کد خبر: ۱۷۱۸۹
تعداد نظرات: ۳ نظر

دکتر شاهو قهرمانی دهبکری از بینندگان محترم حکیم مهر لطف نموده و مقاله ای را در خصوص سرقت علمی برای ما ارسال نموده اند که ضمن تشکر از ایشان، به استحضار مخاطبین محترم می رسد:

 

پارازیتیسم علمی؛ جدیدترین مصداق دزدی علمی

 

وَلاَ تبْخَسُوْا النَّاسَ أَشْیاءهُمْ
داشته های مردم را کم ارزش مشمارید - سوره اعراف، آیه 86

دکتر شاهو قهرمانی دهبکری – پاتولوژیست
drshaho.path84@yahoo.com
دکتر آیدین دیلمقانیان - آناتومیست

مروری اجمالی بر تعریف دزدی علمی (plagiarism)
افزایش روزافزون استفاده از اینترنت و سایر منابع الکترونیکی، منجر به افزایش موارد مختلف دزدی علمی در سطح بین المللی شده است. این پدیده مختص کشور و منطقه خاصی نبوده و حتی در کشورهای پیشرفته هم وجود دارد ولی تعداد موارد آن به مراتب کمتر از کشورهای در حال توسعه است.
متأسفانه قوانین و مقررات استانداردی برای برخورد با متخلفین در هیچ کشوری وجود ندارد و غیر از چند کشور آن هم با هزینه ای بسیار بالا، برخورد قانونی خاصی با آن نمی شود. ولی این پدیده در صورت عدم جلوگیری، ممکن است به یک بحران علمی و یا یک آبروریزی ملی تبدیل شود.
محققین این عرصه معتقدند این پدیده بیشتر در ارتباط با اخلاق علمی – پژوهشی بوده و صرفاً آموزش درست و اساسی میتواند به کاهش آن کمک کند. عده ای هم معتقدند که اعلان عمومی موارد دزدی علمی ممکن است بتواند نرخ این پدیده را کاهش دهد.
مارتین و اوهمن (1963) هرگونه کپی کردن یک متن و پاراگراف را بدون ارجاع مناسب به نویسنده اصلی، دزدی علمی نامیده اند. مک ناتون (1995) به هر گونه استفاده علمی، مالی، حرفه ای و عمومی از نوشته های دیگران بوسیله فریب دیگران و یا وانمود کردن به اینکه نوشته اصلی متعلق به شماست، دزدی علمی گفته است.
دزدی علمی موارد مختلفی دارد و ممکن است به دلایل زیر انجام شود:
*تصادفی
*غیرعمدی
*عمدی
*دزدی از خود
محققین معتقدند که دزدی علمی به هر کدام از دلایل فوق انجام شود، فرقی نمی کند. چون عدم اطلاع از موارد آن موجب سلب مسئولیت از شخص نخواهد شد.

مصادیق گفته شدۀ دزدی علمی
دزدی علمی مصادیق بسیار متفاوتی دارد و موارد متعددی را شامل می شود که بعضی از مهمترین مصادیق آن عبارتند از:
کپی کردن کلمه به کلمه اسناد و نوشته های افراد دیگر؛
کپی کردن قسمت هایی از اسناد و نوشته های افراد دیگر؛
کپی کردن از اسناد و نوشته های مختلف افراد دیگر و سرهم کردن آنها در نوشته خود؛
کپی کردن از اسناد و نوشته های مختلف افراد دیگر و دستکاری جزئی آنها در نوشته خود؛
کپی کردن از اسناد و نوشته های قبلی خود در کارهای بعدی؛
استفاده از ایده های دیگران، بدون ارجاع مناسب و ذکر نام آنها؛
ذکر نام افرادی که در نوشته علمی سهم فکری قابل ذکری نداشته اند مخصوصاً زمانی که قصد و نیت خاصی پشت آن باشد (داد و ستد غیر علمی)؛
عدم ذکر نام افرادی که در نوشته علمی، سهم فکری قابل ذکری داشته اند؛
ارائه نتایج یک کار پژوهشی در قالب نوشته های متعدد بدون اینکه هیچ کدام مطلب جدیدی داشته باشد (انتشار تکه ای)؛
دستکاری، تحریف، جعل و حذف داده های تحقیق به منظور دستیابی به نتایج دلخواه؛

و اما جدیدترین مصداق!!!
حال اگر پا را از حیطۀ تعاریف و مباحث تئوریک کمی آن سو تر بگذاریم، این واقعیت تکان دهنده ممکن است اندکی ما را به خود آورد که اگر سرقت علمی به دانشگاه ها و مجامع علمی ما نفوذ کند و امری متداول برای نگارش پایان نامه ها و به خصوص مقالات علمی گردد، ویرانیِ مطلقِ دیوارهای اندیشه و علم را در پی خواهد داشت.
پدیده «پایان نامه نویسی پولی» اگرچه در میان دانشجویان ما کاری زشت و ناپسند به حساب می آید و کمتر کسی آلوده این کار ناپسند می شود، اما مساله ای بسیار خطرناک و ویران کننده است.
از آن خطرناکتر، مسأله نوین نویسندۀ جعلی شدن و یا سودجویانه حضور داشتن در لیست نویسندگان مقالات است.
شریک و سارق چنین مجموعه هایی، نه تنها صدها ساعت تلاش طاقت فرسا را به نام خود ثبت میکند و یا ناجوانمردانه در آن سهیم می شود، بلکه ثمرۀ هزاران ساعت دود چراغ خوردن و بیداری شبانه و زحمات روزانه را یک جا به حساب خود واریز می گرداند.
از شواهد و قرائن چنین بر می آید که هنوز آنچنان که باید، این امر فاجعه بار از سوی مجامع علمی مسئول و متعهد، مخاطره آمیز قلمداد نشده است و شاید نیز به قول ضرب المثل معروف «ان شاء الله گربه است» ، چشم خود را بر روی واقعیت بسته اند! حتی برخی از گروه های آموزشی، خود بدون اینکه آگاه باشند (و شاید هم ضمن آگاهی کامل از کُنه موضوع) آب به آسیاب این معضل می ریزند!
نیاکان ما چنین گفته اند: چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر بَرَد کالا! آری ! این یک واقعیت محض است. وقتی یک دانشجوی دورۀ دکتری تخصصی دانشکدۀ دامپزشکی یکی از دانشگاه های معتبر و مادر مملکت در خلال دورۀ تحصیلی کوتاه مدت خود، ادعا می کند که دارای حدوداً 60 مقالۀ
ISI می باشد و مُدام هم از سوی اساتید بخش خود مورد تحسین و تشویق و تمجید قرار می گیرد، پُر واضح است که موضوع چیست و آن چراغ را از کجا آورده است؟!!

ماجرا چیست؟!
این فرد با درخواست بیشرمانه از افراد و در اختیار گرفتن پایان نامه های آنان و تبدیل آنها به مقاله و ارسال آنها به ژورنال های بین المللی، از سادگی و حُسن نیت و متأسفانه اهمالِ افراد، سوء استفاده کرده و در وهلۀ اول با تطمیع افراد مبنی بر ارسال مقالات آنان به ژورنال های معتبر و گرفتن پذیرش در کمترین زمان ممکن (با ادعای عضویت در
editorial board چندین ژورنال تخصصی) و در وهلۀ دوم با هدف کسب درآمد نامشروع (أخذ مبالغ بالا بعنوان دستمزد ارسال) و در وهلۀ سوم با پیشنهاد وقیحانۀ اضافه نمودن اسم خود در تک تک مقالات و در نهایت با القاء روانی مبنی بر ناچار بودن فرد صاحب مقاله در خصوص پذیرش شرایط تحمیل شده از سوی وی، به هدف ناپسند خویش دست می یابد و نامش در شمار زیادی از مقالات دیگران به ناحق درج می شود و اساتید دپارتمان مربوطه هم مرتباً درصدد تأیید اعمال بدعت آلود وی بر می آیند و من حیث المجموع هم راستا و هم داستان وی تلقی می گردند . . .

به جای بحث!
وقتی اخلاق علمی، فرهنگی و انسانی بر روی پلکان خیانت قرار می گیرد؛
وقتی اخلاق حرفه ای سالکانِ طریق راستی و وجاهت، وسیلۀ دریوزگی قرار می گیرد؛
وقتی دزدی، لباس دبیری بر تن می کند؛
وقتی قداستِ قلم شکسته می شود و آیه «ن، والقلم و مایسطرون» تفسیر به رأی می شود؛
وقتی دزدی «قلم» مقدس ترین پدیده این جهان می شود؛
وقتی . . .
وقتی . . .
وقتی . . . ،
وانفسایی پیش رو خواهد بود و بس . . .
در گذشته های دور، عده ای از بازاریان به یکی از مراجع تقلید خبر دادند که فلان طلبه دزدی کرده! آن بزرگ فرموده بود: طلبه دزدی نکرده؛ دزد آمده طلبه شده !!! چه نکته ظریفی را آن فرزانه خاطرنشان کرده است! دانشجوی واقعی، در جست و جوی دانش است، نه در پیِ مُفت بر گَلو آمدن آن! کسی که بدون آنکه مثقال ذره ای زحمتی متحمل شده باشد، چه آسان خود را در 60 حاصل نوشتۀ علمی یا همان مقالۀ علمی سهیم و شریک می داند و چه با غرور و تکبر دَم از آن می زند که فردی توانمند بلحاظ علمی است و انگار نه انگار که این رویه، همان مصداق جدید دزدی علمی (پارازیتیسم علمی) است که وی با وقاحت تمام و به پشتوانۀ اساتید دپارتمان آموزشی خود، روی آورده است!! ، چنین فردی همان دزد است اما در لباس دبیری . . . !
اگر تحقیقی مشترک است، حتماً بررسی کنیم که مبادا هم نویسان ما دست به سرقت زده باشند. در تحقیقات مشترک، هر محققی نه تنها مسئول کار خود، بلکه مسئول نتیجه ای است که در نهایت به نام گروه منتشر می شود و اگر کسی در این میان، خطایی کرده باشد، به پای همگان نوشته می شود. در ماجرایی که به قضیه بالتیمور معروف شد دیوید بالتیمور، استاد خوشنام و برنده جایزه نوبل، به دلیل خطای همکارانش بدنام شد و ناگزیر شد از ریاست دانشگاه راکفلر استعفا دهد.
مسئله آن است که کسی که در یک تحقیق هیچ نقشی نداشته، نباید به گونه ای عمل کند که گویی محقق آن بوده است و در واقع در عرف تحقیق، اقداماتی از این دست، کولی گرفتن از دیگران گفته می شود.
بالا رفتن از دیوار علمی دیگران و شراکت غیر مسئولانه در خزانۀ اندیشه دانشمندان و اندیشمندان اگر امری متداول و عادی شود، امنیت علمی را زیر سوال خواهد برد و ویرانی را در همه حوزه ها به دنبال خواهد داشت. در چنین شرایطی، دیگر هیچ کس به خود زحمت کنکاش در حوزه های مختلف را نخواهد داد و همگان بر سر سفره آماده دیگران خواهند نشست و پس از چندی همه را به باد فنا خواهند داد.
این روش دزدی، بسیار خطرناک تر از مصادیق دیگر سرقت علمی است. زیرا پایه های رشد علمی را تخریب می کند و از اساس همه چیز را به نابودی می کشاند و جامعه ای که پایه های علمی اش چنین توخالی باشد، همیشه در گذشته خواهد ماند و رنگ پیشرفت را نخواهد دید.

کلام آخر . . .
بایسته آن است که مجامع علمی ما خود، پلیس اعضای خود باشند و از اشاعه این دزدی خانمانسوز جلوگیری نمایند. از خداوند بزرگ مسئلت داریم که به دانشمندان و دانشجویان این مرز و بوم غیرتی وصف ناشدنی عنایت فرماید تا از هر پلیسی زودتر و بهتر عمل کنند و ریشه این بدعت نوین را بخشکانند، انشاء الله !

برخی منابع
جری آر. تامس - جک کی. نلسون؛ روش تحقیق در تربیت بدنی؛ ترجمۀ رحمت الله صدیق سروستانی؛ تهران: سمت، 1386 ، ج 1، صص 124-128 .

راجر دی. ویمر - جوزف آر. دومینیک؛ تحقیق در رسانه های جمعی؛ ترجمه کاووس سید امامی؛ تهران: سروش، 1384 ، ص 803 .

فرشته ابوالحسن نیارکی؛ امانت داری در پژوهش: با ملاحظات و نقدی بر فصل اول از کتاب اخلاق پژوهش؛ کتاب ماه دین، شماره 155 ، شهریور 1389 ، صص 47-49 .

چاوا فرانکفورد - دیوید نچمیاس؛ روشهای پژوهش در علوم اجتماعی؛ ترجمه فاضل لاریجانی و رضا فاضلی، تهران: سروش، 1381، ص764 .

عبدالحسین زرینکوب؛ نقد ادبی: جستجو در اصول و روش ها و مباحث نقادی با بررسی در تاریخ نقد و نقادان؛ تهران: امیرکبیر، 1373 ، ص 99 .

ارل ببی؛ روشهای تحقیق در علوم اجتماعی؛ ترجمه رضا فاضل؛ تهران: سمت، 1384 ، ج2 ، ص 988 .

محسن نیازی - عباس زارعی؛ اخلاق پژوهش؛ تهران: دعوت ، 1387.

 

 

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
-
|
۱۳:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۵
0
0
عالی بود مرسی
ناشناس
|
-
|
۱۵:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۵
0
0
عالی بود. با تشکر
اصلا هم شخص مورد نظر و دپارتمان مربوطه مشخص نبود!!!
ناشناس
|
-
|
۰۸:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۶
0
0
با سلام
هردو این عزیزان رو می شناسم از دانشجویان برتر وممتاز دوره دکتری عمومی دانشگاه آزاد ارومیه بودند مطلب خیلی خوب و بجایی بود.
آرزوی توفیق روز افزون برای این دوستان.آشنا
نظر شما
ادامه