در باب مقایسه ویزیت پزشکان و دامپزشکان:
مبارزههای نمادین و بنیانهای بیمعنی!
دکتر پدرام فرهادیان
رزیدنت جراحی دامپزشکی، مدرس دانشگاه
«برای فرار از خطای ذهنگرایی (subjectivism)،که فضای اجتماعی را به فضای مجموعهایی از تعاملها یا همان توالیهای ناپیوسته وضعیتهای انتزاعی فرو میکاهد، لازم است فضای اجتماعی را همچون فضایی عینی و ساختار روابط عینی بسازیم که شکل ممکن تعاملها و بازنمودهایی را که کنشگران از این تعاملها میتوانند داشته باشند، تعیین کنند.»
استاد به اینجا که رسید از بالای عینک گردش نگاهی به چهرههای گُر گِرفته تکتک ماها کرد و با آهی جانسوز ادامه داد: «با این حال نباید در بند این عینیگرایی موقتی متوقف بمانیم که چون با وقایع اجتماعی همچون اشیا رفتار میکند، هرچه را که توصیف کند شئواره میسازد.»
سالها پیش در نوجوانی در پیِ دیدن تصویر نیچه و آن عظمت وصفناپذیر هیبت سیبیلهایش! -صادقانه و خالصانه دلیل علاقهام در ۱۳ یا ۱۴ سالگیام را عرض کردم- گرایش عجیبی به فلسفه و چرایی و چگونگی حیات و طولش تا ممات پیدا کردم. شاید در آن روزگار وقتی پُرسانپُرسان فلان استاد را در بَهمان کلاس مییافتم و افتخار شاگردیاش نصیبم میشد، چندان معنای آن حرف و کلامهای قلمبه و سلمبه را درک نمیکردم که هیچ، اصلا با جامعه و اجتماع زیستی آنروزها هم چندان هماهنگ نبودند. عرض خواهم کرد چرا؟
اما اکنون و در این روزگار که زیست میکنم، دقیقا و واژه به واژه مفاهیم و آموزههای نوجوانیام از فلسفه و جامعه و جامعهشناسی را درک میکنم. شما به این بخش از یکی از همان کلاسها در ادامهی افاضات بالا توجه کنید: «موقعیتهای اجتماعی که به چشم ناظر همچون مکانهایی میآید که با نظم ایستا و ثابت اجزای جداگانه در کنار هم قرار گرفتهاند و مسئله کاملا نظری حد و مرزهای میان گروههای اشغالکننده این موقعیتها را پیش میآورد، جاگیری استراتژیک و دژهایی برای دفاع یا تسخیر در میدان مبارزهها نیز هستند.»
حالا بگذارید کمی سادهتر به قضیه نگاه کنیم، با مثالی در خور توجه و در باب قصهی دوست عزیز و پزشک گرامیمان در سیطرهی:
۱- مقایسهی ارزش جان حیوانات -بهطور مشخص حیوانات خانگی- با انسان
۲- مقایسهی حقالمعاینه -به قول فرنگیها ویزیت-
خودشان با ماها (پزشکان با دامپزشکان)
دوستان،
پرستاران، ماماها، فیزیوتراپها و حتی شفادهندههای سنتی (که دنیای هرکدامشان همچون میدانی است برای مبارزهها)، یا تضاد میان شغلها، علیالخصوص اکثر شغلهایی که جدیدا به وجود آمدهاند و مشاوره و راهنمایی اجتماعی میدهند؛ شغلهایی همچون مددکاران اجتماعی، مشاوران اقتصادی، کوچینگهای فردی، مراقبت از فرزندان و سالمندان، پزشک خانواده، پزشک سیار و اعزام به محل، معلم خصوصی حضوری و آنلاین، پزشکان مشاور فرزندآوری و… همگی دارای یک ویژگی مشترک هستند: همگی در رقابت با یکدیگرند و با استراتژی خصومتآمیز با هم برخورد میکنند و میکوشند از طرق مختلف نظم مستقر را به گونهای تغییر دهند که جایگاه مطمئن و تصویبشدهای داشته باشند.
• معلم حضوری معلم آنلاین را نهی میکند که واویلا، آموزش فیس تو فیس کجا و برخط (آنلاین) کجا.
• فیزوتراپ با صدها دلیل متقن و مستدل سعی میکند اثبات کند که تواناتر و ارزندهتر از مربی ورزش است و ماساژور.
• پزشکان محترم اعزام به محل سعی میکنند صداها بلکه هزاران دلیل بتراشند که سلامت کودک و سالمند خود را در محل به ما بسپارید.
و…
این دقیقا به همان دلیل ساختار روابط طبقات اجتماعی است. همان روابطی که با استفاده از یک برش زمانی از آن میتوان به مبارزات طبقات مختلف حاضر در میدان پی برد.
اما نکتهی اکنونِ ما کجاست؟
در گذشته فاصله فرهنگی و تحصیلی طبقات بسیار بود و به دلیل وجود شرایط مناسب و کافی، رقابت اندک و درون سازمانی بود ولی متاسفانه اکنون به دلایل عجیب و غریب -که تکتک دوستان بهتر از من میدانند- رقابت از درون یک صنف مثلا پزشکان به صنوف دیگر مثلا دامپزشکان کشیده شده است، بهطوری که دوست متخصص پزشکمان با حسرت و در جهت تحریک حس احساسی جامعه حاضر است مولودِ جان مخلوقی را برای مولودِ جان انسان زیر سؤال ببرد یا با عکس از خدمات درمانی یک کلینیک حیوانات خانگی که آنرا مشتی در برابر خروار میکند، احساسات جامعه را به چالش بکشد که واویلا من چنین کردم و چنان سختی کشیدم که ببینید و بدانید و گویی ما دامپزشکان زرتی و در پی پاره شدن آسمان بدون هیچ زحمتی دکتر شدیم و اکنون هم با بیلِ بابانوئل کیسههای گوزن شمالی ژانویه را پر میکنیم!
دوست عزیز، پزشک گرانقدر و گرامی، من برای شما بسیار ارزش قائلم و میدانم چقدر زحمت کشیدهای -چون خودم نیز پا به پای شما همین مسیر را به سختی طی کردهام- اما باور کن راهش نه کوچک کردن رشتهی من است نه کم اهمیت جلوه دادن نقش طبابت من -چه برای حیوانات خانگی که ممکن است شما نداشته باشی و چه برای حلال گوشتها که شما و خانواده و عزیزانت به واسطه آن به من و دانشم وابستهاید- در جامعه…
راهش مطالبهگری صنفی است، آنهم فقط در حوزه اجرایی خود و دانشت.
بعضی مواقع کم محلی بهترین مبارزه است
بااین افراداصلا نبایدصحبت کرد