیست؟

حتی در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران نیز که تاکنون چند چهره ماندگار از خود به یادگار گذاشته افرادی بودند و هستند که شایسته کسب این عنوان می‎باشند ولی متأسفانه تاکنون به آنان توجه نشده و حتی شاگردی از مجموعه شاگردان یک استاد ممکن است به عنوان الگو به دانشجویان معرفی شود ولی استاد وی که مظهر اخلاق و تعهد و علم است مهجورانه از دسترس دانشجویان دور بماند!

البته اینجانب معتقد به منحصر دانستن چهره‎های ماندگار به مراسم ملی چهره‎های ماندگار تدارک دیده شده از سوی صدا و سیما – که بجای خود قابل تقدیر و شایسته است – نیستم و امیدوارم با تعیین و تدوین معیارهایی که حقیقتاً کاشف ماندگاری باشد در بخش‎های گوناگون افرادی از سوی انجمن‎ها و تشکل‌های دامپزشکی که کم هم نیستند سالانه در مراسم روز ملی دامپزشکی معرفی شوند.

تکرار تقدیر از یک چهره ماندگار در مراسم مختلف و آن هم هر سال نه تنها اثر مثبتی ندارد بلکه شائبه به ته دیگ خوردن کفگیر کشف استعدادها و توانمندی‌های ماندگار را به ذهن متبادر می‎کند. شائبه‎ای که به هیچ وجه حقیقت ندارد و اگر مدیریت درستی بر سر کشف ماندگاری و نخبگی اعمال شود آنگاه چهره‎های نخبه جدیدی چه بسا حتی با توانمندی‎های بیشتر از پیشینیان به جامعه دامپزشکی کشورمان معرفی می‎شوند.

البته به این میزان هم نباید بسنده کرد بلکه تازه کار اصلی از لحظه معرفی چهره‎های ماندگار یا نخبه آغاز می‎شود. نباید از توانمندی چهره‎ ماندگار یا نخبه غفلت نمود. امری که اکنون به راحتی انجام می‎شود و با معرفی یک چهره ماندگار سریال تقدیرها شروع و مع الاسف هنگام درگذشت یک استاد گرانمایه موج تأثر و تأسف پایان‎بخش این سریال خواهد بود. آیا به واقع کارکرد چهره ماندگار این است؟

اینجانب معتقدم از توانمندی چهره‎های ماندگار می‎توان به نحو بسیار بهتری استفاده نمود. ایجاد یک بنیاد پژوهشی یا انجمن تحت عناوینی نظیر (باشگاه پژوهشگران دامپزشکی) – (انجمن کشف و پرورش استعدادهای برتر) و نظایر آن می‎تواند به سرپرستی و هدایت چهره‎های ماندگار به شکل هیأت امنایی استعدادهای دانشجویی نخبه و برتر را شناسایی نماید و در زمینه‎های مختلف آنان را برای تبدیل شدن به یک چهره ماندگار هدایت کند. از لوازم تحقق این آرزو آن است که ما در زمینه‎ها و گرایشهای مختلف دامپزشکی چهره‎های ماندگار یا نخبه شناسایی و معرفی کنیم و حقیقتاً از آنان بخواهیم نقش و کارکرد واقعی خود را در رشد جامعه علمی کشورمان ایفا نمایند.

آیا نباید هر چهره ماندگار و نخبه بتواند حداقل یک چهره نخبه را به عنوان دست‎پرورده خود به جامعه تحویل دهد؟ مگر نه اینکه زکات علم نشر آن است؟ آیا باید از تبدیل شدن دانشجویانی با استعدادهای برتر و توانمندی‌های فوق‌العاده به چهره ماندگار هراس داشت؟ به همین میزان بسنده می‎کنم و در آینده اگر عمری بود زوایایی از مصادیق اجرایی و عملیاتی این پروژه پیشنهادی را شرح خواهم داد. امیدوارم چهره‎های محترم ماندگار و مسئولین به این پیشنهاد توجه فرمایند.

سه نکته دیگر هم باید در انتهای این بخش از نامه خود اشاره نمایم و مابقی را در مصادیق دیگر به بخش‌های بعدی که به تدریج تقدیم خواهم شد واگذار نمایم.

نخست آنکه یک جوان می‎تواند با دریافت نشان استعداد برتر، نخبه (در سطوح مقدماتی، متوسط و عالی) مدارجی را پله پله با انگیزه طی کند و مانند یک فرد نظامی که به تدریج به درجات بالا دست می‎یابد با پله پله پیمودن این مسیر به چهره ماندگاری مبدل شود که دیگران بتوانند مسیر طی شده را روی نقشه زندگی او  مشاهده و از آن پیروی و الگوبرداری کنند. اگر فردی در سنین جوانی به یکباره به چهره ماندگار تبدیل شود و خدای نکرده مراتب پیش‎گفته را طی نکرده باشد انگیزه‎ای برای فتح قلل نخواهد داشت و حتی به دلیل جوانی بیم آن می‌رود که اسیر هوای نفس و غرور هم بگردد. امید که در این نکته تأمل کنند آنان که مخاطب این نوشتار هستند.

نکته دوم آنکه هر چند دانشگاه مکانی ارزشمند و استاد هم انسانی قابل احترام است اما لزوماً نخبگی و ماندگاری منحصر در استادی دانشگاه نیست. چه بسا یک دامپزشک در بخش خصوصی مسیری پیموده باشد که یا زمینه ماندگاری یک محصول را در حرفه دامپزشکی رقم زده یا خود خدمتی ماندگار با تلاشی خستگی‎ناپذیر در مدیریت یا اجرا داشته باشد. آیا نباید او را هم نخبه و ماندگار دانست؟ کمی تأمل در این امر زوایای جالبی به رویمان از تلاش و پیشرفت می‎گشاید.

نکته سوم و پایانی که بسیار مهم است آنکه حل و فصل بسیاری از مسائل و تدوین بسیاری از سرفصل‌ها و رفع مشکلات آموزشی و اجرایی دامپزشکی باید سری به جمع نخبگان و ماندگاران حرفه دامپزشکی بزند. انتظار آن است که بزرگان و چهره‎های ماندگار از سکوت خود بکاهند و در مسائل مختلف اجرایی و آموزشی دامپزشکی نقش هدایتی خود را بیش از پیش ایفا نمایند.

در پایان از اساتید و پیشکسوتان و بزرگان حرفه دامپزشکی که حق زیادی به گردن جامعه دامپزشکی کشورمان دارند به سبب نقد برخی رویه‎ها در این بخش از نامه پوزش می‎خواهم و امیدوارم آنچه از دل برآمد بر دل نیز به فضل الهی بنشیند. ان شاء الله در بخش بعدی نامه به شرط توفیق و حیات به مصادیق دیگری از مسائل و مشکلات حرفه و جامعه شریف دامپزشکی کشورمان خواهم پرداخت.

دکتر محمد لطفی‎زاده / مدیرمسئول حکیم مهر

 

خبر مرتبط :

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
-
|
۱۱:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۱/۰۵
0
0
با سلام
در رابطه با نامه سرگشاده حضرتعالی در رابطه با موضوع چهره های ماندگار خواهشمند است توجه فرمایید که گروه دامپزشکی فرهنگستان علوم خود متشکل از اساتید مجرب و پیشکسوت از اکثر دانشکده های دامپزشکی کشور است. از طرف دیگر با توجه به قدمت دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و وجود اساتید گرانقدر در آن دانشکده که عموم اساتید سایر دانشکده ها (از جمله اینجانب) در دوره عمومی یا تخصصی مستقیم یا غیر مستقیم شاگرد آنان بوده اند انتخاب آن عزیزان دور از انصاف نیست. ضمن اینکه تمام اساتید انتخاب شده تا کنون الگویی نمونه برای همه اساتید کشور بوده اند. انتخاب بعضا اساتید محترم جوان تر نیز علاوه بر سابقه علمی ایشان، به خدمات علمی و پژوهشی و نیز تصویب و تدوین اسناد راهببردی و ماندگار علمی و فرهنگی در سطح کلان کشور برمیگردد که خود نیز آبرویی برای جامعه دامپزشکی می باشد.
با تشکر
نظر شما
ادامه