باید ۹۹۹ بار فریاد بر سر خودیها زد و شاید یکبار هم بر سر دامدار!
نویسنده: امضا محفوظ
به بهانه رخداد تب برفکی در کانونهای اخیر بیماری و با لحاظ اخبار و نظرات مطروحه برخی همکاران در اینخصوص، به عنوان یک کارشناس دولتی با سابقه که در چندین استان با گوناگونی شرایط و عملکرد دامپزشکی آشنا شدهام، مصدع اوقات شما عزیزان شده و طرح نقطه نظرات مشروحه ذیل را خالی از لطف نمیدانم.
آنچه در دفتر مدیریت و مبارزه با بیماریهای سازمان دامپزشکی میگذرد نه مدیریت و بلکه بیشتر شبیه یک مبارزه بیبرنامه (Unstructured Disease Management) به نظر میرسد و از عوارض گوناگونی منجمله عدم مدیریت در موارد ذیلالاشاره رنج میبرد و گوبا اساسا به «بیماری مدیریت بیماری» در دامها مبتلا شده است:
- عدم تامین به موقع و مناسب واکسن و سموم و آنتیژنهای مورد نیاز با توجه به فصول و زمان مورد تقاضا:
فراهم نمودن اقلام اولیه مورد نیاز در مقوله پیشگیری و مبارزه با بیماریها رکن اصلی مدیریت بوده که در نبود ابزار، کار فلج شده و یا عدم تامین به موقع آن به منزله نوشدارو بعد از مرگ سهراب خواهد بود.
- عدم بررسی علمی و کیفی توانایی (potency) و کارآزمایی بالینی واکسنهای مربوطه:
دفتر مدیریت بیماریها آزمون وخطا را پیشه نموده و بعید میدانم توانایی و قدرتمندی واکسنها جایی در تصمیمات آن دفتر داشته و یا اینکه حداقل با اشراف کامل در این زمینه، تصمیمات و دستورالعملهای مربوطه ابلاغ شود.
- عدم هماهنگی با رویکرد و تمایلات دامداران در زمان اجرای واکسیناسیون:
تمایل و رغبت دامدار به نوع واکسن، روش و زمان مصرف (فصل آبستنی دام)، شرط اصلی نیل به اهداف سازمانی درخصوص پوشش حداکثری جمعیت دام مورد نظر بوده که تجربه نشان داده است، این موضوع ظاهرا در نظر دفتر مبارزه محلی از اعراب ندارد.
- عدم لحاظ شرایط منطقهای، اقلیمی و فرهنگی متناسب دامداران در نقاط جغرافیایی مختلف کشور:
ارائه نسخه واحد و شیوهنامههای یکسان برای تمامی استانها کارساز نبوده و شرایط محلی حتی بعضا در داخل یک استان، نظیر کوچ دامها در این زمینه به شدت تاثیرگذار خواهد بود. شایان ذکر است عدم اشراف به تفاوتها و شرایط گوناگون پرورش دام در کشور و حتی در کشورهای همجوار نیز تاثیر بسزایی در مدیریت بیماریها خواهد داشت.
- عدم ارتباط مطلوب و تعاملات لازم فیمابین برخی ادارات کل ستادی سازمان دامپزشکی کشور:
به نظر میرسد دفتر مبارزه سازمان بصورت جزیرهای عمل میکند و تعاملات و تبادلات لازم از حیث کسب اطلاعات جغرافیایی و یا سایر عوامل مورد نیاز و تاثیرگذار بر برنامهریزیهای مد نظر در حوزه مدیریت بیماریها را ندارد.
- عدم وجود اطلاعات کافی و دقیق در سامانه اطلاعات جغرافیایی بیماریها (GIS):
ظاهرا زیرساختی بنام سامانه GIS طراحی شده، ولیکن با مراجعه به آن و استخراج دادههای مربوطه، به نواقص و ضعفهای شدید آن در اطلاعات منجمله در اصلیترین هدف آن که اعلام جمعیت دامی واقعی و تبیین پراکنش آن بوده، پی برده و گویا با گذشت سالها از بنای این سامانه، جدیتی بر رفع نواقص آن وجود ندارد.
- عدم پردازش اطلاعات دریافتی و اتخاذ تدابیر لازم و برنامهریزیهای آتی بر پایه نتایج استخراجی:
شواهدی نظیر حذف کامل گله برخی دامداران و تولیدکنندگان، حاکی از عدم تحلیل و آنالیز اطلاعات واصله از وضعیت بیماریها در اقصی نقاط کشور منجمله دیتاهای ثبت شده (هر چند ناقص) در سامانه اطلاعات جغرافیایی بیماریها (GIS) با نگاه علمی و اپیدمیولوژیکی، به ویژه در کانونهای بیماری برای دفتر مبارزه میباشد. پردازش اطلاعات و نگاه علمی به موضوعات مبتلابه آن دفتر، ضمن پرهیز از روزمرگی، بهبود و ارتقای روشهای مواجهه با بیماریها، در زمینه موضوعاتی نظیر عدم توجه به تاثیرات حیات وحش بر جمعیت دامهای بومی نیز که ممکن است مغفول مانده باشند، بسیار کمککننده میباشد.
- کتمان اطلاعات و گزارشات صحیح رخداد بیماری:
متاسفانه گاها با عدم اعلام رسمی و به موقع رخداد برخی بیماریها در سطح کشور مواجه میشویم که نه تنها اثر مثبتی بر مدیریت بیماریها نداشته بلکه موجب خسران بخش تولید و بعضا عوارض نامطلوب آن بر کنترل بیماری خواهد بود.
بنابراین اصطلاح Unstructured Disease Management in Veterinary Medicine به عواقب و مشکلات ناشی از عدم برنامهریزی مناسب در مدیریت بیماریهای دامی اشاره دارد. این نوع مدیریت معمولاً شامل فقدان استراتژیهای پیشگیرانه، تشخیصی، و درمانی منسجم است که میتواند منجر به شیوع بیماریها و خسارات اقتصادی قابل توجهی گردد.
لذا عوامل زیر در مدیریت غیرسازمانیافته بیماریها در دامپزشکی به شدت تاثیر گذار میباشد:
1. بیبرنامگی:
فقدان یک رویکرد منظم، هماهنگ و برنامهریزی شده در مدیریت بیماریها ممکن است منجر به تصمیمگیریهای نادرست، عدم شناسایی زودهنگام بیماریها، افزایش نرخ شیوع، ارائه درمانهای ناکافی و ناکارآمدی در کنترل عفونتها گردد.
2- مدیریت بیماری:
در این حوزه اقدامات پیشگیرانه، تشخیصی، درمانی و کنترلی برای مدیریت بهداشتی دامها، شامل واکسیناسیون، قرنطینه، نظارت بر وضعیت سلامتی دامها و آموزش دامداران حائز اهمیت می باشد:
الف. آموزش و آگاهی:
آموزش دامداران درباره بیماریها، نشانهها، روشهای پیشگیری و درمان بسیار اهمیت دارد. بنابراین فراهمسازی اطلاعات علمی و بهروز برای مخاطبان هدف میتواند باعث افزایش آگاهی عمومی نسبت به خطرات بالقوه بیماریها شود.
ب. پیشگیری:
برنامهریزی مناسب برای واکسیناسیون منظم دامها بر اساس شیوع احتمالی بیماریهای مشخص در کنار شناسایی و کنترل ناقلین (مانند پشهها یا کنهها) که ممکن است باعث انتقال بیماری شوند.
ج. نظارت بر سلامت دامها:
راهاندازی سیستمهایی برای نظارت واقعی بر وضعیت سلامت جمعیت دامی، شامل بازرسی دورهای و جمعآوری اطلاعات مربوط به وقوع بیماری، تعداد مبتلایان، چگونگی درمان و نتایج آن ضروری بوده و چیزی که در حال حاضر به عنوان «مراقبت غیرفعال» از آن یاد میشود، فاقد کفایت و کارآیی لازم میباشد.
د. تحقیق و توسعه:
در این میان، ظاهرا انجام تحقیقات برای شناخت بهتر الگوهای شیوع، چگونگی انتقال بیماریها و اثرگذاری روشهای درمانی مختلف و استفاده از تکنولوژیهایی مانند ژنتیک مولکولی یا بیوتکنولوژی برای ایجاد واکسن جدید یا داروهای مؤثرتر کاملا فراموش شده است.
در نهایت خاطر نشان میگردد اقداماتی که بدون برنامهریزی مناسب انجام شوند، نه تنها اثربخشی کمتری دارند بلکه میتوانند باعث بروز مشکلات جدیتر شوند؛ به طور کلی این اصطلاح ضرورت وجود یک رویکرد سیستماتیک برای مقابله با چالشهای موجود در حوزه سلامت دامی را برجسته میکند تا بتوان با استفاده از روشهای علمی مؤثرتر اقدام کرد.
ناگفته نماند که محیط زندگی دامی یا همان دامداریها نیز تأثیر زیادی بر ابتلا به بیماری دارد، چرا که شرایط غیربهداشتی ممکن است منجر به ظهور یا گسترش سریعتر عفونتهایی شود که تحت مدیریت قرار ندارند. پس میبایست ۹۹۹ بار فریاد بر سر خودیها زد و شاید یکبار هم بر سر دامدار!!!!؛ به قول معروف یک سوزن به خود و یک جوالدوز به دیگران...
پول ندن
بعد پول اضافی که مونده بدن لوازم بهداشتی و نمیدونم کیک و آبمیوه برای اداره