نویسنده: امضا محفوظ
مدتهاست که بر روی خبرگزاری ها و تمامی محافل حرفه ای دامپزشکی، نام شهر «بافت» بر زبان ها افتاده است. برای کسانی که با این شهر آشنایی ندارند، باید عرض کنیم که این شهر در جنوب غربی استان کرمان قرار گرفته است و تا شهر کرمان 156 کیلومتر فاصله دارد شهر بافت در منطقه ای سردسیر و کوهستانی واقع شده است. این شهر فعلا دارای 84000 نفر جمعیت می باشد و معروفیت کشاورزی آن به تولید گردو می باشد. از طرف دیگر از لحاظ ایل و طایفه در سطح کشور رتبه اول را دارد و به لحاظ اینکه ایلات عشایر در آن زندگی می کنند، نمی توان تخمین دقیقی از تعداد دام سبک و سنگین آن برآورد نمود ولی در مجموع گفته می شود که در اوج کوچ عشایر دام سبک به یک میلیون راس خواهد رسید.
این ظرفیت کشاورزی و دامداری منطقه را داشته باشید تا برسیم به سخنان نماینده بافت در مجلس شورای اسلامی که فرموده بودند تنها یکی از مجوزهای صادر شده دامداری ایشان ظرفیت تولید 75000 تن گوشت و 28000 تن شیر را خواهد داشت که همه اینها را با ظرفیت 3000 راسی انجام خواهد داد. یا ایشان درک درستی از اعداد و ارقامی که عنوان می کنند ندارند و یا اینکه قصد مزاح با ما را دارند! با تعبیر ایشان 75000 تن گوشت که اگر مصرف تهران را روزانه 150 تن در نظر بگیریم، ایشان در یک دوره تولید به اندازه 500 روز مصرف تهران گوشت تولید نموده اند که دیگر دلیلی برای وجود این همه شرکت وارد کننده گوشت از برزیل و نیوزلند و غیره باقی نمی ماند! همین امروز واردات تعطیل، حتی می توانیم به صادرات نیز فکر کنیم، ولی پرواضح است که ایشان از روی مزاح و تفرج خاطر سخن به زبان رانده اند.
همچنین ایشان در جلسه اضطراری که به اتفاق مقامات دانشگاه آزاد کرمان و سازمان مرکزی با وزیر علوم داشتند، فرمودند با توجه به گستردگی دامپروری و کشاورزی در شهرستان بافت، تثبیت رشته دامپزشکی در این شهرستان از نیازهای اصلی منطقه است که به جاست تا رئیس محترم نظام دامپزشکی از همین نکته عنوان شده بهره برداری نمایند و طرح اشتغال فارغ التحصیلان دامپزشکی دانشکده دامپزشکی بافت را منحصر به شهرستان بافت نمایند و صدور شماره نظام آنها منحصرا در شهرستان بافت معتبر باشد؛ چه در این حالت شاید این آقایان و خانم ها متوجه سخنان فعالان حرفه دامپزشکی بشوند.
کمی که به ابعاد داستان دقیق تر بنگرید، متوجه خواهید شد که اتفاقا طرح بدی نیست؛ با توجه به تعدد دانشکده های دامپزشکی و گستردگی جغرافیایی آن، نظام دامپزشکی کشور می تواند طرح صدور شماره نظام معتبر منحصرا در استان محل صدور را دنبال کند تا از این طریق کمک شایانی در راستای محدود شدن اتوماتیک تعداد فارغ التحصیلان دامپزشکی هر استان داشته باشد؛ هیچ دلیلی هم ندارد که درآمد دانشگاهی نصیب استان دیگری شود و فارغ التحصیل بیکار آن نصیب استانی دیگر!
البته این طرح مزایای بسیار دیگری نیز خواهد داشت، از جمله اینکه سمت و سوی پرورش حرفه ای دامپزشکان بر مبنای صنایع حرفه ای مرتبط با حرفه دامپزشکی موجود در آن استان و منطقه خواهد بود و این مسابقه خیرات مدرک دامپزشکی نهادینه شده بین دانشکده های دامپزشکی نیز پایان می یابد. حال شما به من بگویید در شهر 80 هزار نفری بافت که دامپزشک فارغ التحصیل آن رنگ دام کوچک را به خود ندیده و حتی یک استاد مقیم در این زمینه ندارد، می خواهد در تهران چه رقابتی را با هم رشته ای های خود که هر روز دوره دانشجویی کیس های دام کوچک را دیده است رقابت کند؟!
اینکه آقای بختیاری نماینده شهرستان بافت در مجلس شورای اسلامی هنوز درک درستی از صورت مسئله ای که فعالان حرفه دامپزشکی در خصوص آن مطرح نموده اند ندارد را باید به حساب مشاورانشان گذاشت که با دلایل واهی که در دفاع از ایجاد و تثبیت این رشته بدون وجود هیات علمی مقیم و همچنین ظرفیت های شغلی موجود در آن شهرستان و حتی استان، سعی در وارونه جلوه دادن مشکل داشته اند. اصلا دانشگاه آزاد را رها کنید، حتی فارغ التحصیلان دانشگاه شهید باهنر کرمان را نیز رها کنید، استان کرمان اگر ظرفیت داشت دامپزشکان فارغ التحصیل خودش را از سایر دانشکده های دامپزشکی به اصطلاح معتبری همچون شیراز و تهران و اهواز جذب می کرد.
توصیه من به سازمان نظام دامپزشکی و سازمان دامپزشکی کشور این است که این سخن نماینده بافت را که فرموده اند: «نیاز مبرم جامعه روستایی و عشایری شهرستانهای بافت، رابر و ارزوئیه به ارائه خدمات متخصصان امور دام و در نتیجه فراهمکردن امکان جذب و ادامه تحصیل دانشجویان و علاقهمندان به رشته دکتری دامپزشکی در مراکز آموزشی و دانشگاهی شهرستان بافت است» را ارج نهاده و محل اشتغال فارغ التحصیلان دانشکده دامپزشکی بافت را محدود به همان شهرستان نمائید یا بصورت مشترک با فارغ التحصیلان دانشگاه باهنر کرمان کل استان را به اشتراک بگذارید و اجازه صدور پروانه اشتغال به تحصیل برای هیچ دامپزشکی از هیچ دانشگاهی در استان کرمان را ندهید تا ببینیم این بادکنکی که نماینده بافت و دانشگاه آزاد در حال دمیدن آن هستند، کی استان کرمان را منفجر خواهد ساخت یا اینکه همانند رشد باکتری ها ازدیاد رشد لگاریتمی باکتری ها در یک محیط محدود منجر به ایجاد پدیده خود محدود شوندگی در تولید دامپزشک در کرمان و دانشگاه آزاد گردد.
نماینده محترم شهرستان بافت یا اطلاعی از وضعیت اشتغال دامپزشکان در استان کرمان ندارند یا اینکه این موضوع برایشان اهمیتی ندارد، همان گونه که برای مدیر کل دامپزشکی آن استان و رئیس نظام آن استان این موضوع اهمیتی ندارد؛ از هیچ کدام از این صاحب منصبان ندیدیم گزارشی ارائه شود و واقعیت ها به جامعه حرفه ای دامپزشکی ارائه گردد که به فرض محال زبانم لال: خیر آقا! اینجا وضعیت اشتغال خوب است و تازه کلی هم فرصت شغلی داریم که هیچ کس سراغش نرفته!!! یا اینکه نه آقا! اینجا ما در حال پراندن پشه هستیم و خدا را شکر که استخدامی وجود داشت و خود ما الان نان بخور نمیری از سازمان دامپزشکی و سازمان نظام می گیریم.
و اما سخن اصلی که در میان این هیاهو مورد غفلت قرار گرفت، تذکر نماینده بافت به رئیس سازمان نظام بود که جای تامل بیشتری دارد. ایشان بجای آنکه خیل عظیم دامپزشکان فارغ التحصیل شده کنونی را به باد انتقاد بگیرند و تذکر بدهند، کاهش بنویسند که کجای شهرستان بافت و رابر نیاز به دامپزشک دارد که کسی تمایل به کسب آن ندارد و این بزرگوار به همراه مسئولان دانشگاه اژدهاکشی تصمیم گرفته اند که خودشان دامپزشک تولید کنند.
آقای بختیاری نماینده محترم شهرستان بافت و رابر! مسئولان محترم اسبق و سابق و فعلی گسترش رشته دامپزشکی! روسای محترم سازمان نظام استان ها! به خاطر داشته باشید دامپزشک جوجه یک روزه نیست که اگر تولید زیاد شده آنها را به درون چاه بریزید و معدوم کنید؛ برای پرورش هر دامپزشک هزینه گزافی از سوی جامعه، کشور، خود فرد و خانواده اش می شود که چیزی جز سرمایه های این کشور نیست و شما با ندانم کاریهایتان در حال نابود کردن و منحرف کردن آن از سمت نیازهای اصلی جامعه به سمت برداشت های نادرست خودتان هستید.