حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: شاید چشم پزشک تبریزی تصور این را هم نمیکرد که یکی از بیمارانش که در آخرین ساعت ویزیت در مطب او حاضر شده بود، مقدمهای برای انجام کاری شود که در نوع خود جزء اولینهای جهان به شمار رود. شروع ماجرا به حدود ۹ سال پیش باز میگردد که «خانم اندرزی» مسئولیت مراقبت از یک اردک را میپذیرد و آن در خانه آپارتمانی خود جای میدهد. این اردک به مرور وابستگیهای شدیدی بین خود و صاحبش ایجاد و حتی به مرور زمان، مزاج حیوان نیز تغییر میکند، تا جایی که اگر یک روز با قورمهسبزی بدون گوشت در سفره مواجه شود، قهر میکند و ترجیح میدهد همان پیتزای همیشگی را بخورد!
«اودو» حالا بزرگتر شده و وابستگی او به صاحب خود نیز افزایش پیدا کرده است. تا جایی که خانم اندرزی حق ندارد نوه خود را در آغوش بگیرد و حتی بدون اودو خانه را ترک کند. غیر از این باشد، اودو بیتابی میکند و به دنبال صاحبش میدود تا او را از ترک خانه منصرف کند. آخرین بار که این اتفاق افتاد، حادثه دلخراشی رقم خورد. گردن اودو در میان لولای در گیر کرد و سر او آسیب دید. با گذشت زمان کمی، آثار درد در او هویدا و تغییر حالاتی محسوس، در راه رفتن حیوان نمودار شد.
خانم اندرزی دستپاچه و حیران به چند کلینیک دامپزشکی مراجعه میکند. نظر دامپزشکان قطعی و واحد است: «آب مروارید»، ولی بر اساس ادعای وی، دامپزشکان اظهار کردند که راه علاجی هم ندارد چراکه امکانات درمان آن در ایران موجود نیست. ناامید نمیشود و به سراغ مطب «دکتر بهنام غفارزاده» میرود.
حالا اینجا و در مطب دکتر، اتفاقی عجیب، قریبالوقوع است. بیمار آخر که مراجعه میکند نه از مشکل چشم، بلکه از درد جدیدی مینالد و از دکتر طلب یاری میکند. تلفن همراه خود را از کیف خارج میکند و عکسهای یک اردک را نشان میدهد.
تشخیص اولیه دکتر غفارزاده از روی تصاویر، عفونت قرنیه است و نه آب مروارید. بیمار از پزشک اجازه میخواهد که اردک را به مطب بیاورد. پزشک مخالفتی نمیکند اما مایل است اردک در آخرین ساعات ویزیت و زمانی وارد مطب شود که کسی او را نبیند.
حالا دکتر غفار زاده ماجرا را اینگونه برای «حکیم مهر» شرح میدهد: «زمانی که اردک را برای معاینه آورد، متوجه شدم که تشخیص دامپزشکان درست بوده و مشکل حیوان کاتاراکت است. کمااینکه با ضربهای که به سر حیوان وارد شده بود، اصطلاحاً تروماتیک شده بود. لذا از آنجا که داروهای انسانی و حیوانی خیلی تفاوتی ندارند، داروی انسانی تجویز کردم. نظر دامپزشکان این بود که آب مروارید حیوانات در ایران جراحی نمیشود. بنده هم گفتم که به هر حال تخصص آنهاست و لذا با چند دامپزشک مشورت کردم. از نظر آنها انجام این عمل به لحاظ اقتصادی هم صرفه نداشت، چرا که نمیشد هزینه واقعی را از صاحب حیوان گرفت.»
وی در ادامه افزود: «قرار شد که بنده بررسیهای لازم را انجام داده و سپس اطلاع دهم. طبق تحقیقاتی که از طریق اینترنت انجام دادم، به این نتیجه رسیدم که این جراحی تاکنون در ایران صورت نگرفته است. گویا قرار است که چشم یک سگ را در تهران عمل کنند اما هنوز این کار را انجام ندادهاند. در خارج از کشور عمل آب مروارید روی حیوانات انجام میگیرد. مثلا تازگیها یک ببر را در استرالیا پیوند قرنیه زده بودند یا یک طوطی را همینطور، اما این جراحی روی اردک انجام نشده بود. مشکل دیگر این بود که چون اردک پستاندار نیست، نزدیکی زیادی به انسان ندارد.»
اولین گزینهای که به ذهن دکتر غفارزاده میرسد، انجام جراحی در بیمارستان دامپزشکی است. اما به گفته دامپزشکان، تجهیزات لازم برای انجام عمل آب مروارید در بیمارستانهای دامپزشکی مهیا نیست. لذا انجام جراحی در بیمارستان عمومی پیشنهاد میشود. اما نه بیمارستانهای دولتی و نه خصوصی، انجام جراحی روی اردک را نمیپذیرند. حالا دکتر غفارزاده تصمیم دیگری میگیرد. با هزینه شخصی خود تجهیزات مورد نیاز را از بیمارستان اجاره کرده و به مطب خود منتقل میکند. یک اتاق ایزوله در مطب مهیا کرده و از یک دامپزشک نیز برای حضور دعوت به عمل میآورد.
وی ادامه میدهد: «چندین برابر وسایل چشمی مورد نیاز در اتاق عمل انسانی را آماده کردیم. از یک دامپزشک هم به دلیل تجربیات ارزشمند دامپزشکان، تقاضا کردیم که در مطب حضور داشته باشد. متخصص بیهوشی ما نیز انسانی شد، چرا که دامپزشک متخصص بیهوشی پیدا نکردیم. اگرچه فراموش کرده بودم که از صاحب اردک بخواهم آن را شستوشو دهد، اما خود او قبل از عمل این کار را کرده و سشوار هم زده بود!»
دکتر غفار زاده تصریح کرد: «ابتدا سعی کردیم که حیوان را با داروی خوراکی بیهوش کنیم اما بیهوشی عمل نکرد. به ناچار از آمپول استفاده کردیم اما لوله قرار ندادیم. در نهایت اردک را به شکل بی حسی عمل کردیم. تکان میخورد اما با مشکلات زیاد عمل را نجام دادیم. چشم اردک کوچک است و به همین دلیل نتوانستیم داخل چشم آن لنز قرار دهیم. اما در حیواناتی مثل سگ و گربه میتوان لنز گذاشت. البته از آنجا که اردک وحشی نیست و برای سیر کردن خود نیاز به انجام شکار ندارد، مشکلی برایش پیش نمیآید. قبل از جراحی یکی از چشمان حیوان نمیدید و لذا سرش را کج میگرفت تا میدان دید بیشتری داشته باشد. اما بعد از عمل خوشبختانه مستقیم نگاه میکرد و این نشان از این دارد که بینایی را به دست آورده است.»
وی افزود: «فرایند جراحی به این دلیل که حیوان چون بیهوش نشد و چشمش را تکان میداد حدود نیم ساعت طول کشید. از طرفی حرکات سر حیوان نسبت به انسان بسیار سریعتر است و حتی لرزش هم داشت. اما به هر حال اردک را با هوشیاری کامل تحویل صاحبش دادیم و اگر از نظر عفونت به مشکل نخورد، ان شاالله بهبود مییابد. چشم حیوان احتمال داشت که آب سیاه شود. کمااینکه آب مروارید وقتی شدید میشود، مجاری چشم تحت فشار قرار میگیرد و وقتی آب سیاه بیاید، درد شدید پیدا میشود. تا جایی که ممکن بود حیوان خودکشی کند. معروف است که وقتی اسب آب مروارید میگیرد، آن قدر به سرش ضربه میزند تا تلف شود.»
یکی از نکات جالب این عمل جراحی، این بود که دکتر غفارزاده هیچ هزینهای را از صاحب حیوان دریافت نکرد. وی انگیزه خود را از انجام این جراحی، جلب توجه بیشتر به حیوانات و مبارزه با تبلیغات منفی علیه ایران میداند.
وی توضیح میدهد: «سگی که مدتی پیش در ایران مورد آزار قرار گرفته بود، بارها از سوی رسانههای بیگانه پخش شد و تصویری منفی از روحیه ایرانیان در زمینه برخورد با حیوانات به وجود آورد. از طرفی بنده دیدم که صاحب حیوان بسیار ناامید شده و در عین حال وابستگی زیادی به اردک دارد. البته شاید بینایی او مانند روز اول نشود چراکه لنز داخل چشمی برای بیمار قرار ندادیم. کمااینکه اگر میخواستیم لنز با این اندازه استفاده کنیم، باید سفارش ساخت آن را به یک شرکت خارجی میدادیم و این از نظر اقتصادی به صرفه نبود و ارزشی نداشت.»