کد خبر: ۴۰۱۰۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
رئیس سازمان دامپزشکی کشور:
«دکتر علیرضا رفیعی‌پور» افزود: در دو سال گذشته طغیان بیماری آنفلوانزای فوق حاد پرندگان در صنعت مرغ‌داری کشور و حتی مرغ‌های روستایی و بومی وجود داشته است ...
 

حکیم مهر: رئیس سازمان دامپزشکی کشور از شناسایی بیش از 500 کانون بیماری آنفوانزای فوق حاد پرندگان در کشور خبر داد و گفت: در این راستا بیش از 24 میلیون قطعه پرنده مبتلا در کشور معدوم شده است.

به گزارش حکیم مهر به نقل از خبرگزاری صداوسیما، «دکتر علیرضا رفیعی پور» ابراز خرسندی کرد: با اقدامات پیشگیرانه و کنترلی اداره کل دامپزشکی استان کرمان تاکنون هیچ موردی از آنفلوانزای فوق حاد پرندگان در استان کرمان گزارش نشده است.

وی افزود: در دو سال گذشته در حوزه آنفلوانزای فوق حاد پرندگان طغیان بیماری آنفلوانزای فوق حاد در صنعت مرغداری کشور و حتی مرغ های روستایی و بومی وجود داشته که با اقدامات به موقع کنترل شده است.

وی با بیان اینکه واکسیناسیون دام های سبک و سنگین کشور در 32 استان از جمله کرمان و در سه مرحله به صورت رایگان بر علیه بیماری تب برفکی انجام شده است، خاطرنشان کرد: تا پایان سال نیز یک مرحله دیگر این واکسیناسیون در کشور انجام خواهد شد.

وی خاطر نشان کرد: با هماهنگی مسئولان اجرایی استان کرمان 10 پست قرنطینه دام در مبادی ورودی استان برای جلوگیری از قاچاق دام و کنترل آن بزودی راه اندازی می شود.

 
 
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
United States of America
|
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۷
0
0
سلام علیکم
آقای دکتر عزیز بکار بردن کلمه کنترل به چه معنایی است؟ جنابعالی از ابتدای موج جدید انفلوآنزا مکررا از عبارت ؛:«بیماری تحت کنترل است» استفاده می فرمایید. در حالی که هفته پیش آمار کانون ها قریب به ۴۰۰ و آمار پرندگان معدومی نزدیک به ۲۱ میلیون اعلام فرمودید. یعنی ظرف یک هفته ۴ میلیون پرنده را در نزدیک به یکصد کانون جدید معدوم فرموده اید هنوز اعلام میفرمایید که بیماری تحت کنترل است؟ و خوشحالید که بیماری به کرمان نرسیده؟ آیا صنعت پرورش طیور در کرمان خیلی انبوه و گسترده است یا اینکه انتظار شما از برنامه های اعلامی بیش از این نبوده که به پاک بودن استان کرمان دلخوش باشید؟
چندی قبل کامنتی را یکی از خوانندگان ارسال کرده بودند که به لحاظ نوع نگاه به آسیب ها، قابل تامل بود لذا اجازه می خواهم یک بار دیگر آنرا در ذیل مطالعه بفرمایید. از نگارنده آقای صبوری و سایت حکیم مهر بابت کپی آن قبلا معذرت خواهی می کنم. بطور خلاصه عرض میکنم در بقیه کشورها در مقابل این پدیده ها مثل تب برفکی و انفلوآنزا ، حتی با داشتن سازمان های دامپزشکی قوی هم موفقیت ها نسبی است و حالا بماند که سیاست های مبارزه ما بخواهد توسط یک وزارتخانه ناتوان بررسی و پس از طی دهها فیلتر ، ابلاغ گردد.
و اما موضوعی که میخواستم مجددا نظر شما را بدان جلب کنم:

سانچی، پلاسکو/ سرمایه دامی کشور
اخیرا مقاله ای تحت عنوان "نفتکش در تهران منفجر شده" را مطالعه میکردم. خلاصه بحث این بود که، "خیلی پیش از اینکه سانچی به آبهای شرقی دریای چین برسد، منفجر شده بود. سالهاست نفتکشها و کشتیهای ایران منفجر شده اند. از همان زمان که تصور کردیم معادلات آبهای آزاد بین المللی هم، همچون معادلات داخلی ماست. باید نشان می دادیم که ما حتی آنجا که مدعی داشتن بزرگترین ناوگان شناورهای حمل نفت جهان هستیم، میتوانیم چنان ساختاری برای مدیریت و هدایت و مالکیت این ناوگان طراحی کنیم که دنیا انگشت به دهان بماند. باید معمار این ناوگان را خانه نشین کنیم و مالکیت آن را از شرکت ملی نفت که تخصص و تدبر تاسیس و توسعه آن را داشته، می گرفتیم . بله، انفجار نفتکش مدتها پیش اتفاق افتاده بود."
اگرسانچی و پلاسکو را نماد مدیریت بنامیم ، زیاد به بیراهه نرفته ایم. البته مثال های بسیار زیادی در این مقوله وجود دارد که همگی ساخته و پرداخته مدیریت خودی هاست! از ایجاد موسسات مالی اعتباری خصوصی که اکنون امنیت نظام را به چالش کشیده تا موسسات حیاتی و سازمانهایی که مستقیما امنیت بهداشتی و سلامت جامعه در دست آنهاست. اعمال سلیقه های متفاوت و غالبا متضاد باعث عقب افتادگی در انجام ماموریت های سازمانهایی همچون سازمان دامپزشکی و موسسه رازی و متعاقب آن سردرگمی در تمام ارکان آنها بچشم می خورد. در حوزه تولید واکسن، یک روز تولید واکسن برابر با مبارزه با دشمن در سنگر دفاع از سلامت، نامیده شده و روز دیگر تولید در موسسه حرام اعلام گردید! روزی دانش فنی سرمایه ملی نامیده شد و روز دیگر، دانش فنی او به بهایی ارزان حراج شد. در حوزه سازمان دامپزشکی و موسسه رازی هر روز با پدیده نوظهور مدیرانی مواجه شدیم که تا قبل از این آنها را کمتر دیده بودیم. در دو دهه اخیر، کمتر مدیرانی در سازمان حضور داشته اند که قبلا سلسله مراتب مدیریت را در سازمان با موفقیت طی کرده باشند. تمامی این وقایع دلیل بر عدم وجود یک نظام هوشمند در مدیریت بالادستی است که باعث چنین نمود هایی می گردد. عدم وجود برنامه، عدم تدوین انتظارات و ماموریت ها و دهها دلیل از این دست.
در چنین وضعیتی است که می بینیم چگونه کشتی فله بر کریستال چینی شاخ به شاخ کشتی سانچی موسسه رازی بعنوان متولی تولید واکسن و مواد بیولوژیک و سازمان دامپزشکی بعنوان متولی امر بهداشت عمومی قرار گرفته است و البته با رادار خاموش.
و اینچنین است که مهمترین ساختارهای متولی بهداشت عمومی و غذا، که عدم کارآیی آنان را می توان بزرگ ترین تهدید علیه امنیت ملی در حوزه پدافندی تلقی نمود، بدست نا اهلانی سپرده ایم که از سیستم ناوبری آنان کمترین اطلاع را دارند و مدیریتی را بر این ساختار حاکم کرده ایم که بخاطر هر گونه تفاوت در حتی سلیقه ها، حاضرند کل ساختار ها را بهم بزنند و هر کس هم در میان به نجات برخیزد می بایست آتش پلاسکو و آوارش را بجان بخرد.
موسسه رازی را در صف یکی از دهها موسسه ریز و درشت در سازمان تحقیقات قرار دادیم که حتی از عدم موفقیت او در انجام ماموریت های محوله، بجای آنکه غمگین شود، شادمان می گردد زیرا او را یک قدم به اهداف و سلیقه های ناچسب و بدشانس خود نزدیک تر می کند. تغییرات پی در پی مدیریتی و کاملا محفلی، بدون تعمل و تدبر و مطالعات آسیب شناسانه. سکان این دو ساختار بزرگ را هر روز بدست کسی دادیم و آنان را چون عروسی هزارداماد، هر شب به حجله ای فرستادیم. تصمیم بر خصوصی سازی بدون در نظر گرفتن فسادی که ریشه در تمامی ارکان جامعه دوانیده، خصوصی سازی تحمیلی، بدون مطالعه و تدوین برنامه، چنان ضربه ای هولناک بر پیکره موسسه وارد ساخت که جبران آن در کوتاه مدت عملا غیر ممکن مینماید. بسیار اتفاق افتاد که اشتباهات تحمیلی بر سیستم ایندو مجموعه کارآمد را، با اشتباهات بزرگتر پوشاندیم و البته پاک نکردیم و فقط از نظرها پوشاندیم و در این میان، اخلاق حرفه ای و غرور و عزت کارشناسی، اولین قربانیانی بود که غرق گردید.
از طرفی در حالیکه پیچیدگی های بیماری های نوظهور از جمله تب برفکی وانفلوآنزای فوق حاد امان از اقتصاد ملی بریده و از طرفی دیگر معظل تهدیدات زیست محیطی و بیوتروریسم، پدیده گرد و خاک، خشکسالی های پیاپی و سموم و تهدیدات بیولوژیک آن، مجالی برای تفکر نگذاشته، در این وانفسای بحران های گوناگون ما مانده ایم و این خیل نابسامانی های مدیریتی و خاله بازی های سیاسی یا دقیق تر بگوئیم، رفیق بازیهایی با رنگ سیاست!
بیماری تب برفکی در سال گذشته و سال ماقبل آن آسیب جدی ای را با دهها هزار تلفات دام سبک و سنگین وارد ساخت. البته بماند که آسیب اقتصادی ناشی از کاهش تولید، 10 برابر آسیب ناشی از تلفات است. بیماری آنفلوآنزای فوق حاد در سال 95 با 15 میلیون و فقط در ششماهه دوم سال جاری تاکنون رکورد بالاترین تلفات را در تاریخ بخود اختصاص داد و البته اینجا نیز تلفات ناشی از عدم تولید تخم به ازای هر پرنده حذفی، روزانه نزدیک به 2000 تن یا دو میلیون کیلوگرم است.
هشداری که زمانی بنیانگذار جمهوری اسلامی داده بود که "انقلاب را به نااهلان نسپارید" جا داشت بیش از آنکه از منظری رفتاری و فردی نگریسته شود و اسباب گزینشها و ردصلاحیتها باشد، از منظری ساختاری (وضعیت نهادهای موثر در تصمیم گیری و اجرا)، توجه و تامل را برمی انگیخت. درحالی که جریانهای موثر در تحولات و مناسبات، نگران وفاداری یا همراهی افراد و پایبندی آنان به خطوط قرمز بوده و هستند تا "اهلیت" آنان اثبات شود؛ در عمل، این نهادها، سازمانها و موسسات بزرگ هستند که به آفت دچار میآیند و مدیریت آنها به نهادها و مجموعه هایی واگذار میشوند که هیچ "اهلیتی" برای اداره آن ندارند. لذا مواظب باشیم از نظر ساختاری سیستم های حیاتی کشور بدست اینان بیش از این تخریب نگردد. آسیبی که دشمنان قدار از هوا و زمین قادر به انجام آن نبوده و نیستند.
سوء مدیریت همچون بلایی خانمان سوز باعث گردیده که اگر جای سالمی بر پیکره این سازمانها مشاهده گردد، فورا این سوال را بذهن متبادر سازد که آیا دستگاههای بالادستی این مورد را دیده اند و گذشته اند یا اینکه متوجه آن نگردیده اند؟
نفتکش سانچی در آبهای چین سوخت و به زیر دریا رفت. از آن، تنها دو جنازه ماند، یک جعبه سیاه پلمپ شده و چند لکه نفتی. اما انفجارهایی از جنس این انفجار هرروزه در ساختار های مدیریتی ادامه دارد. اما در تهران، لازم نیست کشتی فله بری ناگاه به سمت نفتکش بیاید؛ بلکه سانچی خود از درون منفجر میشود...
نظر شما
ادامه