حکیم مهر - دکتر یزدان مظاهری مولف کتاب «کالبد شناسی و بازرسی گوشت کاربردی پرندگان» و از اعضای هیأت علمی آناتومی و جنین شناسی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز است. وی متولد سال ۱۳۲۸ و از سال ۵۷ به طور تمام وقت به استخدام این دانشکده درآمده است. دکتر مظاهری نخستین دانشآموخته دورههای تخصصی از این دانشکده هم هست. دانشجویانش وی را فردی مهربان و صمیمی میدانند.
برای مرور زندگی پربار و آگاهی از نظرات دانشیار دانشکده دامپزشکی شهید چمران اهواز، مهسا تائبزاده یکی از دانشجویان دکتری این دانشکده با وی گفتگویی انجام داده که ضمن تشکر از ایشان مشروح گفتگو بدین شرح تقدیم بینندگان محترم حکیم مهر میگردد:
-------------------------------------------------------------
اگر سخنی با خوانندگان این مصاحبه دارید بفرمایید تا بعد با اجازهتان سؤالاتم را مطرح کنم.
آرزوی موفقیت و سلامتی میکنم برای همه دانشجویان علیالخصوص بچه های ورودی ۸۸
ورودی چه سالی بودید؟
۴۷
کدام دانشگاه؟
دانشگاه تهران. ان سالی که من وارد شدم تنها دانشکده دامپزشکی موجود در کشور، دانشگاه تهران بود. سال بعد، ۴۸، دانشگاه شیراز و سالها بعد ۵۲ – ۵۳ اهواز و ارومیه اضافه شدند.
در فامیل، دوست، آشنا کسی دامپزشک بوده است؟
خیر، اولین دامپزشک فامیل هستم. بعد، خیلیها علاقهمند شدند مثلاً دختر خودم عاشق دامپزشکی بود.
چه سالی فارغالتحصیل شدید؟
۵3
چه شد که دامپزشکی را انتخاب کردید؟
من به رشته پزشکی علاقهمند بودم. نمرهام به دامپزشکی رسیده بود. دامپزشکی را انتخاب کردم. یک سال گذشت و دوباره کنکور دادم و دندان پزشکی قبول شدم. منتها در این یک ساله مقداری علاقهمند شده بودم. اگر در روزنامه آن زمان نگاه کنید در سال ۴۸ نفر چهل و نهم بودم.
حالا که دامپزشکی را انتخاب کردهاید راضی هستید؟
مجموعا راضی هستم.
خب نظرتان درباره دامپزشکی چیست؟
رشتهی خوبی است. الان شعار سازمان دامپزشکی این است که دام سالم، غذای سالم، انسان سالم. خودتان بهتر از ما میدانید که دامپزشکان چقدر کار میکنند. در چه زمینههایی مشغول هستند. یک نکته که میخواهم اینجا بگویم که به نظرم به این موضوع وصل است و فکر میکنم درد دل خیلیها هست این است که در طی این چند سال اخیر، ظرفیت پذیرش رشته دامپزشکی خیلی زیاد شده است. درست است که به دامپزشک نیاز داریم ولی به نظرم در این چند سال پذیرش بیش از حد بوده است.
دقیقا!
یک زمانی ۴ دانشکده دامپزشکی در سراسر ایران بود. بعد از انقلاب یک گروه تخصصی گذاشتند و از دانشکده های مختلف نماینده گرفتند. از اینجا (اهواز) دو نفر بود. حتی، نماینده دانشجو از تهران هم بود. برای ده سال آینده برنامه ریزی کردند. گفتند ما ۵۰۰۰ دامپزشک میخواهیم. مثل سالی ۵۰۰ تا از ۴ دانشکده موجود در آن زمان. یک دفعه دانشکده های دامپزشکی زیادتر شدند، دولتی، آزاد، دوره های شبانه... به نظرم درست نیست. یک دوستی میگفت: «وظیفه ما درس دادن است» اما وظیفه ما فقط درس دادن نیست. بالاخره اینها همکار ما میشوند و بهتر است دانشجویان خوبی باشند، سرحال باشند و جا برایشان باشد. جاهای مختلف من این را میگویم.
بعضی میگویند نمیخواهد دانشکده ها را تعطیل کنید، پژوهشکدههایش را زیاد کنید. نظر شما چیست؟
بله. اتفاقاً دو سه روز پیش با یکی از دوستان صحبت میکردیم. در خیلی از جاهای دیگر پژوهشکده هست. بعضی میگویند به چه درد میخورد؟ مثلا میتوان از این پژوهشکده ها برای حل مسائل و مشکلات مهم دامپزشکی کشور استفاده کرد. مثلاً پیدا کردن راه موثر تری برای جلوگیری از بیماریهای انگلی، که سالانه خسارات زیادی به مملکت وارد میکند. در سال 2006 کنگره Buiatrics که درباره بیماری گاو است و یکی از بهترین و گرانترین کنگره هاست رفته بودیم. مقالات بسیار عالی داده بودند که اینها را تمام شرکت ها اسپانسره کرده بودند. مثلا یک مقاله جنین شناسی بود درباره (دراز شدن دست و پا) که باعث می شود دام زنده نماند. روی چند هزار تا گاو کار کرده بودند ولی یک پوستر بود. این مثلا چه کار کنیم اکروملیا نباشد. یا یکی از مقالاتشان این بود که یک دارویی باشد برای مشکلات تنفسی که مشکل مهم بعضی از کشورهای اروپایی بود ، که خوب اثر کند و ارزان باشد ، تزریقش راحت باشد ، یک بار بزنند چون انتی بیوتیک باید چند بار تکرار شود ، که یک مجموعه از دانشمندان امریکایی با فرانسوی روی دامداری های چند هزارتایی کار کرده بودند. جا زود پرمی شود که این سخنرانی را گوش دهند. یک عده روی زمین می نشینند. استفاده هم خیلی می برند.
تعداد افراد ورودی دکتری عمومی خود را به یاد دارید؟
حدود ۴۰ نفر بودیم. بعد از سالها، چند سال است که سالی یک بار دور هم جمع میشویم فکر کنم امسال سال پنجم باشد که دور هم جمع میشویم! بعضیها خارجند. مثلاً دکتر بهبودی که از اعضای تحریریه مجله دامپزشکی دانشگاه تهران هم هست. تعدادی از آنها هم متأسفانه فوت کرده اند.
چند خانم، چند آقا بودید؟
خانمها کمتر بودند. فکر کنم ۱۰-۱۲ نفر / ورودی سال قبل ما یعنی سال ۴۶ که هم ورودی خانم دکتر نبوی میشود نصف نصف بودند! ما دومین ورودی ۶ ساله ها بودیم. دو ورودی قبل از ما ۵ ساله بود.
چند نفر شاخص از هم ورودیهای خودتان نام میبرید؟
چند نفر اینجا بودند که رفتند، مثلاً آقای دکتر محمود جمشیدیان بازنشسته شدند. آقای دکتر ثابت و همسرشان دکتر اطیابی اوایل اینجا بودند، که بعد از جنگ تحمیلی از دانشکده ما رفتند. آقای دکتر محمد نوری ورودی بعد از ما بودند. مرحوم دکتر یوسف بیگی ارومیه، آقای دکتر فقیهی که رییس دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران بودند. دکتر نقیبی تا قبل از بازنشستگی رئیس دانشکده مشهد بودند. خانم دکتر برقی در حال حاضر در دانشگاه پزشکی مازندران مشغول هستند. نصفمان دانشگاهی شدیم! اسامی همه را با شماره تلفن، ایمیل، محل کار دارم...
در میان اساتیدی که داشتید یکی دو نفر را نام ببرید که از نظر علمی یا اخلاقی یا هردو به ایشان علاقه داشتید؟
زیاد بودند. دکتر تاجبخش به ما ایمنی درس میدادند. خیلیها خوب بودند. آقای دکتر شیمی که میکروب شناسی درس میدادند. مرحوم دکتر نقشینه به ما پاتولوژی درس میدادند و استاد ماندگار بودند. آقای دکتر اسلامی که به ما انگل شناسی درس میدادند و قرار است امسال کنگره علوم ازمایشگاهی به افتخار ایشان برگزار شود.
ریاست دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران آن موقع چه کسی بود؟
آقای دکتر رفیعی. ایشان زمانی رییس کنگره بیماریهای واگیر دام در دنیا بود. آقای دکتر رفیعی انگل شناس بودند. چند جلسه ای به ما کنفرانسی درس دادند اما استاد ما نبودند.
موضوع پایان نامه دکتری عمومی شما چه بود؟
چه بگویم! من قرار بود روی PPLO کار کنم که باعث بیماری تنفسی در نشخوارکنندگان کوچک میشود. منتها ان موقع صحبت این بود که باید دام بخریم و با موسسه رازی همکاری کنیم و یک دفعه گفتند نمیشود! دکتر حسینیون که استاد خوب ما و متخصص داخلی بودند و اینجا هم مدتی کار کردند گفتند چند مورد ناراحتی کلیوی در اسب داری دیدیم. روی اینها کار کن! خودم از پایان نامه دکترای عمومیام راضی نیستم! کارم بیشتر تحلیلی بود. راجع به بیماریهای کلیه در دام های بزرگ یک مجموعه جمع کردم.
پس استاد راهنمایتان دکتر حسینیون بودند؟
بله دکتر نادعلیان و دکتر نقشینه داوران بودند. مرحوم دکتر نقشینه علاوه بر پاتولوژی به ما زبان تخصصی هم درس دادند.
چه سالی دوره تخصص را آغاز کردید؟
سال ۶۸. اولین دانشجوی دوره های تخصصی در این دانشکده هستم که فارغالتحصیل شدم. خدا رحمت کند دکتر رشیدی این دوره را راه انداخت. یک زمانی سرپرست کشتارگاه اهواز بودم. اینجا بهداشت و بازرسی گوشت درس میدادم و از سال ۵۷ به صورت تمام وقت اینجا استخدام شدم. حتی زمانی که از دوره تخصص فارغالتحصیل شدم هم بازرسی گوشت را تا چندین سال درس میدادم تا دوستان دیگر آمدند.
سال ۷۲ فارغالتحصیل شدید؟
بله اما ۷۵ دفاع کردم.
چرا علوم تشریحی را در دانشگاه تهران ادامه ندادید؟
چون من اینجا مربی بودم. درس میدادم و درس میخواندم. راضی هم بودم!
از اساتید دوره تخصصتان چند نفر نام میبرید؟
خدا بیامرزد دکتر رشیدی . دکتر صدرخانلو
آیا صرفاً دانشجوی درس خوانی بودید یا فعالیت جانبی هم داشتید؟
در درجه اول که همیشه درس خوان بودم. ولی به هر حال ورزش میکردم. یک سال نماینده ژیمناستیک دانشکده شدم. اما نه اینکه قهرمان بشوم (خنده). نماینده بودم!
به نظر شما یک استاد خوب باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
بتواند خوب درس دهد. علاوه بر آن مهربان باشد. استرس ایجاد نکند. با بچه ها دوست هم باشد خوب است.
بهترین ورودی ای که داشتید؟
نمیتوانم بگویم. ولی چرا... ورودیهای ۶۵ خاطره انگیز بودند. اولین دوره ای بودند که بعد از جنگ می آمدند. دانشگاه از سال ۵۹ تا ۶۵ به خاطر جنگ تحمیلی بسته بود. درست ۶ سال! بچه های بسیار خوبی هستند. دکتر مکتبی، دکتر نوید پور، دکتر مصوری. آقای دکتر مصوری الان مسوول بخش سل موسسه رازی و از دامپزشکان خوب کشور هستند.
از اساتید فعلی دانشکده کدامیک دانشجوی شما بودند؟
دکتر میاحی، دکتر رسولی، دکتر جلالی، دکتر فاطمی و ...
منظورتان دکتر راضی جلالی است؟ کدامشان؟
آن که کلینیکال پاتولوژی است.
دکتر نداف چطور؟
دکتر نداف قبل از انقلاب دانشجویم بودند
متولد چه سالی هستید؟ کجا؟
۲۸، همدان
همدانی هستید!؟
خیر، از آنجا عبور میکردیم (خنده)! اصالت من لک است. اما در تهران بزرگ شدم و مدرسه رفتم. از میان تمام خواهر و برادر ها، فقط من هستم که آنجا متولد شدم.
توصیهتان درباره تهیه مقاله توسط دانشجویان چیست؟
خوب است و اگر بیشتر زحمت بکشند میتوانند چاپش کنند. دیدشان باز میشود. یک مقدار سرچ کردن را یاد میگیرند. این جمجمه کوچک را میبینی!؟ تازه روی هم سوار کردم، لذت بردم. این جمجمه از سر یک بزغاله یک روزه است که به علت نقص در تشکیل سقف جمجمه (cranium bifidom) به بیمارستان دامپزشکی آورده شده بود که بعد از ۳۶ ساعت تلف شد؛ و دکتر قدردان آن را در اختیار من قرار دادند. این را درست کردم حس خوبی بهم دست داد.
حیوان مورد علاقه؟
الان روی گاومیش دارم کار میکنم (خنده) همه حیوانات خوبند. زمانی که دانشجو بودم از سگ بدم می آمد. گفتند پول میدهیم هرکسی روی یک بخش کار کند. من چون دیر رسیدم باید روی سگ کار میکردم. دیدم چقدر سگ خوب است. به آن غذا میدهی، دوا میدهی، ....معنی محبت را میفهمیدند. همه حیوانات خوب هستند.
دوره دکتری عمومی چند تا مقاله کار کردید؟
متأسفانه هیچ!
تا حالا کتابی تألیف کرده اید؟
بله، یک کتاب تألیف کردم.
مربوط به چه سالی است؟
۹۰ البته یک کتاب دیگر هست که در حال ترجمه آن هستم.
چه سالی ازدواج کردید؟
۵۵
چند فرزند دارید؟ تحصیلاتشان؟
۳ دختر دارم.
فرزند بزرگم، مهندسی صنایع غذایی دانشگاه شهید بهشتی خوانده؛ و الآن ساکن فرانسه است و یک کتاب هم از فرانسه به فارسی ترجمه کرده.
دختر دومم، جز استعدادهای درخشان در دانشگاه تهران بود و الآن دوره کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی را در دانشگاه تهران میگذارند. یکی - دو کار هم برای تلویزیون انجام داده است. دختر سومم هم علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی خوانده؛ و الآن در شرکتی مدیر روابط عمومی است.
عضو نظام دامپزشکی و جامعه دامپزشکان هستید؟
عضو بودم! عضو جامعه آناتومیست های اروپا هم هستم.
در زمینه پیشرفت دامپزشکی در دید عموم جامعه چه نظری دارید؟
به نظرم تلویزیون میتواند موثر باشد.
ما دامپزشکان چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
خوب کار کنیم و در کارمان خوب ظاهر شویم و خوب خودمان را نشان دهیم. دامپزشکان در قدیم جز مشاورین درباری بوده اند. دامپزشک میتواند در مسائل شهری مربوط به بهداشت نظر دهد. نویسنده کتاب مرجع آناتومی (گتی) عضو انجمن بهداشت شهر نیویورک بود. در ایران هم دامپزشکانی داریم که عضو انجمن بهداشت شهری هستند.
در کشورهای دیگر به دامپزشکی خیلی بها میدهند اما ایران اینطور نیست!
حالا باز هم بهتر شده. این را به شما بگویم. یک زمانی دامپزشکان خارجی اینجا بودند. اما دامپزشکان ایرانی در دامداریها خود را خوب نشان دادند؛ و جای خود را پیدا کردند.
و سخن آخر...
من برای همه دامپزشکان علیالخصوص شما دامپزشک آینده آرزوی سلامتی میکنم.
از جنابعالی که برای این مصاحبه وقت گذاشتید، سپاسگزارم و برای شما و خانواده محترمتان آرزوی موفقیت و سلامتی دارم.
خبر مرتبط :