«احمد براتی» در زیست بوم نوشت:
نگاهی گذرا به برخی پژوهش های مرتبط با حیات وحش - که به شکل مقالات مختلف در مجلات داخلی و خارجی منتشر شده اند- نشان می دهد در سالهای گذشته بخشی از جمعیت گونه های مختلف حیات وحش کشور در قالب این فعالیت های پژوهشی از بین رفته اند. انوع گونه های خفاش، جوندگان، پرندگان از جمله پرندگان آبزی و گونه های مختلف گنجشک سانان وانواع خزندگان، تنها نمونه کوچکی از تعداد زیادی از گونه های ارزشمند حیات وحش کشور هستند که هر سال بدلیل روشهای نادرست در طراحی و اجرای پروژه های مطالعاتی و عدم پایبندی به اصول اخلاقی تحقیقات روی حیوانات، قربانی می شوند. در این نوشتار ضمن تحلیلی بر این وضعیت، به برخی ملاحظات اخلاقی در پژوهش های مرتبط با حیات وحش کشور پرداخته شده است.
پژوهش ها در حیات وحش که می توان آنها را در دو طیف پژوهش های کاربردی و بنیادی تقسیم نمود- ابزاری مهم در جهت پیشبرد دانش و شناخت انسان از گونه ها و شرایط محیطی آنها هستند و می توانند به بهبود وضعت گونه ها و زیست بومها کمک کنند. به علاوه، پژوهش در مورد گونه های مختلف، نقش عمده ای در افزایش درک از فرایند های موجود در طبیعت داشته و به رشد و توسعه شاخه های مختلف علوم زیستی از جمله تکامل و سازگاری، رده بندی، رفتارشناسی، بیماریها و کنترل آنها، پویایی و کارکرد جمعیت ها منجر شده است. با این وجود، هر نوع پژوهشی که به طور مستقیم با حیوانات سر و کار دارد، مستلزم اثراتی است که این فعالیت ها بر زندگی گونه های هدف دارند و استفاده از حیوانات به عنوان الگو های مطالعاتی، یک فرایند هزینه- فایده بین ارزشهای علمی و آموزشی پژوهش ها و اثراتی است که این فعالیت ها بر وضعیت زندگی موجودات دارند. بر این اساس استفاده از حیوانات در پژوهش ها همواره با بحث هایی در مورد اخلاق تحقیق همراه بوده است. بحث هایی که در یک سمت محققان و پژوهشگرانی قرار دارند که در پی کسب اطلاعات از گونه ها یا پاسخ به کنجکاوی های خود هستند و در سمت مقابل طرفداران حقوق حیوانات.
اولین سوالی که مطرح می شود این است که یک پروژه تحقیقاتی چه دست آوردی خواهد داشت و آیا این دست آورد دارای درجه ای از اهمیت و تاثیر گذاری است که توجیهی برای آسیب رساندن و کشتن حیوانات باشد؟ و آیا بهترین روش ممکن برای به حداقل رساندن آسیب به جانوران انتخاب شده است؟ به نظر می رسد حداقل در مورد بخشی از فعالیت های پژوهشی که در ایران انجام می شود، جواب سوالات فوق منفی است. به عنوان نمونه در پژوهشی که در دانشگاه تهران انجام شده 800 خفاش از غارهای شمال و غرب کشور گرفته و برای بررسی شیوع نوعی قارچ کشته شده اند.
نتایج نشان دهنده عدم شیوع آلودگی به این نوع قارچ در خفاش بوده است (Hashemi and Emami, 2003). در پژوهشی مشابه تعداد 168 خفاش از 11 گونه با هدف بررسی وجود همان نوع قارچ در استان فارس کشته می شوند ونتایج این تحقیق هم نشان دهنده عدم آلودگی به این نوع قارچ در خفاش ها بوده است (قاسمی و رضاییان، 1390). اما نکته قابل توجه اینکه در توجیه این مطالعات بیان شده که اصولا شیوع این نوع قارچ در منطقه خاورمیانه و ایران بسیار نادر است و در تحقیقات مشابه که در مناطق دیگر دنیا انجام شده، تاکید شده است که بدون کشتن خفاش ها و تنها با آزمایش خاک در محل های تجمع آنها میتوان شواهدی برای شیوع این نوع قارچ پیدا کرد (Reid and Schafer, 1999). وضعیت نسبتا مشابهی در مورد گونه هایی که هر سال برای بررسی تجمع فلزات سنگین در بافت های مختلف آنها کشته می شوند دیده می شود. در این نوع فعالیت های پژوهشی که تقریبا یک روند معمول در دانشگاهای کشور است، تعدادی از افراد یک جمعیت برای بررسی تجمع آلاینده ها کشته می شوند (هر چند در برخی پژوهش ها از نمونه هایی که به دلایل دیگر ازبین رفته اند استفاده شده است).
با وجود اینکه برخی از این پژوهش ها منجر به کشته شدن تعدادی از افراد یک جمیعت می شوند، به ندرت توجیهی برای کشتن جانوران وجود دارد. به طور مثال، عموما ارتباط آلاینده ها با احتمال مرگ و میر و کارکرد فیزیولوژیک در افراد مشخص نیست و از جنبه کاربردی نیز، به نظر نمی رسد کشته شدن تعدادی از افراد یک جمعیت کمکی به بهبود وضعیت افراد باقی مانده کرده باشد. همچنین به این لیست باید افرادی را اضافه نمود که برای استخراج نمونه های ژنتیکی از زیستگاههای خود حذف میشوند. در مواردی حتی روش کشتن حیوانات نیز مشخص نیست و به واژه کلی "جمع آوری کردن" بسنده شده است. به طور خلاصه، موارد اشاره شده مثالهایی از یک روند نادرست هستند که به نام پژوهش و تحقیقات منجر به صدمه و از بین بردن حیات وحش کشور می شوند و به نظر می رسد ریشه در تفکری دارند که هر نوع رفتار با حیوانات را به بهانه پژوهش موجه می شمرد.
برای کاهش پیامد های نامناسب پژوهش ها در حیات وحش و جلوگیری از آسیب به گونه ها، راه حل های مختلف مورد توجه قرار گرفته است. مهمترین آنها، پیش بینی و درک درست این آثار در مرحله طراحی فعالیت های پژوهشی است. همانطور که در مثال مربوط به کشتار خفاش ها بیان شد، در موارد بسیاری روشهای جایگزین برای نمونه گیری از حیوانات وجود دارد. یکی از اولویت های اصلی محققین و بویژه اساتیدی که این مطالعات را طراحی و مدیریت می کنند، پیدا کردن روشهایی است که امکان پیگیری سوالات پژوهشی را بدون نیاز به کشتن حیوانات مهیا می کنند. به عنوان نمونه در اکثر نقاط دنیا نمونه برداری از مهره داران برای تحقیقات ژنتیکی بدون کشتن حیوانات انجام شود و حتی تلاش می شود میزان تنش و آسیب وارد شده به حیوانات به حداقل برسد.
همچنین در بررسی های که در مورد عناصر آلاینده و فلزات سنگین انجام شده است، استفاده از پر در پرندگان (Markowski, 2013) و استفاده از مو در پستانداران (Lodenius and Solonen, 2013) از راههای جایگزین و مفید هستند که برای جلوگیری از کشته شدن جانوران توصیه شده اند. عدم پایبندی به رفتار مناسب با جانوران در پژوهش هایی که در دانشگاههای کشور انجام میشود، ریشه در بی توجهی به اصول اخلاقی تحقیق و احتمالا عدم توسعه روشها و امکانات پژوهشی دانشگاهها دارد. ممکن است حذف تعدادی از افراد یک جمعیعت در قالب یک پژوهش بی تاثیر فرض شود، اما با در نظر گرفتن اینکه هر سال تعداد زیادی دانشجو وارد مراحل تحصیلات تکمیلی در رشته هایی مانند محیط زیست، جانورشناسی و زیست شناسی می شوند و طبیعتا بخشی از آنها برای فعالیت های پژوهشی به نمونه برداری از گونه ها روی خواهند آورد، عدم مدیریت درست این روند، ممکن است تبدیل به آسیب جدی برای گونه ها و زیستگاههایی شود که بدون این فشار نیزآسیب پذیر و شکننده هستند.
یکی از کارهایی که در مراکز تحقیقاتی معتبر دنیا و برای کنترل و مدیریت استفاده از حیوانات در تحقیقات، انجام می شود، سازماندهی فعالیت ها در کمیته های حقوق حیوانات (Animal Ethics Committee) است. این تشکیلات وظیفه نظارت بر استفاده از حیوانات در پژوهش های صحرایی و آزمایشگاهی را بر اساس الگوهای اخلاق و فنی بر عهده دارد. بررسی مسائل حقوقی استفاده از حیوانات در تحقیقات، نظارت بر مراکز نگهداری حیوانات، نظارت بر روند اجرای طرح های تحقیقاتی و صلاحیت های تخصصی افراد برای کار با حیوانات از جمله مواردی است که مورد توجه قرارمی گیرند. همچنین پیش بینی اثرات سوء و آسیب های احتمالی بر گونه ها در فعالیت های مطالعاتی از اولویت ها و ضرورت های اجتناب ناپذیر است.
علی رغم زمان زیادی که از تاسیس رشته هایی مانند محیط زیست و جانورشناسی در کشور می گذرد، سازمانهای تحقیقاتی و بویژه دانشگاههای با سابقه به عنوان مراکز تاثیر گذار، الگوی اخلاقی و فنی مشخصی برای فعالیت هایی که مستلزم کار با حیات وحش است، ندارند. بعلاوه، سیاست نامشخص و عدم نظارت صحیح و اصولی سازمان متولی حیات وحش کشور– سازمان حفاظت محیط زیست – بر نحوه و روش به کار گیری و استفاده از حیات وحش در تحقیقات به این موضوع دامن زده است. همانطور که بیان شد، ضرورت و اهمیت فعالیت های پژوهشی در مورد گونه های مختلف حیات وحش بر هیچ کس پوشیده نیست اما در عین حال، رعایت اصول اخلاقی و استفاده از روشهای صحیح که تضمین کننده آسیب کمتر به گونه ها باشد، بخش مهم و جدایی ناپذیر این نوع تحقیقات است. پایبندی مدیران و طراحان فعالیت های پژوهشی به اصول اخلاقی و حقوق حیوانات، در نهایت مهمترین عامل جلوگیری کننده از کشته شدن حیوانات وآسیب به جمعیت های آنها درفعالیت های پژوهشی است.
منابع ارجاع شده:
Markowski M. et al. 2013. Avian Feathers as Bioindicators of the Exposure to Heavy Metal Contamination of Food. Bull Environ Contam Toxicol. 91: 302–305.
Lodenius M, Solonen T. 2013. The use of feathers of birds of prey as indicators of metal pollution. Ecotoxicology. 22:1319-34.
Reid T.M. and Schafer M.P. 1999. Direct detection of Histoplasma capsulatum in soil suspensions by two-stage PCR. Molecular and Cellular Probes 13: 269–273.
Hashemi SJ, Emami M. 2003. A survey of 800 bats for isolation of Histoplasma Capsulatum in Iran. Acta Med Iran. 41: 126-131.
قاسمی، فرنگیس و رضاییان، عباسعلی.1390. مطالعه آلودگی خفاش به هیستوپلاسما کپسولاتوم در غارهای شهرستان جهرم. دنیای میکروب ها. شماره 11 صفحه 116-109.