نقدی بر انتخاب افراد نمونه
دکتر عبدالحمید میمندی پاریزی
هر ساله در روزهای معینی از تعدادی افراد به عنوان نمونه تقدیر می شود. از جمله این روزها می توان به روز معلم، روز دانشجو، روز کارگر، روز زن، هفته پژوهش و مانند آن اشاره نمود. شیوه ای که افراد نمونه انتخاب می شوند، عموماً بدین صورت است که طی بخشنامه ای اعلام می شود افرادی که تصور می کنند نمونه هستند، خود را معرفی نمایند و برای این کار فرم هایی طراحی شده است که باید آنها را تکمیل نمایند. در این فرمها افراد فعالیتهای خودرا اعم از آموزشی، پژوهشی، خدماتی، نوآوری و غیره به صورت دستی یا در سایت وارد می نمایند. مسئولین ذی ربط این فرم ها را امتیازدهی می کنند و سپس از میان افراد، چند نفر را به عنوان نمونه انتخاب می کنند. روح حاکم بر فرم ها، کمّی است چون مشخص شده که هر مورد چند امتیاز می گیرد.
در این خصوص دو نکته مهم حائز اهمیت است: یکی اینکه توجه به کیفیت ضعیف است؛ آیا فرد ممتاز (از نظر امتیاز) از جمیع جهات شایسته نمونه بودن است یا خیر، که همواره مورد سوال است. ثانیاً آیا این روش درست است که فرد خودش را به عنوان نمونه یا برتر معرفی کند که جای تامل فراوان دارد. در بعضی حوزه ها چه دانشگاه و چه سایر مراکز، برخی افراد هر سال به عنوان نمونه معرفی می شوند؛ البته این افراد زحمت بیشتری می کشند در نتیجه امتیازات آنها از بقیه بیشتر می شود با این حال آیا باید هر سال همین افراد معرفی شوند. اگر از بعضی از این افراد برجسته خواسته شود که اجازه دهید امسال افراد دیگری معرفی شوند، به شدت ناراحت و برافروخته می شوند.
در این مورد خواننده محترم را خصوصاً مسئولین که نمونه ها را انتخاب می کنند، به حکایت زیر از گلستان سعدی جلب می نمایم. فکر می کنم عمق مطلب را در مورد موضوع فوق خواهید یافت:
"مطابق این سخن پادشاهی را مهمی پیش آمد، گفت: اگر این حالت به مراد من بر آید، چندین درم دهم زاهدان را. چون حاجتش بر آمد و تشویش خاطرش برفت، وفای نذرش بوجود شرط لازم آمد. یکی را از بندگان خاص کیسه درم داد تا صرف کند بر زاهدان. گویند غلامی عاقل هشیار بود، همه روز بگردید و شبانگه باز آمد و درم ها بوسه داد و پیش ملک بنهاد و گفت: زاهدان را چندانکه گردیدم نیافتم، گفت: این چه حکایت است، آنچه من دانم در این ملک چهار صد زاهد است. گفت: ای خداوند جهان، آنکه زاهد است نمی ستاند و آنکه می ستاند زاهد نیست. ملک بخندید، ندیمان را گفت: چنانکه مرا در حق خداپرستان ارادتست و اقرار، مرین شوخ دیده را عداوتست و انکار و حق به جانب اوست
زاهد که درم گرفت و دینار زاهدتر از او یکی به دست آر
هیچوقت یک فرد نمونه واقعی نمی گوید من نمونه هستم، همچنانکه در حکایت فوق به شیوه ظریفی بیان شده است. لازم است یک فرد نمونه واجد مقبولیت عامه باشد، اکثریت افراد مجموعه ای که فرد در آن کار می کند، او را تایید کنند. فرد نمونه یا برتر باید به گونه ای باشد که افراد سازمان اخلاق، رفتار، منش و تعامل را نیز از او یاد بگیرند.