حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: باعث افتخار است که عضو هیات علمی و مدیر گروه میکروبیولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه آدلاید استرالیا، یک ایرانی است. «دکتر فرهید همتزاده» دامپزشک، متخصص میکروبیولوژی و عضو سابق هیات علمی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران در سال 2007 به کشور استرالیا مهاجرت کرد تا امروز مدرس دانشجویان دامپزشکی در آزمایشگاه گروه میکروبیولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه آدلاید باشد.
وی در سال 1345 در شهرکرد متولد و ۱۸ سال بعد وارد دانشگاه تهران شد. شاید در ابتدا آشنایی زیادی با رشته دامپزشکی نداشت اما در طی دوران تحصیل، تعلق خاطر زیادی نسبت به این رشته پیدا کرد. در سال 1369 از دانشگاه فارغ التحصیل شد. بلافاصله بعد از فراغت از تحصیل جهت طی دوره طرح نیروی انسانی و خدمت سربازی به سازمان دامپزشکی مراجعه کرد و چند روز بعد به عنوان مسئول اداره دامپزشکی شهرستان اردل کار خود را آغاز نمود.
در سال 1372 در رشته میکروبیولوژی پذیرفته شد و دورههای کوتاه مدتی را در ایران و برخی کشورهای اروپایی مثل آلمان، اسپانیا و فرانسه گذراند. در نهایت دوره پسادکتری (فوق تخصصی) را در دانشگاه ملبورن استرالیا به اتمام رساند.
موضوع پایاننامه وی در دوره عمومی بروسلوز در استان چهارمحال و بختیاری و در دوره تخصصی بیماری بُردر در ایران بود. آن گونه که خود میگوید بیش از 15 سال تدریس و تحقیق در ایران را در کارنامه دارد. آخرین رتبه وی دانشیار پایه 20 بوده و دروس ویروس شناسی و میکروبیولوژی را در مقاطع مختلف تدریس می کرده است. سابقه تدریس در دانشگاه تهران، دانشگاه آزاد شهرکرد، دانشگاه شهرکرد، دانشگاه سیستان، دانشگاه سمنان و دانشگاه شاهد را دارد و امروز در کنار پروفسور Peter Dorothy ، تنها دامپزشک جهان است که موفق به دریافت جایزه نوبل در ایمونولوژی شده است.
حکیم مهر: آقای دکتر، چه شد که میکروبیولوژی و ویروسشناسی را انتخاب کردید؟
از دوران کودکی به میکروبیولوژی علاقه داشتم. وقتی در دوره تخصصی پذیرفته شدم، گزینه ویروسشناسی از سوی استاد عزیزم دکتر کیوانفر به من پیشنهاد شد.
حکیم مهر: دامپزشکی در دانشگاههای استرالیا در چه مقاطعی پذیرش میشود؟
دکتری عمومی DVM به شکل دوره 6 ساله و علاوهبر آن دوره Vet. Nursing یا پرستاری دامپزشکی در قالب دوره لیسانس ارائه میشود. در دورههای تخصصی هم یا به شکل PhD (پژوهشی) و یا به شکل رزیدنسی (بالینی) دانشجو پذیرفته میشود.
حکیم مهر: نحوه ادامه تحصیل در این رشته به چه صورت است؟
برای ورود به دکتری عمومی رقابت بسیار سنگینی وجود دارد. معمولاً دانش آموزانی که در 2 سال آخر تحصیل به اضافه امتحان جامع ایالتی یا فدرال را با نمراتی حدود 95 تا 99 از صد گذرانده باشند، شانس ورود به دوره DVM را دارند. برای دوره پرستاری نمره کمتر لازم است.
برای دورههای تخصصی ورود بسیار آسان است و اساتید سعی در جذب دانشجوی تخصصی دارند، به همین خاطر ورود به دورههای تخصصی برای دانشجویان استرالیایی بسیار آسان است. فقط لازم است خودشان علاقه به ادامه تحصیل داشته باشند؛ هر رشتهای که بخواهند باز است. برای خارجیها، زبان انگلیسی، سابقه تحقیق و البته پرداخت هزینه سنگین لازم است.
حکیم مهر: نحوه پذیرش و هزینهها در دانشگاه های استرالیا چگونه است؟
در دوره تخصصی فقط باید خود دانشجو ابراز علاقه کند. معمولاً بورس تحصیلی دولتی هم دریافت میکنند، ولی انگیزه برای دورههای تخصصی خیلی کم است. در دوره عمومی باید متقاضیان در امتحانات ملی و ایالتی قبول شوند.
برای خارجیها باید معادلسازی دروس انجام گرفته و هزینه تحصیل بپردازند. هزینه خیلی سنگین است؛ معمولاً برای هر سال حدود 40 تا 45 هزار دلار فقط هزینه تحصیل است؛ به علاوه باید هزینه زندگی را هم بر آن افزود. در دورههای تخصصی، دانشجویان خارجی که زبان انگلیسی بسیار خوب و تحقیقات خوب داشته باشند، شانس اخذ بورس تحصیلی را دارند که همه مخارج را تامین میکند.
حکیم مهر: در استرالیا چند دانشکده دامپزشکی وجود دارد؟
۷ دانشکده دامپزشکی؛ قدیمیترین آنها سیدنی و ملبورن با سابقه نزدیک به صد سال آموزش دامپزشکی هستند؛ بعد دانشگاه کوینزلند، جیمز کوک و مرداک در غرب استرالیا و دو دانشکده جدید آدلاید و واگا که نزدیک به 1۳ سال از افتتاح آنها میگذرد.
حکیم مهر: سالانه حدوداً چند نفر در استرالیا در رشته دامپزشکی فارغالتحصیل میشوند؟
حدود 400 تا 450 نفر؛ چون تقریباً تمام دانشکدههای دامپزشکی استرالیا استانداردهای آموزش آمریکای شمالی و انگلیس را رعایت میکنند، دانش آموختگان این رشته به راحتی در بسیاری از کشورهای اروپایی یا آمریکا مشغول به کار میشوند. در حال حاضر حدود 30-20 درصد از ورودیهای هر سال دارد.
حکیم مهر: آموزش دامپزشکی ایران در مقایسه با کشورهایی که شما در آنها فعالیت کردهاید، چه جایگاهی دارد؟
اگر بخواهم آموزش دامپزشکی در ایران را با ۲۰ کشوری که از نزدیک دیدهام و در آنها فعالیت کردهام مقایسه کنم، یکی از دردهای آموزش دامپزشکی مملکت ما این است که نگاه به جامعه از آموزش حذف شده است. این همان چیزی است که در کشورهای دیگر نظیر استرالیا به آن «آموزش جامعه محور» میگویند. یعنی برنامهریزان آموزش، ارتباط مستقیم با جامعه دارند.
در استرالیا تشکیلاتی غیر دولتی وجود دارد که بر آموزش دامپزشکی نظارت میکند. این تشکیلات که اصطلاحا به آن کمیته اعتبارسنجی یا اعتبار بخشی به آموزش دامپزشکی میگویند، قدرتمند هستند. اعضایی دارند که بیش از نیمی از آنها از بخش خصوصی، از میان دامپزشکان موفق، صاحبان صنایع، مرغداریها و ... میآیند. بنابراین میدانند دامپزشکی که قصد خروج از دانشگاه دارد، باید چه ویژگیهایی داشته باشد که به درد جامعه بخورد. اما این در ایران چنین چیزی وجود ندارد. مثلا شما تصور کنید که بخواهیم در کمیته شورای عالی برنامهریزی دامپزشکی، یک نفر گاودار و مرغدار بگذاریم. در این صورت حتی از سازمان دامپزشکی، موسسه رازی یا نظام دامپزشکی هم کسی برای تصمیمگیری شرکت نمیکند. بنابراین تا این قطع ارتباط تراژیکی که بین آموزش و جامعه وجود دارد، از بین نرود، همین میشود.
من به جاهایی که میروم، دامپزشکانی که میبینیم یا دانشکدههایی که میروم میگویم که امروز بیش از آنکه به دامپزشک زیاد احتیاج داشته باشیم، به دامپزشک باسواد نیاز داریم. حرف من این نیست که دامپزشکان ما بیسواد هستند، بلکه سواد آنها به درد جامعه امروز ما نمیخورد. اگر ما به جای دامپزشکی که فقط عنوان دامپزشک را حمل میکند، دامپزشک با سواد، کارا و ماهر داشتیم، چرا باید با وجود این همه دانشکده دامپزشکی و دامپزشک، بروسلوز در ایران همهگیر شود و آنفلوانزا مانند میدان مینگذاری شده در صنعت طیور مملکت باشد که هر روز یک مین میترکد. نیوکاسل جولان میدهد و با اندکی گرمی یا سردی هوا، PPR حیوانات اهلی یا حیات وحش ما را از بین میبرد. به این دلیل است که مهارتهای لازم برای مبارزه با این بیماریها را نداریم و جامعه ما با دانشکدهها قطع ارتباط کردهاند.
اساتید و دانشجویان ما بسیار زحمتکش و از لحاظ سواد تئوریک و مهارت بسیار در سطح بالا هستند. مثلا خیلی خوب ممکن است که جراحی کنند اما در جریان آنچه که در جامعه میگذرد و انتظارات جامعه از خودشان نیستند. بنده این مساله را چندین بار در سمینارهای مختلف که در مورد آموزش دامپزشکی در ایران داشتم، بیان کردم.
مستندات واضح و روشنی وجود دارد که وقتی به دانشکدههای کشورهایی که سیستم دامپزشکی پیشرفته دارند، مراجعه میکنید، میبینید که هیچ چیز از آنها کم نداریم. اگر از دانشکده ملبورن بازدید کنید و سپس به تهران بیایید، خواهید دید که هرچیزی که آنها دارند، ما هم داریم. پس چرا یک دامپزشک فارغالتحصیل استرالیا تا این اندازه مهارت دارد؟ یک دامپزشک فارغالتحصیل ایرانی درسخوان کلی محفوظات خوب در ذهن دارد اما اتفاقی در سطح جامعه رخ نمیدهد.
حکیم مهر: اتفاقا کشور استرالیا از نظر آنفلوانزا در یکی از بحرانیترین نقاط دنیا قرار گرفته است و پرندگان مهاجر از چین، تایلند، اندونزی و ویتنام در فصل سرد خود به استرالیا میآیند، در حالی که تمام این کشورها کانونهای آنفلوانزا خیز دنیا هستند.
دقیقاً. اصلا تمام آنفلوانزاهای دنیا از خطه جنوب شرق آسیا منشاء گرفته است. اگر لیست بگیرید شاید یک مورد در طول ۱۵۰ سال گذشته این چنین نباشد، اما مابقی از جنوب شرق آسیا بوده است. استرالیا چرا آنفلوانزا ندارد؟ چون آگاهانه این مهارت در بین دامپزشکان آنها و این همت در خود آنها وجود دارد که اجازه ندهند این بیماری بیاید و گسترش پیدا کند.
حکیم مهر: آقای دکتر ظرفیتهای ایران در بخش آموزش دامپزشکی چقدر مهیاست برای اینکه آن ارتباط مفقوده بین جامعه و دامپزشکی ایجاد شود؟ آیا این نیاز به فرهنگسازی دارد و ما میتوانیم آن را اصلاح کنیم؟
مسلما. صاحبان حرف دامپزشکی و آنهایی که کلینیک دامپزشکی دارند، اگر اتحادیههای قوی داشته باشند و افراد کارآمدی را برای اتحادیه در نظر بگیرند، این مشکل حل میشود. مثلا در استرالیا میگویند نماینده اتحادیه گاوداریها، مرغدارها، کلینیسنها یا آزمایشگاهدارها حضور پیدا کنند و حرفهای خود را بزنند که چه انتظاری از محصولی که در دانشگاه به عنوان دامپزشک تولید میکنیم، دارند؟
جالب است که دانشگاهها میتوانند فارغالتحصیل دامپزشکی دهند اما این کمیته میتواند به فرد فارغالتحصیل اجازه کار ندهد. یعنی کمیته این قدر قوی است که دامپزشکی هیچ کاری نمیتواند کند. اگر آن کمیته اعتباربخشی مجوز ندهد، دامپزشک نمیتواند رجیستر شود. رجیستر هم که نشود، حتی نمیتواند به حیوان دست بزند. من خودم مدرک دامپزشکی از ایران گرفتم اما آنجا کار دامپزشکی انجام نمیدهم. حتی اگر بخواهم از خرگوش خون بگیرم، به دوستم که رجیستر است، میگویم که این کار را انجام دهد. بنده نمیتوانم به حیوان دست بزنم چون از نظر آنها دامپزشک نیستم.
حکیم مهر: در کشوری مثل استرالیا نزدیکی پزشکی و دامپزشکی چقدر است؟ برخی صاحبنظران در ایران معتقدند که آموزش دامپزشکی باید زیر مجموعه وزارت بهداشت قرار گیرد، چون معتقدند نزدیکی دامپزشک و پزشک خیلی بیشتر از دامپزشک و مهندس کشاورزی است. چقدر با این انتقال موافق هستید؟
اتفاقا در مدت ۳ هفتهای که در ایران بودم و با همکاران صحبت میکردم، به این نتیجه رسیدم که تصور ما از این قضیه مانند سوئیچی که یا حالت روشن دارد یا خاموش. یا باید باشد و یا نباشد. هیچ فکر نکردیم که این موارد مالتی فاکتوریال هستند و عوامل دیگری نیز در آنها دخالت دارد.
در کشورهایی مثل استرالیا، انگلستان، آمریکا و کشورهای دیگر دامپزشکی زیر نظر وزارت کشاورزی است، اما آن شخصی که رئیس سازمان دامپزشکی است، استقلال وزیر را دارد. از نظر بودجه، امکانات و دستوراتی که میتواند بدهد، استقلال کامل دارد اما در مجموع، زیر مجموعهای از وزارت کشاورزی هستند. این آموزش است که باید درست انجام گیرد. من، دوست من یا همکار من اگر از فردا زیر مجموعه وزارت بهداشت قرار گیریم، با همین تفکری که در سر داریم، آموزش ما یک شبه اصلاح نخواهد شد و این بسیار واضح است. چون آن نیازهای جامعه را نمیدانیم.
یک اصل مهم وجود دارد به نام بازنگری بر آموزش دامپزشکی. بازنگری در کشورهایی که آموزش دامپزشکی آنها را دیدم یک چیز کاملا مداوم و پویا است. یعنی کمیته اعتبار بخشی آموزش دامپزشکی، وقتی سالی یک بار بازدید میکند، میگوید این موضوعات باید تغییر کند. بهتر است روی این موضوعات در دانشکده بحث شود. یا اینکه خود آموزشکده پیشنهاداتی دارد.
حکیم مهر: فکر میکنم آخرین بازنگری در سیستم آموزش دامپزشکی ما مربوط به سال ۶۷ بود.
بله. حدود ۳۰ سال پیش یک بازنگری در آموزش دامپزشکی صورت گرفت. به این ترتیب که یک تعداد واحد را کم و برخی واحدها را با هم مخلوط کردند. این شد بازنگری که ۳۰ سال پیش صورت گرفت و تمام شد و از آن زمان هیچ اتفاقی نیفتاده است. آیا علم و نیازهای جامعه در این مدت تغییری نکرده است؟ آیا سیستم آموزش تغییر کرده است؟ خیر، همان چیزهایی که میگفتیم باز هم میگوییم. حالا برخی افراد به واسطه عشق و علاقه، به سراغ موارد جدیدتر میروند و سرفصلها را میخوانند. برخی همین کارها را هم نمیکنند. آیا کسی فکر کرده که بهتر است یک واحد ویروسشناسی داشته باشیم یا ۵ واحد؟ کسی این حرف را نزده است. آیا میدانید نیازهای امروز جهان به آموزش دامپزشکی چیست؟
کشورهای جنوب شرق آسیا این کار راشروع کردند. میبینند تعداد دانشجوهایشان زیاد شده است، میگویند میرویم اگریدیتیشن میگیریم. به این شکل آموزش دامپزشکی در کشورشان ارزانتر خواهد بود. از این طریق کلی دانشجو از خارج جذب میکنند و دانشجویان فارغ آلتحصیل خودشان هم میتوانند به کشورهای دیگر بروند و کار کنند. یعنی امروز ممکن است به تعداد دانشکدهها ده تای دیگر اضافه کنیم. اما اگر بتوانیم اگریدیتیشن بگیریم، فارغالتحصیلان ما سرفراز میتوانند نهتنها در مملکت خود، بلکه در ممالک دیگر کار کنند.
حقوق دامپزشک در استرالیا بسیار زیاد است و دنیا نیاز زیادی به دامپزشک ماهر دارد و این فرصتها در حال از دست رفتن است. مالزی و اندونزی این کار را شروع کردند که استانداردهای جهانی را وارد آموزش کنند که فارغالتحصیلان بتوانند وارد بازار کار آن کشورها شوند.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.