حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: تقدیر این گونه رقم خورد که جوان ۲۸ ساله زنجانی که علاقهمند به خدمت در عرصه دامپزشکی است، یک سال بعد از اشتغال به کار بهعنوان نیروی طرحی در روستاهای استان زنجان، درگیر بیماری تب مالت شود. «حمید نصیریه» که توان ادامه کار در شغل قدیم خود، یعنی گچکاری را از دست داده است، نگران از فرا رسیدن موعد اتمام طرح خود، تلاش زیادی کرده بود تا درخواست خود مبنی بر ادامه کار را به گوش مسئولان سازمان و اداره کل برساند. در این اثنا یک حرکت خداپسندانه از سوی رئیس سازمان دامپزشکی کشور، حمید جوان را غرق در امید و خوشحالی میکند. خودش میگوید: «تلفن همراه من زنگ خورد و دیدم که رئیس سازمان دامپزشکی کشور پشت خط است. باورم نمیشد که برای رئیس سازمان این قدر مهم باشد که شخصاً جویای حال پرسنل خود باشند.»
حکیم مهر: در کدام منطقه مشغول به کار هستید؟
بنده بومی یکی از روستاهای محروم تابع استان زنجان هستم. نیروهای کمی در آنجا داریم و مجبور هستیم که با همین وضع تمام منطقه را که شامل ۶۵ روستاست پوشش دهیم. بنده از حمایتهای مدیر کل دامپزشکی استان تشکر میکنم اما بالاخره نیرو کم است. نیروهایی که به اینجا میآیند، ماندگار نیستند، اما من بومی این منطقه هستم و خودم هم دامداری دارم، لذا علاقه زیادی به کار داشتم. مدرک کاردانی دامپزشکی من هم مزید بر علت شده که بیشتر کار کنم. در ۶۵ روستا همه من را میشناسند و حدود ۳ سال است که در خدمت دامداران هستم.
حکیم مهر: فعالیت شما دقیقاً چیست؟
به صورت تکنیسین واکسن تزریق میکنم، نمونه خون میگیرم، به مغازهها سر میزنم و کار بازرسی انجام میدهم. بر کار رستورانها، غذاخوریها، جگرکیها و مراکز فروش مرغ نظارت میکنم و چون نیرو کم است، همه این کارها را به تنهایی انجام میدهم. البته شهرستان پیگیر امور است.
حکیم مهر: چقدر کار میکنید؟
روزی ۳ هزار راس آمار میدادم. گاهی هم ۱۵۰۰ راس که این حداقل بود. من با دو دست کار میکردم و در هر دستم یک سرنگ میگرفتم. البته با این اوضاع کاری و تراکم زیاد دام کمی سخت بود. در سال ۹۴ که من درگیر بیماری شدم، رئیس ما دکتر کرمی بودند. الان دکتر حاج کاظمی آمدند که توجه زیادی میکنند و وقت بیشتری میگذارند.
حکیم مهر: برای چه چیزی وقت بیشتری میگذارند؟
برای مشکلات نیروها؛ البته دکتر کرمی هم این چنین بودند اما دکتر حاج کاظمی را من از ابتدا میشناختم. ایشان استاد من بود و من قبلا دیده بودم که وقتی به روستاها میرفتند، به چه شکل کار میکردند.
حکیم مهر: به بیماری بازگردیم؛ چه زمانی به تب مالت مبتلا شدید؟
اواخر سال ۹۴ بود و من تقریباً یک سال بود که مشغول به کار شده بودم. دیدم اوضاع جسمی من روز به روز بدتر میشود.
حکیم مهر: چه علائمی داشتید؟
خونریزی از بینی، درد کمر و مفاصل داشتم و کم اشتها شده بودم. به دکتر مراجعه کردم. ایشان نتیجه آزمایش را که دید گفت باید به استان بروی تا دقیقتر بگویم، اما احتمالا بروسلوز است. به زنجان پیش دکتر بهرام حاج کریم رفتم. آزمایش ایشان هم نشان داد که بروسلوز حاد است. خودم هر از چندگاهی خدمت ایشان میروم تا ببینم بیماری در چه وضعیتی است که متاسفانه گاهی وقتها بیشتر میشود و گاهی هم به شکل کاذب میماند.
حکیم مهر: زمانی که متوجه بیماری خود شدید، چه کردید؟
با اطلاعاتی که دادند، نیازمند داروی استرپتومایسین یک میلیگرم شدم که متاسفانه در هیچ نقطهای از ایران آن را پیدا نکردم. همه کشور را جستوجو کردم و در نهایت با قرص درمان شدم.
حکیم مهر: وقتی متوجه بیماری شدید، به کار خود ادامه دادید؟ یا به شما استراحت دادند؟
حدود ۱۴ روز به من مرخصی دادند. وقتی دیدم حالم بهتر شده است، دوباره به تنهایی شروع به کار کردم و اواخر سال ۹۵ بود که یک نیروی دیگر اضافه شد.
حکیم مهر: وقتی نیروی جدید آمدند، شما دوباره استراحت کردید؟
خیر؛ به کار خودم ادامه دادم و همین الان هم در حال کار هستم. نیروی جدید ارتباطی به بیماری من نداشت.
حکیم مهر: وضعیت بیماری شما الان به چه شکل است و برای گذران معیشت چه میکنید؟
همیشه بیمار نیستم. من قبلا شاگرد گچکار بودم. کار گچکاری سنگین بود. الان که طرحم در حال اتمام است، گفتم به تدریج فعالیت خود را در گچکاری ادامه دهم، اما دیدم توان بدنی برای ادامه آن کار ندارم. در کار خودمان البته هیچ تغییری برای من ایجاد نشده است و وقتی به آن مشغول میشوم، با علاقهای که دارم از قبل هم بهتر کار میکنم.
حکیم مهر: هیچ درخواستی از اداره کل یا سازمان نکردید؟
یک نامه به مدیر کل استان نوشتم و شرایط کار را توضیح دادم. گفتم که نامزد کردهام و ۳ خواهر دارم و باید کمکخرج آنها باشم. چون پدر و مادر من پیر هستند. از آنها خواستم کاری برای من بکنند که بتوانم معیشت خود را ادامه دهم. ایشان در یک نامه جوابی به من دادند که متن کامل آن به این شکل است: «عطف درخواست جنابعالی مبنی بر انعقاد قرارداد کار مشخص با شما پس از اتمام طرح، به اطلاع میرساند هر نوع به کارگیری نیروی انسانی در دستگاههای دولتی منوط به اخذ مجوز استخدام میباشد و جذب و تامین نیروهای قرارداد کار معین در سطح ملی توسط سازمان متبوع از مراجع ذیصلاح در حال پیگری است که در صورت صدور مجوز متقاضیان و احراز شرایط مربوطه و طی روال اداری جذب دستگاه میگردد.» من هم تشکر کردم و گفتم من تلاش خود را کردم و شما هم تلاش کردید.
حکیم مهر: از سازمان چطور؟
چند روز پیش یک درخواست ملاقات با رئیس سازمان دادم. چون پیش از آن هم یک بار به تهران آمده بودم و حدود ۲۰۰ هزار تومان هزینه کردم اما متاسفانه نتوانستم سازمان را پیدا کنم.
حکیم مهر: یعنی ساختمان سازمان را پیدا نکردید؟
بله. دیر رسیده بودم و تا بخواهم در تهران بزرگ سه راه یوسف آباد را پیدا کنم، وقت را از دست دادم. من بچه روستا هستم و پیدا کردن نشانی در تهران برای من سخت بود.
حکیم مهر: در حال حاضر درخواست شما چیست؟
چون نیروی طرحی هستم، ماه دیگر قرارداد من تمام میشود. با مشکلاتی که دارم، نمیتوانم از اداره بروم. زندگی برای من خیلی سخت میشود. همین الان هم قسطهای وام ازدواج من عقب مانده است.
حکیم مهر: رئیس سازمان دامپزشکی چطور متوجه بیماری شما شدند که با شما تماس گرفتند؟
من علاقه زیادی به مطالب یک گروه تلگرامی به نام «پرسنل سازمان دامپزشکی» داشتم. در این گروه مشکل خود را طرح کردم و خواستم اگر کسی توانایی کمک به من را دارد، پیشقدم شود. هر یک از دوستان نظری دادند و برای من ابراز ناراحتی کردند. در گروه هم عنوان کردم که من ۳ سال کار کردم و سالم به اینجا آمدم و بیمار شدم و به نوعی حکم جانباز را دارم. چون ما همیشه در حال مبارزه با بیماریها هستیم و به خاطر مردم این کار را میکنیم.
بعد دیدم تماسی از تهران دارم و گفتند رئیس سازمان میخواهد با شما صحبت کند. من اول شک کردم و گفتم چطور ممکن است برای رئیس سازمان این اندازه مهم باشد که تماس بگیرد و حال پرسنل خود را بپرسد؟! اما واقعیت داشت و من خیلی خوشحال شدم.
حکیم مهر: رئیس سازمان چه گفتند؟
فرمودند شما وقت ملاقات گرفته بودید؟ من هم جواب مثبت دادم و به مشکلاتم اشاره کردم. گفتم تنها چیزی که میخواهم این است که یک قرارداد کار مشخص داشته باشم که بتوانم از پس مشکلات برآیم. البته ایشان هم جواب قطعی ندادند، اما همین که با من تماس گرفتند، باعث دلگرمی من شدند.
حکیم مهر: چه روزی با شما تماس گرفتند؟
پنج شنبه هفته گذشته.
حکیم مهر: درخواست شما از رئیس سازمان دقیقاً چیست؟
ایشان از من خواستند که یک نامه بنویسم و من هم نوشتم. ایشان گفتند یا به سازمان نامه بنویسید و از طریق پست بفرستید که ما پیگیری کنیم یا به اداره کل بنویسید که شرایط را بسنجیم.
حکیم مهر: نامه را نوشتید؟
بله. آماده است و به زودی ارسال میکنم.
حکیم مهر: امیدواریم که هر چه سریعتر به نتیجه برسید.
واقعا ممنونم. از حکیم مهر تشکر ویژه میکنم. تماس شما باعث خوشحالی من شد. حکیم مهر همیشه زحمات زیادی میکشد و حمایتهای زیادی از جامعه دامپزشکی کرده است. از شما و گروه شما تشکر میکنم و میخواهم این را بدانید که من همیشه از سایت شما استفاده میکنم.