در حسرت فهم درست دامپزشکی
محسن داوری
کارشناس ارشد ارتباطات
(اداره کل دامپزشکی خراسان شمالی)
جامعه دامپزشکی کشورمان دچار اختلال ارتباطی است؛ پدیده ای که خود موجب اخلال در بازنمایی چهره آن در حوزه عمومی و رسانه ها شده است. این اخلال و آن اختلال، گرچه بخشی منشأ بیرونی دارد، اما به هر حال باید سهمی را هم برای تعاملات درون بخشی اش درنظر گرفت.
از منظر علوم اجتماعی و ارتباطات، سازمان ها و جوامع درخود فرورفته ضمن این که در افکار عمومی (و بیشتر، در رسانه ها) جایگاهی نهان و گمشده دارند، از اختلال در روابط درونی بین اعضای شان هم رنج می برند.
به باورم می توان معضلات امروز دامپزشکی را عمدتا ناشی از همین مسئله دانست؛ ازجمله این که، فراوان به جایگاهش کم لطفی شده یا به شأن درخور و متناسب با شرح وظایف خطیر و خدمات گسترده اش، دست نیافته است. ضعف نهادهای علمی، حرفه ای و صنفی، و ناتوانی در دیالوگ درون و برون بخشی یا کم توجهی به الزامات آن، جایگاه دامپزشکی را در رسانه ها و حوزه عمومی، این چنین فروکاسته است.
حدود دو دهه پیش، استاد دنیادیده و از فرنگ برگشته ما گاه در حاشیه بحث و درس مرسوم کلاس های دانشگاه ضمن آن که به اعتبار و قدرت نفوذ رسانه در آن ممالک اشاره می کرد، از توانمندی تحسین برانگیز و ساختار نظام مند تشکل های دامپزشکی آن سوی آب ها و اختیارات فراوان شان در حیطه امور حرفه ای هم سخن می گفت. آن تجارب و آموزه ها، برای بسیاری از ما شنوندگان که شرایط روز جامعه خودمان را با ماوراء اقیانوس ها قیاس می گرفتیم، باورناپذیر، شگفت آور و تاحدودی غبطه آمیز بود.
شاید بخش قابل توجهی از سیمای تحریف شده و ضعیف دامپزشکی کشورمان در سپهر عمومی، از این مسئله سرچشمه می گیرد که اعضای این خانواده، خود را اجزای یک پیکر واحد نمی دانند. بخش خصوصی نه تنها خود را جزئی فراموش شده، و از دولتی ها منفک می داند، بلکه تصور غالبش این است که سازمان دامپزشکی، مشکلات و تنگناهای کاری آنان را نادیده می انگارد و صرفا درصدد مچ گیری و کشف تخلفات کرده و ناکرده آن هاست؛ بماند که اکثر این دسته افراد، در تقویت همدلانه تشکل های صنفی و حرفه ای موجود نیز، چنان که باید، همراه و همگام نشده اند. از آن سو، گاه پیش آمده که در چشم بخش دولتی نیز، مغیردولتیان، نه به سان شرکایی همسو و مطمئن برای پیشبرد طرح های فنی و اجرایی، بلکه به سان رقبایی نابردبار انگاشته شده اند. این نبود مفاهمه و تضعیف مداوم و متقابل اعتماد و امید، بر انسجام پیکره دامپزشکی و لاجرم بر شکل گیری سرمایه اجتماعی قابل قبول و جلوه گری مطلوب سیمای آن در جامعه، بزرگ ترین لطمات را وارد کرده است.
چالش دیگری که گاه و بیگاه بر این ساختار نحیف ضربه می زند، قیاس خود با دیگری، آن هم بر مبنای تصوراتی ذهنی است که در بسیاری موارد، با واقعیت چندان سازگاری ندارد و در جهت دهی به افکار و تصمیم سازی ها، پیام های نادرست ارسال می کند. تصور غالب ما از ساختارهای حرفه ای و ترتیبات بین بخشی دولتی ها و خصوصی های شاغل در رشته های پزشکی، پرستاری و پیراپزشکی، مهندسی و...، اکثرا خلاف واقعیات موجود است؛ بیشتر ما شاغلان رده های مختلف دامپزشکی، از اختلافات درون صنفی و چالش های مسبوق به سابقه تشکل های مربوط به آن صنوف، با وزارتخانه های متبوع شان، بیخبر یا به آن بی توجه هستیم و شاید، تنها فراوانی اعضای آن هاست که اعتراض شان را در چشم ما، بزرگ و مثمر جلوه گر می کند و آن ها را متحد و منسجم و به سان یک پیکر واحد می پنداریم. در حالی که واکاوی وضعیت و چالش های این صنوف، آن هم از نمای نزدیک، واقعیات امر را بر ما آشکار می کند؛ هرچند باید اذعان کرد چالش ها و معضلات دامپزشکی، بیش از آن هاست.
اندیشمندان علوم اجتماعی، برای تشریح چنین شرایطی، از نظریاتی مثل مارپیچ سکوت و پنجره شکسته بهره می گیرند: پیله ای پیرامون افکار و پندارهای خود تنیدن و آن را معادل همه واقعیت (یا باور مسلط) پنداشتن؛ ادراک مسائل فقط در چارچوب ذهنی از پیش تعیین شده (که با تاثیرپذیری از افراد یا رسانه هایی که با آن ها اشتراک نظر داریم، تشدید می شود) و این که، تغییرات کوچک (خواه مثبت یا منفی)، به تحولات شگرفی در درازمدت و حتی میان مدت می انجامد و ذهنیت غالب یا تصور عموم از یک نهاد یا جامعه را شکل می دهد.
تشدید سرخوردگی و نارضایتی ها و هراس از آینده، نتیجه محتوم درهم تنیدگی نقدهای غیرمنصفانه و خودزنی های گاه و بیگاه در رسانه ها و حوزه عمومی است. افکار عمومی هم چیزی نیست جز برآیند تصورات ذهنی و درک آحاد مختلف جامعه از جهان پیرامون، که تحت تاثیر بازنمایی های رسانه ای شکل می گیرد و برساخته می شود.
البته تنها رسانه رسمی دیداری و شنیداری کشورمان مدت هاست از رفتار حرفه ای مقبول دنیای رسانه فاصله گرفته؛ برنامه های خبری و حتی سرگرمی محورش، کمابیش و به درجات مختلف، دچار اعوجاج است و چه بسا با وارونه نمایی رویدادها و پدیده ها در آن مواجه می شویم. با این تفاصیل، از این بنگاه عریض و طویل خبری و تبلیغاتی، شاید انتظار چندانی نباید داشت.
با این حال، برای شناساندن دانش شیرین و حرفه دشوار دامپزشکی به مردم و بازنمایی چهره آن در افکار جمعی و رسانه های گروهی، چاره کار را باید نخست در شکل گیری فهم مشترک بین اعضای متکثر این خانواده بزرگ، آن هم به مدد گفت و گوهای مسئله محور، و سپس بازتعریف نظام ارتباطی هدفمند با رسانه ها جست. بدون شک برای ثمربخشی هر چه بیشتر، بخش دولتی و شرکای غیردولتی اش باید با هم افزایی تجارب و منابع، به تقویت توانش ارتباطی یکدیگر در فضای رسانه ای یاری رسانند.
چندی پیش، رئیس سازمان دامپزشکی کشور از روابط عمومی به عنوان صداوسیمای سازمان یاد کرده بود. فارغ از این که با این افول بازگشت ناپذیر رادیو و تلویزیون به عنوان پیامد ظهور اینترنت و گوشی های هوشمند و انقلاب اطلاعات و ارتباطات، کاربست این تمثیل چقدر مناسب بوده، رخدادهای اخیر، ضرورت بازاندیشی در ساختار و گفتمان ارتباطی این سازمان را گوشزد کرد. تشکیل شورای سیاستگذاری (حتی غیررسمی) متشکل از نمایندگان بخش دولتی، نهادهای غیردولتی و چهره های علمی و صاحبنظر این حوزه، می تواند به ساماندهی حضور دامپزشکی و بهبود سیمای آن در رسانه ها و ارتقای جایگاه بایسته اش در افکار عمومی کمک کند. افزون بر این، باید از بزرگان و افراد شهیر این حرفه نیز خواست دست به قلم شوند و با حضور پرشمار در رسانه های متنوع موجود، به نوبه خود یاریگر روابط عمومی سازمان و تشکل های علمی، حرفه ای و صنفی دامپزشکی باشند.
از یاد نبریم، شرایط حاکم بر ارتباطات امروز باعث شده فعالان حوزه روابط عمومی هم در موقعیت دشواری قرار گیرند؛ تا جایی که صدا و تصویر و پیام های تولیدی شان خوب دیده و شنیده و خوانده نمی شود. اما با همه دشواری های کار، هنوز هم می توان با تقویت منابع، خلاقیت و نوآوری و درنظر گرفتن ذائقه مخاطب و البته اقتضائات جهان شبکه ای شده امروز، به تولید محتوای همه فهم و مردم پسند در بستر رسانه های تعاملی و مشارکت محور کنونی پرداخت. جدی تر گرفتن ژورنالیسم علمی و بهره گیری از دانش و تجربه کسانی که هم این علم و حرفه را می شناسند و هم به شرایط و الزامات کار رسانه ای آشنا هستند، برای نزدیک کردن زبان این علم به زبان عموم و تولید پیام های ارتباطی غیرمستقیم اما اثربخش، گام دیگری در اصلاح کژکارکردهای رسانه و بازنمایی مطلوب سیمای دامپزشکی در حوزه عمومی به شمار می آید.
مدت زیادی که پیگیر خبرهای مرتبط با رشته ام از طریق حکیم مهر هستم، بارها چنین نظرات بی ربطی پای تک تک گزارش ها، مصاحبه ها و اخبار مختلف دیدم، فارغ از اینکه نویسنده چنین کامنتهایی چه کسایی هستند و ایا واقعا dvmدارند یا خیر و تاسف برای چنین ادبیات گمراه کننده و ناامید کننده ای که دارند، از حکیم مهر تقاضا دارم به چنین افرادی اجازه ی اضهارنظر داده نشه چنین نظرات منفی هیچ تاثیر مثبتی نخواهند داشت جز ناامید کردن دانشجوهای عزیز و توهین به کلنیسین ها یا افرادی مثل بنده که عاشقانه این رشته رو انتخاب کردیم و به رشته امون افتخارهم میکنم، هرکسی نون سواد وبازوی خودش رو به اندازه رزق مقررش میخوره