حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی:
مراکز مایهکوبی یکی از رستههای دامپزشکی هستند که علیرغم فشار کاری بسیار بالا،
اما اغلب مورد بیمهری مسئولین و گاهی مردم قرار میگیرند. پایگاه خبری حکیم مهر
تلاش دارد در یک سلسله گزارش، پای درد و دلهای این قشر زحمتکش نشسته و مشکلات
آنها را بازگو کند.
مخاطبین مراکز مایهکوبی دامپزشکی متفاوت هستند
«اگرچه اسم خدمات دامپزشکی روی مراکز مایهکوبی
است، اما واقعیت آنچه اتفاق میافتد، چیز دیگری است.» این را مالک یکی از مراکز مایهکوبی دامپزشکی در شهر تهران به حکیم
مهر میگوید:«عوام
و مردم عادی جامعه تصور صحیحی از دامپزشکی ندارند و نمیتوانند دامپزشک را از فردی
که پتشاپ راهاندازی کرده است، منفک کنند. یعنی اطلاعات آنها عمیق و گسترده نیست
و معمولا عموم جامعه میگویند که آقای دکتری که پتشاپ
زده است. این وضعیت در سطح کوچکتر
در صنف خودمان نیز وجود دارد. کمااینکه مراکز مایهکوبی به دو دسته دام و طیور تقسیم
میشوند.»
وی توضیح میدهد: «آنهایی که در حوزه طیور فعالیت میکنند،
از نظر اقتصادی یا شاید به خاطر دورههایی که گذراندهاند، از نظر علمی و تحصیلی،
افرادی مطلعتر و پیگیرتر از فعالان صنعت دام هستند. البته در صنعت دام نیز آنهایی
که در حوزه گاوداری صنعتی فعالیت میکنند، افرادی صاحب نظر و صاحب ایده و آگاه به
مشکلات صنف هستند و غالبا با ریشههای چند ده ساله در این صنعت فعالیت میکنند.
مساله اینجاست که افرادی که دام سبک پرورش میدهند و اتفاقا یکی از بازوهای اصلی
مراجعه به مراکز مایهکوبی هستند، بیس و پایه زندگی آنها بر مبنای زندگی دامداری و
عشایری است. کمااینکه پرورش گوسفند و دام سبک اگر مرتع نباشد، توجیه اقتصادی
ندارد. در نهایت مشکل و معضل اصلی مراکز مایهکوبی با این قشر، جدای از سایر
مشکلات و مسائل مختلفی که با این نوع دامداری سنتی داریم، گزینهای به نام اداره
دارایی و مالیات است.»
برای مالیات به جایی میرویم که تیم پرسپولیس میرود!
این مالک مرکز مایهکوبی دامپزشکی میافزاید: «برخی از مراکز مایهکوبی
شهر تهران ازجمله مرکز بنده به لحاظ جغرافیایی در جایی استقرار یافته که اسم آن
غلط انداز است؛ لواسانات از شمال رودهن شروع میشود و تا بلوار پژوهش که اداره کل
دامپزشکی استان تهران در آنجاست، ما هیچ واحد طیوری نداریم و صرفا مراجعین ما از
روستاها و افرادی هستند که طیور سنتی نگه میدارند و هیچ واحد گاوداری صنعتی یا نیمهصنعتی
نداریم. همچنین هیچ واحد پرورش گوسفند از هر نژادی حتی نیمهصنعتی
هم نداریم. در این منطقه زمین گران شده و افراد متمول برای ویلاسازی، سکونت و تفریح
هجوم آوردند و اصلا توجیه ندارد که فرد یک زمین ارزشمند را به پرورش دام اختصاص
دهد. حالا در نظر بگیرید واحدهای مالیاتدهنده در این حوزه، جاهایی از جمله تیم
ورزشی پرسپولیس، باشگاه کاپ انقلاب، فدراسیون فوتبال، کارخانهها و شرکتهایی که
دفتر مرکزی آنها در مناطق جردن، فرمانیه، الهیه، زعفرانیه و... واقع شده و دقیقا
در همان حوزه مالیاتی مورد رسیدگی قرار میگیرند که پرونده مرکز مایهکوبی بنده
ارجاع می شود.»
وی تصریح میکند: «ممیزهای اداره دارایی حتی حاضر نیستند به
خود سختی بدهند و با من همراهی کنند و ببینند که عملیات ما در اطراف سد لار عشایری
است و در همین پایتخت جاهایی وجود دارد که خودرو نمیرود و ما عشایر را از نظر
واکسیناسیون پشتیبانی میکنیم. این درحالی است که در همین تهران بیمارستانهای
دامپزشکی وجود دارد که انواع خدمات آرایشی و بهداشتی دام کوچک، جراحی و... را به
صورت کاملا توافقی انجام میدهند و چرخش مالی مجموعههای آنها هیچ سنخیتی با گردش
مالی مرکز مایهکوبی بنده ندارد، اما هر دوی ما با هم در یک حوزه مالیاتی رسیدگی میشویم
و مسائلی که من به آنها میگویم، اصلا برای آنها قابل درک نیست. با همان نگاهی به
مرکز مایهکوبی نگاه میکنند که مثلا خانم سفیر فلان سفارتخانه یا مدیرعامل فلان
کارخانه سگ خود را به بیمارستان دامپزشکی میبرد و حاضر است که هر مبلغی را برای
پانسیون بپردازد.»
پرسنل ما در جایی فعالیت میکنند که موبایل هم آنتن ندارد
این مالک مرکز مایهکوبی خاطرنشان میکند: «این در حالی است
که پرسنل من در جایی کار میکنند که به مدت سه ماه نه موبایل آنتن دارد، نه برق
دارند، نه آب لولهکشی و نه گاز. برای او با آبگرمکنی که با کپسول گاز کار میکند،
حمام درست میکنیم و آب از چشمه میآوریم. دیزل ژنراتور میبریم که روشنایی داشته
باشیم. پرسنل من سه ماه با عشایر سر و کله میزند و چقدر پول میگیرد؟ این پول
مشخصا مبلغی است که اداره کل دامپزشکی با ما قرار داد بسته و میگوید N ریال بابت هر راس و ایاب و ذهاب به شما میدهم. مثلا اداره
دامپزشکی به نیابت از سازمان دامپزشکی کشور یک قرارداد ۱۰۰ میلیون تومانی با من میبندد،
بعد میگوید من با تو قرار نمیبندم. علت را میپرسم و میگویم مگر نظام دامپزشکی
به من پروانه تاسیس نداده است؟ مگر من را مسئول فنی نمیداند و مگر تجهیزات من را
تایید نکرده است؟ میگوید چرا،
اما از نظر قانون دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کشور من نمیتوانم با شما به
عنوان شخص حقیقی قرارداد ببندم، بلکه شما باید بروی و حقوقی شوی. من را موظف کردند
که شرکت تاسیس کنم، بعد این شرکت میرود در اداره دارایی شعبه چهارراه جهان کودک
که متمولین خیابان میرداماد به آنجا میآیند.»
وی میافزاید: «به این شکل میشود که برای دو سال مالیاتی
گذشته، حدود ۸۰
میلیون تومان از من گرفتند. شما میتوانید سری به میدان محسنی بزنید و از ساعتفروشیها
و فروشندگان لباس آنجا سوال کنید که چقدر مالیات پرداخت کردند و از من چقدر
گرفتند؟ در حالی که ۱۰۰
میلیون تومانی که دامپزشکی به من میدهد، میگوید تو شرکت هستی و باید بروی و ۱۴ درصد یعنی ۱۴ میلیون تومان خالص به تامین
اجتماعی بدهی و از او مفاصاحساب تامین اجتماعی بگیری به خاطر قراردادی که ما با
شخص حقوقی بستیم. حساب و کتاب مالیاتی را هم که حداقل ۱۲ درصد در نظر میگیرند.»
تعرفه واکسن وحشتناک است
سوالی که پیش میآید این است که در برابر این همه سختی کار و
مصائب مالیاتی، آیا تعرفهای که برای مراکز مایهکوبی در نظر گرفته میشود، صرفه
اقتصادی دارد یا خیر؟
این مالک مرکز مایهکوبی اظهار میکند: «موسسه رازی از طریق
پخش کشوری به پخش استانی واکسن میدهد و پخش استانی به مراکز مایهکوبی
و بعد اعلام میکند که مرکز مایهکوبی
شما موظف هست که این جدول را رعایت کند و به دیوار بزند. یعنی شما با این مبلغ
واکسن را از پخش استانی خریدی و اجازه نداری که بهای تمامشده
واکسن را با مصرفکننده
نهایی بیشتر از این ۶
درصدی که به تو اجازه سود دادیم، حساب کنی. یعنی تعرفه را طوری مشخص کردهاند که
من اجازه دارم فقط ۶
درصد روی پولی که بابت خرید واکسن بهادار میپردازم و آن را به دفترم میآورم و به
مصرفکننده
میدهم، سود بکشم.»
وی ادامه میدهد: «از طرفی اداره دارایی به من اعلام میکند
که شما این قدر واکسن خریدی و ما فاکتورهای تو را قبول نداریم که این چنین سندسازی
کردهای. میگویم یعنی چه؟ میگوید کل پولی که دامپزشکی به تو داده و کل پولی را
که تو واکسن خریدی با هم جمع میکنیم و میگوییم که گردش مالی است. گردش مالی را
ضربدر ۳۰ درصد
میکنیم و از نظر من ممیز، تو ۳۰
درصد از این گردش مالی را سود کردهای. از ۳۰
درصد باید ۲۵
درصد پول به دارایی بدهی.»
ادامه دارد ...