تحلیل وقایع مرتبط با حرفه دامپزشکی در ماهی که گذشت
دکتر گیلگمش
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردیم، یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت...
فرصت اطاله کلام در این روزهایی که بصورت سنتی جامعه ایرانی مشغول تر از هر ماه دیگری است وجود ندارد، بنابراین بدون استفاده از مقدمه پردازی به سراغ سر تیترهای موجود جهت کامنت گذاری می رویم:
1- آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان همچنان می تازد:
ریاست محترم سازمان در سخنان اخیر خود در خراسان رضوی عنوان نمودند که کلیه ساز و کارهای لازم برای کنترل بیماری آنفلوآنزای طیور با هوشیاری مسئولان طراز اول دولت همچون معاون اول رئیس جمهور در اختیار ایشان و تیمشان قرار گرفته است و حمایت استانداران و فرمانداران از دامپزشکی باعث شده که بیماری را کنترل کنیم خوب این مطلب به خودی خود جای تبریک خدمت ریاست محترم سازمان دارد ولی از آخرین کامنت گذاری تا زمان نگارش این مطلب بیش از 7 استان دیگر به جمع استان های آلوده پیوستند و تنها ده استان از سی و سه استان کشور گزارشی از بیماری را ارائه نداده اند و این به معنای نبود بیماری در آنها نیست.
در این میان که ریاست محترم سازمان سخن از حمایت همه جانبه مسئولان طراز اول کشور از سازمان دامپزشکی کشور نموده اند ولی در انتهای مصاحبه شان از نبود امکانات نموده اند، همانطور که اخبار کاملاً متفاوتی از استان ها مخابره شده است، بطوریکه مدیر کل محترم استان کهگیلویه و بویر احمد در مصاحبه با تسنیم از نبود تجهیزات و حتی غذا برای پرسنل گلایه داشته اند؛ مرغ هایی که غیر قانونی از استان های آلوده مثل اصفهان به فارس جابجا شده اند برای دامپزشکی استان مقصد مشکل ساز بوده اند؛ مرغداران از عدم پرداخت غرامت ها گله مندند؛ هنوز برای تایید بیماری در یک استان متکی به مرکز تشخیص سازمان در تهران هستیم؛ بیش از دوازده میلیون قطعه مرغ تخمگذار معدوم شده اند و این روند همچنان ادامه دارد.
با اوصافی که در بالا به گوشه هایی از آنها اشاره کردیم، به نظر می رسد ریاست محترم سازمان دستور فرمایند تا مستنداتی برای ارباب جراید منتشر شود که در صورتی که سازمان دامپزشکی بیماری را کنترل نمی کرد چه اتفاقی در زمینه شیوع این بیماری در کشور می افتاد؟! این گزارش می تواند حداقل برای ریاست محترم سازمان بسیار راهگشا باشد. همچنین با توجه به شناختی که از آقای دکتر خلج در رسانه ها به دست آورده ایم ایشان همیشه بر مبنای مستندات و عدد و رقم صحبت نموده اند ولی در مورد این بیماری نه خود ایشان و نه مدیر کل دفتر طیور سازمان هیچ گاه عدد و رقم در گزارش های خود ارائه نداده اند و به کلی گویی اکتفا نموده اند.
البته محض اطلاع مسئولین محترم، شیوع سویه جدید در چین و مرگ فقط 79 نفر طی یک ماه از مواردی است که شرایط را پیچیده تر خواهد ساخت. در همین زمینه باید اذعان نمود که بدنه استانی سازمان و سازمان مرکزی در دو مسیر کاملاً متفاوت قدم بر می دارند؛ هرچقدر مدیران کل استان ها بر حاد و اضطراری بودن بیماری تاکید می کنند، سیگنال های مخابره شده از سازمان سعی در القای آرامش به مخاطبین را دارد که امیدواریم این سیگنال ها به همین شکل به مسئولین طراز اول کشور منتقل نگردد.
2- کلیپ های آموزشی آنفلوآنزای طیور که مدتی نایاب بود رسید:
بالاخره دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است، البته در انتهای هفته اول اسفند ماه که هوا رو به گرما می رود و طبیعتاً نوسان دمایی کمی اتفاق می افتد، اگر بخواهیم دوره شش ماهه معمول در شیوع آنفلوآنزا در ایران را از ابتدای پاییز تا انتهای فروردین در نظر بگیریم، درست در ماه انتهایی که جامعه از تب و تاب آنفلوآنزا افتاده است، این کلیپ ها آن هم با هدف قرار دادن مخاطب عمومی جامعه منتشر شدند و همچنان جمعیت هدف اصلی که همان روستائیان و صاحبان طیور سنتی هستند بدون توجه باقی مانده اند، ولی به هر روی از سازمان دامپزشکی کشور که مشکل را تشخیص داده و این نقیصه مهم را رفع نمودند باید تشکر کرد. همچنان از مدیر کل جدید روابط عمومی و بین الملل خواستاریم که ارتباط با رسانه ها را سرلوحه کار خود قرار دهند تا بیش از این در حق حرفه دامپزشکی اجحاف نگردد، چرا که ایشان هم سواد لازم و هم ابزار لازم برای برقراری این ارتباط ضروری را در اختیار دارند.
3- رئیس دامپزشکی افغانستان در ایران:
از جناب آقای دکتر خلج باز هم متشکرم که ارتباط با همسایگان شرقی و غربی و شمالی را در دستور کار قرار دادند و در این زمینه رئیس دامپزشکی افغانستان از مدت ها قبل در ایران بسر می برند و در این راستا به استان های مختلفی در ایران رفته اند که امیدواریم این امر منشاء گسترش ارتباطات فنی و اجرایی باشد.
البته در همين راستا خواهشمنديم تا برمبناي تعهدات بين المللي و منطقه اي كه بر عهده كشور مي باشد، ضمن هماهنگي با سازمان نظام دامپزشكي، سهم بخش خصوصي دامپزشكي را نيز در اين بازديدها و مذاكرات رسمي با كشورهاي همسايه به رسميت بشناسند و گوشه چشمي هم به فرصت هاي سرمايه گذاري و اشتغال بخش خصوصي در وراي مرزها داشته باشند ...
چه ايرادي دارد كه نمايندگان بخش خصوصي و رئيس سازمان نظام هم جلساتي با اين عزيزان داشته باشند تا بتوانند بر مبناي تعهدات بين المللي، سيستم هاي بخش خصوصي دو كشور نيز به يكديگر متصل گردند و از ظرفيت هاي موجود در كشورها براي حل مسائل و مشكلات مشترك و فيمابين استفاده گردد، يا اينكه بخش خصوصي ايران توانايي مشاركت در سيستم هاي بهداشت دامپزشكي آن كشورها را داشته باشد.
4- نشست مشترک با رئیس بخش فدرال مراقبت های دامپزشکی و قرنطینه دامی فدراسیون روسیه:
جای بسی مسرت و خوشبختی است که در گزارشی که از صدا و سیما پخش شد که البته هیچ انعکاسی هم در پرتال سازمان دامپزشکی کشور نداشت، تا کنون 28 شرکت ایرانی مجوزهای لازم را برای صادرات لبنیات به روسیه را دریافت نموده اند و 4 کارخانه مجوزهای لازم از دامپزشکی ایران و روسیه را دریافت نموده اند و 6 کارخانه دیگر هم معرفی شده اند. حال 6 و 4 چگونه به 28 می رسد برای ما هم غامض است و البته اینکه 300 هزار تن شیر خشک کجای ایران تولید و به روسیه صادر شده است کماکان مبهم است و بهتر است تا آمار بصورت دقیق ارائه گردد.
دکتر خلج به عنوان ریاست سازمان دامپزشکی کشور در این نشست راهکارهای تسهیل و تقویت روابط تجاری دو کشور را به منظور برقراری شرایط پایدار توسعه مبادلات را بررسی نمودند ولی همانگونه که از تصاویر این نشست هم به چشم می آید، مدیر کل دفتر طیور سازمان در جلسه حاضر نبوده اند تا در خصوص افزایش همکاری های مشترک در خصوص پرندگان مهاجر حامل ویروس آنفلوآنزایی که از روسیه به ایران مهاجرت می کنند، مذاکره ای داشته باشند. این انتقاد به چنین نشست هایی وارد است که ما فقط در مورد مراودات تجاری و تولیدی کار می کنیم و امر نظارت بر بهداشت را به سازمان تجارت و صنعت و معدن واگذار کرده ایم. البته آقای دانکورت اضافه نمودند که هیچ مشکل بهداشتی بین دو کشور نیست و برخی مشکلات تجاری وجود دارد که در مورد آنها با دکتر خلج به عنوان رئیس سازمان مذاکره نمودند و بناست تا مشکل به زودی حل شود.
بدین ترتیب خیالمان درباره محصولات تولیدی داخل کشور هم راحت شد و حالا باید ببینیم که کدامیک از محصولات ایرانی به روسیه خواهد رفت تا ما هم از آنها در مرز روسیه گیر بیاوریم و بخوریم، بلکه کمتر پالم بخوریم و کمتر بیمار شویم و صد البته که آنفلوآنزا و پرندگان مهاجر از روسیه هم مشکل داخلی ایران است و به روسیه ربطی ندارد؛ کاش آنفلوآنزا هم مانند گرد و خاک خوزستان بود که از وزیر تا رئیس جمهور موظف به پاسخگویی باشند.
5- پلنگ رودسر، چماقی که از آسمان نازل شد ولی در زمان برخورد به هویج تبدیل شد:
در خبرها داشتیم که یکی از گونه های جانوری حفاظت شده ایران در شمال در تله شکارچیان گرفتار شده و پس از تلاش تحسین برانگیز فعالان محیط زیست و سازمان محیط زیست گیلان و همچنین مردم منطقه در کوتاهترین زمان ممکن برای انجام درمان به تهران منتقل می شود. هرچند در این میان به میزان بسیار زیادی فعالیت های رسانه ای برای بهره برداری از نام حفاظت محیط زیست توسط عده ای و مصادره آن به نفع شخصی افراد صورت گرفت که در این میان برخی از همکاران نیز ناخواسته وارد این کارزار غیر واقعی گردیدند، ولی عقلانیت و خرد جمعی همکاران در بخش خصوصی و دانشگاهی علاوه بر حل مشکل با رفتار حرفه ای جلوی سودجویی ها را گرفتند.
در این میان سه نکته حائز اهمیت وجود دارد؛ اول اینکه: سازمان نظام دامپزشکی و سازمان دامپزشکی کشور به لحاظ اهمیت بالای موضوع می توانستند وارد موضوع شوند ولی از این کار طفره رفتند و یا در بهترین حالت همانند ما بی مسئولیتان (البته از نظر جایگاهی و سلسله مراتبی، وگرنه ما کلاً انسان های مسئولیت پذیری هستیم!!) فقط خبرها را خواندند و مسئولین نظام دامپزشکی استان تهران و گیلان هیچ نظری در این خصوص نداشتند. دوم اینکه بلوغ بخش خصوصی به حدی رسیده است که به راحتی در این موارد مسئولیت می پذیرد و از زیر بار آن موفق خارج می شود که باید آن را به فال نیک گرفت. سوم اینکه مسئولین نظام سایر استان هایی که حیات وحش قابل توجهی دارند بهتر است به فکر تربیت یا جذب بخش خصوصی توانمند در این زمینه ها باشند تا احیاناً در صورت عدم امکان دسترسی به تهران، کلیه عملیات های لازم در همان استان وقوع حادثه انجام پذیر باشد، به هر روی فرصت مغتنمی برای استانی مانند گیلان برای جذب سرمایه گذاری در این زمینه است. در انتها لازم است از آقای دکتر فتاحیان، دکتر معماریان، دکتر دهقان و دکتر ملازم که با همکاری و همفکری موجبات انجام عملیاتی موفق که مورد توجه رسانه ها بود را فراهم ساختند، تشکر و قدردانی نمایم.
6- تعویق مجدد و بلاتکلیفی شرکت کنندگان در آزمون استخدامی سازمان دامپزشکی کشور:
همانگونه که در خبرها آمده بود سازمان دامپزشکی کشور بصورت ناگهانی مصاحبه های استخدامی خود را به تعویق انداخت و در این میان خانواده های بسیاری که بلیط هواپیما و هتل رزورو نموده بودن متحمل خسارت شدند، ولی سئوالی اینجا ذهن اینجانب را درگیر نموده است این است که آیا افرادی که برای مصاحبه دعوت شده اند، مگر قرار نیست برخی از آنها نهایتاً استخدام شوند؟ آیا سازمان دامپزشکی کشور در استان های مختلف مامور سرا در اختیار ندارد؟ پس چرا محترمانه از این افراد برای اسکان در دوره مصاحبه در این مامور سرا ها دعوت نمی کند؟ آیا توان سازمان دامپزشکی کشور از شرکت های نوپای بخش خصوصی و یا از آموزش و پرورش هم کمتر است؟ که در اینصورت استخدام شدن با حقوق 1.5 میلیون تومان نیاز به مدرک دکترا ندارد و مسلماً سازمان دامپزشکی کشور جای مناسبی برای استخدام نیست.
7- تقدیر رئیس سازمان دامپزشکی کشور از پرورش دهنده نمونه کشوری میگو و صیاد نمونه:
تصور اینکه در بحبوحه بیماری آنفلوآنزا و شیوع کم و بیش تب برفکی در کشور، تقدیر ریاست محترم سازمان از یک پرورش دهنده و صیاد در استان هرمزگان که البته در جای خود ارزشمند و مهم هستند، واقعا جای ملاحظه و تامل دارد. تقریباً بیست استان را آقای دکتر خلج در خصوص آنفلوآنزا با پای خود قدم رنجه کرده و تشریف برده اند و در تمامی استان ها نیز فیلم هایی از نحوه معدوم سازی و گزارشات مفصلی از آنچه در استان ها اتفاق افتاده است به محضر ایشان ارائه نموده شده است و تنها احتمالی که می توان داد این است که فعالیت هیچ یک از همکاران دامپزشک به اندازه فعالیت های این صیاد و تولیدکننده شریف هرمزگانی در ایمنی مواد غذایی موثر نبوده است. بر همین اساس از مدیر کل استان هرمزگان خواهشمندیم تا ضمن معرفی کامل این دو عزیز، راهی را برای آموزش راهکارهایشان به پرسنل غیرقابل تقدیر دامپزشکی و همکاران بخش خصوصی بیابند، منتهی دقتی کوچک در بعد فعالیتی این دو گروه تفاوت کوچکی را آشکار می کند کارکنان دامپزشکی منافع اقتصادی را دنبال نمی کنند تا مورد توجه رئیس سازمان قرار بگیرند. اگر راهکاری برای این معضل بیابیم، به نظر می رسد مشکل قابل حل است. مصداق شعر ابتدای سخنم: بی مزد بود و منت، هر خدمتی که کردیم؛ یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت...
8- همگی نهادها و صنف های مرتبط با دامپزشکی پذیرای اقتدار سازمان دامپزشکی کشور باشند:
آقای دکتر صفری ریاست محترم نظام، این سخن کاملاً متوجه شماست. خوب برادر من، به شما که آسیبی نمی رسد، ما این وسط به اسم عضویت در نظام دامپزشکی له می شویم. البته مزاحي بود با آقاي دكتر صفری و صد البته ظاهراً فقط ما خصوصی ها نیستیم که حرفی برای گفتن داریم و کارکنان بخش دولتی برخلاف فرموده ریاست محترم سازمان که خود را سخنگوی کارکنانش در سرتاسر کشور دانسته اند، سخنان ریاست محترم را کامل و جامع نیافته اند و خود در صدد سخنگویی برآمده اند که در این زمینه می توان به اخبار منتشر شده در سایت سازمان اشاره نمود. البته باید عنوان کنیم که سخنرانی در حیاط و در سرما در حالی که صدا به صدا نمی رسد، می توانست در آمفی تئاتر اداره کل صورت پذیرد که به وقوع نپیوست، ولی ایشان مشهدالرضا را پایگاه دوستی و محبت نامیدند که به نظر ما با متبرک کردن پارچه ای به کرامات این پایگاه و قرار دادن آن در اتاق ریاست سازمان و دعوت از مسئولین نظام دامپزشکی به سازمان، می توان به این تقابل دولتی و خصوصی خاتمه داد و از کرامات امام رضا برای حل اختلاف سلیقه های موجود استفاده نمود، ولی گفته می شود که نمی توان به یکباره به حرمت و اقتدار ارزش قائل شد و حکایت مولی علی (ع) در باب رطب خورده و منع رطب را در خاطر آورد.
البته اين صحبت دكتر خلج را مي توان به فال نيك گرفت، ولي شرط اولش چه در بخش دولتي و خصوصي باور واقعي اين جمله است. چگونه مي توان انتظار حمايت همه جانبه از سازمان را داشت در حالي كه داروخانه هاي دامپزشكي بعضاً با ٢٠ سال سابقه به دلیل عدم اخذ يه برگه بنام پروانه فروش توسط مديران كلي كه سابقه آنها از مدت پروانه داروخانه ها كمتر است، به مراجع قضايي معرفي گردند؟ آقاي دكتر خلج، به جاي معرفي همكاران به قوه قضاييه نمي توانستيد با حكميت موضوع را به استان واگذار كنيد؟ ضمن تاييد همگرايي و وحدت در دامپزشكي، اول از خودمان شروع كنيم. بي ترديد كليه پيشكسوتان كه اين فضا را مي بينند و در بيرون در لاك خود خزيده اند، بيش از اين دو بزرگوار مسئول هستند.
به نظر می رسد فقط و فقط یک راه برای بازگشت اقتدار وجود داشته باشد و آن هم احترام به قانون است، حتی اگر غلط و اشتباه باشد. به نظر ما بخش خصوصی ها، آنقدر کار در حیطه بخش خصوصی و دولتی دامپزشکی وجود دارد که کسی نباید از واگذاری امور بهراسد، به عنوان مثال می توان همزمان با بازدید از استان ها در خصوص انتشار آنفلوآنزا می توان طرح جامعی را رونمایی کرد که ابعاد مختلف این مبارزه و کنترل بیماری برای همه آشکار باشد و همچنین باید گفت که این بازدیدها بیشتر نشاندهنده عدم کارایی سیستم گزارش دهی سازمان دامپزشکی در ابعاد پشتیبانی و توسعه منابع و ابعاد فنی را به ذهن متبادر می سازد که شایسته نیست.
٩- نشانه هاي تحليل و متلاشي شدن سازمان دامپزشكي كشور:
به نظر مي رسد وقايعي كه در حال حاضر در سازمان دامپزشكي كشور در حال رخ دادن و برنامه ريزي شدن مي باشد و همچنين واگذار شدن تمامي امور به استان ها و محول شدن قسمت اعظم مديريت استان ها به جهاد استان، پيش درآمدي بر انحلال سازمان دامپزشكي كشور است و در اين راه مي بايست تمام امور مهمي كه در ساختمان يوسف آباد وجود دارد تعيين تكليف گردد تا اين تجميع بدون مشكل اتفاق بيافتد و با نگاهي به سابقه عملكردي رياست محترم سازمان، ايشان تجربه اين نوع تجميع و تفكيك ها را قبلاً نيز داشته اند و نبايد برايشان مشكل خاصي ايجاد نمايد. اميدواريم اينگونه نباشد و ما انسان هاي بدبيني باشيم.
توضیح حکیم مهر:
به اطلاع کلیه خوانندگان ارجمند می رساند، مطالب مطرح شده در این بخش، نظر شخصی نویسنده بوده و موضع رسمی حکیم مهر محسوب نمی گردد.
توليد سالانه شير خام بر اساس آمار رسمي وزارت جهاد كشاورزي در سال 1394 حدود 9 ميليارد ليتر بوده
اين در حالي است كه مصرف سرانه شير خام در همان مرجع 109 ليتر اعلام شده است .
حالا بياييم پاي حساب:
مصرف شير در جمعيت كشور باز هم بر مباي همان مرجع بالغ بر 8 ميليارد ليتر است كه در جمع با حدود 2 ميليارد ليتر شير مورد نياز براي توليد مقدار اشاره شده شير خشك صادراتي به روسيه ( غير از صادرات شير خشك به ساير كشور ها و يا مصرف داخلي ) جمعا بيش از 10 ميليارد شي لازم است حالا بفرماييد اين مابه تفاوت توليد از كجا تامين شده است. بله آدم بايد حساب سرش بشه