کد خبر: ۷۷۲۷۵
تعداد نظرات: ۱۱ نظر
اختصاصی حکیم مهر:
وی در سال ۱۳۰۵ دیده به جهان گشود. پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه به دانشگاه راه یافت و در رشته‌ی دامپزشکی دکترا گرفت. سپس به دلیل علاقه‌اش به ادبیات و شعر مجدداً به تحصیل پرداخت و دکترای زبان و ادبیات فارسی را اخذ کرد ...

حکیم مهر: «دکتر سید ابوالفتح داریوش صبور» در تاریخ یکم شهریورماه سال ۱۳۰۵ دیده به جهان گشود.

به گزارش حکیم مهر، وی پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه به دانشگاه راه یافت و در رشته‌ی دامپزشکی دکترا گرفت. سپس به دلیل علاقه‌اش به ادبیات و شعر مجدداً به تحصیل پرداخت و دکترای زبان و ادبیات فارسی را اخذ کرد.

دکتر داریوش صبور افزون بر کار تخصصی‌اش، به تدریس در دانشگاه تهران پرداخت. وی در زمینههای داستان‌نویسی و شعرسرایی فعال بوده و آثار پژوهشی، قلمی و ذوق شاعری او در کتاب‌هایی چند منتشر شده است.

عناوین کتاب‌های دکتر داریوش صبور به شرح زیر است:

- غدد پاراتیروئید و بیماری‌های آن

- پنج پر (مجموعه داستان)

- عریان (۱۰ داستان)

- تالار آینه (۱۲ داستان)

- صدف (زندگی‌نامه‌ی ۳۵ شاعر معاصر)

- آفاق غزل فارسی

- ذره‌ی خورشید عشق و عرفان و تجلی آن در شعر پارسی

- رهاورد رهی

- حدیث دل (به کمک زهرا ادیب)

- بر کران بی‌کران

- از کاروان حله

- تدوین متون آموزش برنامه‌ای (با همکاری محمدحسین امیر تیموری)

- پیر نیشابور

«دکتر داریوش صبور» در تاریخ نهم مردادماه سال ۱۳۹۱ در ۸۶ سالگی دیده از جهان فرو بست.

وی در مقالهای با عنوان «عندلیب گلشن شعر و ادب، رهی» در پژوهشنامه فرهنگ و ادب نوشته است:

روزی که برای دیدن رهی به اداره‌ی پیشه و هنر در خیابان نادری (جمهوری) رفتم، متوجه شدم که رهی از دل‌دردی رنج می‌برد. به من گفت با وجودی که نزد طبیبانی بسیار رفتم، بهبودی حاصل نشده، قرصی به او دادم و پس از چند روز که دوباره او را دیدم، اظهار سلامتی کامل کرد و گفت در قبال لطفی که به من کردی، شعری برایت سروده‌ام. من هم که در آن زمان مسئول مجله «دنیای جدید» بودم، این قطعه را که نماینده‌ی ذوق چشمگیر رهی بود چاپ کردم، هر چند پس از آن نیز انتقادهایی از رهی شد.

طبیب و بیطار

عمری از جور چرخ مینا رنگ

رنجه بودم، ز رنج بیماری

یافت آئینه وجودم زنگ

از جفای سپهر زنگاری

تار شد دیدگان روشنبین

زرد شد چهرگان گلناری

همچو موشی نحیف گشت و نزار

تن فربه چو گاو پرواری

آزمودم همه طبیبان را

در شفاخانه‌های بهداری

کار آن جمله و طبابتشان

کار بوزینه بود و نجاری

نه حکیمی، خبر ز حکمت داشت

نه پرستاری از پرستاری

پیش بیطار رفتم آخر کار

چارهای خواستم ز ناچاری

وآن شفابخش دام و دد بگرفت

دستم و رستم از گرفتاری

بیتأمل علاج دردم کرد

تن ز غم رست و من ز غمخواری

طرفه بین، کز طبیبم آن نرسید

که ز دانای فن بیطاری

یا من از خیل چارپایانم

یا طبیبان از هنر عاری

 

انتشار یافته: ۱۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Spain
|
۰۱:۳۶ - ۱۴۰۲/۱۰/۰۸
0
19
واقعا زیبا بود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۵:۱۳ - ۱۴۰۲/۱۰/۰۸
0
20
خدا رحمت کنه هر دو عزیز را
از سر ذوق و هوشیاری
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۰۸ - ۱۴۰۲/۱۰/۰۸
0
14
روحش شاد ویادش گرامی باد
محمد مهدی زند
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۲۸ - ۱۴۰۲/۱۰/۰۸
0
11
بسیار عالی چه شعر دلچسبی بود روح آن شاعر گوینده هم شاد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۱ - ۱۴۰۲/۱۰/۰۸
0
4
تصویر ی که برای دکتر صبور گذاشته اید ،متعلق به دکتر حسن انوری است و ایشان در قید حیاتند.
پاسخ ها
حکیم مهر
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۱۹ - ۱۴۰۲/۱۰/۰۸
با سلام و احترام،
صحیح می فرمایید.
ضمن تشکر و با عرض پوزش، اصلاح شد.
ناشناس
|
United States of America
|
۱۷:۳۴ - ۱۴۰۲/۱۰/۰۸
0
14
قدیمی ها چه آدمای با حالی بودن ٫ به هم محبت داشتن و عشق می ورزیدن نتنها حسادت نداشتن بلکه
از موفقیت هم شاد و مسرور میشدن

بر خلاف امروزی ها که باید مواظب باشی زیر آبتو نزنن
حسن امتحانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۴ - ۱۴۰۲/۱۰/۰۹
0
4
نه تو از خیل چارپایانی
نه طبیان زهر هنر عاری
بلکه دکتر صبور معتبر است
توی دانش عجیب باخبر است
شاعری اهل علم اهل عمل
دکتری بس ادیب پر ز غزل
پاسخ ها
dr.h
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۴۷ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۰
عالی، احسنت! بسیار جالب بود بداهه سرایی شما. جسارت نباشه به‌جای «توی» خواندمش هم ز دانش عجیب باخبر است. دکتری بس ادیب پر ز غزل؛ خیلی زیبا...
حسن امتحانی
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۱۳ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۱
دکتر عزیز سپاس دقت بیشتری می خواست اعمال شود که نشد

نه تو از خیل چارپایانی
نه طبیبان زهر هنر عاری
بلکه دکتر صبور معتبر است
هم زدانش عجیب باخبر است
شاعری اهل علم اهل عمل
دکتری بس ادیب،پر زغزل
همکار متخصص داخلی دام بزرگ مازندران
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۱۳ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۲
0
4
یه تجربه مستند خودم؛
یکی از اقوام خودم پس از انجام آزمایش کامل خون و ادرار، دریافت که فقط تری گلیسرید خونش بالاست و پزشک محترم براشون داروی آتورواستاتین تجویز فرمودند و خویشاوندم چند روزی در حال استفاده داروی تجویزی بودند، بنده شبی در منزل این خویشاوند خودم، شام دعوت بودم و ایشون آزمایش ها و دارو های تجویزی رو به بنده هم نشان دادند؛ دیدم فقط تری گلیسرید بالاست و حد کلسترول طبیعی است. خدمت این خویشاوندم عرض کردم؛ فکر کنم پزشک محترم باید برای تری گلیسرید بسیار بالای خون شما داروی "جم فیبروزیل" می دادند و نه آتورواستاتین که برای کاهش کلسترول است و کلسترول خون شما اعم از LDL و نسبت LDL و HDL طبیعی است. چون دامپزشک بودم، به حرفام خیلی اعتماد نکرد ولی به نسخه تجویزی پزشکش مشکوک شد. عرض کردم گفته های من را به همان پزشک محترم یا پزشک دیگری منعکس کند تا حقیقت براش آشکار شود و خویشاوند من چون روش نمی شد به همون پزشک اول بگه، به پزشک دیگری عرض بنده رو منعکس کرد و اون پزشک محترم دوم، بر عرایضم به عنوان دامپزشک صحه گذاشت و به خویشاوندم گفت: دامپزشک فامیل شما درست گفته و پزشک می بایست برای تری گلیسریدمی شما، داروی "جم فیبروزیل" تجویز می کردد و نه داروی "آتورواستاتین" و ایشون داروی خویشاوند ما رو عوض کردند و بعداً خویشاوند بنده باهام تماس گرفت و ازم بابت رهایی از تجویز اشتباه پزشک اولش که بهش گفتم، یقیناً سهوی بوده، تشکر کرد و این باعث شد نگاه خویشاوندم نسبت به دانش دامپزشکان به صورت مثبت، عوض شود.
نظر شما
ادامه