مافیای حذف قوانین بهداشتی به بهانه بهبود فضای کسب و کار پس از موسسه رازی سازمان دامپزشکی ایران را خواهند بلعید! خطر حذف کامل یکی از سه ستون بهداشتی کشور در بحبوحه کرونا!
نویسنده: امضا محفوظ
در حالی که کادر درمان ایثارگر وزارت بهداشت روزگار سختی در مقابله با بیماری مشترک کرونا را در بعد درمانی میگذراند، لشگری 50 هزار نفری از متخصصین بیماریهای مشترک در حرفه دامپزشکی (دولتی و خصوصی) منتظر دستورالعمل اجرایی نحوه مشارکت در خصوص مقابله با این رخداد پاندمیک میباشند.
کشور ایران در میان کشورهای همسایه از سیستم بهداشتی قویتر و کارآمدتری برخوردار است ولی برای من به عنوان یک دامپزشک، آنجا که بحث مبارزه با رخداد بیماری کرونا به میان میآید؛ داستان کمی متفاوت است. حقیقتاً عمل به قوانین و دستورالعملهای بهداشتی آنجا که سیاست نقش راهبر را برای علم ایفا مینماید، نه تنها دشوار است بلکه گاهی به بیراهه میرود و کار برای پرسنل دخیل در موضوع بهداشت عمومی، پیچیدهتر و مشکلتر میشود و همین موضوع باعث میشود تا جامعه ابران در برابر این بیماری شکنندهتر باشد، چنانکه شاهد آن هستیم.
مهمترین نکته در این میان این است که افراد انتخاب شده برای مدیریت بهداشتی چگونه میخواهند کشور ایران و مردم آن را ایمن نگه دارند که در حقیقت وظیفه اصلی آنها در کسوت دولت میباشد. در بهترین حالت این امر به معنای توزیع مناسب منابع، تقسیم واقعبینانه وظایف، اعتقاد به علم و حمایت از نیروهای آموزش دیده و متخصص در این زمینه می باشد (نه مانند برخی بازنشستگیهای اجباری و بیرون نمودن از سازمان و انتقالهای دائم هر روزه و بیانتهای تعدادی از متخصصترین و کارآزمودهترین نیروها در سازمان دامپزشکی کشور). تا زمانی که مدیران ما در حوزه بهداشت عمومی از این استانداردها تبعیت نکنند، وظیفه ما این است که از آنها پاسخگویی را مطالبه نماییم.
متاسفانه تعدادی از استخدامهای اخیر صورت گرفته در حوزه دامپزشکی به واسطه ارتباطات سیاسی و رابطهای و همچنین سفارشات بیرون و درون دستگاهی، مانع تقویت تواناییهای سازمان دامپزشکی در حوزه عملیات میدانی گردیده است. نیروهای تازه استخدام شده و یا تحمیل شده به سازمان از طریق سفارشات مقامات خود همین سازمان و یا این نماینده و آن وکیل موجب دو نقص عمده در سازمان دامپزشکی کشور شده است: اول اینکه نیروهای جدیدی که حتی تجربه یک روز کار در حوزه بکار گرفته شده را ندارند و علاوه بر استخدام رابطهدار، اعتقادی به ماندن در محل بکار گرفته شده را ندارند، باغث شده روتینهای فنی سازمان با چالش جدی مواجه گردد و از سوی دیگر نحوه برخورد خارج از قاعده برخی مسئولین و مدیران در جایابی برای این افراد، نیروهای فنی و باتجربه سازمان را در لاک دفاعی و روزمرگی فرو برده است، تا جایی که حتی مشورت با آنها در حوزه فنی حکم تاباندن نور به صورت خونآشام را ایفا مینماید.
با مراجعه به کسانی که در سالهای گذشته جزو نیروهای تازه استخدام شده بودند و اکنون نقش نیروهای باتجربه را ایفا مینمایند، میشنویم و میبینم که چگونه نبود مدیریت مناسب در حوزه تعامل با بدنه متخصص و باتجربه نیروی انسانی و جایگزینی افراد متخصص با مرتبطین با مقامات، نبود منابع مالی برای انجام وظایف قانونی سازمان دامپزشکی کشور در حوزه بهداشت عمومی جامعه و همچنین در بدترین قسمت آن حتی نبود دستورالعمل واحد در حوزه بیماریهای مشترک نوپدید و بازپدید در سایه منحل نمودن دفتر ارزیابی مخاطرات و همچنین بررسیهای سابق، منجر به انفعال و بیبرنامگی در حوزه بهداشت عمومی برای سازمان دامپزشکی کشور شده است. در چنین شرایطی، در بهترین حالت حرکتهای فردی و غیر سیستمی را تنها در برخی از استانها مشاهده میکنیم که اینها همه نتیجه حذف مدیریت مرکزی و واحد بر سیستم دامپزشکی کشور و افراط در آنچه که به نام واگذاری وظایف و مسئولیتها به بخش خصوصی، استانها و یا تشکلها نامیده میشود میباشد و این در حالی است که کرونا ویروس دیر یا زود در سیستم دامپزشکی نیز اثرات خود را خواهد گذاشت؛ چه منتظر آن باشیم و چه نباشیم، هرچند اگر تاکنون اثرات خود را آغاز نکرده باشد.
چرا جوامعی همچون حرفه دامپزشکی روز به روز با چالشهای بزرگتری روبرو میشوند:
الزاما نباید چنین اتفاقی میافتاد و در گذشته نیز چنین نبوده است؛ اگر شما به دنبال محدود نمودن یک همهگیری میباشید، زمان نقش مهمی را برای شما ایفا می نماید. اجازه ندهید اصطلاح وایرال که اکنون در رسانههای اجتماعی کاربرد یافته است، معنای اصلی آن را از نظر ما دور نگه دارد: ویروسهایی همچون کرونا توانایی تکثیر انفجاری تا زمانی که میزبان مستعد بیمار شدن برای آنها در دسترس باشد را دارند و هرچقدر که این تکثیر بیشتر و بیشتر میشود توانایی ما در کنترل آنها محدود و محدودتر میشود. این جمله به معنای این است که اگر بیماری را اصطلاحاً در نطفه خفه کردید که موفق میشوید، وگرنه کار لحظه به لحظه به سمت غیرممکن شدن پیش میرود که جهان مهمترین تجربهاش را در این خصوص در ظهور بیماری ابولا تجربه نمود.
بیماریهایی همچون ابولا، سارس، مرس و کرونا ضرورت اتفاقنظر در اصطلاح برنامه جهانی امنیت بهداشتی را روز به روز بیشتر متذکر میشوند. این اصطلاح به معنای مشارکت جهانی در مقابله، تشخیص و پاسخ به پاتوژنهای نوظهور میباشد و بر همین اساس ایجاد ساختارهایی در سرتاسر دنیا که بصورت بدنه واحد در این زمینه عمل نمایند، ضروریتر از گذشته به نظر میرسد زیرا شما نمیدانید که بیماری بعدی در کدام منطقه و در چه سطحی بروز خواهد کرد.
همانگونه که میدانید، حوزه بهداشت در کشور ایران در برگیرنده وزارت بهداشت، سازمان دامپزشکی و سازمان حفاظت محیط زیست میباشد. حوزه بهداشت و محیط زیست را به متخصصان خودش میسپاریم و به حرفه دامپزشکی میپردازیم. متاسفانه از سال 1392 رویه معکوسی در یکی از پایههای بهداشت جامعه ایران در حوزه دامپزشکی آغاز گردیده است و همچنان ادامه دارد، طلیعه این تفکر با جمله مشهور مهندس محمود حجتی وزیر وقت جهاد کشاورزی بود که در ساختمانی که روزگاری لویی دلپی و همکاران ایرانی وی با افتخار در مقابل آن عکس یادگاری برای تاریخ میگرفتند طنینانداز شد که با صدایی رسا که همه همکاران موسسه رازی بشنوند فرمودند: «تولید در موسسه رازی حرام است!!»
این جمله، علنیسازی جریانی بود که از سالها قبل فعال بود ولی فرصت سر برآوردن نداشت و در زمان مدیریت ایشان با قدرت تمام شروع به خودنمایی نموده بود و آنهم در استراتژیکترین مکان بنیادی برای بهداشت این مرز و بوم، ستونهای موسسه رازی یکی پس از دیگری برداشته میشد و یا جایگزین نمیشد و یا ستونهای موقت ضعیفی را جایگزین مینمودند تا خود بخود فرو بریزد. این در حالی بود که سازمان CDC آمریکا شروع به تاسیس آزمایشگاههایی معادل موسسه رازی در منطقه و در کشورهایی چون گرجستان، ارمنستان، قزاقستان، ازبکستان، آذربایجان و سایر کشورهای خاورمیانه نموده بود (همچون مرکز تحقیقات لوگار در تفلیس گرجستان، گیومری در ارمنستان و...) تا نیازهای این کشورها در حوزه مقابله با رخدادهای بیولوژیک همچون کرونا را پاسخگو باشد؛ هر چند این آزمایشگاهها با تشکیک روسیه با عنوان استفاده از آنها برای تهدیدهای بیولوژیک مواجه گردید و بحث داغی را در سپتامبر سال 2019 میان روسیه و آمریکا و کشورهای میزبان این آزمایشگاههای تاسیس شده با اعتبارات و تجهیزات ایالات متحده ایجاد نموده است و در این میان محدود نمودن و انحلال موسسه رازی که افتخار صد ساله برای کشور و منطقه است، خیانت بزرگ غیرقابل گذشتی است که برخی در حق این کشور مرتکب شده و میشوند.
آیا این محدودسازی و منحلسازی به واسطه تغییر کاربری فقط به موسسه رازی ختم شد؟ پاسخ یک خیر بزرگ است؛ در حال حاضر این سیاست در حوزه دامپزشکی از طریق مجبور نمودن سازمان دامپزشکی کشور به اعمال بازنگریهایی در محل دفاتری همچون اتاق بازرگانی و سندیکاهای واردکننده محصولات خام دامی، واردکنندگان دارو و مواد بیولوژیک دامی، انجمن تولیدکنندگان محصولات خام دامی، بستهبندیها، مرغداران و تولیدکنندگان تخممرغ و... در خصوص قوانین بهداشتی سازمان دامپزشکی کشور و به بهانه حمایت از تولید و رفع قوانین دست و پاگیر و زائد صورت میپذیرد و دنبال میشود و ما متحیر از اینکه مسئله بهداشت محصولات خام دامی و بهداشت عمومی جامعه کی از وضعیت اصول اساسی و عدولناپذیر به قواعد دست و پاگیر و زائد تغییر ماهیت داد که ما بیخبر از آنیم!!
البته در این خصوص باید توجه خوانندگان و مدیران سطح بالای کشور را به وجود سیستمی منسجم که برخی از متخصصترین و زبدهترین کارشناسان حوزه دامپزشکی را شناسایی نموده و زمینههای خروج آنها از مدیریت در این حیطه را فراهم میآورند، جلب نماییم. افرادی هستند که وجود یک سازمان دامپزشکی و نظام دامپزشکی قدرتمند در کشور را بر نمیتابند و برای تضعیف آن از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند نمود. همه این موارد باعث شده است تا این افراد برای تضعیف ساختارهای بهداشتی کشور تمام تلاش خود (همچون بکار گماردن برخی مدیران ضعیف، بیتجربه و با وابستگیهای سیاسی و گروهی، درگیر نمودن سازمان در هزار توی سامانههای دست و پا گیر، منحرف نمودن اهداف اصلی بهداشتی سازمان دامپزشکی کشور به اهداف جنبی همچون تلاش برای جایگزینی سیستمهای رایانهای و سامانهها با دامپزشکان متخصص که هنوز کشوری چون ایالات متحده با آنهمه پیشرفت تکنولوژیک نیز به آن نائل نگردیده است، برگزاری جلسات بازنگری قوانین بهداشتی به اصطلاح دست و پا گیر و...) را معطوف آن نمایند.
زمانی که جام اعتماد ترک بر میدارد:
حقیقتش را بخواهید باید بگوییم که اعتماد در حوزه مسائل بهداشتی همه چیز است. بهترین روش برای متوقف نمودن بیماری عفونی همچون کرونا که هنوز واکسنی برای آن ساخته نشده است، ردیابی تماسها و ارتباطات میباشد، ردیابی افرادی که درگیر بیماری شدهاند و افرادی که با آنها در تماس بودهاند منجر به تشکیل شبکهای از قرنطینهها می گردد که میتواند رخداد بیماری را زمینگیر نموده و از میان بردارد و در این میان وزرات بهداشت به تنهایی قادر به انجام این امر نیست و نیاز به یاری گرفتن از دو بازوی دیگر بهداشت کشور ایران یعنی سازمان دامپزشکی کشور و سازمان محیط زیست دارد.
استفاده از توانمندی کارشناسان سازمان دامپزشکی کشور در حوزه تعقیب و مراقبت از بیماری از دیدگاه جمعیتی با توجه به تبحری که دامپزشکان در این زمینه دارند و همچنین مراحل پس از آن همچون استفاده از امکانات و تبحر ضدعفونی مکانی پرسنل دامپزشکی در خصوص موارد مشکوک و مثبت بیماری کرونا، حلقه مفقودهای است که دامپزشکان به سادگی میتوانند در آن نقش مهمی ایفا نمایند و این توانایی لشگر 50 هزار نفرهای از دامپزشکان و پیرادامپزشکان بخش خصوصی و دولتی در اختیار وزارت بهداشت قرار خواهد داد که ابعاد مقابله با گسترش عفونت در سطح کشور را برای جمعیت انسانی مدیریت خواهد نمود و همکاران وزارت بهداشت فارغ از دغدغههای شناسایی و ردیابی مبتلایان و افراد در معرض بیماری، میتوانند به امر مهم درمان بیماران بپردازند. این مهم، اطمینان و اعتماد بالاتری در میان مردم برای بدنه واحد بهداشتی کشور به ارمغان خواهد آورد و البته تمامی اینها منوط به خروج سازمان دامپزشکی کشور از تنها نقش متصوره فعلی برای خود که همانا تقویت تولید است میباشد.
حذف مدیریت مرکزی دامپزشکی و دور زدن قوانین بهداشتی آن، وظایف بدنههای استانی و بهداشت عمومی جامعه را دچار اختلال و تشتت خواهد کرد:
همانگونه که در رخدادهای اخیر بهداشتی حوزه دامپزشکی در کشور ملاحظه نمودید، عدم فعال بودن مرکز مستقل و استراتژیکی همچون موسسه رازی علاوه بر مخاطرات وابستگی به خارج در این خصوص، صدمات جبران ناپذیری را به کشور در حوزه بهداشتی و اقتصادی وارد میسازد. معادل همین صدمات و مخاطرات در حوزه وظائف قانونی سازمان دامپزشکی کشور در حال حاضر در حال رخ دادن میباشد؛ عدم رعایت قوانین بهداشتی در حوزه پرورش دام و پروسس محصولات خام دامی که در بسیاری از موارد در اثر فشارهای شدید دستاندرکاران بخش تولید، مسئولین و مقامات سیاسی و دولتی سایر دستگاهها، مسئولین و مقامات بخش تولید و دست اندرکاران حوزه تجارت و کسب و کار و انجمنها و سندیکاهای مربوطه صورت میگیرد، اجرای قوانین دامپزشکی را که تضمین کننده اعتماد مردم به این محصولات میباشد را تحت مخاطره جدی قرار داده است که نمونه آن را میتوان در تعاملات نابهنجار و فشارهای سیاسی و دستگاهی برخی از مدیران جهاد کشاورزی استانها بر نظام دامپزشکی استانها در خصوص فشار برای تساهل و تسامح در اجرای قوانین مصوب بهداشتی دامپزشکی دید و کار تا به جایی رسیده است که از هیچ گونه تهدیدی بر همکاران نظام استانها ابایی ندارند؛ تو گویی حق بهداشتی بودن محصول تولیدی بهسان بازیچهای در دستان این عزیزان است که هر گونه خواستند با آن رفتار کنند که نتایجش بشود همین که در مورد کرونا شاهد هستیم.
حذف نظارتهای بهداشتی کشتارگاههای خارجی را که فراموش نکردهاید؛ همان سیاست در حال پیگیری برای حذف مسئولین فنی و بهداشتی در کشتارگاههای داخلی و دامداریها و مراکز بستهبندی و عرضه میباشد و همه اینها به بهانه حمایت از تولید و بهبود فضای کسب و کار صورت میگیرد. معضل بهداشتی پرورش ماهی در فاضلاب فشافویه را که به خاطر دارید؛ هماکنون تجمع تعداد بسیار زیادی دام پرورشی در روستاهای آب باریک و دمز آباد ورامین و بسیاری روستاهای دیگر استان تهران که نه تنها هیچ گونه مجوزی از جایی ندارند، بلکه با گردنکشی از اجرای اصول بهداشتی در پرورش پشت سنگری که برخی مقامات استان برای آنها ساختهاند طفره میروند و اینها همه تنها با حمایت کسانی صورت میگیرد که ادعای حمایت از تولید را دارند. اینگونه افراد که ناشیانه به نام حمایت از تولید بهداشت عمومی جامعه را تحت مخاطره دخالتهای خود در حوزه بهداشت میکنند، اصولا از تولید نیز سر رشتهای ندارند. آیا این افرادی که همیشه برای قربانی کردن مولفههای بهداشتی حوزه دامپزشکی آمادهاند، اگر مخاطرهای همچون کرونا از همین روستاهای نام برده شده برخیزد، چگونه میتوانند پاسخگوی مردم باشند و بدتر از آن آیا خانواده خودشان از بیماری نوظهور برخاسته از این وضعیت که در ایجاد آن و سرکوب مولفههای بهداشتی دامپزشکی دخیل بودهاند، در امان خواهند بود؟ و ما همچنان اعتقاد داریم مدیران جهاد کشاورزی استانها مخصوصا استانهای مهم میبایست این افراد را در مجموعه خود شناسایی نموده و آنان که ارکان بهداشتی تولید را ابتر میگذارند را از مجموعه خود منفک کنند تا خدای ناکرده اعمال زشت آنان به پای همه همکاران خدوم جهاد نوشته نشود. در نظر داشته باشید که کرونا از ووهان چین آمد که هزاران کیلومتر با تهران فاصله داشت، در حالی که سخن ما در خصوص ورامین است که تنها 20 کیلومتر با شهر 14 میلیونی تهران فاصله دارد.
در صورتی که شرایط با وضع موجود ادامه بیابد و مرکزیت سازمان دامپزشکی کشور در خصوص مدیریت و کنترل از میان برود و اصطلاحا به استانها واگذار گردد (شما بخوانید رها گردد) و سازمان دامپزشکی کشور نهایتا طبقهای به عنوان معاونت در دل جهاد کشاورزی شود، بدانید و آگاه باشید که در منطقهای با اینهمه کشورهای بیمسئولیت و مسئولیتناپذیر در خصوص بیماریهای دامی و بهداشت عمومی، مواردی به مراتب فجیعتر و بدتر از کرونا بر سر ایرانیان نازل خواهد شد که کنترل و مقابله با آن از دست عزیزان پرورشدهنده و متولیان دولتی آنها در حوزه حمایت از تولید خیال خامی بیش نیست. چرا تصور میکنید دامدار غیرمجاز و یا تازه دامدار شده صوری که برای حفظ سلامت سرمایه خود حاضر به خرید واکسن و تزریق آن نیست، حق مردم در دریافت محصول بهداشتی و عاری از بیماریهایی همچون کرونا و باقیماندههای هورمونی و آنتیبیوتیکی را محترم خواهد شمرد.
حقیقتا این روزها اصرار برخی از مسئولین سازمانهای مرتبط با امر تولید در حوزه دامپروری در مقیاس استانی را که اصرار به سهلگیری قوانین بهداشتی در حوزه دامپزشکی دارند را مشابه دستور برخی از مقامات در لغو ممنوعیت سفر به استانهای شمالی در بحبوحه بیماری به شدت عفونی و واگیردار کرونا میدانیم در حالیکه مقامات بهداشتی برای حفظ جان مردم شریف این دو استان لحظه به لحظه بر لزوم اعمال ضوابط قرنطینهای شدیدتر اصرار میورزند؛ این سناریویی است که سالهاست متخصصین حرفه دامپزشکی را مورد تخطئه این افراد قرار داده و مردم اکنون درک میکنند که اصرار دامپزشکی بر موازین و قواعد بهداشتی دامپزشکی برای چیست. رجاء واثق داریم جناب آقای دکتر رفیعیپور که سلامت نفس وی بر همگان اشکار است، همچون گذشته اجازه نخواهند داد این افراد سنگر بهداشتی کشور را قربانی اهداف سودجویانه خود نمایند.