صدای موسیقی ملایمی در فضا طنین انداخته. تیغه آفتاب از پشت پنجره روی فرش قرمز کمانه کرده و گربهای ایرانی درحالیکه به خود پیچیده، به خواب عمیقی فرو رفته است. به موزه گربه ایرانی آمدهایم. محلی که به تازگی در تهران راهاندازی شده و روی در و دیوار آن تابلوهایی با این عنوان نصب شده «ذوقی چنان ندارد بی گربه زندگانی». اینجا حق تقدم با گربهها است.
به گزارش حکیم مهر به نقل از ایرنا، برای ورود به موزه گربه ایرانی باید از قبل با مسئولان موزه تماس بگیرید و سپس راهی شوید. انبوه جمعیت ممکن است خاطر گربه های خوش نشین این موزه را مکدر کند. اینجا همه چیز به نفع گربه ها تمام می شود. پس باید با اجازه گربه ها دست نوازش به سوی شان دراز کنید، به سمتشان بروید یا اگر خیلی با شما رفیق شدند در آغوش تان بگیرید. اما مهم ترین نکته پاپوش های پلاستیکی هستند. برای حفظ بهداشت گربه ها، بازدیدکنندگان این موزه باید این پاپوش های آبی رنگ را به پا کرده و سپس به دیدن گربه ها بروند.
هم فال و هم تماشا
مدتی است که عکس ها و فیلم ها موزه گربه ایرانی در فضای مجازی دست به دست می چرخد. تصاویر گربه هایی که در خانه ای که تمام و کمال متعلق به خودشان است، مخاطبان زیادی را به وجد آورد تا از این موزه بازدید کنند.
موزه در واقع خانه ای قدیمی اما بازسازی شده در مرکزیت پایتخت است. از بدو ورود با آثاری از تصاویر گربه ها بر در و دیوار این موزه روبرو می شوید. دیوارهای حیاط تصویر گربه نقاشی شده و داخل موزه از تابلوهای روی دیوار گرفته تا رومیزی همه تصاویری از گربه های اشرافی را نشان می دهد.
حتی بر روی دیوارها یا گوشه های اتاق لانه هایی با طرح گربه برای گربه های مقیم این موزه طراحی و ساخته و پرداخته شده است. از قضا سر ظهر به این موزه می رسیم. به همین جهت تعدادی از گربه ها یک دل سیر غذا خورده و در لانه های خود روی دیوار، توی کمد یا روی بالشتک نرم صندلی ها به خواب عمیقی فرو رفته اند.
شاید جالب باشد که بدانید ایده راه اندازی این موزه از یک کتابفروشی در اکباتان شروع شد. صاحب آنجا «بابک اکبری» که از قضا گربه دوست هم هست، گاه در کتابفروشی خود اجازه می داد گربه ها اتراق کنند و غذای گرمی مقابلشان قرار می داد.
از آنجایی که حامیان گربه ها کم نیستند و حتی می شود رد آنها را در فصول مختلف سال در پارک ها یا خیابان های شهر با غذاهای مکملی که برای گربه ها می ریزند، دنبال کرد، پس شاید راه اندازی یک موزه گربه می تواند پاتوقی برای حضور گربه دوستان دور هم و کنار تعدادی گربه پر شیطنت باشد.
پس ایده بابک اکبری خیلی زود عملی شد و وی همراه با تیمی علاقه مند به حیوانات تجهیز این خانه را شروع کردند. آنها تصور می کردند ظرف چهار ماه می توانند مخاطبان خود را به این موزه دعوت کنند اما پس از گرفتن همه مجوزهای لازم راه اندازی این موزه گربه، ظرف سه هفته با استقبالی بی نظیر روبرو شدند. طوری که حالا مردم هم می توانند به بازدید گربه های ایرانی بروند، کنارشان باشند و با آنها سرگرم شوند و هم چای و قهوه و غذا سفارش بدهند و روز خود را بسازند.
در واقع با بلیط فروشی برای این موزه نمی توانستیم هزینه هایمان را پاسخگو باشیم به همین دلیل کافه ای نیز در دل موزه تعبیه شده که از این راه ارتزاق کنیم. زیرا اینجا 14 پرسنل دارد و نیاز به پرداخت حقوق شان و هزینه های جانبی دیگر داریم. پرسنل اینجا اغلب یا گربه دوست اساسی هستند یا در رشته دامپزشکی درس خوانده و ارتباطی با دنیای حیوانات دارد. مهم تر اینکه فردی به عنوان راهنمای گربه ها درباره آنها و ویژگی هایشان برای مهمنانان صحبت می کند و آنها را به وجد می آورد.
محلی برای گربه دوستان
طبقه همکف موزه با تابلو تمبرهایی از افغانستان تا اتریش که تصویر پرشین کت روی آنها چاپ شده به نمایش درآمده و در بعضی موارد نیز می توانید اسکن تمبرها را در سایز بزرگ به تماشا بایستید.
در طبقه بالای موزه نیز عکس و نقاشی هایی با موضوعیت گربه به نمایش درآمده. مثل نقاشی گربه عبید زاکانی.
به گفته بابک اکبری در این موزه می توانید چهار نمونه عکس ناصرالدین شاه که از گربه های دربار عکاسی کرده را نیز ببینید. «در تجهیز و طراحی داخلی این فضا سعید کردیم به دهه 30 الی 50 تهران نزدیک شویم».
حالا 15 گربه در این خانه موزه جا خوش کرده اند و روزگار خود را در رفاه و آسایش سپری می کنند. «چهار گربه برای خودمان بوده و مابقی گربه ها را به ما واگذار کرده اند».
یکی دو مورد از گربه ها خیابانی و بقیه پرشین کت هستند، در سلامت کامل به سر می برند. دامپزشک داوطلبی هم در ماه یک بار به سراغ گربه ها می آید و آنها را چکاب کامل می کند، واکسنشان را می زند و اگر بیمار یا مشکلی داشته باشند به آنها رسیدگی می کند. در این بین اما پیشگیری بهتر از درمان است. به همین دلیل گربه ها اجازه خروج از موزه را ندارند و بازدیدکنندگان باید برای ورود به موزه پاپوش بپوشند.
اکبری می گوید: «با این حال اما یکی از گربه ها مدتی اقدام به فرار کرده بود. مدتی دنبالش بودیم و از همسایه ها سراغش را گرفتیم. در نهایت از طریق دوربین های بانک متوجه شدیم که کجا پنهان شده. به سراغش رفتیم و گربه پرشیطنتمان را در میان تلی از زباله پیدا کردیم. گاهی گربه ها شیطنت می کنند. البته این گربه مان یکی دو بار دیگر هم از موزه بیرون رفته اما خودش برگشته چون بهتر از اینجا کجا می خواهد برود؟»
مرد جوان معتقد است حال و هوای این موزه برای حامیان گربه ها نوستالژی دارد و از طرفی افرادی که قادر به نگهداری از گربه در منزلشان نیستند اما علاقه مند این حیوانات پرشیطنت هستند می توانند برای مواجهه با گربه ها به اینجا بیایند. اما تازه واردها به این موزه باید قوانین دیگری را هم اجرا کنند. اینکه بی اجازه گربه ها، آنها را نوازش یا درآغوششان نگیرند. مزاحم خواب آنها نشده یا از غذای خود به آنها ندهند. «این خیلی مهم است که گربه ها با تمایل خودشان نوازش شوند. بازدیدکنندگان اینجا به خوبی می دانند که نباید گربه ها را اذیت کنند یا به زور از آنها عکس بگیرند. حتی با ابراز محبت».
زندگی اشرافی به سبک گربه ها
در سالن های موزه اما گربه هایی خواب نداشته و بالا و پایین می پرند یا از این اتاق به آن اتاق سرکشی می کنند. گاه خمیازه می کشند یا بدنشان را لیس می زنند. بعضی از مهمان های موزه از ابزاری که در فضا و روی میزها قرار داده شده مثل عروسک های متحرک و رنگی برای سرگرم کردن گربه ها استفاده می کنند. عده ای نیز در حال نوازش آنها یا چلاندنشان هستند.
یکی از گربه ها «فرخ» نام داد. نابینا است اما تا وقتی کارکنان موزه نگویند، هیچ کسی متوجه نابینا بودن فرخ نمی شود.
آنقدر در راه رفتن یا شیطنت کردن تسلط دارد که گویا با یک گربه بینا طرف هستید. «وقتی فرخ روی یک صندلی بنشیند کسی اجازه ندارد، گربه را از صندلی اش بلند کند. حق تقدم با گربه ها است.»
«شیرین»، «پروانه»، «اختر»، «آذر»، «یل»، «ستاره» و... نام گربه های دیگر این موزه است.
به گفته بابک اکبری، کوچکترین گربه این موزه فرخ 9 ماهه و بزرگترینشان یل 6 ساله است. گربه هایی که هر کدام کاراکتر و شخصیت مخصوص به خود را دارند و کارهایشان تازه واردها به این موزه را به خنده وا می دارد.
«مثلا گل پری گربه ای منزوی است. معاشرتی نیست و داخل کمد می توان او را پیدا کرد. هیچ علاقه ای هم ندارد کسی نازش کند یا در آغوشش بگیرد. پروانه گربه دیگری است که به شدت پرخاشگر است. مدام در تلاش است قلمرو خود را باز کند یا یکی دیگر از گربه ها در حال ایجاد مزاحمت برای دوستانش است. روی سر آنها می زند و فرار می کند».
به گفته بابک اکبری چند گربه دارای معلولیت هستند مثل پروانه که از یک تصادف جان سالم به در برده و دست و پای چپش کج جوش خورده است. یکی از چشم هایش نابینا است و به سختی می تواند راه برود».
نازلی گربه دیگری است که به خاطر بچه کشی مداوم از او دچار پوکی استخوان است و نقص رشد دارد اما این حال این گربه ها خانه واقعی خود را پیدا کرده اند و امروز در آسایش به سر می برند.
بابک اکبری می گوید: «ما مجبور بودیم که برای کنترلشان گربه ها را عقیم کنیم. از این جهت که افزایش تعداد آنها به ضررشان است و بدون شک با فضایی که در اختیار داریم نمی توانیم همه آنها را اینجا نگهداری کنیم. این بود که بچه گربه ها آواره شده و این خطرش برای آنها بیشتر بود ».
وی با گفتن این حرف ها ادامه می دهد: اگر به خاطر داشته باشید یک سالی همه گربه های ایرانشهر به خاطر ازدیادشان و عدم کنترل جمعیت شان دچار یک بیماری شدند که طی آن فکشان خورده می شد و قادر به غذا خوردن نبودند. همین باعث مرگ گربه ها شد و ما هم نمی خواهیم با تکثیر گربه های موزه مشکلی برایشان پیش بیاید. به همین دلیل عقیم شده اند که آسیب کمتری ببینند».
در مقابل این گربه ها دغدغه ای برای تامین غذا و سیر کردن شکم ندارند. غذاهای تر و خشک در قالب غذای مخصوص گربه ها و وعده ای مرغ تازه می خورند و از زندگی در محلی گرم و نرم لذت می برند. جایی که مجبور نیستند ساعت ها پشت ویترین مرغ یا گوشت فروشی مظلوم نمایی کنند تا ته مانده زباله مرغ و گوشت گیرشان بیاید یا در زباله ها به دنبال غذا باشند.
آنها امروز در جایی هستند که در مرکز توجه قرار دارند و زندگی اشرافی را تجربه می کنند.