کد خبر: ۷۸۳۱

حکیم مهر - همه چیز از روزی شروع شد که مرحوم دکتر هرمز اسدی هنگام قدم زدن کنار ساحل رودسر لاشه فکی را دید. اسدی که پس از 23سال به ایران بازگشته بود، با دیدن این لاشه متعجب شد و به همراهش گفت: «مگر ایران فک دارد؟» و همین شد شروع تحقیقات درباره پستانداری که یکی از مهجورترین جانوران ایران است؛ تنها پستاندار شکارچی دریای خزر که نسلش رو به انقراض است و متاسفانه بعضی از هموطنان ما حتی از حضورش هم بی‌اطلاعند.

مهندس مهین‌دخت دهدشتیان، همسر مرحوم اسدی می‌گوید که دیدن آن لاشه‌ و لاشه‌های بعدی در سواحل خزر مقدمه ورود ایران به پروژه بین‌المللی فک خزری شد. مرحوم اسدی تا پایان عمر درباره این پستانداران نادر تحقیق کرد و در 19 دی‌ماه سال 1386 در پروژه انتقال گوزن زرد، در یک سانحه رانندگی جان خود را از دست داد. اسدی اولین بود اما آخرین نماند و دیگران راهش را ادامه دادند. این متن از روی نوشته‌ها، یادداشت‌ها و مقالات دکتر هرمز اسدی توسط سیدعلی‌اکبر رضوی بازنویسی و ویرایش شده و زیر نظر مهندس مهین‌دخت دهدشتیان و امیرحسین خالقی ـ از اعضای انجمن طرح سرزمین ـ بازنگری و به روز شده است.

مرحوم هرمز اسدی در ابتدا می نویسد: سال‌هایی کمی دورتر فک‌های خزری بسیار ارزشمند بودند، البته ارزشی که به قیمت جانشان تمام می‌شد؛ آن‌قدر که به‌خصوص در مناطق شمال دریای خزر مردم فصل آمد وشد فک‌ها را به‌خوبی می‌دانستند تا سالانه ده‌ها هزار از آنها را شکار کنند. پوستشان بسیار گرم و قیمتی بود، از چربی‌شان روغنی می‌گرفتند که به عنوان سوخت یا برای تولید روشنایی و مصارف دارویی استفاده می‌شد. گوشت فک‌های بیچاره هم در مزارع پرورش روباه استفاده می‌شد تا از پوست همین روباه‌ها برای تهیه لباس‌های گران‌قیمت استفاده کنند. در حدود سال‌های 1930 تا 1965 میلادی آن‌قدر شکار آنها ادامه پیدا کرد که از سوی دولت‌های حوزه دریای خزر کشتارش ممنوع اعلام شد. این همه ماجرا نبود و مرگ و میر فک‌ها، غیر از شکار هم روز‌به‌روز زیاد می‌شد.

کاهش جمعیت این گونه طی 60 سال گذشته و استمرار تهدیداتی که فک‌ها با آن مواجه‌اند باعث شد تا در سال 2008 میلادی این پستاندار در فهرست سرخ اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت به عنوان گونه در معرض خطر انقراض معرفی شود؛ جانورانی که چون جزء آخرین حلقه‌های زنجیره غذایی در دریای خزر هستند، عملا زیر آب دشمنی ندارند و فقط در خشکی، نوزادانشان ممکن است شکار عقاب‌های دریایی یا گرگ شوند. ولی حالا بیشتر مرگ و میر آنها در آب است، در همان زیستگاه امنشان؛ آن‌هم نه به دست شکارچی‌ها بلکه با سموم شیمیایی و آلودگی رودخانه‌هایی که از پساب کارخانجات صنعتی ناشی شده‌اند. البته یکی از دلایل اصلی از بین رفتن فک‌ها‌ گیر کردن در تورهای ماهیگیری و دچار خفگی شدن است یا کشته شدن توسط ماهیگیرانی که فک‌ها را رقیب خود در ماهیگیری می‌دانند. این موضوع بیشتر در داغستان مشاهده شده که طبق تخمین‌های زده شده، هر ساله چندین هزار فک کشته می‌شوند یا در تورها از بین می‌روند. جالب است که این مشکل در ایران به دلیل تلاش‌های صورت گرفته بین متخصصان و ماهیگیران کمتر شده است.

دریای خزر همیشه دورتادورش خشکی نبوده و روزگاری بخشی از دریای بزرگ «تتیس» بوده که دریاهای سیاه، آزوف و مدیترانه را شامل می‌شده. تغییرات زمین‌شناسی باعث می‌شود تا خشکی‌های جدید به‌وجود‌ آید و خزر به عنوان بزرگ‌ترین دریاچه جهان بالای کشور ایران قرار گیرد.

حالا خزر یادگار تتیس است و یکی از فرضیه‌های حضور فک‌ها در این دریاچه به همان زمان‌ها برمی‌گردد. البته فرضیه‌های دیگری هم وجود دارد؛ یکی هم اینکه فک‌ها از شمال و از طریق رود ولگا وارد خزر شده‌اند. گونه فک‌های خزری از همان روزهای تتیس از دیگر اعضای راسته پره‌پایان یا pinnipedia جدا شدند و با شرایط اقلیمی دریای خزر خودشان را تطبیق دادند. بدن دوکی یا بیضوی شکلشان هم به خاطر همین است که مانند ماهی‌ها به راحتی بر نیروی کشش مولکول‌های آب غلبه کنند و در آب شنا کرده و غذای مطلوبشان را شکار کنند. شکل بدن آنها باعث شده تا گردن از سر و بدن متمایز نباشد و حتی عرض سر از گردن کمتر باشد، برای همین فک‌ها نمی‌توانند سرشان را زیاد بچرخانند. این باعث می‌شود وقتی فک‌ها به خشکی می‌آیند، همیشه رو به آب بخوابند تا به محض اینکه خطری احساس کردند، سریع وارد آب شوند؛ آبی که منبع اصلی زندگی آنهاست....

خزر، گردشگاه فک

فک‌ها اهل سفرند. نمی‌توان گفت ایرانی‌اند یا روس یا قزاق یا ترکمن. تمام دریاچه پهناور خزر خانه آنهاست. گونه فک خزری یا Phoca  caspica سه دوره زندگی‌ دارد؛ «جفت‌گیری و تولیدمثل»، «موریزان» و «چِرا یا تغذیه». آنها دو دوره اول را که حدودا یک‌ یا دو ماه طول می‌کشد، در یخ‌های قطور سواحل روسیه و قزاقستان می‌گذرانند و برای گذراندن دوره چرا و رسیدن به منابع غنی غذایی باید بهار، تابستان و پاییز راهی آب‌های عمیق و معتدل جنوب دریای خزر و سواحل شمالی ایران شوند؛ جایی که پر است از دسته‌های بزرگ ماهی‌های کیلکا که یکی از منابع اصلی تغذیه فک به حساب می‌آیند. کفال‌های کوچک، نرم‌تنان، سخت‌پوستان و دیگر ماهیان کوچک کف دریا هم غذاهای دیگر فک‌ها هستند....

پاییز که از راه می‌رسد، سفر 1000کیلومتری فک‌ها هم شروع می‌شود. اواخر آبان تا اوایل دی‌ماه (اوایل نوامبر تا اواخر دسامبر) فصل کوچ فک‌هاست؛ البته کوچ فک‌های باردار؛ چراکه فک‌هایی که شرایط زادآوری ندارند در آب‌های میانی یا جنوبی خزر در طول زمستان باقی می‌مانند. توده‌های بزرگ یخ و دماهای زیر صفر بهترین‌جا برای زادآوری و جفت‌یابی فک‌هاست؛ جایی که روی خشکی دشمن کمتری دارند و با خیال راحت می‌توانند توله‌هایشان را رها کنند یا ساعت‌ها زیر نور خورشید از آفتاب لذت ببرند و بغلتند تا موهایشان بریزد...

اکنون اواسط بهمن‌ماه است؛ یعنی ماه ژانویه رو به انتها رفته و ماه فوریه در روزهای آغازین خود قرار دارد. حالا فک مادر، با خیال آسوده، توله‌اش را بعد از 9 تا 11 ماه بارداری در عمق قصر یخی‌اش به دنیا می‌آورد. نوزادها که اول کرک‌های سفید دارند و بعد از دو هفته با اولین موریزانشان موهای خاکستری تیره درمی‌آورند، سه تا پنج هفته اول را فقط شیر می‌خورند. هرچند هرچه بزرگ‌تر می‌شوند، با موریزان‌های هرساله بعد از جفت‌گیری، نرها تیره‌تر و ماده‌ها قهوه‌ای‌تر می‌شوند و همین می‌شود یکی از راه‌های تشخیص نر و ماده....

شکارچی‌های چرنده

در سراسر پهناورترین دریاچه دنیا، پستاندار شکارچی دیگری جز فک‌های خزری وجود ندارد؛ شکارچی‌هایی که برای غذا خوردن به چرا می‌روند. محققان از این نظر به غذا خوردن این پستانداران چرا کردن می‌گویند که در پهنه زیستگاه خود در پی طعمه دلخواهشان شنا می‌کنند، آن را انتخاب کرده و می‌بلعند. فک‌ها از لحاظ شنوایی، بینایی و بویایی بسیار ضعیفند و نمی‌توانند از این حواس در شکار خود استفاده کنند؛ آنها کوررنگند؛ چرا که فقط یک لایه لنزی روی عدسی چشمشان دارند و فقط رنگ سبز را تشخیص می‌دهند...

فک‌ها با همه این ناتوانی، شکارچی‌های قهار و ماهری هستند و این توانایی را نه در حواس بویایی، شنوایی و بینایی که در ابزار خاص دیگری دارند. راز پیدا کردن طعمه به وسیله فک، در سبیل‌های اوست؛ 124 تا 138 تار سبیل یک تا چهار سانتی‌متری که فک‌ها دو طرف لبشان دارند، جای دقیق طعمه را برایشان مشخص می‌کند. روی هر تار سبیل فک، 100 تار عصبی قرار دارد که کوچک‌ترین تلاطم را حس می‌کند و مکان و فاصله دقیق طعمه را تا فاصله پنج تا هفت متری مشخص می‌کند، حتی بعد از گذشتن 35ثانیه از عبور ماهیان. بعد، از عقب طعمه را دنبال می‌کند و با چهار دندان نیش‌اش، آن را مهار کرده و با کمک ماهیچه لب‌ها، زبان و دندان‌های دیگرش، می‌بلعد....
مهمان‌های ناخوانده ویرانگر

نتیجه تحقیقات پروژه بین‌المللی فک خزری، هرچه بود و هست، نشان از دست‌درازی‌های بی‌ملاحظه بشر به‌طبیعت است. انواع و اقسام سموم و آفت‌کش‌هایی که زمین‌های کشاورزی را ‌آباد می‌کند، وارد آب رودخانه‌ها و در نهایت باعث ویرانی دریای خزر می‌شوند....

شانه‌دار ژله‌ای (Mnemiopsis  leidyi) هم مهمان ناخوانده ویرانگر دیگر است؛ جانوری که در اصل زیستگاهش دریای سیاه است، نه خزر. اما همراه آبِ توازنِ کشتی‌ها (همان آبی که کشتی‌های نفتکش هنگام برگشت برای حفظ تعادل به جای نفت، بار کشتی‌شان می‌کنند) وارد دریای خزر شده و چون اینجا دشمنی نداشته، خیلی زود تکثیر شده و حالا دیگر نه تنها برای فک؛ بلکه برای تمام دریای خزر یک بحران به حساب می‌آید. غذای شانه‌دار ژله‌ای، تخم و لارو ماهی‌ها، به‌خصوص کیلکاست و این یعنی کاهش تعداد کیلکاها و کم شدن ذخیره غذایی فک‌ها و در نهایت ضعیف شدن آنها در فصل سرما، پایین آمدن عمر و افزایش مرگ و میر.

ماهیگیرها هم میانه خوشی با فک نداشتند. آنها فکر می‌کردند فک‌ها ماهی‌های آنها را می‌خورند. برای همین با نیزه یا چماق آنها را می‌کشتند یا مصدوم می‌کردند؛ در حالی که ماهی‌های بزرگی که در تور ماهیگیران بودند، اصلا از گلوی نازک فک بیچاره پایین نمی‌رود. برگزاری کارگاه‌های آموزشی متعدد برای ماهیگیرها و توجیه آنها، کمک بزرگی به تغییر این باور اشتباه کرد و حالا حداقل، فک‌ها در ایران به خاطر ضرب و شتم ماهیگیران نمی‌میرند.

هرچند آسیب‌های دیگری که فک‌ها را تهدید می‌کند، بسیار مهم‌تر از این است؛ از دست دادن زیستگاه‌های امن به خاطر توسعه‌های شهری در ساحل دریای خزر و اشغال شدن جزایر امن توسط انسان‌ها و همچنین مزاحمت کشتی‌های تجاری در شمال دریای خزر برای فک‌هایی که روی یخ‌ها هستند معضلات جدی ایجاد کرده است. به نظر می‌رسد برای نجات سفیر دریای خزر از نابودی باید تدبیری حساب‌شده و دلسوزانه اتخاذ کرد.

 

نظر شما
ادامه