کد خبر: ۲۰۳۳
تعداد نظرات: ۲ نظر

حکیم مهر -  دکتر هومن ملوک پور در وبلاگ شخصی خود مطلبی با عنوان (میمون ، قورباغه ، موش ، سگ) نوشته است که در اینجا برای استفاده عموم  بازخوانی می گردد :

 

میمون ، قورباغه ، موش ، سگ

 

این مطلب ترجمه فارسی مطلب What Animals Can Teach Us About Reaching Our Goals سایت Pick The Brain است. این سایت از جمله سایت های انگلیسی زبان پرطرفدار است که مطالب بسیار خوبی در زمینه بهبود زندگی، روانشناسی و… منتشر می کند.


میمون هایی که «ترسیدن» را یاد گرفتند: میمون هایی که از مار نمی‌ترسیدند را در کنار مار ها قرار دادند. در همین حین صداهای بلند و وحشتناکی هم از بلندگو ها پخش کردند. با این کار میمون هایی که از مار ها نمی ترسیدند «یاد گرفتند» که از مار بترسند.

نتیجه عجیب تر این آزمایش این بود که حتی میمون های دیگری که هم که از مار ها نمی‌ترسیدند با دیدن ترس سایر میمون ها آنها هم از مار ها ترسیدند.


نتیجه: ما از بعضی از چیزها می‌ترسیم چون آنها را با چیز های دیگری در ذهن مان به یکدیگر مرتبط می‌کنیم. مثلآ یک کودک بعد از شنیدن صدای ترسناک محکم بسته شدن درب در تاریکی از تاریکی خواهد ترسید.


قورباغه هایی که زنده زنده آب پز شدند: چند قورباغه را در ظرفی پر از آب جوش انداختند، آنها خیلی سریع از آب جوش به بیرون پریدند و خودشان را نجات دادند. وقتی همین قورباغه ها را در ظرف آب سرد قرار دادند و آرام آرام آب را به جوش رساندند همه آنها در آب جوش کشته شدند چون نتوانستند عکس العملی به همان سرعت نشان دهند.
نتیجه: ما می توانیم تغییرات ناگهانی را بفهمیم و متقابلآ عکس العمل نشان دهیم اما وقتی این تغییرات در دراز مدت انجام می شوند وقتی متوجه می شویم که دیگر خیلی دیر است. یادمان باشد، نه عادت های بد یک شبه وجود کسی را فرا می گیرد و نه کسی یک شبه فرد دیگری می شود، همه چیز پله پله انجام می شود. مهم این است که گرم شدن آب را احساس کنید.


موش های شناگری که غرق شدند: این بار تعدادی موش های صحرایی که بعضی آنها می توانند ۸۰ ساعت مداوم شنا کنند آماده شدند. محققان قبل از اینکه آنها را در آب بیاندازند با کلک این باور غلط را در موش ها به وجود آوردند که آنها گیر افتاده اند. خیلی از موش ها تنها پس از چند دقیقه بعد از شنا کردن غرق شدند. نه چون نمی توانستند شنا کنند، بلکه چون فکر می کردند گیر کرده اند ناامید شده و دست از شنا کردن برداشتند و غرق شدند.
نتیجه: وقتی همه چیز به آن طور که می خواهیم پیش می رود ما هم با حداکثر توان مان تلاش می کنیم. اما بعد از اینکه سر و کله مشکلات بزرگ و کوچک پیدا می شود ناامید شده و دست از تلاش کردن بر می داریم، با وجود اینکه توان انجام آن را داریم.


سگ هایی که یاد گرفتند تلاش نکنند: تعدادی سگ در اتاقی قرار گرفتند که زمین آن می‌توانست شوک الکتریکی خفیفی به سگ ها وارد کند. دکمه ای روی دیوار اتاق بود که با فشرده شدن جریان را قطع می‌کرد. وقتی شوک وارد شد سگ ها بالا و پایین پریدند تا بالاخره یکی از سگ ها دکمه را زد و جریان قطع شد. سگ ها یاد گرفتند با زدن آن دکمه آن شوک ناخوشایند قطع می‌شود.
روی نصف گروه اول سگ ها همین آزمایش دوباره تکرار شد اما این بار دراتاق دیگری که دکمه ای الکی داشت و با زدن آن هیچ اتفاقی نمی افتاد و جریان همچنان ادامه داشت. بعد از این مراحل سگ هایی که در اتاق دوم بودند به اتاق اول (با کلید سالم) بازگردانده شدند و آزمایش تکرار شد. این بار هیچ کدام شان حتی سعی نکردند که دکمه را فشار دهند.
نتیجه: هیچ کس با نامیدی به دنیا نمی‌آید، بلکه ما بعد از اینکه چند بار شکست می‌خوریم «شکست خوردن» را یاد می‌گیریم و حتی به خودمان زحمت تلاش کردن نمی‌دهیم. اگر به مشکلی برخورده اید، مهم نیست دفعه چندم است که زمین خورده اید، باز هم بلند شوید و برای حل آن تلاش کنید. ممکن است کلید سالم باشد، فقط فشارش دهید!

 

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
‫مهناز
|
-
|
۰۲:۱۳ - ۱۳۸۹/۰۲/۲۶
0
0
متاسفانه بعضی از ایرونی ها به جای اینکه آداب و رسوم خوب فرنگی ها رو بگیرن ، فکر میکنن که اگر مثل فرنگی ها سگ نگه داری کنن ، مثل اونا با فرهنگ میشن. بغیر از همه اینها نگه داری سگ یک مشکل بسیار بزرگ دیگه هم به همراه خودش میاره. اون هم مشکل توالت سگهاست. به یک سگ میتونی یاد بدی که کارش رو توی خونه نکنه. پس وقتی که رفت بیرون از خونه باید خودش رو راحت بکنه. بقیش دیگه ربط داره به فرهنگ صاحبش. اون زمون که در اروپا زندگی میکردیم ، روزی نبود که پای خودم و یا بچه ها توی کثافت سگ نره. صاحبان سگهای اروپا ملتشون رو سر افکنده کردن. چون که همش باید سرت رو پایین بگیری که مبادا پات بره توی یه چیزی.
‫یعنی با وجود اینکه توی خیلی از شهرهای بزرگ اروپا توی خیلی از محله ها مثلا سطل های مخصوصی نسب شده که ملت میتونن کثافت سگشون رو که جمع کردن به داخل اون بندازن. مشکل اینجاست که با وجود این سطل ها و حتی جریمه های سنگین ، خیلی ها اینکار رو نمیکنن.
‫خلاصه اگر میخواهین که خیابون های ایرون خودمون هم مثل خیلی از خیابونهای شهر های بزرگ اروپا بشه ، پس تا میتونین سگ بخرین و باهاش پیش همسایه ها پز بدین. مبدا عقب بمونین. اگر همسایه شما یک فی فی داره ، پس شما هم باید داشته باشین.
هدی
|
-
|
۱۲:۰۳ - ۱۳۸۹/۰۵/۳۱
0
0
به نظر من این خانوم مهناز یکم داره زیاده روی میکنه. حالا نکه شهر ما خیلی تمیزه. فقط اگه سگها پی پی کنن کثیف میشه!؟ نه عزیزم این طوری فکر نکن. توی شهر ما هیچ کس به اندازهی آدمها کثیف نیست. از این به بعد که میری بیرون هواست باشه که نری روی خلت آدمهایی که دستشویی رو با خیابون اشتباه میگیرن. البته اگر فقط نگاهشم بکنی ممکنه بالا بیری!!!!!!!
نظر شما
ادامه