حکیم مهر: دامپزشکان معتقدند پزشکان، دامپزشکانی هستند که تنها به درمان یک گونه می پردازند، اما این لطیفه ممکن است درست نباشد. به اعتقاد برخی، پزشکان به عنوان متخصصینی با اطلاعات و مهارت فنی بیشتر نسبت به دامپزشکان شناخته می شوند.
به گزارش حکیم مهر، «دکتر باربارا نترسون هوروویتز» متخصص بیماریهای قلب دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس تلاش می کند تا خلاف بودن این فرضیه را اثبات کند. وی معتقد است که پزشکان بایستی بیشر از اینها از همتایان دامپزشک خود بیاموزند و طب انسانی و حیوانی به شدت به یکدیگر وابسته هستند.
او مدتی به عنوان متخصص قلب حیوانات در باغ وحش لس آنجلس مشغول به کار بود و در این مدت، به شدت مجذوب شباهت های این دو حوزه شد. حال، او خود را متعهد به ارتقاء وضعیت رشته دامپزشکی و متقاعد ساختن همکاران پزشک خود به شکستن مرزهای بین این دو رشته نموده است.
وی با همراهی «کاترین بوورز» کتابی با عنوان «Zoobiquity: آنچه حیوانات درباره سلامت و علم درمان به ما می آموزند» منتشر نموده است که در این کتاب شباهت های شگفت انگیز بین بیماریهای انسان و حیوانات را بیان نموده است.
حیوانات نیز همانند انسان مبتلا به سرطان، بیماریهای قلبی و آنفلوانزا می شوند؛ علاوه بر این، حیوانات به بیماریهایی که ما تصور می کنیم که مختص انسانها هستند نیز مبتلا می شوند؛ ماهیان دچار سنکوپ می شوند، مارموت ها چاق می شوند، اسبان نر دچار مشکلات جنسی می شوند، کوآلاها مبتلا به عفونت های کلامیدیایی می شوند و همه حیوانات بر اثر استرس، تنهایی و خستگی، به خودشان آسیب می زنند.
در عین حال که ما به تشابهات ژنتیکی بین انسان و حیوانات واقفیم، نویسندگان این کتاب معتقدند که ما از شباهت های جسمی و فیزیولوژیک بین انسان و سایر گونه ها، غافل هستیم.
دامپزشکان، از بینش لازم برای کمک به پزشکان برای کشف درمان های جدید برخوردار هستند، ولی اغلب پزشکان حتی تصور مطالعه یک ژورنال دامپزشکی و یا شرکت در یک سمینار دامپزشکی را نیز نمی کنند.
«دکتر باربارا نترسون هوروویتز» اذعان می کند که گسترش این همکاری ها، نیازمند یک انقلاب فرهنگی است و این، شروع یک گفتگو بین پزشکان و دامپزشکان است.
به همت او، نخستین کنفرانس Zoobiquity در سال 2011 برگزار شد که پزشکان و دامپزشکان در زیر یک سقف با یکدیگر به بحث پرداختند؛ مباحث پزشکی و دامپزشکی با هم به اشتراک گذاشته شد و کنفرانس بعدی نیز برنامه ریزی گردید.
در ادامه، گفتگوی «دکتر باربارا نترسون هوروویتز» با مجله IDEAS را می خوانید:
- چرا پزشکان باید به دامپزشکان گوش فرا دهند؟
پاسخ به این سؤال بر اساس تجربه شخصی خودم است؛ من چندین دهه متخصص بیماریهای قلب انسان بودم و اطلاعات اندکی در مورد رشته دامپزشکی داشتم. مانند بسیاری از دیگر پزشکان، تنها برخورد من با دامپزشکان، زمانی بود که حیوانات خانگی ام بیماری می شدند، اما فرصت جالبی برای من ایجاد شد که بتوانم در باغ وحش لس آنجلس با همکاران دامپزشکم همکاری نمایم. در این مدت، چه از طریق کمک به حیوانات بیمار و چه از طریق گفتگو با دامپزشکان، متوجه شدم که حیوانات نیز به نارسایی قلبی، سرطان، اختلالات رفتاری و بیماریهای عفونی مبتلا می شوند. این بیماریها شباهت زیادی با بیماریهای انسان دارند.
- آیا این تشابهات را حوزه تخصصی خود هم مشاهده نمودید؟
کتابم با مثال جالبی از یک تامارین (نوعی میمون) آغاز می شود که مبتلا به نارسایی قلبی می باشد. دیدن این حیوان، بینش جدیدی به من داد. دامپزشک این حیوان به من اطلاعاتی درباره بیماری «capture myopathy» داد که تا آن روز نام آن را نشنیده بودم. این بیماری بسیار شبیه یک اختلال قلبی عروقی (takotsubo cardiomyopathy) در انسان است که به تازگی شناخته شده است و «استرس» عامل اصلی مستعد کننده آن محسوب می شود. هرچه بیشتر در این باره بررسی کردم، بیشتر به این موضوع پی بردم که این دو بیماری، از نظر بالینی بسیار مانند هم هستند و یکی هستند اما آنچه که برای من غیرقابل باور بود این نکته بود که بیماری capture myopathy دهه هاست که در کتابها و مقالات دامپزشکی وارد شده است ولی بیماری takotsubo cardiomyopathy در انسان، تنها از سال 2000 در پزشکی مورد توجه قرار گرفته است!
- بسیاری از مطالعات رشته پزشکی، وابسته به مطالعات انچام شده بر روی حیوانات آزمایشگاهی است؛ در این خصوص چه نظری دارید؟
اگر از بسیاری از پزشکان سؤال نمایید که حیوانات چه کمکی به دانش پزشکی می کنند، عمده نگاه ها مربوط به فعالیت های آزمایشگاهی است، اما Zoobiquity رویکرد متفاوتی به این دیدگاه دارد. هدف ما بررسی رشد، زندگی، مرگ و کیفیت بیمار شدن حیوانات بود.
- شما می گویید که حتی بسیاری از بیماریهای مختص انسان مانند افسردگی، بیماریهای جنسی و اعتیاد، در حیوانات نیز دیده می شوند. آیا چنین چیزی شما را متعجب نکرد؟
وقتی که اولین بار این همپوشانی را در باغ وحش دیدم، تصور می کردم که این موضوع نباید چندان هم گسترده و وسیع باشد. صد درصد به این موضوع معتقد بودم که برخی بیماریها مختص انسان هستند، به همین دلیل با خودم یک بازی را آغاز کردم که پس از دیدن هر بیماری در بین بیماران انسانی، به دنبال معادل آن در کتاب های دامپزشکی می گشتم!
اولین پرسش هایی که برایم مطرح بود، این بود که آیا حیوانات هم به سرطان پستان، لنفوم هوچکین، ملانوما، تومورهای مغزی، اختلالات نعوذ و سیفلیس مبتلا می شوند؟! پاسخ تمام این سؤالات «بله» بود و پاسخ به هر یک، من را بیشتر شگفت زده می کرد.
سپس همین شیوه را برای اختلالات رفتاری استفاده کردم: آیا حیوانات هم دچار اختاتلات وسواس می شوند؟ آیا آنها هم دچار اضطراب ناشی از جدایی، اختلالات خوردن و رفتارهای خودکشی می شوند؟ آیا حیوانات به خود صدمه می زنند و یا گاهی هیجان زده می شوند؟ پاسخ به تمام این سؤالات نیز «بله» بود.
- چنین مواردی را باید چقدر جدی بگیریم؟ آیا حیوانات و انسان ها باید با یکدیگر درمان شوند؟
تصور نمی کنم که در حال حاضر ما در شرایطی باشیم که بتوانیم بخش اورژانس مشترک بین انسان و حیوانات ایجاد کنیم (با خنده).
- دامپزشکان معمولاً با حیواناتی که در اسارت هستند و همچنین حیوانات خانگی مواجه هستند. در مورد حیوانات وحشی چه نظری دارید؟
واقعیت این است که در حال حاضر بررسی پزشکی حیات وحش بسیار دشوار است. می توان حدس زد که بسیاری از این حیوانات به بیماریهای انسانی مبتلا نمی شوند ولی بیماریهایی هستند که ما نمی توانیم در مورد آنها نظری بدهیم. فسیل دایناسورها تایید می کند که آنها دچار شکستگی ناشی از فشار و نقرس می شدند.
- آیا از دید پزشکی، انسان ها دارای ویژگیهایی منحر به فرد هستند؟
بعضی بیماریها هستند که به واسطه عادات ما، سبک زندگی ما و محیط زندگی ما، در انسان ها بیشتر دیده می شوند. عامل اصلی مرگ های ناشی از بیماریهای قلبی، بیماری عروق کرونر است که انسداد این عروق، منجر به حملات قلبی می شود. این بیماری، ذاتاً در حیوانات دیده نمی شوند. بنابراین برخی بیماریها هستند که منحصر به یک گونه اند ولی چنین مواردی بسیار انگشت شمارند.
- گفته های شما حاوی نقدی به پزشکان است که چرا آنها دامپزشکی را نادیده گرفته و کوچک شمرده اند و چه اتفاقی باید رخ دهد تا منجر به این انقلاب فرهنگی شود؟
منطقی است که بگوییم معمولا پزشکان به دامپزشکان به عنوان همتایان بالینی خود نگاه نمی کنند؛ چند دلیل برای این موضوع وجود دارد: برخی از این دلایل به تاریخچه کاری آنها بر می گردد که از حدود 100 سال پیش، راه این دو رشته از یکدیگر جدا شده است. در عین حال باید از دیدگاه دیگری نیز به این موضوع نگاه کرد که در واقع، همه ما انسانها، نوعی حیوان هستیم.
پزشکی مقایسه ای بیش از 100 سال است که وجود دارد و در بین پاتولوژیست ها و علوم آزمایشگاهی بسیار اهمیت دارد، ولی آنچه که من به دنبال آن هستم، این است که باید از پزشکی مقایسه ای بر بالین انسان ها هم استفاده نمود. با استفاده از این دانش جدید، قادر خواهیم بود که تغییرات فرهنگی برای همکاری بیشتر پزشکان و دامپزشکان را ایجاد نماییم.