کد خبر: ۴۲۱۵۳
تعداد نظرات: ۵ نظر
 

«قلندران چهارپا» كتابی است كه رد پای گربه‌ها را در شعر، داستان، نقاشی، سیاست، مذهب، طب، سینما و علم دنبال كرده است.

به گزارش حکیم مهر به نقل از اعتماد، «فریده حسن‌زاده»‌ كتاب را برای گربه از دست رفته‌اش نوشته است. كتاب در واقع جست‌وجویی است در سروده‌های شاعران، آثار نویسندگان، خلوت نقاشان، سیاست سیاستمداران، آرای شخصیت‌های مذهبی، علم پزشكی، حرفه پرستاری، هنر هفتم و خلوت دانشمندان به قصد یافتن ردپای گربه‌ها.

در مقدمه كتاب همچنین روایت قدیمی از خلقت گربه آمده است كه می‌گوید وقتی خدا دنیا را آفرید، به هر حیوانی خصلت مثبتی عطا كرد. به فیل و خرس قدرت، به خرگوش و آهو چالاكی، به روباه زیركی، به میمون هوش، به سگ وفاداری و... گربه در انتهای صف ایستاد و چون چیزی نصیبش نشده بود، خداوند گفت من قادر مطلقم، هر چه می‌خواهی طلب كن. گربه هم گفت: «پس كمی از همه آنچه به همه حیوانات بخشیده‌ای به من مرحمت كن.» و خدا را ذكاوت گربه خوش آمد و خواسته‌اش را اجابت كرد اما «نقاب فروتنی را از چهره گربه بركشید و محرومش كرد برای همیشه از تظاهر به تواضع!» روایت گینس از خلقت گربه هم بدین قرار است كه خدا سگ را به مثابه همدمی هماره وفادار، برای آدم آفرید تا آدم از تنهایی درآید و چنانكه هست، مقبول و محبوب سگ باشد. اما آدمی مغرور شد و فرشتگان به اعتراض برخاستند كه آدمی دیگر خدا را بنده نیست و خدا گربه را آفرید. و گربه مطیع آدم نشد. و آن‌گاه كه آدم در چشمان گربه می‌نگریست درمی‌یافت كه دیگر اشرف مخلوقات نیست و به این‌سان «آدم فروتنی آموخت و خدا خرسند گشت و آدم متعالی شد و سگ راضی گشت. گربه اما همچنان در پی راه و روش خدا بود بی‌آنكه برای كسی تره خرد كند.» خلقت گربه در تاریخ بلعمی هم حكایت جالبی دارد. به روایت بلعمی، در كشتی نوح موش‌ها فراوان شدند و به جان آذوقه كشتی افتادند و با جویدن چوب‌ها، كشتی را در خطر غرق شدن قرار دادند. هم از این رو، نوح از خدا چاره‌ای طلبید و خدا هم نوح را بفرمود: دستی بر سر شیر بكش. و نوح چنین كرد و شیر به عطسه افتاد و از دهانش گربه‌ای بیرون جهید! در مقدمه كتاب این توصیف مشهور هم آمده است كه سگ اهل توجه به آدم است و گربه اهل بی‌توجهی. بر این اساس بسیاری معتقدند سگ عاشق‌صفت است و گربه معشوق‌‌صفت؛ پس سگ بیشتر به مرد شباهت دارد و گربه بیشتر به زن. با چنین تشبیهی، امتیازی مثبت نصیب مرد می‌شود و امتیازی منفی از آن زن. نه كه این تشبیه نادرست باشد، اما تام و تمام نیست؛ چراكه وفاداری زنان به‌مراتب بیش از مردان است و سگ به وفایش شهره است و گربه به بی‌وفایی‌اش. بنابراین مردان هم به یكی از عمیق‌ترین صفات منفی گربه، آراسته‌اند! در وفا ورزیدن به‌سان سگ، كارنامه زن به‌مراتب مقبول‌تر از مرد است! باری، نویسنده كتاب با نوشتاری دلنشین و پرداختی جذاب و خواندنی، رد گربه‌ها را در زندگی و نظر و اثر بسیاری از بزرگان تاریخ دنبال كرده است. مثلا موسولینی و هیتلر هر دو از گربه‌ها بیزار بودند. موسولینی در مصاحبه‌ای با روزنامه‌نگاری امریكایی نفرت خود را از گربه‌ها بر آفتاب افكند و بر سیاهه سیئاتش افزود. هیتلر نیز مثل سگ از گربه‌ها می‌ترسید! فریده حسن‌زاده می‌نویسد: «در سال 2006 پسر موسولینی... مدعی شد كه پدرش از گربه‌ها بیزار نبود و آنها را آزار نمی‌داد و حتی آنها در خانه گربه‌ای ایرانی را نگهداری می‌كردند.» اما روزنامه‌نگاری ایتالیایی در پاسخ به این ادعا نوشت: «جعل یك گربه ایرانی برای اعتبار بخشیدن به شخصیت موسولینی، ساده‌لوحانه‌ترین كار برای نادیده گرفتن خون میلیون‌ها انسان است... شعار موسولینی این بود: «باید در دستان‌مان بمب، در دهان‌مان دشنه و در قلب‌مان نفرتی ابدی نگاه داریم.» چگونه می‌توان باور كرد مردی كه چنین اعتقادات ویرانگری دارد، قادر به دوست داشتن گربه‌ها باشد؟

شرح مهربانی پیامبر گرامی اسلام با گربه‌ها از بخش‌های جالب كتاب است. گربه پیامبر اسلام «معزه» نام داشت. «یك بار وقتی اذان گفته شد و حضرت محمد به سوی عبایش رفت تا آن را بپوشد و نماز بگزارد دید معزه بر یكی از آستین‌های عبایش به خواب رفته است. پیامبر گربه را بیدار نكرد بلكه آستین را جدا كرد و بقیه عبا را برداشت تا گربه به خواب ادامه دهد... امیر مومنان نیز روایت كرده است: پیامبر وضو می‌گرفت كه گربه‌ای نزد او آمد. پیامبر دانست آن حیوان تشنه است. ظرف آب را به سوی او برد و گربه از آب نوشید سپس پیامبر از همان آب وضو گرفت.»

چارلی چاپلین هم جزو عاشقان گربه بود. فریده حسن‌زاده معتقد است «چاپلین چشم‌هایش را طوری گریم می‌كرد كه حالت نگاه گربه را تداعی كند: نافذ و مرموز؛ در عین حال بسیار معصوم. نیز حركات و حالات چاپلین همان فرزی و چابكی بی‌مانند گربه را دارد.» روزی كه چاپلین درگذشت، گربه‌اش مثل اكثر اوقات بر سینه‌اش نشسته بود و هیچ كس نمی‌توانست او را از سینه چاپلین جدا كند. چاپلین گفته است: آنكه حیوانات را سیر می‌كند روح خود را سیراب می‌كند.

آلبرت اینشتین یكی از شرط‌های ادامه زندگی با همسرش این بود كه وقتی مشغول كار علمی است زنش به هیچ وجه نباید با او صحبت كند، در حین كار همیشه چند گربه كوچك و بزرگ در دفترش حضور داشتند و اینشتین با شور و شوق مراقب آنها بود.

كتب سهل و خواندنی فریده حسن‌زاده ما را با نظر و كشش مثبت یا منفی 82 شخصیت برجسته تاریخ ایران و جهان نسبت به گربه‌ها آشنا می‌سازد. مثلا ناصرالدین شاه خودمان به گربه‌اش لقب ببری خان داده بود و برای او پیشكار مخصوص و مواجب ماهیانه مقرر كرده بود و وقتی درباریان و زنان حرم خواسته‌ای داشتند روی كاغذ می‌نوشتند و به گردن ببری‌خان می‌آویختند. شاه شهید نیز عریضه‌های آویخته به گردن ببری خان را هیچ گاه بی‌پاسخ نمی‌گذاشت.

 
 
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۴:۴۵ - ۱۳۹۷/۰۳/۰۵
0
0
چه جالب و سرگرم کننده, چطور میشه این کتاب خرید؟
فریده حسن زاده
|
Germany
|
۰۷:۰۹ - ۱۳۹۷/۰۳/۱۴
1
0
این کتاب را ناشر ش برایتان ارسال می کند. با نشر نو تماس بگیرید

nashrenow@gmail.com
elreypersa@gmail.com
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۸/۰۹/۲۵
0
0
چه قشنگ
سمیه سبزیان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۷
0
0
عالی بود
ناهید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۴
0
0
واقعا درسته هرچی درباره ی گربه ها نوشته.من خودم گربه دارم‌.یعنی شعورش از بعضی آدمها بیشتره.همدم و همبازی و همراه منه. هر وقت ناراحتم اونم غمگینه.
نظر شما
ادامه