کد خبر: ۶۷۸۱۰
تعداد نظرات: ۹ نظر
گفت‌وگوی حکیم مهر با «دکتر رضا کسروی»، دامپزشک مورخ و لقب‌شناس:
اولین دانشکده دامپزشکی به معنایِ مدرنِ خود در لیون فرانسه شکل گرفت و اولین‌بار که به واژهٔ «وِتِرینری» در یک کتاب اشاره شده، مربوط به اواسط قرن هفدهم میلادی است ...
 
 

حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «ده‌ها هزار سال پیش و حتی بعضاً در دورهٔ شکل‌گیری تمدن‌های باستان، حرفه‌هایی به نام پزشکی یا دامپزشکی، به شکل مجزای امروزی، تفکیک نشده بودند؛ بلکه در هر قبیله و کلونی یا روستایی، افرادی بودند که به صورت تجربی، در کار تشخیص بیماری چه در انسان و چه حیوان مهارت داشتند». این را یک متخصص مامایی و بیماری‌های تولیدمثل دام و مشاور بخش خصوصی، همچنین یک مورخ و لقب‌شناس، به حکیم مهر می‌گوید.

به منظور بررسی تاریخی دامپزشکی در ایران و جهان، دقایقی را با «دکتر رضا کسروی» به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید:

حکیم مهر: آقای دکتر، مهمترین منابع بررسی تاریخ دامپزشکی در ایران و جهان کدام هستند؟

برای بررسی تاریخ دامپزشکی برخی منابع وجود دارد که مهمترین آنها در منابع انگلیسی کتابِ «دامپزشکی، تاریخچه‌ای مصوّر» اثر دانلوپ و ویلیامز است. در میان منابع ایرانی نیز بهترین و کامل‌ترین اثر موجود، «تاریخ پزشکی و دامپزشکی ایران» اثر استاد بزرگ دکتر حسن تاج‌بخش است.

حکیم مهر: قدیمی‌ترین نشانه‌های دامپزشکی در تاریخ به چه زمانی برمی‌گردد؟

در کتابِ «دامپزشکی، تاریخچه‌ای مصوّر»، یک تقسیم‌بندی وجود دارد به این صورت که ابتدا به دوره «پارینه‌سنگی» که تقریباً از ۵۰۰ هزار تا حدود ۹ هزار سال پیش را شامل می‌شود، پرداخته است. زمانی که اسنادی تحت عنوان غارنگاره‌ها را داریم، به معنای نقاشی کردن تصاویر حیوانات روی دیوار غارها که مربوط به دوره پارینه سنگی است. بعد از آن دوره‌ای است که انسان‌ها به شکار و جمع‌آوری دانه‌ها و میوه‌ها مشغول بودند و ارتباط اجداد ما با حیوانات از طریق شکار بود. بعد از آن انسان وارد مرحله‌ای می‌شود که در کنار شکار، به اهلی کردن حیوانات می‌پردازد و از همین جا ارتباط نزدیک او با حیوان شکل می‌گیرد. در اینجا طبیعتاً در کنار درمان بیماری‌های انسان، درمان بیماری‌های حیوانات نیز مطرح می‌شود و این نیاز، ضرورتاً به وجود می‌آید.

حکیم مهر: یعنی این نوع درمان به معنای دامپزشکی بود؟

در آن زمان چیزی به نام پزشکی یا دامپزشکی به شکل مجزا وجود نداشت، بلکه در هر قبیله و کلونی، افرادی بودند که به صورت تجربی، در کار تشخیص بیماری چه در انسان و چه حیوان مهارت داشتند، در واقع پزشک و دامپزشک در زبان امروز، بعضاً «تخصصی واحد» به شمار می‌رفت.

مرحله بعد مرحله‌ای است که وارد تمدن‌ها می‌شویم. اولین تمدنی که در آن آثار مربوط به دامپزشکی ثبت شده، تمدن میان‌رودان یا بین‌النهرین است که حوزه عِراق امروز و ایران امروز و حکومت‌های اکد و سومر و را شامل می‌شود. این تمدن‌ها، فرهنگ‌هایی بر پایهٔ گاو داشتند. به همین دلیل شخصی را که طبیب حیوانات بود، به اصطلاح امروز می‌توان «گاوْپزشک» نامید.

حکیم مهر: ریشه واژه دامپزشکی در زبان‌های لاتینی از کجاست؟

یکی از ریشه‌های واژه دامپزشکی در زبان لاتینی، «وِتِریناریوس» به معنای پزشک حیواناتِ با مصرف غذایی، به خصوص گاو و گوسفند و خوک است. دانلوپ و ویلیامز، در کتاب خود، منشاء احتمالی وِتِریناریوس را از ترکیب نام‌هایِ لاتینیِ گوسفند و گاو می‌دانند (اوویس و تاروس؛ «و» از اولی و «ت» از دومی). در برخی منابع هم ریشهٔ واژهٔ وتریناریوس را در زبان لاتین (زبانِ امپراطوری روم)، «پزشکِ گاو» می‌دانند. به دلیل اینکه شاید اولین اسنادی که به شکل ثبت شده برای دامپزشکی داریم، در تمدن‌هایی با فرهنگِ مبتنی بر گاو است. چه برای مصرف شیر، چه مصرف گوشت، چه برای کشیدن ارابه و نیز برای شخم زدن زمین. اسناد به جا مانده از این تمدن، شامل اسناد سومری و سپس ایرانی است که بعدها تبدیل به امپراطوری مادها، هخامنشی، اشکانی، ساسانی و بعد خلافت اسلامی شد و دو نمایندهٔ امروزین آن، کشورهای ایران و عِراق هستند.

در ادامه، اسنادی که از دامپزشکی داریم، مربوط به مصر باستان، شرق دور (چین) و سپس یونان است. در یونان به مرور واژگان تخصصی برای دامپزشکی شکل می‌گیرد و بعد از آن، عمدهٔ لغاتِ دامپزشکی که امروزه ما می‌شناسیم و اصطلاحات زبان علمی دامپزشکی از آنجا می‌آید، اصطلاحات یونانی و واژه‌های «یونانیِ لاتینی‌شده یا رومی‌شده» در روم باستان است. گفته می‌شود که سه‌چهارم واژه‌های طبّی، ریشهٔ یونانی دارند و نیمی از این واژه‌ها در همین یکصد سال اخیر ساخته شده‌اند. باری، روم میراث‌دار تمدن یونان بود و اصطلاحات امروز دامپزشکی به زبان یونانی‌ها و سپس رومی‌ها مربوط است که به آن لاتینی می‌گوییم که زبان امپراطوری روم است. در مورد واژگان یونانی که لاتینی شده هستند، بهترین تشبیه، واژه‌های عربیِ «فارسی شده» هستند. که بسیاری از واژگان آن با کاربردهای جدید به صورت فارسی شده وجود دارند. بنابراین رومی‌ها که زبان آنها لاتین است، هم با زبان خودشان واژه‌سازی کردند و هم از واژگان یونانیِ لاتینی شده، بهره بردند. واژه‌های یونانی را با الفبای لاتینی نوشتند یا تغییراتی در آن به مرور ایجاد شد که در مجموع به آن «اصطلاحاتِ یونانیِ لاتینی شده» می‌گویند. امروزه ریشهٔ بیشتر اصطلاحات پزشکی و دامپزشکی، مربوط به زبان یونانی یا یونانیِ «لاتینی شده» است. اصطلاحات پزشکی عمدتاً ریشهٔ یونانی دارند؛ ولی اصطلاحات آناتومی صرفاً لاتینی هستند.

قرون وسطی هم البته زبان لاتینی مخصوص به خود را دارد که زبان مذهب (کلیسا)، علم، فلسفه و قوانین و حقوق است (همین نقش را زبان عربی قرن‌ها بر عهده داشت و هنوز هم تا حد زیادی دارد). همزمان تمدن اسلامی-ایرانی را داریم که پزشک شاخص این تمدن، ابن‌سینا است. در اینجا دانشمندان به ترجمه آثار یونانی و رومی و استفاده از آنها در تمدن اسلامی پرداختند. یکی از خدماتِ تمدن بزرگ اسلامی که عمدهٔ دانشمندان آن هم ایرانی یا اندلسی یا مراکشی بودند، این بود که دانش های یونانی و رومی را در طی جنگ‌های صلیبی و بعد از آن به اروپای نوین منتقل کردند و سهم خود را در دانش بشری به خوبی ایفا کردند. معمولاً در نقاشی‌های به جا مانده از قرون وسطی یا میانهٔ اروپا، ۳ شخصیت بزرگ طب کنار هم ترسیم می‌شدند: بقراط که مربوط به یونان باستان که هم پزشک و هم دامپزشک بوده است، گالن یا گالینوس یا در زبان عربی جالینوس که رومی است (قرن دوم میلادی) و بعد از آن ابن سینا که مربوط به قرن چهارم هجری است. این ۳ نفر را کنار هم قرار می‌دادند و اتفاقا در نقاشی‌ها بر سر ابن‌سینا تاج می‌گذاشتند. به همین دلیل لقب ابن سینا در عربی «امیرالاطباء» به معنای «شاهزادهٔ پزشکان» بود.

حکیم مهر: در دوره مدرن چطور؟

در دوران مدرن با توجه به اهمیت حیوانات مزرعه و به خصوص اسب به دلیل استفاده در جنگ‌ها و سواره‌نظام، دامپزشکی بیشتر به سمت اسب می‌رود. در امپراطوری رم، کتابِ «هیپیاتْریکا» که در آن، آثارِ نویسنده‌ای مهم در رشتهٔ دامپزشکی در قرن چهارم میلادی، به نام پِلاگونیوس، وارد شده است. حتی تا یک قرن پیش در ایران، کتاب‌هایی معادل هیپیاتْریکا، با نامِ «فَرَس‌نامه» داشتیم. فَرَس به معنای اسب و محتوای این کتاب‌ها مربوط به پرورش و طب اسب بود. در زبان‌ عربی واژهٔ «بیطار» را داریم. برای بیطار چند تعریف و ریشه می‌شناسند؛ اما علامه دهخدا ریشه آن را «بطر» می‌دانست که به معنای «شکافتن و نیشتر زدن و جراحی کردن» است. می‌دانیم که بریتانیایی‌ها به دامپزشک، همچنان «وِتِرینِری سِرجِن» یعنی جراح دامپزشک می‌گویند. پس یکی از ریشه‌هایی که برای لغت بیطار گفته می‌شود، به معنای شخصی است که می‌شکافد. در قدیم و در تمدن اسلامی که زبان علمی آن عربی بود، بیطار فقط به معنای دامپزشک نبود بلکه در معنیِ پزشک هم استفاه می‌شد.

پیش از اسلام و تا قرن‌ها، دامپزشکی و پزشکی، هم در قالبِ یک شغل و هم در قالب دو شغل مجزا تعریف می‌شد (اشاره به شغل بیطاری در گلستان سعدی نشانهٔ تفکیک آن در قرن هفتم است). در دورهٔ قاجار دامپزشکان افرادی بودند که به شکل تجربی آموزش دیده بودند و تحصیلات خاصی نداشتند و باز هم در خیلی جاها که این افراد نبودند، همان پزشکان کار دامپزشکان را انجام می‌دادند. در دورهٔ قاجاریه، برای دامپزشکان همان اصطلاح بیطار به کار می‌رفت و این افراد به صورت تجربی آموزش می‌دیدند و همچنان درمان‌های سنتی، غیرعلمی، یا حتی باقی‌مانده از قرون وسطی که همراه با جادو و جنبل و خرافات بود، به کار می‌رفت. در دوره رنسانس و بعد از انقلاب علمی در غرب که کشورهایی مثل ما، چینی‌ها و ژاپنی‌ها از آن قطار جا ماندیم، طاعون گاوی تلفات بسیار زیاد و عدم پاسخ به درمان را به همراه داشت که برای مبارزه با آن، اولین دانشکده دامپزشکی به معنایِ مدرنِ خود در لیون فرانسه شکل گرفت. اولین‌بار که به واژهٔ «وِتِرینری» در یک کتاب اشاره شده، مربوط به اواسط قرن هفدهم میلادی است. قبل از آن بیشتر اصطلاحات دکتر حیوانات، دکتر گاو و دکتر اسب استفاده می‌شد.

در دورهٔ قاجار و پادشاهی فتحعلی شاه به دلیل اهمیت اسب و سپاه از دامپزشکان نظامی فرانسوی یعنی افسرهای ارتش فرانسه که دامپزشک بودند، دعوت به عمل آمد. بعد از آن نیز چند دامپزشک نظامی انگلیسی آمدند که اسامی آنها در کتاب دکتر تاجبخش ذکر شده است. در ادامه به تأسیس دارالفنون که اولین دانشگاه مدرن ایران هم هست، می‌رسیم. البته ما پیش از اسلام دانشگاه گندی شاپور و بعد از اسلام و در دورهٔ سلجوقیان با تلاش خواجه نظام‌‌الملک، «نظامیه‌ها» و در دوران مغول هم «رَبعِ رشیدی» را به همت خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی وزیر ایلخان مغول داشتیم. اما این دانشگاه‌ها به مفهوم کهن بودند. لذا اولین دانشگاه مدرن که علم نوین بعد از انقلاب علمی اروپایی را به ایران آورد، دارالفنون است که رشته طب را هم داشت و این اطباء بعضاً کار دامپزشکی هم می‌کردند. بعدها در دورهٔ احمدشاه قاجار در حدود سال‌ ۱۳۳۲ قمری (الان در ۱۴۴۳ به سر می‌بریم)، اولین دانشکده دامپزشکی توسط ژاندارمری ایران که مدیریت آن دست سوئدی‌ها بود به وجود آمد و افسران دامپزشک سوئدی‌ها در آن تدریس می‌کردند. در ادامه ایرانی‌هایی مثل مرحوم دکتر مرتضی گلسرخی (دکتر مرتضی خان بیطار) نیز در آنجا تدریس می‌کردند. در ایران هم اهمیت تأسیس تشکیلات دامپزشکی با بروز بیماری طاعون گاوی در سرتاسر کشور، در سطح ملی و دولتمردان روشن‌ شد.

حکیم مهر: یعنی اولین دانشکدهٔ دامپزشکی مدرن ما توسط دامپزشکان ارتشی سوئدی ایجاد شد؟

بله. «مدرسهٔ عالی بیطاریِ ژاندارمری» با مدیریت اساتید سوئدی و استاد مترجم ایرانی دکتر ابوطالب خان شیخ (مشیرِ اعلم). در ادامه اولین مجلهٔ دامپزشکی ایران به نام «مجلهٔ بیطاری» که مرتضی گلسرخی مدیر مسئول آن بود در زمان احمدشاه قاجار شروع به کار کرد و فقط ۴ شماره از آن چاپ و بعد ظاهراً متوقف شد. اما قدیمی‌ترین مجله‌ای که در ایران چاپ شده و موضوعات دامپزشکی، دامپروری و کشاورزی را پوشش می‌داد، مجلهٔ «فلاحتِ مظفری» بود که در دورهٔ مظفرالدین شاه قاجار چاپ می‌شد. بعدها در دورهٔ سلطان احمدشاه قاجار، انتشار این مجله با نام «مجله فلاحت و تجارت» ادامه پیدا کرد و مطالب دامپزشکی هم داشت.

تشکیلات دامپزشکی نوین در ایران به سبک دانش اروپایی بعد از انقلاب علمی در اروپا، وقتی به ایران آمد، در ابتدا با مستشارانِ دامپزشکِ ارتشی بود. اما تحصیلات نوین با مدرسه‌های عالی بیطاری بود. معنای مدرسهٔ عالی بیطاری همان دانشکده دامپزشکی است. بعد از مدرسه بیطاری ژاندارمری که دامپزشکان سوئدی در آن تدریس می‌کردند، تشکیلات آن در مهر ماه سال ۱۳۱۱ خورشیدی در سلطنت رضا شاه پهلوی با «مدرسهٔ عالی بیطاری» جایگزین شد. مدرسه عالی بیطاری نیز معلم خارجی داشت، اما مدیریت آن ایرانی بود. درست مانند اولین بانک در ایران که بانک شاهنشاهی ایران در دوره ناصرالدین شاه بود و اسکناس چاپ می‌کرد اما مالکیت و مدیریت آن توسط انگلیسی ها بود. در ادامه اولین بانک‌های ایرانی که مدیریت آن هم ایرانی بود، بانک های سپه و ملی در دوره رضاشاه بود.

بنابراین دو سال قبل از تشکیل دانشگاه تهران و قبل از اینکه دانشگاه تهران از تجمیع دانشکده‌های دوره قاجار به تشکیل دانشکده‌های جدید تحت لوای دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ خورشیدی برسد، مدرسه عالی بیطاری یا همان دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهرانِ بعدی شکل گرفته بود. لذا چند دانشکده شامل دانشکده‌های علوم سیاسی (مدرسه علوم سیاسی) و دانشکده کشاورزی یا مدرسه فلاحت مظفری، که در دوره مظفرالدین شاه قاجار تاسیس شده بودند، همچنین، مدرسه عالی بیطاری ژاندارمری که زمان سلطان احمدشاه ایجاد شده بود و همچنین «مدرسه صنایع مستظرفه» به مدیریت مرحوم استاد کمال الملک (که بعدها دانشکدهٔ هنرهای زیبا از دل آن بیرون آمد)، از خود دانشگاه تهران قدیمی‌تر هستند. پس برخی از این دانشکده‌ها مربوط به دوره قاجاریه اند که بعدها در لوای دانشگاه تهران به حیات خود ادامه دادند.

حکیم مهر: از چه زمانی نام «دامپزشکی» به جای «بیطاری» جایگزین شد؟

این مساله در واقع آخرین اقدام مهمی بود که تا الان نیز ادامه داشته است. در جلسه ۲۸ دی ماه ۱۳۱۴خورشیدی، در فرهنگستان ایران، که ریاست آن را میرزاحسن خان وثوق‌الدوله (حسن وثوق) به عهده داشت و افراد مشهور دیگری هم عضو آن بودند، برای انتخاب واژه‌ای فارسی به جای بیطار رایزنی شد. ابتدا واژهٔ «پزشک» و بعد «ستور پزشک» پیشنهاد شد. در نهایت برای دو اصطلاحِ «ستوران پزشک» و «دام‌پزشک» رأی‌گیری شد که ستوران پزشک رأی نیاورد ولی دامپزشک رأی کافی آورد و در آن جلسه تصویب شد که واژهٔ دامپزشک به صاحبان این شغل داده شود.

حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

 

انتشار یافته: ۹
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
مدبر کرم الهی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۷ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۷
2
3
مطالب خوبی مطرح کردند از جناب دکتر کسروی ممنونیم، استفاده کردیم.
شاید اشتباه تایپی باشد ولی الان در سال 1443 ه ق بسر می بریم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۲۶ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۷
7
0
جناب آقای دکتر کسروی
ضمن تشکر از شما به دلیل مطالبی که در مورد تاربخ دامپزشکی بیان کردید و فرمودید که ابوعلی سینا را شاهزاده پزشکان نامیدند. بزرگوار این چه شاهزاده ای است که کتابش را که در مورد پزشکی و مسائل مربوط به آن است نامش را قانون می گذارد و کتاب دیگرش را که در مورد منطق الهیات، طبیعیات و... است، شفا نام می دهد. یعنی دقیقا بر عکس. یک لحظه فکر نمی کنید به شایعی در مورد ابوعلی سینا که می گویند کتا بهایش را عده دیگری و اطرافیانش به تام وی نوشته اند و خودابوعلی سینا، بیشتر در دربار پادشاهان و امیران وقت به عیش و نوش و شرابخواری مشغول بوده است و آنقدر در سکرات ناشی از شراب غرق بوده است که حتی نام کتاب دست‌پخت دیگران را هم اشتباه گذاشته است، و عاقبت هم به دلیل افراط در عیش و نوش در میانسالی به عارضه قولنج در گذشت. ما نباید اسیر تبلیغات کسانی شویم که می‌خواهند با پناه گرفتن در جوار ابوعلی سینا و افرادی نظیر وی و بالا بردن دروغین افرادی مثل ابوعلی سینا برای خود جایگاه و منزلتی کسب کنند . پایدار باشید.
پاسخ ها
همکار
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۴۷ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۸
خیلی می خواهی خودت را جدای از همه حساب کنی که متوجه مطلبی شدی که دیگران از آن غافلند.
انکار بوعلی سینا یک کار جاهلانه است
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۵۲ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۸
این مهملات را دقیقا از کجا درمیاری؟؟؟!!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۵۲ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۷
3
2
درودبه همکارگرامی استاددکترکسروی عزیز
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۴۳ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۸
3
0
این ها مهملات نیست دوست عزیز. این ها، لایه های پنهان نوابغ ما هستند که در کتاب های رابج به چاپ نمی رسند. محبت کنید تاریخ زندگی بو علی سینا را از منابع دیگری، عیر از کتاب هایی که چاپ شده اند مطالعه فرمایید، مشکل حل می شود، آن زمان می فهمید که این ها مهملات نیستند، نخوانده، قضاوت نکنید.
پاسخ ها
ناشناس
| Netherlands (Kingdom of the) |
۱۶:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۸
کتاب غیر از کتاب های چاپ شده از کجا به دست می آورید؟
سدیدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۵ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۸
3
3
آفرین بر آقای دکتر عزیز، شیرینی بیان شما در بازگویی تاریخ در تلویزیون هوادار بسیار دارد، آفرین وصد آفرین.
القاصی المهر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۷ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۸
0
1
جل الخالق. ابوعلی سینا اهل سکرات بود و قولنج کرد؟؟
نظر شما
ادامه