کد خبر: ۷۷۳۶۰
تعداد نظرات: ۱۱ نظر
نگاه شما:
اینجا سخن از آموزگاری است که هیچ‌گاه به «تعلیم» و «تربیت» بسنده نکرد و اعتقاد داشت واژه دیگری می‌بایست این دو واژه اساسی سیستم آموزش کشور را کامل کند و آن «مکتب همراهی» بود ...

آنچه از ایرج نوروزیان نمیدانید: افسونگر مکتب همراهی

دکتر صمد بختیاری

چندی قبل در یکی از همایشهای حرفه دامپزشکی از مقام علمی «دکتر ایرج نوروزیان» قدردانی به عمل آمد. ابتدا به ساکن باید گفت که عنوان «پروفسور» لیاقت بیشتری از واژه «دکتر» برای تقدم بر نام ایشان دارد ولی آنچه مرا را بر آن داشت تا این چند سطر را نگاشته و در میان گرفتاریهای روزانه همکاران، وقت آنها را برای مطالعه آن بگیرم، جلب توجه آنان به جنبههایی غیر از مقام علمی ایشان بود که مورد عنایت قرار نگرفت و به زعم من بسیار درخور توجه و مداقه هستند و ممکن است اطلاعرسانی عمومی آن و تقدیر از این خصائل استاد و شناساندن آنها، برای وضعیت کنونی جامعه دامپزشکی ایران بسیار تاثیرگذارتر از جایگاه علمی استاد باشد.

افسونگر مکتب همراهی:

آموزگار بودن در فرهنگ ما شغلی مقدس به شمار میآید؛ بر همین اساس مقام و جایگاه اساتید دانشگاه بالاترین درجه آموزگار بودن را به خود اختصاص میدهد. پروفسور نوروزیان در کنار جایگاه علمی که دارد، به موضوع تربیت به عنوان مکمل تعلیم بسیار اهمیت میدهد؛ همیشه کلاسهای علمیاش در دانشگاه محملی بود برای اعتلای اخلاقی و فردی دانشجویانش در کنار آموزش علمی دروس دانشگاهی، تا آنجا که دانشجویان سالهای تدریس خود را تکتک با نام کوچک میشناسد. اگر جو حاکم بر کلاسهای دانشگاه آن زمان را دوباره مرور کنیم، جمله بسیار پرکاربردی را مخصوصا در مورد واحدهای سنگین و خشک میتوانیم به یاد بیاوریم: «استاد خسته نباشید!»؛ این جمله برای اتمام پیش از موعد کلاس درسهای سنگین دانشکده بود که هیچگاه در کلاسهای درس نوروزیان شنیده نشد، چرا که سخنش از جنس دیگری بود که شنونده را مشتاق شنیدن مینمود. زندگیهای بسیاری از آنها پس از گذراندن واحدهای درسی با این استاد برجسته دانشگاه تهران تغییر نمود؛ حتی شوخ و شنگترینهایشان.

اینجا سخن از آموزگاری است که هیچگاه به «تعلیم» و «تربیت» بسنده نکرد و اعتقاد داشت واژه دیگری میبایست این دو واژه اساسی سیستم آموزش کشور را کامل کند و آن «مکتب همراهی» بود. پروفسور نوروزیان مبدع سبک جدیدی از آموزگار بودن شد که تاکنون این مکتب را با علاقه تمام دنبال نموده است، داستان ما در اینجا همراهی آموزگار با دانشجویانش نه تنها پس از گذراندن واحدهای درسیاش با آنان، بلکه بیش از آن و پس از فارغالتحصیلی است. چمدانش را به دست میگرفت و تا ینگه دنیا برای تغییر سرنوشت دانشجویش با وی همراه می‌کرد؛ روبروی موسسات آموزشی و سفارتخانهها مینشست تا بتواند فلان دانشجویش را که اعتقاد به نخبه بودنش داشت را در مسیر درستی رهنمون سازد. وقتی پس از گذر این سالها با وی در این خصوص سخن میگویی و خاطراتش را مرور میکنی، برق چشمانش را نمیتوانی نادیده بگیری؛ برقی که حکایت از شور و شعف و لذت فراوانش در ورای این سالها دارد؛ لذت برده و همچنان میبرد از دیدن سر به آسمان سائیدن نهالهایش و درخشیدن ستارههایش در سپهر علم و زندگی؛ تو گویی خود دوباره زاده میشود.

واحد درسی علم و زندگی که بدون هیچ حضور و غیابی کسی را میل غیبت از آن نبود، میشود آموزش سیاحی در دریای علم و دانش و چنان این مهارت را شیرین برای فرزندانش تشریح میکند که از بر نمودن چند فرمول سخت آمار و اپیدمیولوژی میشود فرع کار و این مهارت جستجوی علم و دانش میشود آموزهای که تا پایان عمر در ذهن دانشجویانش حک شده، و میشود فانوس راهشان؛ متاعی که در هیچ واحد دانشگاهی دیگر و توسط هیچ استاد دیگری در آن برهه زمانی آموز داده نشد.

تا کنون نه دیده و نه شنیدهایم که دانشجویان پروفسور نوروزیان از مکتب وی فارغالتحصیل شده باشند و در حقیقت تلمذ در این مکتب به سیر و سلوکی میماند که غور در آن همیشه روح افزاست. اکنون که خودش و دانشجویانش پس سرشان را مینگرند و این راه دور و دراز بیش از نیم قرن تعلیم و تربیت و همراهی را مرور میکنند، لشگری از شهسواران پرورش یافته این مکتب را میبینند که هر یک در گوشهای از این کشور یا بر تارک علم در معتبرترین مراکز آموزشی و اجرایی و تحقیقاتی دنیا در حال درخشیدن و تکرار این مسیر درخشان هستند.

روش بدیعی از تلفیق علم و صنعت:

اگر بخواهیم مثال بارزی از تلفیق دانشگاه و صنعت در بعد اخلاقی و انسانیاش در حرفه دامپزشکی بزنیم، بیشک پروفسور نوروزیان اولین و پیشروترین است که استانداردها را در این خصوص کیلومترها به جلو برده است. اینکه استاد دانشگاهی باشی که رابطه تنگاتنگ با صنعت حرفهات برقرار کرده باشی و از این ارتباط نه برای تامین زندگی شخصی خود بلکه برای تامین نیاز دانشجویانت و محققان استفاده کنی، به راستی استاندارد جدیدی بود که هنوز جای سخن گفتن در خصوص آن دارد. اینکه استاد دانشگاه باشی و از صاحبان صنایع مرتبط با حرفه دامپزشکی بخواهی که کار ماندگار در راستای تعالی در این حرفه انجام دهند، ایده بدیعی است که فقط میتواند ساخته و پرداختهی یک ذهن فرهیختهی عبور کرده از منیتهای فردی باشد. رئیس فلان شرکت مشتاقانه کمک میکند به فارغالتحصیلی دانشجویی در ینگه دنیا که حتی یکبار هم ندیده بودش یا بهمان پروژه تحقیقاتی را تامین مالی میکرد تا خروجی تحقیقاتش کشور را از سیر هجوم بیماریها در امان نگاه دارد و حقیقتا نمیتوانید ما را متقاعد کنید که دادهسازان و گرنتبگیران پروژههای خلقالساعه کنونی را با این منش و عملکرد پروفسور نوروزیان یکسان بدانیم. در دوره‌ای که به اصطلاح اساتید! فقط با دریافت هزینه دلاری پایاننامه راهنمایی میکنند و یا با ایجاد رقابت کاذب میان شرکتها، از رقبای آنها هزینه تحقیقاتی دریافت میدارند، این استاندارد پروفسور نوروزیان گوهر نایابی است که میبایست از آن سخن گفت و آن را منتشر کرد تا شاید الگویی باشد برای آیندگان.

عشق ناتمام پروفسور نوروزیان به مادر! کدام مادر؟  

در زمان تدریس پس از کلاسها یا فارغ از آن، هنگامی که با وی همکلام میشدی و سخن به خودش میرسید، از پابند مادرش بودن میگفت. نام مادرش «کتایون اسفندیار هورشتی» بود؛ مادر پیری که مراقبت از وی را یکی از مهمترین وظایف روزانه خود میدانست. بعدها آن پیر روشنضمیر که ارزش والایی به علم و تحصیل آن قائل بود، چهره در نقاب خاک کشید. پروفسور نوروزیان همچنان داستان پابند بودنش را تکرار میکند و ما تازه پس از درگذشت کتایون بود که درک کردیم منظورش از مادر مفهوم بزرگتری است که سعی در نشان دادن ارزش پایبندی به آن، به همه ما دارد و تازه درک کردیم که منظور ایشان از مادر، مام میهنش بود.

حالا پروفسور نوروزیان تبدیل شده به نمادی از تعلق خاطر به مام میهن، چیزی که شاید تمام سهم ملت ایران از این دنیا باشد و تلاش میکند تا همچنان در این مرحله از زندگی خویش نیز نگذارد عهد و پیمان خودش و شهسواران مکتبش با آن گسسته گردد و آن نهالهای نازک قدیمی که در جای جای کشور و دنیا کاشته است و اکنون هر یک سروهای بلندبالای سپهر نیلگون علم و دانش بدل گشتهاند، فارغ از موقعیت مکانی که در آن قرار دارند، دانایی، خرد و انسانیت را از سرتاسر جهان برای مام میهن به ارمغان آورند. ایشان همچنان دانشجوبانش را در زندگی شخصی و حرفهای تعقیب میکند، راهنمایی میکند و تشویق میکند تا چیزی بالاتر از آنچه خود خلق کرده را در وجود آنها بیاید. این جملهاش باید برای گوش خیلی از ما آشنا باشد: «دکتر جان، سفرت با آرامش (دانشجوی فارغالتحصیل شده را همچون مسافری میدانست که میباید پشت او روشنی بپاشند) ولی یادت بماند که احترام تو خارج از مرزهای این مملکت رابطه مستقیمی با عزت مردم سرزمینت خواهد داشت»، و این افسون ایرج بود که رهایی از آن ناممکن مینمود.

امید آن میرود تا با نور انداختن بر زوایای نادیده سیر و سلوک زندگی این انسانهای فرهیخته و شاخص که تعداد آنها به عدد انگشتان دست هم نمیرسد، بتوان استانداردهای مهمی از لازمههای جایگاه استادی تعلیم و تربیت را به همه شناساند تا شاید علاوه بر الگو بودن جایگاه علمی این ستارگان، ابعاد اخلاقی و تربیتی آنان نیز سرمشق شده تا در آینده شاهد تعالی فضای آموزش علم در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران باشیم.

 





انتشار یافته: ۱۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
|
United States of America
|
۲۰:۳۴ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۵
0
11
استادی که اوستا میداند.
محسن سعیدی
|
Poland
|
۲۰:۳۹ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۵
0
10
بسیار عالی و واقعی.
کوهی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۳۰ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۵
2
12
بسیار زیبا و به جا جناب دکتر بختیاری عزیز.شما خودتان نیز از خوبان و ماندگاران هستید .
درود بر شما
قادر خضریان
|
Germany
|
۲۳:۲۸ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۵
0
10
لازم است به عرض برسانم ایشان از افراد تاثیر گذار در آینده کاری من بودند.

در یک دوره بازآموزی جراحی که در محضر استاد بودم فرمودند باید به حد از توانایی برسید که بتوانی با نگاه و حس (اگر جملات دقیقا یادم باشد) در زمان سزارین تشخیص دهید جنین در کدام سمت است که به نظر من این حد از استادی بالاترین درجه عرفان در هر کاری است که به عینه از استاد دیدم.
ناصر رسولی بیرامی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
0
9
سلام. من در دوران تحصیل شاگرد اقای دکتر نبوده ام اما در چندین دوره بازاموزی از ایشان تلمذ کرده و بسیار چیزها یاد گرفته ام وشیفته ی گفتار نیک و کردار نیک و پندار نیک ایشان شده ام و در درون و قلب خود ایشان را ستوده ام. بنابراین برای ان استاد عزیز و گرامی سلامتی و سعادت و خوشبختی ارزو دارم.
دکتر سیم کش (دکتر شایان)
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۵۰ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
0
4
درود بر دکتر بختیاری با متن قشنگ ادبی آمیخته به علم ،دست مریضاد و همینطور درود خدای زرتشت بر پروفسور نوروزیان که عشق به وطن دارد به مانند عشق فرزند به مادر دارد علیرغم داشتن اقامت در آمریکا و...ماندن را به رفتن و مهاجرت ترجیح داد !
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۵۶ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۸
با سلام ،دکتر شایان عزیز ، شما تحصیل کرده و دارای دکترای دامپزشکی هستید و مدرک دانشگاهی دارید، اما .......... بزرگوار ،دست مریزاد صحیح است ،نه. دست مریضاد.
ناشناس
|
France
|
۱۲:۴۳ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
0
3
کاشکی از امثال دکتر بیشتر استفاده بشه در دوره های بازآموزی و ارائه جزوات و کتاب برای دامپزشکان جوان
حمید
|
United States of America
|
۲۱:۲۱ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
0
2
بسیار عالی، دست مریزاد دکتر بختیاری عزیز
رضایی مجاز
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۰۵ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۲
0
1
ایشان مرا به یاد استاد بزر‌گ‌ موسیقی انوشیروان روحانی می اندازد ،بزرگ اندیش ،متبحر ،دلسوز و همراه ... و دارای چهره همیشه خندان،خداوند ایشان را حفظ کند.
حسین ترابی
|
United States of America
|
۰۸:۱۵ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۳
0
1
چه نسل خوشبختی بودیم ما که از محضر اساتید فرهیخته ای چون جاویدنامان دکترحسینیون (که اگر تنهاتوصیه و تاکیدشان بر مشکوک بودن به اطلاعات کسب شده ازصاحب دام بیمار، سرکارگر و کارگران دامداری را آویزه گوش هر شاگردشان کرده باشد قدم بزرگی در تشخیص با امکانات بسیار ناچیز آن دوران برداشته بود)،دکتر فرخنده و دکتر انصاری وهمچنین دکتر بازرگانی با تلاش دریاد دادن دقت و تاکید بر اصول روش معاینه از جان مایه گذاشت و اینک گویا در بستر بیماریند و دکتر حکمتی، دکتر مقصودلو، دکتر نقشینه،دکتر زاکاریان،دکتر شیمی، خانم دکتر گیتی و استاد پروفسور ایرج نوروزیان نازنین درس ها گرفتیم که در راس دروس شان عشق بود و گذشت و بزرگواری که شخصا در هر سه رفوزه شدم. نام رفتگان جاویدان وروان شان در آرامش ابدی و عمر زندگان طولانی و با عزت بادا.
نظر شما
ادامه