کد خبر: ۳۹۶۱۶
تعداد نظرات: ۲۳ نظر
نگاهی جامع به مزایا و معایب بکارگیری واکسن آنفلونزای فوق حاد پرندگان:
این برنامه یک برنامه یکپارچه است که بایستی بطور تمام و کمال با حداکثر سرعت، دقت و بسیار مسئولانه عملیاتی شود؛ عدول از هر قسمت برنامه، می‌تواند تبعات بسیار سنگینی را به بار آورد ...
 

بکارگیری واکسن آنفلونزای فوق حاد در کشور؛ فرصت یا تهدید؟

دکتر رضا طرقی

عضو هیأت علمی موسسه رازی، معاون پژوهشی موسسه رازی مشهد

مسئول آزمایشگاه بیمارستان تخصصی طیور ماد مشهد

 

ضمن تایید بسیاری از مطالب ارائه شده توسط سایر همکاران که در این سایت مطرح شده است که بنده توصیه به خواندن این مطالب جهت یک جمع بندی کامل می نمایم، چند نگاه تکمیلی در این خصوص برای به چالش کشیدن بهتر موضوع ارائه می شود؛ امید آنکه مورد استفاده قرار گیرد.

مطالب در چهار عنوان مشخص زیر مورد واکاوی قرار خواهد گرفت:

1- موافق استفاده از واکسن هستم.

2- موافق استفاده از واکسن نیستم.

3- آیا آنفلونزای فوق حاد تماماً تهدید است و فرصتی در آن نیست؟

4- پیشنهادات

موافق استفاده از واکسن هستم

همانطور که همگان می دانند، برنامه پیشگیری و کنترل آنفلونزای فوق حاد پرندگان به علت ضرورت و پیچیدگی های خاص خود یک برنامه تحت کنترل دولت هاست؛ به عبارتی یک برنامه حاکمیتی است. البته این برنامه حاکمیتی بنا به امکانات، شرایط اقلیمی و سایر مصالح از کشوری به کشوری دیگر می تواند تا حدودی متفاوت باشد. با این وجود، کلیات برنامه در کشورهای پیشرفته از وحدت رویه نسبتا بالایی برخوردار است.

این برنامه یک برنامه یکپارچه است که بایستی بطور تمام و کمال با حداکثر سرعت، دقت و بسیار مسئولانه عملیاتی شود. عدول از هر قسمت برنامه، می تواند تبعات بسیار سنگینی را به بار آورد. در این صورت شاهد بروز مشکلات و خسارات جدی در عدم مهار و گسیختگی بیماری خواهیم بود و برگشت به برنامه ریشه کنی و حذف کانون آلوده، از دست واحد اجرایی خارج و عملاً غیر ممکن خواهد شد. بدون شک تنش های اقتصادی و اجتماعی فراوانی در پی این نابسامانی واقع خواهد شد. از اینرو است که می توان به اهمیت و پیچیدگی موضوع پی برد.

حال این سوال مطرح است: آیا برنامه کنترل آنفلونزا در شرایط کنونی یک برنامه حاکمیتی باقی مانده است؟ به نظر می رسد جواب منفی باشد. برنامه یکپارچه کنترل آنفلونزا بایستی تماماً به صورت پیوسته انجام ‌گیرد؛ چنانچه یک مرحله از این برنامه حذف شود، ما شاهد بروز مشکلات جدی در خصوص کنترل بیماری و بروز وقوع های جدید خواهیم بود. بطور مثال، زمانی مقوله غرامت از برنامه حذف یا بسیار کم رنگ می شود، ما شاهد انواع برخوردها و تنش های پیچیده خواهیم بود که مختص جامعه ما نیست و می توان کم و بیش در هر جامعه ای این گونه عکس العمل ها را پیش بینی کرد.

اگر اندکی عمیق تر به مقوله برنامه بپردازیم، متوجه خواهیم شد که برنامه تست کشتار در برنامه کنترل آنفلونزا برای این منظور برنامه‌ریزی شده است که جلوی تکثیر ویروس در سریع ترین زمان ممکنه گرفته شود. اگرچه خسارت به ظاهر زیادی را بایستی متحمل شویم ولی این خسارت در مقابل خسارت ایجاده شده ویروس در حالی که شروع به تکثیر گسترده کند، هیچ است. چنانچه اجازه افزایش بار ویروس در محیط بیش از حد توان اجرایی سازمان مربوطه داده شود، برنامه تست کشتار برای پاکسازی ویروس که قرار است برای گله های بسیار محدود انجام گیرد، به سمت تست کشتار برای حذف و پاکسازی جمعیت پرندگان یک منطقه میل می کند و این چیزی است که در شرایط کنونی برای بعضی استان های کشور اتفاق افتاده است. بدیهی است که علت چنین شرایطی عدم اجرای یکپارچه برنامه به هر علتی است.

مخالفین عدم تجویز واکسن بایستی استدلال کافی برای سئوال مالباختگانی که گاهی قسمت عمده ای از سرمایه خود را در این وقوع از دست داده اند و غرامت کافی به موقع دریافت نکرده اند، داشته باشند. سئوال بطور مشخص این است که اگر سازمان اجرایی، توان پشتیبانی و اقتدار کافی حال به هر علتی برای اجرای برنامه تست کشتار محدود به منظور پاکسازی ویروس در منطقه را ندارد و برنامه به سمت پاکسازی جمعیت پرندگان منطقه تبدیل شده است، اجازه بدهید واردات واکسن انجام گیرد. نبایستی هزینه ناقص اجرا شدن برنامه یکپارچه کنترل آنفلونزا را تولید کنندگان و بهداشت عمومی بپردازند. اصرار بر برنامه ای که خود علم بدان داریم که کامل اجرا نشده است و در ضمن پیشنهاد جایگزین کننده ای هم ارائه نمی دهیم، نمی تواند منطقی باشد.

موافق استفاده از واکسن نیستم

معتقدم در بسیاری از اینگونه مسائل بغرنج، اگر تلاشمان را بیشتر معطوف به بررسی علت ها کنیم تا معلول ها بیشتر به راه حل ها نزدیک خواهیم شد.

1- سازمان دامپزشکی چه به لحاظ اعتبارات فنی لازم و چه به لحاظ متاسفانه برنامه ریزی و تصمیم گیری برای برنامه های عملیات فنی خود، یک سازمان مستقلی نمی باشد. اگرچه همکاران ما در این سازمان با پشتکار و دلسوزی تمام اصرار بر اجرای برنامه کنترلی آنفلونزا داشتند ولی این برنامه به علت عدم حمایت کافی از سوی هسته های تصمیم گیر وزارتی خیلی موفق نبوده است (علت برون سازمانی). تا زمانی که جامعه دامپزشکی نتواند نقش، وجاهت، هویت و اثرگذاری خود به عنوان نمایندگان تامین سلامت جامعه را به مسئولین ذیربط تفهیم کند، ما همواره بایستی منتظر چنین تنش ها و بحران هایی باشیم؛ لذا تبیین جایگاه دامپزشکی در سیستم دیوانی کشور از مسائلی است که بایستی بطور جد مورد توجه قرار گیرد.

2- متاسفانه نگاه به ویروس آنفلونزای فوق حاد در کشور از روز اول یک نگاه سیاسی بود. البته بسته به سیاست های کلان هر کشوری مخصوصاً با توجه به شیوع غیرمنتظره بیماری در بسیاری از نقاط دنیا، اندکی ملاحظات سیاسی ولی نه بصورت کامل دخیل بوده است. در این صورت فراموش می کنیم که ویروس کاری به فرمان های صادره شده از سوی ما ندارد و آن چیزی را انجام می دهد که خداوند برایش تقدیر کرده است. بدین صورت ویروس و آثار مخرب آنرا دست کم خواهیم گرفت و دچار بحران خواهیم شد.

اینکه آنفلونزای فوق حاد را برای مدت طولانی اعلام نمی نماییم و سپس بصورت شتابزده آنرا گزارش و در حال حاضر مقوله استفاده از واکسن را مطرح می نماییم، نشان از سیاسی نگاه کردن به بیماری است. این مدعا یکی از مهمترین دلایلی است که مخالفین استفاده از واکسن بر آن اصرار دارند و مایل هستند که تصمیم گیری در خصوص استفاده از واکسن با تامل بیشتر و در یک فضای علمی تر انجام گیرد تا از تکرار تاریخ و اشتباهات تلخ جلوگیری شود.

3- وجود هسته های تصمیم گیر درون سازمان دامپزشکی که عموماً تاثیر گذار هستند و در بسیاری از موارد بصورت حلقه های محدود تصمیم گیری عمل می نمایند و کمتر اجازه چالش توسط سایر متخصصین را می دهند. این حلقه ها بایستی بازتر شده و خودشان را از شنیدن نظرات مختلف و گاه چالشی سایر متخصصین محروم ننمایند.

4- اگر نگاه ما به مصالح کشوری به صورت دراز مدت باشد، در بهترین شرایط استفاده از واکسن آنفلونزای فوق حاد یک اثر التیامی کوتاه مدت دارد و متاسفانه در درازمدت باید بعنوان یک بیماری بومی با تهدید بالا تلقی شود. علاوه بر اینکه دیگر هیچ شانسی برای تجارت و صادرات طیور و فرآورده های آن را نمی توان متصور شد.

5- آنفلونزای فوق حاد پرندگان بیماری است که می تواند تحت شرایطی بصورت بیماری مشترک انسان و پرندگان با تهدید جهانی مطرح باشد. عامل بیماری می تواند بصورت مستقیم، مکانیکی و یا از طریق فرآورده ها ی غذایی پرندگان به راحتی به انسان انتقال یابد، لذا هرگونه سیاست گذاری جدی برای کنترل آن نمی تواند بصورت یک جانبه انجام گیرد، چراکه تبعات ناشی از آن حتماً در جامعه انسانی تأثیرگذار خواهد بود. همچنین در صورت رسانه ای شدن عدم مصرف گوشت مرغ و تخم مرغ های مشکوک، می بایستی منتظر کاهش مصرف در سطح جامعه بود.

6- دوستانی از ارائه برنامه و عمل کردن مسئولانه بدان یاد می کنند و اصرار زیادی براین امر دارند. در عین اینکه ارائه برنامه و الزام و رعایت بر اجرای آن یک باید است ولی بیان چند نکته مبتنی بر یک نگاه گدشته نگر خالی از لطف نیست.

اولاً بر کسی پوشیده نیست که ما عموماً برای رسیدن به اهدافمان با برنامه حرکت نمی کنیم و یا اگر برنامه داریم، بدان بطور کامل، مسئولانه و بدون اعمال سلیقه عمل نمی کنیم.

دوماً اگر هم برنامه داریم، در بسیاری از موارد خلق الساعه یا برگرفته شده از مدل ها و نظرات کارشناسان خارج از کشور است و عموماً فرایند روشمند تولید برنامه با نگاه بومی سازی را نگذرانده است.

سوماً با توجه به عمر کوتاه مدیریت ها در ایران، عموماً شروع کنندگان برنامه در صحنه حضور ندارند تا جوابگوی خیر یا شر برنامه باشند؛ اگرچه هرگونه حرکت با برنامه ولو ناقص بهتر از بی برنامگی است. جهت اثبات ادعای فوق لازم میدانم به چند مثال بپردازم سپس خودتان به قضاوت بنشینید.

در نظر بگیرید برای ویروس نسبتاً ثابت نیوکاسل که دارای واکسن زنده و غیر فعال بسیار موثر است و از طرفی تغییرات ژنتیکی خیلی کمی داشته و تنها یک سروتیپ دارد، از سال ۱۳۸۷ تاکنون که کشور با بیماری درگیر شده آیا هیچ برنامه کنترلی موفقی داشته ایم؟ یا فقط توانسته ایم بیماری را بومی کرده و ثابت کنیم؟ در شرایط کنونی گاهی بیش از ۵۰ درصد گله های گوشتی ما در سطح مزرعه، به اشکالی از بیماری یا عفونت گرفتار می شوند. با این همه نکات مثبت برای ویروس نیوکاسل و واکسن آن، آیا برای کنترل بیماری در سطح کشور کار موثری انجام شده است که هم اکنون ما می خواهیم با واکسن غیر فعال متزلزل H5  و ویروس H5 با تغییرات ژنتیکی بسیار زیاداش برنامه کنترلی بیماری را پیاده نماییم؟

در خصوص واکسن H9  به خوبی به یاد داریم (مانند بحث های این روزها)، قرار بود واکسن H9  صرفاً برای گروه های هدف (گله های مرغ اجداد و مادر) استفاده شود ولی به محض اخذ مجوز، در تمامی گروه های هدف و غیر هدف مورد استفاده قرار گرفت. اکنون پس از قریب ۲۰ سال تولید و استفاده واکسن دیگر بر کسی پوشیده نیست که وضعیت این بیماری چگونه است.

بسیار روشن است که پس از ورود واکسن H5 در عمل (نه بر روی کاغذ) چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر دقت نمایید در تمامی کشورهایی که کنترل آنفلونزای فوق حاد در حال از دست در رفتن بوده است، واکسن بیماری استفاده شده است. تجربیات محدودی وجود دارد، آن هم در کشورهایی که آگاهی کامل، امکانات فنی بالا و اقتدار بالایی داشته اند توانسته اند به صورت محدود از واکسن استفاده کنند و سپس از برنامه واکسیناسیون خارج شوند. با این وجود برای بعضی از کشورها مانند ایتالیا خروج از برنامه واکسیناسیون بسیار سخت بوده است و بارها با شکست مواجه شده است. در خصوص سایر کشورها با امکانات فنی و اقتدار کم، تکلیف کاملاً مشخص است و لازم به توضیح نیست.

در خصوص کشور چین که بیش از ۹۰ درصد واکسن آنفلونزای فوق حاد دنیا را استفاده می‌کند، مسئله کاملاً متفاوت است و این موضوع با امنیت غذایی آنها وابسته است. با این وجود این کشور هر ساله برای تمامی دنیا ویروس های آنفلونزای فوق حاد جدید تولید و صادر می‌کند که زمانی بایستی پاسخگو باشند. همچنین در این کشور از سال ها قبل Reverse genetic system برای تولید واکسن های جدید آنفلونزا آماده شده است تا در صورت بروز واریانت های جدید بتوانند بلافاصله بذر واکسن شان را تغییر دهند که این امر تاکنون چندین بار اتفاق افتاده و عمل کرده اند. واقع نگر باشیم آیا ما چنین آمادگی را داریم؟ یا بعد از ورود واکسن بایستی بدنبال خرید واکسن های جدید و شروع سلسله وابستگی های جدید باشیم.

در خصوص واکسن غیر فعال H9 ،با توجه به ویروس های در حال گردش بایستی هر چند سال یکبار بذر واکسن تعویض می شد ولی قریب به 20 سال از زمان شروع تولید این واکسن تاکنون حتی برای یک مرتبه نتوانسته‌ایم بذر واکسن را تغییر دهیم؛ به قول معروف "خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل".

مثال دیگربا ورود واکسن های اینترمدیت پلاس گامبورو مخالفت شد، چرا که با توجه به وجود عوامل بیماریزا با حدت کم مانند H9N2 به طور اخص و ویروس‌های برونشیت عفونی بطور اعم، پیش‌بینی می‌شد که متعاقب استفاده بی رویه این واکسن ها در رده های مختلف بیماری های تنفسی چند عاملی در کشور بیشتر شود. اگرچه احتمال بروز بالینی بیماری گامبورو کمتر ولی بروز تحت بالینی آن بیشتر خواهد شد. همان حلقه های بسته تصمیم گیری درون سازمانی با ورود واکسن موافقت کردند، با این استدلال که واکسن فقط در مناطق با ریسک بالای گامبورو و در سنین بالاتر استفاده خواهد شد. اکنون خودتان قضاوت کنید که آیا این واکسن در مناطق و جمعیت های هدف استفاده شد یا بطور افسار گسیخته ای هر کجا که خواستند استفاده کردند و در خصوص افزایش وقوع سندرم های تنفسی و عدم جواب دهی به واکسن های دیگر بیشتر توضیح نمی دهم.

در خصوص ورود واکسن MS  به دلایل زیر مخالفت شد: اول اینکه در تمامی کشورهایی که از این واکسن استفاده کرده بودند، قبل از استفاده از واکسن سیستم تفریق سویه واکسن از باکتری وحشی توسط HRM را بهینه و آماده کرده بودند، سپس مبادرت به ورود واکسن می کردند. همچنین رصد گله های مرغ مادر به منظور بررسی چالش شدن آنها توسط باکتری وحشی می بایستی انجام می شد و پرورش دهندگان مرغ گوشتی می بایستی از چالش شدن گله های مرغ مادر مطلع می شدند. تاکنون بنده موردی را سراغ ندارم که اعلام شده باشد که فلان مرغ مادر چالش شده است. بطور عملی جدای از منافعی که این واکسن داشته یا نداشته که مطالعه مستندی تاکنون گزارش نشده است، ولی به نظر می رسد مورد مناسبی بود که این بیماری در گله های مرغ مادر گوشتی ماسکه شود که این خود اگرچه در کوتاه مدت به سود پرورش دهندگان مرغ مادر گوشتی بود، ولی در دراز مدت به ضرر پرورش دهندگان مرغ گوشتی و خود پرورش دهندگان مرغ مادر گوشتی جهت عدول از سطح بالای تعریف شده امنیت زیستی در این گله ها بود.

قضاوت در خصوص متعهد بودن به آنچه که باید انجام می‌شد و آنچه که انجام شده است را به خود متخصصان و دست‌اندرکاران می‌سپارم.

با یک نگاه ساده به تنوع واکسن‌های موجود در ایران در هر بیماری به راحتی می‌توان دریافت که برنامه درازمدت هدف داری در این حوزه مشاهده نمی‌شود؛ برای مثال در واکسن گامبورو آیا واکسنی در دنیا هست که ما وارد نکرده باشیم؟ فقط واکسن‌های واریانت را وارد نکرده‌ایم، چون دیگر جا نداشته است؛ اگرچه حتی همین مورد نیز تا مرحله ورود واکسن پیش رفته بود. به نظر می‌رسد در بعضی بیماری ها از گذشته درس گرفته‌ایم و عجولانه عمل نکرده ایم مانند واکسن های برونشیت عفونی.

زمانی از برنامه و تعهد به انجام برنامه در خصوص واکسن فوق حاد آنفلونزا صحبت به میان می‌آید، لازم به یادآوری می دانم که در شرایطی که اضطرار و فوریتی وجود نداشته است مانند مثال های بالا چگونه عمل کردیم تا حالا در این وضعیت فوق اضطرار ی می‌خواهیم با برنامه و متعهد به انجام بند بند آن عمل نماییم. اگرچه برنامه داشتن و متعهد بودن به انجام گام به گام آن تنها راه قابل توصیه است ولی با توجه به تجربیات گذشته و شرایط خاص فرهنگی ما، برنامه ای که برای استفاده از واکسن H5 تدوین شده است عملیاتی نبوده و کاملاً قابل پیش بینی است که چه اتفاقاتی در راه است.

در کنار تمامی بی برنامگی هایی که بیان شد، مواردی هم است که زمانی مطابق برنامه و متعهدانه عمل شده است، موجبات افتخار دامپزشکی شده است؛ از این میان می توان به برنامه کنترل موفق MG یا کنترل نسبی آنفلونزای فوق حاد در سال های گذشته اشاره نمود.

آیا آنفلونزای فوق حاد تماما تهدید است و فرصتی در آن نیست؟

در سال های اخیر بحران های زیادی در حوزه دامپزشکی ایجاد شده است که می توان هر یک از آنها را تهدید جدی سازمانی تلقی نمود. به نظر می رسد در اغلب اوقات دامپزشکی کشور از این بحران ها متاثر شده و از آنها نتوانسته به منزله فرصت استفاده نماید. اگر بپذیریم در دل هر تهدیدی فرصتی نهفته است، می توان به عملکرد بسیار مطلوب حرفه ای گونه وزارت بهداشت در اپیدمی های متفاوت بیماری ها در سطح جامعه انسانی اشاره نمود. بطور مثال در شیوع بیماری وبا در جامعه انسانی کشور حداکثر ممکن است فقط چند نفر تلفات انسانی داشته باشیم ولی نحوه برخورد با بیماری در سطح کشور آنگونه اطلاع رسانی و مدیریت می شود که نه تنها موجب نکته منفی برای وزارت بهداشت یا تغییر مدیری نمی شود، بلکه موجب جذب میزان زیادی بودجه برای این وزارت می شود. در مقابل، هر زمان سازمان دامپزشکی کشور دچار بحران تب برفکی یا آنفلونزا یا مشکلات گوشت می شود، نمودش بصورت تغییر رئیس سازمان دامپزشکی جلوه می کند. کمتر توانسته ایم از تهدید ها فرصت بسازیم.

دوستان، طاعون گاوی 1303 ایران تهدید و بلایی خانمان سوز بود ولی کسانی آنرا فرصت دیدند و از دل این تهدید موسسه رازی را برای کشور شکل دادند. آیا نمی توان بلا و تهدید آنفلونزای 1396 ایران را تبدیل به فرصتی دیگر کرد و از دل آن شکوفایی مجدد دامپزشکی کشور را رقم زد. شروعی برای حرکت از انفعال دامپزشکی به سوی اعتلای آن. ریشه بسیاری از این مشکلات در سکوت بسیار طولانی و سنگین جامعه دامپزشکی نهفته است. از پیشکسوتان، همکاران، دانشجویان و تمامی اهالی صنعت خواهش دارم مطالعه و بررسی نمایند، تحلیل و آنالیز نمایند و درنهایت بصورت روشمندانه به قضاوت بنشینند و نظر دهند، ولی نظاره‌گر باقی نمانند و سکوت اختیار نکنند که به نظر می‌رسد تمامی مشکلات ایجاد شده از این مصیبت عارض شده است.

پیشنهادات:

1- به جای پاک کردن صورت مسئله و جواب دادن بحران با بحرانی دیگر، بهتر است به سمت دریافت امکانات و اقتدار کافی از وزارت جهاد کشاورزی حرکت کنیم تا همکاران ما بتوانند بصورت مسلح با ویروس آنفلونزا مقابله کنند. هر زمان ما از مواضع علمی و برحق مان کوتاه آمدیم، آسیب دیدیم و خوار شدیم؛ دنیایی از زحمت و خطر را پذیرفتیم ولی چیزی جز تحقیر نصیبمان نشد.

2- از تصمیم های فوری و فوتی پرهیز کنیم و با تانی بیشتری به مقوله استفاده از واکسن بپردازیم. مطمئن باشید که با لحاظ خرد جمعی احتمال بروز اشتباه کمتر و همراهی برای اجرا بیشتر می شود.

3- از برخورد دستوری و سیاسی با ویروس آنفلونزای فوق حاد شدیداً پرهیز نماییم، چون بیماری ایجاد شده قابل ماسکه کردن مانند بسیاری از بیماری های دیگر نیست.

4- از مراکز تحقیقاتی، اجرایی و آموزشی کشور تقاضای ارائه برنامه های کنترلی عملیاتی بومی مبتنی بر واقعیات موجود نمایید.

5- در دراز مدت تبیین جایگاه دامپزشکی کشور (آموزش، تحقیقات، اجرا، و سیاست تولید غذا و واکسن و دارو در امور مربوطه) در قالب یک سازمان واحد تحت نظر مستقیم ریاست جمهوری پیشنهاد می شود.

6- یکی از نقاط شروع حل بحران، بایستی از خود صنعت باشد. بصورت سنتی و روانی همیشه صنعت طیور کشور منتظر ناجی به نام دولت بوده است؛ به نظر می رسد این مهمترین چالشی است که صنعت طیور کشور بایستی بدان بپردازد. امروز صنعت بر روی لبه پرتگاه ایستاده است؛ یا بایستی بطور سنتی نگاه به پشت سر داشته و منتظر ناجی باشد که امروز خود دولت اعلام می دارد توان عملیاتی اش بیش از این نیست، یا اینکه صنعت با توکل به خداوند و اعتماد به توانایی خویش و بهره گیری از امکانات دولتی، خودش در همکاری و مبارزه پیشتاز باشد، در غیر اینصورت باید نابود شدن صنعت را نظاره گر باشد.

7- عدم درک صحیح کامل از وضعیت موجود از سوی فعالان صنعت و عدم توجه به امنیت زیستی، اعلام دیر هنگام و نقد کردن حداکثری موجودی های کالایی در گله های درگیر توسط پرورش دهندگان، از عوامل تاثیرگذاری بود که موجب شیوع بیشتر بیماری شد. آبا برای تحلیل واقعی تر این بحران نبایستی در کنار نقد و ارزیابی سیستم های دولتی ذیربط، به نقد و ارزیابی عملکرد فعالان صنعت طیور و پرورش دهندگان طیور نیز پرداخت؟

8- تشکیل سمینار یک روزه در اسرع وقت توسط کارشناسان خارجی شرکت های تولید کننده واکسن آنفلونزای فوق حاد برای انتقال تجربیاتشان در زمینه استفاده این واکسن در کشورهای دیگر؛ همچنین بهره گیری از تجربیات کلینیسین های طیور کشورهایی که از واکسن استفاده کرده اند.

9- واکاوی دقیق و واقع گرایانه گذشته بسیار می تواند ما را در ترسیم آینده و اتخاذ تصمیمات عقلایی کمک کند.

10- سرعت در تصمیم گیری نهایی بایستی چاشنی اصلی کار باشد و نگذاریم در سایه چالش های طولانی علمی، بیماری گسترش بیشتری یابد.

به امید ایرانی آباد و خودکفا

 
 
انتشار یافته: ۲۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۵
علوي
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۹ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۷
0
1
مطلب خوبي بود لازم است مباحث فني بيشتر باز گردد بعد اقدام گردد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۴۸ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
0
1
جا داره از شما استاد ارجمند تشکر کنم که اینقدر جامع مسئله رو بررسی کردید.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۲۲ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
1
0
كاركنان ............ ياد بگيرن بجاي اينكه همش دنبال سياسي كاري باشين بنشينين و مثل دكتر طرقي بنويسين كار سختي نيست
علمداري
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۲۰ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
0
2
مطلب فوق العده عالي و به جا بود .با تشكر از استاد بزرگوار جناب دكتر طرقي كه به طور كامل وضعيت موجود را تبيين نمودند . اي كاش مسئولين ذره اي احساس مسئوليت داشتند.
خالدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۴۳ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
0
1
متاسفانه در سازمان، برنامه مشخصی برای مقابله با بیماریها ندیدیم.چیزی که هست علاقه زیاد به واردات و تصمیمات آنی و لحظه ای است.بعضی از مدیران فعلی سازمان مدافع واردات واکسن هستند بدون توجه به عواقب آن. ظاهرا تا الان هم سازمان بازرسی مانع از تحقق واردات بدون مطالعه و عجولانه واکسن بوده .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۵۸ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
0
0
بنده هم بشدت مخالف واكسيناسيون براى آنفلوانزاى فوق حاد هستم ، ليكن سازمان دامپزشكى براى مبارزه با اين بيمارى و ساير بيماريها و انجام درست وظايفش نيازمند اختيارات فراسازمانى و اتوريته بيشترى است كه اگر سالها قبل محقق شده بود تاكنون اين همه خسارت وارد نميشد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۶ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
0
1
الان چند ماهى است كه تالاب فريدونكنار توسط تعداد معدودى شكارچى و فروشنده مشخص سودجوى از خدا بيخبر تبديل شده به قتلگاه پرندگان مهاجر نازنينى كه به قصد زمستان گذرانى از صدها كيلومتر دورتر بال بال زنان خود را به آنجا رسانده اند غافل از آنكه نمى دانستند بجاى رسم مهمان نوازى ، مهمان كشى انتظارشان را ميكشد و تصاوير وحشتناك آنرا همه در فضاى مجازى ديده اند( داخل و خارج) و حتى اخيراً فعالان محيط زيست براى مبارزه با آن كمپين تشكيل داده اند ولى متأسفانه مسؤولان محيط زيست كك شان هم نمى گزد چون مشغول امور مهم ترى مثل دادن مجوز هاى طرح هاى انتقال آب و صنايع آلاينده و خوش رقصى هاى جور وا جور براى مافياى ثروت و قدرت هستند !!!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۴۰ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
0
1
تصمیم نهایی گرفته شده است دکتر جان

رییس سازمان دیروز در این لینک گفته اند واکسیناسیون در ماههای آخر سالجاری اتفاقی گریز ناپذیر است

http://hakimemehr.ir/fa/news/39625

دستوری که ریاست محترم سازمان قبلاً صادر کرده اند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۴۲ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
0
2
 نه عوامل بیماری زایی که در ایران شایع شده وحشی تر از آن عواملی است که در بقیه کشورها موجب بروز بیماری شده و نه امکانات کشور کمتر از بقیه کشور هاست، ولی نابسامانی در تصمیم سازی و تصمیم گیری های مدیریتی در کشور باعث این همه بدبختی و فلاکت میشود.
مثلا بسیاری از کشورها که حتی امکانات تولید واکسن و دانش فنی ما را ندارند نیز دچار اینگونه تلفاتی که ما می شوید نمی شوند ، بدلیل عقل عرض می کنم که اگر غیر از این بود که مثلا بایستی در برابر بیماری تب برفکی نسل نشخوارکنندگان در آن کشورها از بین میرفت. پس چگونه است که با این همه امکانات مادی و تجربه زمانی که به یک اپیدمی تب برفکی که میرسیم بدبخت می شویم؟ یادمان نرفته وضعیت اپیدمی سال 94 و 95 تب برفکی را که چگونه دهها هزار دام تلفات دادیم! اگر بخواهیم موضوع را آسیب شناسی کنیم به یک نکته اساسی می رسیم و آن هم بحث مدیریتی در سطوح مختلف است. در اپیدمی سال 94 هیچ یک از مدیرانی که اپیدمی دوره های قبل را مدیریت کرده بودند حتی بعنوان کارشناس حضور جدی در صحنه نداشتند. این امر نه از این بابت است که کارشناس ها و مدیران قبلی بهتر کار میکرده اند، که آنها نیز باید نقد شوند، بلکه از این جهت است که ما هیچگاه از گذشته خود عبرت نمی گیریم و دائم در حال آزمون و خطا هستیم. در سال 94 مدیریت حاضر در صحنه چنان با تصمیم گیری های غلط خود مملکت را دچار بحران کرد که در تاریخ چند ده ساله اخیر کمتر میتوان نمونه ای مشابه با آن را یافت و انسان را یاد دوران قبل توسعه یا زمان قاجار و تلفات دام در آن دوره می انداخت. به بیان دیگر وجود این همه امکانات ، سرمایه و خصوصا امکانات تولید واکسن نتوانست هیچ تاثیری در کنترل بیماری داشته باشد. این امر علاوه بر اینکه اشاره به میزان انبوه تلفات دارد ولی نکته بسیار مهمتری را برای خوانندگان محترم نیز دارد و آن اینکه سوء مدیریت چه تاثیر شگرف دارد و چگونه اشتباهات مدیریتی، به تنهایی میتواند اثر بخشی میلیاردها میلیارد سرمایه گذاری را از بین ببرد.
در همان زمان نیز اشتباهات مدیریتی ای که باعث شیوع گسترده‌ای تب برفکی شد را در همین سایت در قالب کامنت ذکر کردم ولی متاسفانه مدیران غالبا به شنیدن اخبار خوب راضی و از واقعیات گریزان هستند. در آن مقطع همین آقایان بجای تحلیل اقدامات انجام شده و ادامه و یا تغییر یا عدم تغییر استراتژی های پیش رو ، مصاحبه های غیر واقعی کرده و از کنترل شدن بیماری صحبت میفرمودند و دیدیم که چه بر سر سرمایه دامی و قشر دام پرور و نهایتا کشور آمد. 
مدیریت وزارت جهاد کشاورزی آنقدر فشل بود که کشوری که قریب به 50 سال است که تولید کننده واکسن تب برفکی است بناگاه متوجه شد که هیچ ذخیره واکسنی در انبار ندارد و بخش تولید واکسن تب برفکی نیز ماههاست که تعطیل شده است. عرض میکنم بناگاه ، زیرا واقعا آنقدر غرق در امور حاشیه ای بودند که توجه بسیار کمی به وظائف قانونی و حاکمیتی خود داشتند، و آنجا بود که بناچار و با قید فوری اقدام به واردات انبوه واکسن های کم توان نمودند و همه میدانیم که شرایط فورس ماژور بین خریدار و فروشنده چه ها که نمیگذرد!
گاه یک تصمیم نابخردانه چنان گردبادی از حوادث را رقم میزند که حتی فرد تصمیم گیرنده فرصت نمیکند اشتباه خود را جبران کند. مانند خلبان جنگنده ای که لحظه‌ای از پشت سر خود غافل شده و فرصت حتی ایجکت کردن را هم نداشته باشد. بله این گونه بود که با یک اشتباه که میتوان گفت بزرگترین اشتباه تاریخ مبارزه با بیماری تب برفکی بود، شکل گرفت . اشتباه از آنجا آغاز شد که بعلت عدم تخصیص اعتبار جهت اجرای واکسیناسیون، البته واکسن وارداتی که بسیار گران قیمت هم بود، اعلام شد که گاودار مکلف است پول واکسن را بدهد و اگر گاوداری هزینه واکسیناسیون را تقبل نکند واکسنی دریافت نخواهد کرد. همین یک اشتباه کافی بود که 31 استان کشور درگیر سهمگین ترین نوع اپیدمی بیماری تب برفکی شود و عوامل دیگری مانند کمبود واکسن و .....نیز مزید بر علت شدند. افراد مطلع آگاهی دارند که مبارزه با بیماری تب برفکی تحت عنوان طرح ملی مبارزه سالهاست بعنوان یک استراتژی پذیرفته شده با افت خیز مشغول مبارزه با اپیدمی های تب برفکی است و در این مبارزه دامدار مکلف به واکسیناسیون است و همه میدانیم که یکی از ریسک فاکتورهایی انتشار بیماری مراجعه واکسیناتور به دامداری می باشد که البته با انجام واکسیناسیون و رعایت اصول بیوسکیوریتی تا حدودی اثر آن خنثی میشود. حالا در نظر بگیریم اکیپ واکسیناسیون در منطقه با ریسک بالا حرکت میکند و دامداران با توجه به موقعیت خود، از قبول واکسیناسیون تا رد آن مخیر باشند ، خوب چه اتفاقی روی خواهد داد. از نظر اپیدمیولوژی در این شرایط قطع واکسیناسیون بسیار بهتر از ادامه این وضعیت است. ولی در مدیریت اعمال شده واکسیناسیون با همین شرایط ادامه پیدا کرد و اتفاقی افتاد که همه شاهد آن بودیم. 
الان هم در مبارزه با آنفلوآنزا همین سوء مدیریت در حال فرمانروایی است، اگر چه مدیران سازمان تغییر یافتند ولی فرهنگ سازمانی از بین نرفته است. تنها نکته مثبت این مبارزه این بود که مدیرکل دفترطیور سازمان تغییر نکرده بود و با داشتن تجربه حداقل دو اپیدمی قبلی مشغول بکار بود و مدیریت سازمان بجای اینکه در کنار او مشکلات را ارزیابی و بر رفع آن ها کمک کند، اقدام به جابجایی مدیرکل نمود و این حلقه ارتباطی بین تجربه و وضعیت فعلی را قطع نمود. غافل از اینکه موقعیت بحرانی فعلی حاصل عدم اقدام بموقع سایر رده های تصمیم گیری است نه حاصل مبارزه در خط اول. مثالی میزنم. در امر مبارزه با این بیماری یک پروتکل جامع شامل تست و کشتار و پرداخت غرامت پیش‌بینی شده است. این پرداخت غرامت تنها برای جبران خسارت مرغداری نیست که وزارت جهاد کشاورزی و دولت به انحنای مختلف در پرداخت آن تعلل میکنند، بلکه یک ابزار جدی در امر مبارزه است و پرداخت بموقع آن باعث می شودکه هیچ واحدی از واحد های درگیر اقدام به مخفی کاری نکند. حالا ببینید تعلل در این امر چگونه تمام هزینه های انجام شده برای مبارزه را خنثی خواهد کرد و بد تر از همه اینکه با یک تاخیر طولانی اقدام به پرداخت شود. خوب در این حالت تنها اتفاقی که می افتد اینست که منابع مالی را از دست دادیم و بخشی از خسارت مرغداری پرداخت شد ولی این امر در امر مبارزه و کنترل بیماری هیچ کمکی نکرد که بماند اثر مخفی کاری مرغداری را که باعث وخامت اوضاع شد را نیز تحمیل کرد. پس وقتی گفته می شود این ساختار وزارت خانه و نوع تصمیم گیری ها و حتی شخصیت و نوع نگرش مدیران بالایی وزارت جهاد با تکالیف سازمان دامپزشکی و موسسه رازی هم سو نیست از این نظر است و اینگونه است که مدیریت مبارزه راه بجایی نخواهد برد. حالا به این چند نمونه که عرض شد عدم سرمایه گذاری در امر مهم 1. آموزش، 2. تغییرات شتاب زده مدیریت و گوشه نشین کردن افراد با تجربه و تاثیر گذار در مبارزه 3. عدم تعیین استراتژی های بلند و یا جایگزین کردن آن با استراتژی های کوتاه مدت و البته غلط بمنظور فرار از تبعات وضعیت موجود 4. رفیق بازی های بی حد و حصر را هم اضافه کنیم بعد چه انتظاری میتوان داشت از این رو بخاطر تکمیل شدن خطاها، استفاده از واکسیناسیون علیه آنفلوآنزا نیز در دستور کار قرار گرفته است زیرا حیف است که لیست خطاها انجام شده در سال های اخیر به زیور بومی شدن و استفاده از واکسیناسیون به بهانه کاهش میزان خسارات وارده آراسته نگردد. 
در خاتمه ذکر این نکته را لازم میدانم که مقام عالی وزارت نیز نگاه عوامانه ای به موضوع مبارزه دارند. وقتی ایشان حتی در شمارش معلول ها ناتوان هستند و آنها را یک درمیان از قلم می اندازند، نمیتوان مطمئن بود که بشود مبارزه ای همه جانبه با این ویروس و یا عوامل مشابه داشت و در آینده نیز همین شهر و شهریار را شاهد خواهیم بود. اینجا حدیث امیر المومنین معنای عملی دارد که می فرماید
 أَعظَمُ المَصائِبِ الجَهلُ بزرگ ترين مصيبت ها، نادانى است.
ما ملتی شده ایم که کمتر فکر میکنیم و بیشتر هزینه می کنیم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۰ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
0
1
عالی بود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۵۳ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
0
1
تازه اين مطالبى كه در مقاله فوق اشاره فرمودند مربوط به گوشه اى از اتفاقاتى است كه در مورد واكسيناسيون سويه خفيف H9N2 افتاده است ، در مورد درمان آن كه اوضاع خيلى اسفناك تر است ، از مصرف خود سرانه كپسول هاى انسانى آمانتادين و ريمانتادين گرفته تا دود دادن پشكل ماچه الاغ ....
حالا تصور فرماييد با سويه فوق حاد آن چه مى خواهند بكنند ، واويلا كه بايد منتظر چه خلاقيت ها و افكار بكرى باشيم و در آينده نزديك شاهد ظهور و بروز چه سويه ها و مصيبت هاى ديگرى كه از دل اين تنوع ويروسهاى آنفلوانزاى موجود در فارمها سر بر مى آورد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۵۷ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
0
0
مسئولین محترم باید چندین مرتبه و با دقت کلیه زوایای این مقاله و دلنوشته زیبای استاد ارجمند را بخوانتد و با حلم و بردباری تصمیم جامع نگر و دوری از هرگونه تقابل احساسی با مخالفان واکسیناسیون بگیرند. ضمن اینکه نباید خیلی درگیر حاشیه ها شد و از اقدامات معمول کنترل بیماری بازماند. سازمان باید دز مشوق های ویژه برای کارکنان و مرغدارانی گه همکاری خوبی در کنترل و یا حذف کانون های آلوده داشته اند استفاده کند. درحال حاضر هیچ فرقی بین استان موفق و غیر موفق وجود ندارد. تنبیه اصلا معنی ندارد و تغییر مدیران و تهدید آنها ور این شرایط زهر است و موجب بی انگیزگی سایرین می شود. همکاران دواتی در کانون های آلوده صبح و شب ندارن اما نتنها مشووقی وجود ندارد بعضا سرزنش و حتی با وضعیت اعتبارات موجود پرداخت مزایای معمولشان چندین ماه است معوق مانده. پرواخت به موقع غرامت به موقع مرغدار تنها منتی است که به کارکنان گذاشته می شود. توجه به سرمایه نیروی انسانی و اثربخشی خدمات ایشان از ضروریات امور مدیریتی است.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۵۲ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
0
2
لطفا مطلب " چاله و بيمارستان " را در كانال تلگرام آقاى محمد فاضلى مطالعه فرماييد . @fazeli_mohammad

مدل «چاله و بيمارستان»
(محمد فاضلي)
حکايت کرده‌اند که چاله‌اي در بزرگراهي ايجاد شده بود و هر شب و روز موتورسواران و خودروها در آن افتاده و کشته و زخمي مي‌شدند. سه مدير را براي حل مشکل فراخواندند. اولي گفت بهتر است بيمارستاني در حاشيه بزرگراه بسازيم تا زخمي‌هاي حوادث زودتر به بيمارستان برسند و قربانيان کمتر شوند. دومي دغدغه هزينه‌هاي ساخت بيمارستان داشت و پيشنهاد کرد دو تيم اورژانس در شيفت‌هاي شب و روز در محل مستقر شوند و حادثه‌ديدگان را به نزديک‌ترين بيمارستان منتقل کنند تا هزينه ساخت بيمارستان بر بيت‌المال بار نشود. سومي خواستار بهترين استفاده از امکانات موجود بود و از اين‌رو پيشنهاد داد اين چاله را پر کرده و چاله ديگري جلوي يکي از بيمارستان‌هاي موجود حفر کنند تا هزينه ساخت بيمارستان يا استقرار اورژانس در محل چاله موجود بر دوش خلق‌الله تحميل نشود.
تفکرات قهرمانان اين داستان بسيار احمقانه به نظر مي‌رسند، اما واقعيت اين است که مديران سازمان‌ها، سياست‌گذاران و سياست‌مداران همواره در معرض اين سبک از تصميم‌سازي و تصميم‌گيري قرار دارند. سبک چاله و بيمارستان، محصول چند چيز است:
خو گرفتن با چاله‌ها، تصور بزرگراه بدون چاله را براي بخشي از مديران ناممکن کرده است. چاله به بخشي از طبيعت سازمان، کشور و پيش از همه ذهن مدير و تصميم‌گير بدل شده است. (مانع ذهني)
وجود چاله براي افراد و گروه‌هايي منفعت دارد. چاله براي کسب و کار بيمارستان، آمبولانس‌هاي اورژانس، و حتي رسانه‌ها نفع دارد. پزشکي را تصور کنيد که در تلويزيون گزارش مي‌دهد در ماه گذشته به هزار مصدوم رسيدگي شده و بيمارستان در ارائه خدمات بسيار فعال بوده است. او هرگز نخواهد گفت اين‌ها مصدومان چاله‌اي بوده‌اند که از اساس مي‌توانست وجود نداشته باشد. راننده آمبولانس راضي، بيمارستان راضي، پزشک راضي، رسانه و مجري پوشش خبري راضي، مقام سياسي راضي؛ و گور پدر ناراضي.
جامعه قدرتمند و مطالبه‌گري وجود ندارد يا رسانه‌هاي آزادي نيستند که بزرگراه‌هايي در دنيا را به تصوير بکشند که در آن‌ها چاله وجود ندارد؛ و آينده‌پژوهاني نيستند که آينده بزرگراه بدون چاله را تصوير کنند.
نظام درست و حسابي انتخاب مديران و کارگزاران بخش عمومي وجود ندارد تا جمعي را در سمت‌هاي مديريتي قرار دهد که شايستگي مديريت داشته باشند و بتوانند بزرگراه بدون چاله را تصور کنند.
ما در انبوهي از چاله‌ها افتاده‌ايم که به عوض پرکردن آن‌ها، بيمارستان مي‌سازيم، اورژانس نزديک به چاله مستقر مي‌کنيم يا چاله‌هاي جديد نزديک بيمارستان‌هاي موجود احداث مي‌نماييم. بگذاريد نمونه‌هايي از آن‌ها را براي شما يادآوري کنم.
ايجاد دانشگاه‌هاي جديد و افزودن بر شمار پذيرش دانشجو در نظام دانشگاهي‌اي که از شدت گسترش کمي و تلنبار شدن دانشجو، کيفيت‌اش از دست رفته؛ ساخت بيمارستان کنار چاله‌اي در بزرگراه است.
تأمين مالي بيشتر براي نظام بهداشت و درماني که از فقدان نظام کنترل هزينه‌ها رنج مي‌برد، استقرار تيم اورژانس در کنار چاله موجود است.
انتقال آب بين‌حوضه‌اي از نقطه الف به ب، مثل درپوش گذاشتن موقت روي چاله کم‌آبي ناشي از بدمصرفي در ب و حفر چاله جديد در الف است.
ايجاد يک شبکه تلويزيوني يا خبرگزاري در بزرگراه اطلاع‌رساني موجود که مردم به آن اعتماد ندارند، مثل حفر يک چاله جديد است، حتي بدون آن‌که چاله قبلي پر شود.
بدترين حالت، به‌کار گرفتن چندباره مديراني است که وقتي دفتر خاطرات‌شان را بخوانيد، چند چاله در هر برگ از آن خودنمايي مي‌کند و بيل و کلنگ‌شان را براي حفر چاله‌هاي جديد آماده کرده‌اند.
مدل «چاله و بيمارستان»، مطلوب «سياست‌پراني»‌هاي «تنسي تاکسيدو و چاملي»هاست. کافي است به دنياي بدون چاله فکر کنيم.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۴۳ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
0
2
به دوستان عزیزی که بتازگی بر مسند سازمان دامپزشکی تکیه زده اند توصیه مینمایم امسال را بخیل شوند و در ایامی که بودجه در مجلس در حال بررسی است تمام نیروی خود را برای تخصیص بودجه متناسب با مشکل احتمالی در سال آتی معطوف نمایند.وزارت جهاد که دنبال نیست و وظیفه شرعی شما روسای دامپزشکی است که دست روی دست نگذارید و اگر لازم باشه همه فعالان بخش خصوصی دامپزشکی را هم به کمک در این زمینه دعوت نمایید.به خدا سوگند دیر میشود بهتر است بجای اصرار بیهوده برای انجام یک کار غلط که فقط در راستای خواسته نابجایی عده ای ... است بیایید کار صحیح را انجام دهید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۳۵ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۹
0
0
استاد گرامی ، دوستان محترم ، بدون شک همگی به خوبی از ویرانی و خرابی کامل پایه های سیستم آگاهید ! یعنی" این خانه از پایبست ویران است "
این سازمان و سازمانهای موازی اش و نهادهای پیش نیازش یعنی دانشکده های دامپزشکی ، حتی بخش خصوصی اش غرق در رانت و سیاسی کاری است .
آنچه استادان و مسئولین دانشکده هایش را انتخاب میکند و اجازه تدریس!! میدهد ، آنچه مسئولین سازمان دامپزشکی و نظام دامپزشکی اش و حتی کارمندان و کارشناسانش را انتخاب میکند ، سیاست است و رانت و رابطه ، نه علم و مهارت و توانایی های سازمان دهنده و مدیریتی مبتنی بر عقل سلیم !!! بطور خلاصه یعنی سیاست " تقدم وابستگی بر شایستگی "!!
حتی بخش خصوصی اش هم بر همین اساس مجوز و پروانه درمانی میگیرد و کسی با توانایی های علمی و مهارتی و میزان وجدان کاری و اجتماعی فرد متقاضی مجوز کاری ندارد !!!
شاهد اش نحوه محاسبه امتیازات افراد برای دریافت پروانه درمانی یا هر پروانه و مجوز دیگر از سازمان و یا نظام است ! میتوانید لیست این امتیازات را در سایت نظام مشاهده فرمایید !!
حال چه توقعی از چنین سیستمی برای حل درست و اساسی بحران ها را داریم !!؟؟
چه نوع احساس مسئولیتی را میتوان از این سیستم انتظار داشت !!؟؟
در واقع باید گفت اینکه تاکنون هنوز دچار قحطی و وابستگی کامل غذایی نشده ایم فقط و فقط لطف خدا و یا شانسی غیر عادی برای این کشور بوده !! اما بنظر می آید دیگر از این شانسها خبری نیست و لحظه درو کردن آنچه کاشتیم فرا رسیده !!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۲۷ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۹
0
0
چرا براى واردات تخم مرغ از كشور تركيه كه خود درگير بيمارى آنفلوانزا است اقدام شد!!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۴۶ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۹
0
0
اصلا در بهترين حالت واكسن كشته و غيرفعال آنفلوانزا مگر قرار است چه نتيجه اى داشته باشد آنهم با وجود سويه هاى مختلف درگير و N هاى متنوع و مگر ما نتيجه اى از آن ديديم در برابر سويه خفيف H9N2 كه حالا بعضى اينقدر اصرار دارند براى سويه فوق حاد از واكسن استفاده شود!!!
اين اصرار بيشتر جنبه روانى و سياسى دارد و فقط منافع واردكنندگان واكسن ............... را تأمين خواهد كرد و متأسفانه بعضى از مقامات محترم هم تحت تأثير اين كارشناسان وابسته قرار مى گيرند و به عواقب بعدى تصميمات خود و آينده اين صنعت نمى انديشند .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۲۷ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۹
0
0
و باز بايد تأكيد بسيار نمود كه بار كج به منزل نمى رسد و تنها راه نجات صراط مستقيم است و بس و بدان و آگاه باش كه صراط مستقيم همانا اعمال قوانين و ضوابط بيوسكيوريتى و بهداشت جمعى و جبرى است آنهم در شرايط ما كه با انواع و اقسام بيماريها و ويروسها در گير هستيم از آنفلوانزا و نيوكاسل و برونشيت و گامبورو و ....و صنعت طيور ما توان تاب آورى چالش فوق حاد و جدى ديگر را ندارد پس چه بهتر كه با يك دوره استراحت و آيش مناسب در سالنها و بعد از آن با بيوسكيوريتى و مونيتورينگ خوب مثل آدم مرغدارى كنيم ، كارى كه از همان ابتدا بايد مى كرديم .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۵ - ۱۳۹۶/۱۰/۳۰
0
0
مسؤولين در تصميم گيرى براى واكسيناسيون آنفلوانزا و اصرار بر آن خطاى بزرگ و فاحشى را مرتكب ميشوند و سلامتى و جان مردم را بكل ناديده مى انگارند و توجه ندارند كه اين فقط آنفلوانزاى H1 نيست كه براى انسان كشنده است ساير سويه ها مثل H5هم بهمان اندازه خطرناك هستند و اين ويروس در محيط دائم در حال بازآرايى ژنتيكى (Genetic reassortment) خود مى باشد . بنابر اين تنها راه حفاظت از جان و سلامت مردم مبارزه بى امان و پاك سازى كانون هاى بيمارى است و هرگونه غفلت از اين موضوع عواقب وحشتناكى در آينده خواهد داشت و مسؤولين و تصميم گيرندگان بايد پاسخگو باشند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۵۹ - ۱۳۹۶/۱۰/۳۰
0
0
فوقش يكسال تخم مرغ وارد كنيد مگر چه اتفاقى ميافتد ؟ در اين مدت هم به ساماندهى وضعيت صنعت طيور بپردازيد هم آلودگى ها از بين مى رود هم ساماندهى صورت پذيرفته و مهمتر از همه جان و سلامت مردم مورد تهديد قرار نمى گيرد .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۶/۱۰/۳۰
0
0
واكسنى كه در بهترين شرايط قرار است سى درصد پروتكشن ايجاد كند و آنهم با وجود بيماريهاى تضعيف كننده سيستم ايمنى بطور گسترده در تمام مرغداريهاى كشور صفر درصد هم محافظت ايجاد نخواهد كرد نبايد استفاده شود.
بعلاوه اينكه هر چند ماه سويه ويروس آنفلوانزا تغيير مى كند ولى نمى توان هر چند ماه نوع واكسن را تغيير داد .
پس بى جهت وضعيت را از اين كه هست خرابتر نفرماييد ........................
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۶/۱۰/۳۰
0
0
واكسن انسانى انفلوانزا بى فايده است آنوقت شما انتظار داريد واكسن مرغى آن اثر داشته باشد!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۴۶ - ۱۳۹۶/۱۰/۳۰
0
0
آنچه ما را به نابودى مى كشاند كسانى هستند كه براى انجام دادن كارى كه ذاتاً نادرست است صادقانه ، متعهدانه و با تمام وجود تلاش مى كنند !
ادوارد دمينگ
نظر شما
ادامه