کد خبر: ۵۳۰۷۳

نرخ كنونی انقراض حیوانات، صدها برابر نرخ انقراض طبیعی است. حیوانات در همه‌جای دنیا در حال محو شدن از روی كره زمین هستند. نخستین و مهم‌ترین دلیل انقراض حیوانات، تخریب و در عین حال كوچك‌شدن زیستگاه‌های آنهاست.

به گزارش حکیم  مهر به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، اتحادیـــــــه جـــهانـــی حفاظــــــت از طبیعت (آی‌یوسی‌ان) می‌گوید، بیش از ۲۸ هزار گونه گیاهی و جانوری در معرض خطر انقراض هستند. ذكر همین رقم كافی است كه متوجه خطر شویم. از سال 1343 / ۱۹۶۴ كه اتحادیه جهانی حفاظت، فهرست قرمز گونه‌های در معرض تهدید را ارائه و شروع به گردآوری داده‌ها از سراسر جهان كرد، تا به امروز این فهرست معتبرترین مرجع جهانی و مهم‌ترین ابزار برای حفاظت از گونه‌های مختلف در دنیا بوده است.

اما واقعیت این است كه اتحادیه جهانی حفاظت تاكنون تنها وضعیت حدود ۱۰۶ هزار گونه از بیش از 5/1 میلیون گونه جانوری و بیش از ۳۰۰ هزار گونه گیاهی را كه دانشمندان تشریح و ثبت علمی كرده‌اند، ارزیابی كرده است. تخمین زده می‌شود این آمار كمتر از یك‌چهارم آن چیزی است كه در كره زمین خارق‌العاده ما یافت می‌شود.
آخرین گزارش جهانی كه در زمینه بحران تنوع زیستی منتشر شده نشان می‌دهد انقراض بیش از یك میلیون گونه گیاهی و جانوری اعم از شناخته و ناشناخته را تهدید می‌كند. اتحادیه جهانی حفاظت امیدوار است تا سال ۲۰۲۰ میلادی، تعداد گونه‌های ارزیابی شده را به ۱۶۰ هزار گونه ارتقا دهد.
آی‌یوسی‌ان در كنار فهرست قرمز، فهرستی هم با عنوان فهرست سبز تهیه كرده كه در آن فعالیت‌های حفاظتی موفق ثبت می‌شود؛ هرچند سیاهه ثبت شده در این فهرست هنوز خیلی كوتاه‌تر از فهرست قرمز است، اما دانشمندان امیدوارند شناخت و درك بهتر انسان‌ها از واقعیت به كاهش این بحران جهانی كمك كند.
 
بزرگ‌ترین تهدید؛ انسان‌ها
تخریب زیستگاه كه مهم‌ترین عامل انقراض در جهان است، حاصل فعالیت‌های انسانی و توسعه ناپایدار است. ما انسان‌ها روزبه‌روز عرصه‌های طبیعی بیشتری را برای فعالیت‌های مختلف اعم از خانه‌سازی، كشاورزی و تجارت در اختیار می‌گیریم و به‌این‌ترتیب گیاهان و حیوانات را از زیستگاه‌هایشان دور و حق حیات را از آنها سلب می‌كنیم. در عین حال فعالیت‌های دیگر ما نظیر ماهیگیری و شكار هم اغلب بی‌ضابطه و برای حیوانات و گیاهان دردسرساز است.
مشكل اینجاست حتی زمانی هم كه زیستگاه‌ها را كامل تخریب نمی‌كنیم، باز هم آنها را برای زندگی موجودات زنده ناامن می‌كنیم و اغلب موجودات زنده به این‌واسطه دیگر توانایی سازگارشدن با محیط را ندارند. ما با فنس‌كشی، مراتع و علفزارها را تكه‌تكه می‌كنیم؛ با الواركنی، جنگل‌ها را نابود می‌كنیم، با جاده‌سازی و فعالیت‌های معدنی، كریدورهای مهاجرتی حیوانات را از بین می‌بریم، با تولید بیش از اندازه آلودگی‌ها زمین، رودخانه‌ها، دریاها و اقیانوس‌ها را سمی و آلوده كرده‌ایم، مصرف آفت‌كش‌ها به حداكثر میزان ممكن رسیده است، دیگر حتی آنتی‌بیوتیك‌هایی هم كه تولید می‌شوند، توان مبارزه با ویروس‌ها و باكتری‌ها را ندارند ـ چنان‌كه در پنج سال گذشته فقط دو آنتی‌بیوتیك جدید تولید شده و مشخص نیست در چند دهه آینده میكروب‌ها نسبت به كدام آنتی‌بیوتیك‌ها مقاوم شده باشند ـ ما بیش از ظرفیت، پلاستیك تولید كرده‌ایم، در گرمایش جهانی نقش موثری داشته‌ایم، با معرفی گونه‌های مهاجم به طبیعت نه‌تنها بقای بسیاری از موجودات را به خطر انداخته‌ایم بلكه در عین حال باعث گسترش بیماری‌ها هم شده‌ایم و اگر بخواهیم همه اینها را خلاصه كنیم، ما بر زندگی تك‌تك گونه‌های جانوری و گیاهی به نحوی اثرگذار بوده‌ایم. حال پرسش اینجاست كه تا كجا بنا داریم این روند را ادامه دهیم؟

وقتی گونه‌ای منقرض می‌شود، چه چیزی از دست می‌رود؟
ژنوم (محتوای ژنتیكی) هر گونه مانند یك كتاب است كه اطلاعات وراثتی در آن در طول تاریخ طبیعت و در مدت صدها میلیون سال شكل گرفته است. زمانی كه گونه‌ای منقرض می‌شود، این كتاب و اطلاعات موجود در آن برای همیشه از دست می‌رود. سلامت هر اكوسیستم را گیاهان و جانوران موجود در آن تضمین می‌كنند. زمانی كه یك گونه در معرض خطر قرار می‌گیرد، به این معناست كه اكوسیستمی كه آن گونه در آن زیست می‌كند، نامتعادل شده است. حفظ این تعادل بسیار دشوار است. زیرا وقتی گونه‌ای برای همیشه از دست می‌رود، زمینه برای انقراض دیگران هم فراهم می‌شود.

ساده‌ترین مثال در این زمینه، اتفاقی بود كه برای گرگ‌های خاكستری پارك ملی یلواستون در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی رخ داد. جمعیت این گونه تا مرز انقراض پیش رفت و در نهایت در سال 1305/ ۱۹۲۶، آخرین گروه از گرگ‌ها كشته شدند. بعد از نابودی گرگ‌ها، جمعیت گوزن‌های شمالی افزایش پیدا كرد، زیرا آنها دیگر دشمن طبیعی نداشتند.

افزایش گوزن‌های شمالی سبب شد آنها بیش از ظرفیت مجاز مراتع و علفزارها چرا كنند. چرای بی‌رویه گوزن‌ها، نه‌تنها گیاهان را از بین برد بلكه روی جمعیت سگ‌های آبی هم اثر گذاشت، زیرا سگ‌های آبی به گیاهان برای بقا در زمستان نیاز داشتند. وضعیت به حدی وخیم شد كه در نهایت مجبور شدند جمعیت گرگ‌ها را احیا كنند. اما آیا این اتفاق می‌تواند همیشه رخ دهد؟ اگر گونه‌ای را برای همیشه از دست بدهیم و بعدها متوجه ارزش آن در چرخه زیستی و سلامت طبیعت شویم، چگونه قرار است جبران كنیم؟

مثال دیگری بزنیم؛ پروانه‌ها می‌توانند مسافت‌های طولانی را پرواز و از انواع مختلف گل‌ها تغذیه كنند. اما لارو بال پولك‌داران كه در اصل شكل نابالغ و بدون بال پروانه‌ها و شب‌پره‌ها هستند برای ادامه حیات و رشد فقط به گیاهان محلی كه روی آنها متولد شده‌اند، وابسته‌اند. همچنان‌كه گیاهان به واسطه فعالیت‌های توسعه‌ای و كشاورزی منقرض شده و از صفحه گیتی محو می‌شوند، پروانه‌ها هم كم‌كم ناپدید می‌شوند.

پروانه‌ها را به‌عنوان شاخص‌های حیاتی كیفیت می‌شناسیم و اكثر گونه‌های پروانه در دنیا به عنوان «گونه پرچم» تعریف شده‌اند. پرچم به‌گونه‌ای گفته می‌شود كه حفاظت از آن بتواند به حفظ سایر گونه‌ها كمك كند. از سوی دیگر، سال‌هاست دانشمندان روی پروانه‌ها تحقیق و مطالعه می‌كنند و می‌توان گفت آنها منابع داده منحصربه‌فردی (چه از نظر مقیاس جغرافیایی و چه از نظر مقیاس تاریخی) هستند و در عمل هیچ گروه دیگری از حشرات به پای پروانه‌ها نمی‌رسند. انقراض هر گونه از پروانه‌ها را باید یك خطر جدی تلقی كرد، زیرا با نابودی آنها نه‌تنها حاصل سال‌ها مطالعه و تحقیق از دست خواهد رفت بلكه مهم‌ترین عامل كنترل آفات طبیعی و شاخص آلودگی‌های محیط را هم برای همیشه از دست خواهیم داد.

مثال جالب دیگر، گوریل‌های كوهستانی هستند كه در سال 1360/ ۱۹۸۱ قلمروشان به بخش‌های محدودی در آفریقای مركزی محدود شد. تعداد گوریل‌های كوهستانی در آن زمان به اندازه‌ای كم شد كه كل جمعیت آنها را تنها ۲۵۴ فرد تخمین زدند،‌یعنی كل جمعیت گوریل‌های كوهستانی را در یك مقطع زمانی می‌شد در یك هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ جا داد! در سال 1391/ ۲۰۱۲، تحقیقی انجام شد كه نشان داد جمعیت گوریل‌های كوهستانی افزایش یافته و به بیش از ۸۸۰ گوریل رسیده است.

درست است كه این دستاورد بزرگی بود اما واقعیت چیز دیگری بود، گوریل‌ها به جای یك بوئینگ فقط در دو بوئینگ جا می‌گرفتند. در نتیجه گوریل‌های كوهستانی همچنان در رده حفاظتی به شدت در معرض خطر قرار دارند. آیا این مساله‌ای است كه در میان هزاران مشكل امروزی واقعا باید نگران آن باشیم؟ دانشمندان معتقدند كه بله! همه این اتفاقات نگران‌كننده هستند، اما چرا؟

نخستین دلیل آن افزایش سرعت و نرخ انقراض است كه بر اساس تازه‌ترین تحقیقات در ظرف یك قرن اخیر، صدها برابر شده است. سوال اصلی اینجاست: «اگر یك گونه گیاهی یا جانوری كه می‌تواند به درمان سرطان كمك كند، در این میان منقرض شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

 

نظر شما
ادامه