ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
آنچه بر جمعیت دامی می رود
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کین ره که تو میروی به ترکستان است
گفت در نظر ایشان چیزی نخوردم که به کار آید، گفت نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید.
تا چه خواهی خریدن ای معذور
روز درماندگی به سیم دغل
غرض از آوردن سخن از شیخ اجل سعدی شیرازی که در باب اخلاق درویشان است، نگرشی است بر روند بیماری های دامی و چگونگی برخورد با آنها که همانا به بیراهه رفتن است. سالهاست موضوع بیماری ها و کنترل و ریشه کنی آنها بر زبان ها می رود، اما نه از کنترل خبری است و نه واژه ریشه کنی را جایگاهی. چند روزی است بیماری تب برفکی در دام های جنوب شرق و مرکز کشور و اخیراً در چند گاوداری صنعتی تهران شیوع یافته است. این بیماری به دلیل هیپراندمی بودن، کم و بیش در هر کجای کشور می تواند دیده شود اما اینکه در گاوداری های صنعتی مشاهده شود، موضوع دیگری است و نشان دهنده شیوع بیماری در ابعادی وسیع تر از آنچه که بیان می شود و یا گزارش می شود، می باشد. بارها و بارها بیان کردیم که این بیماری، صنعتی و یا غیر صنعتی، بومی و دورگ و اصیل نمی شناسد، گوسفند و بز و گاو نمی شناسد و دام اهلی و وحشی هم نمی شناسد و همچون سایر بیماری های ویروسی دیگر مرز جغرافیایی نیز نمی شناسد و به سهولت با کمترین تغییر در جمعیت های دامی، چه از نظر سطح ایمنی و یا چه از نظر تغییر بافت جمعیتی، به راحتی شیوع می یابد.
در جایی که خبری از تحقیقی در مورد واکسن و بیماری نیست و نه اینکه متعاقب تزریق امکان ردیابی وجود پروتئین های غیرساختاری وجود دارد و یا گردش ویروس و اصلاً تیتر واکسنی ایجاد شده است یا نه و از همه مهمتر هیچ کیت تشخیصی ای برای این اقدامات وجود ندارد، چگونه می توان توقع داشت با تزریق واکسن، آن هم بصورت کور بتوان به نتیجه مطلوب رسید؟؟ جایی که حتی دامدار از قبول واکسن به دلیل قیمت گزاف آن خودداری می کند زیرا که عمدتاً دامداری در اختیار دامداری های به غلط صنعتی نامیده شده نیست و دامداران روستایی بیشترین میزان، یعنی به اندازه پنج برابر دام در اختیار دارند و اینها هستند که منشاء وقوع بیماری می باشند. حال در نظر بگیرید که در این معرکه، از انتشار واقعی تعداد دام و دامداری های مبتلا خودداری شود و برای حل مسئله بخواهند صورت مسئله را پاک کنند و آن را بهترین راه مبارزه با بیماری بدانند که البته در حفظ پست ها بسیار موثر است که مسئولین رده بالای وزارت متبوع از تعداد زیاد موارد گزارش شده خوشنود نخواهند بود و باید گزارش کم داد تا همگی راضی و خوشنود باشند.
تجربه را تجربه کردن خطاست؛ چرا راه هایی را که قبلاً بیهوده پیموده شده است و نتیجه ای نداشته اند، دوباره باید رفت؟ چرا الگوهای علمی و منطقی را سرلوحه اقدامات قرار نمی دهیم؟ نمی دانیم پنهان کاری و عدم گزارش تنها موجب راکد ماندن اقدامات می شود، حال آنکه ویروس به تبع غریزه ذاتی، به راحتی در جمعیت دامی می چرخد و در زمان مناسب اپیدمی بیماری را بوجود می آورد.
در یک اقدام علمی و منطقی، جمع آوری اطلاعات بیماری به منظور محاسبه میزان های اپیدمیولوژی برای مشاهده روند بیماری و اقدامات متعاقب واکسیناسیون از جمله تعیین تیتر، تعیین میزان پروتئین های غیرساختاری و نمونه برداری مرتب و منظم و مستمر به منظور ردیابی ویروس های در چرخش، می تواند به تحلیلگر و تصمیم ساز بیماری برای تعیین روش های مبارزه و یا تغییر در اصول واکسن و یا هر اقدام مناسب دیگر کمک شایان نماید.
داشتن بانک آنتی ژن که می باید در اختیار واکسن ساز قرار داشته باشد، به منظور افزایش توان تولید در زمان وقوع بیماری با سویه های مختلف، از اهمیت ویژه ای برخوردار است که متاسفانه به دلیل نداشته تعهد و دلسوزی به کشور، اقدامی در جهت انجام آن نمی شود و آنرا امری حاکمیتی می دانند که بسیار خنده دار و شبیه به لطیفه های عامیانه است.
در کنار روند طبیعی بیماری که همانا شیوع در جمعیت دامی است، کمک های شایانی در این امر به این ویروس بسیار محترم و سایر عوامل بیماریزا می گردد و آن اینکه برای راحتی قدومشان و اینکه به حد کافی دام برای استفاده در اختیار داشته باشند و از این راه به بهانه تامین گوشت برای کشور کمی هم به جیب مبارک کمک کنند، اجازه واردات دام زنده صادر می شود و آن هم تا قلب کشور که می تواند بالقوه خطر وقوع بیماریهای مختلف را افزایش دهد. جای آن دارد که از وارد کنندگان دام قاچاق از شرق کشور تشکر و قدردانی شود. باز هم جای شکرش باقی است که تعدادی از این دام ها در کشتارگاه های مرزی کشتار می شوند.
و اما بنگریم بر جمعیت دامی که اینچنین به دست ناتوانای ما گرفتار شده است و هر دم متحمل مشکلات جدیدی است؛ مشکلاتی که به دلیل کمی دانش، بر آن تحمیل می شود. منظور از کمی دانش، نگذراندن دروس دانشگاهی نیست بلکه ندانم کاری ها، بی تعهدی ها، بی علاقگی، تمایل به داشتن میز و منسب و کمی رانت، همه و همه مجموعه ای را می سازند که باعث می شود دشمنان این مرز و بوم به درستی از آن استفاده کنند و به انواع و اقسام حیله ها از طرق مختلف بخصوص بیوتروریسم، تیشه به ریشه کشور زنند.
واقعا گزارش نکردن بیماری برای حفظ پست واقعیتی است در دامپزشکی که همه قبولش کرده اند
اما خدمت استاد عطارد عرضه میدارم:
آه اگر آه تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
موفق باشید استاد