دامپزشکی، انتخاب چندم؟
دکتر احمدرضا محمدنیا
رئیس انجمن جراحی دامپزشکی ایران
دانشیار دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد
در اردوهای آغازین هر سال، چهره های بسیار ارزشمند، مشتاق و پرانرژی جوانانی که از سد عظیم کنکور گذشته اند و وارد دانشگاه شده اند دیده می شود و در این اردوها همیشه صحبت از حرفه ای بسیار ارزشمند، مهم و کارآمد در اجتماع می شود. اگر نگاهی به بسیاری از ورودی های دانشکده های دامپزشکی بکنیم، می بینیم که اکثر ایشان به دامپزشکی حداقل به عنوان رشته دوم نگاه کرده اند و بعد از رشته هایی مانند پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی بدنبال یک رشته دکتری بوده اند و با عنایت به رتبه احراز شده از اینکه توانسته اند این رشته دکتری را بدست بیاورند، خوشحال هستند.
باور بسیاری از دانشجویان ورودی ما یک رشته دکتری مانند سایر رشته ها است و این باور نه تنها در وجود دانشجویان، بلکه در وجود خانواده های ایشان کاملاً متبلور است. وجود کاری بسیار تعریف شده، در فضایی بسیار مناسب با درآمدی منطقی خواسته حداقلی برای این رشته دکتری شناخته می شود. خانم ها و آقایان فراوانی با ظاهری بسیار آراسته وارد دانشکده های دامپزشکی می شوند که شاید اصلا درک درستی از پوشیدن چکمه در محیط های دامداری و سر و کله زدن با تولیدکنندگان اصلی ندارند.
در این جو و با این احساسات بیش از همه دانشجویان ما تمایل به قسمت هایی از رشته دامپزشکی که در سایه رشته پزشکی و رشته های مشابه حرکت می کند پیدا می کنند و تمام سانتیمنتالیزم این قسمت ها را با جان و دل می خرند و موج عظیمی از دانشجویان برای کار در بخش دامهای کوچک و بخش های بیمارستانی پیدا می شود. به دنبال کاری روشن، شبیه به باورهای پزشکی، درآمدی شفاف و ارتباطاتی پزشکی گونه هستند.
تشکیلات بالادستی دامپزشکی نیز به این باور دامن زده، به گونه ای که مثلاً امسال کنگره ملی دامپزشکی در جوی کاملاً اینچنینی برگزار شد، در حالیکه تقریباً تمام سخنرانی های افتتاحیه در محور بیماری آنفلوآنزا، مشکلات دام و سایر مشکلات تولید و غیره می چرخید. این نگاه چند گانه و بدون تردید دور از واقعیت، روز به روز دامپزشکی کشور را ضعیف تر کرده و به حاشیه رانده است. تعداد معدودی که البته در جمعیت دامپزشکان کشور بسیار انگشت شمار هستند، تنها در وضعیت های خوبی قرار گرفته و دیگران نیز در این جهت تلاش می کنند.
در همین حال بسیاری از دانشجویان و دانش آموختگان ما درك درستی از عشق به دام، تولیدات دامی، سلامت و بهداشت عمومی نداشته و پیدا نمی کنند یا به دنبال یافتن راهی برای درآمد یا راهی برای به اصطلاح کلاس بالاتر و غیره هستند و به عبارتی هر روز در حال تلاش برای کپی برداری از سایر علوم هستند. بسیاری از بیماری های دامی محجور مانده، همه گیری های متعدد اصولا هیچ هیجانی در پیکره دامپزشکی ایجاد نمی کند و پاسخ روشنی در مقابل سؤالات عمومی در مورد مسولیت بهداشت عمومی دراجتماع فراتر از یکسری شعارهای تکراری دیده نمی شود.
حاصل این مسیر شاید خروج بیش از پیش از حرفه باشد که شاهد این رخداد هستیم و هر ساله گروهی از دامپزشکان از حرفه خود خارج شده و در امور دیگر مشغول به کار می شوند یا در رشته های دیگر مشغول به تحصیل می گردند. شاهد برگزاری ده ها کارگاه و سخنرانی در زمینه بسیاری از بیماری های لوکس هستیم، شهریه های آنچنانی برای این کارگاه ها مطالبه و پرداخت می گردد ولیکن هر چقدر جستجو کنیم کارگاهی در زمینه مثلا تب برفکی یا مبانی بسته بندی گوشت یا ... نمی بینیم یا اگر هم برگزار می گردد، توسط ارگانی ذیربط است و اصولا هیچ جوشش درونی ندارد.
به نظر می رسد که دست اندرکاران دامپزشکی کشور بیش از پیش باید به روشنگری در زمینه رشته دامپزشکی و چشم اندازها و ضرورت های آن دست بزنند و این روشنگری از ابتدایی ترین سطوح ورود دانشجویان به دوره های دکتری عمومی باید انجام گیرد که البته شاید بتوان گفت که حتی این روشنگری به شدت در مورد دوره های تحصیلات تکمیلی نیز ضرورت دارد که در آینده به آن خواهم پرداخت.
منبع: ماهنامه هدهد (خبرنامه انجمن جراحی دامپزشکی ایران)