حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: خبر کوتاه بود و دردآور و حامل یک پارادوکس غیرقابل هضم؛ «اسب برتر مسابقات قهرمانی البرز توسط یک دکتر دامپزشک با ضربه چاقو زخمی شد». تصاویری هم به دنبال آن منتشر و صحبت از رفتار غیرعادی و مست بودن دامپزشک شد. حتی برای اسب، یک پایه قیمتی ۲ و نیم میلیارد تومانی تعیین شد. این اما تمام ماجرا نبود.
«قضیه نوعی تسویهحساب شخصی است»؛ این را یک منابع آگاه در فدراسیون سوارکاری به حکیم مهر میگوید. وی ضمن انتقاد از شیوه انتشار این خبر، تصریح میکند: «مدرک مستندی برای اثبات کار این دامپزشک موجود نیست، جز چند نفر که مدعی هستند ایشان به اسب ضربه زده است. ابتدا صحبت از تیغ بیستوری بود، بعد تبدیل به پنس شد و حالا هم چاقو. ضمن اینکه اسب مذکور چندان شانسی برای قهرمانی استان تهران نداشت.»
این منبع آگاه ادامه میدهد: «وقتی تصاویر فیلم منتشر شده را میبینیم، بیشتر به غرضورزی و تلاش برای تخریب فرد دامپزشک پی میبریم. در حالی که ابتدا اسب به دکتر احسان ترکی حمله کرده و ایشان فقط از خود دفاع کرده است.»
«دکتر احسان ترکی» همان دامپزشکی است که از او به عنوان ضارب اسب یاد شده است. برای اطلاع از جزئیات این حادثه به سراغ او رفتیم و ماجرا را از خود او شنیدیم. وی میگوید: «یکی از مشکلات دامپزشکی در حوزه اسب این است که به دلیل کوچکی جامعه، حتی بروز یک مساله باعث اتفاقات کذب و خندهدار میشود. بنده این مساله را از طریق قانون پیگیری میکنم نه اینکه مانند برخی دوستان بخواهم در فضای مجازی کسی را تخریب کنم. من هم دکترای عمومی گرفتهام و هم بورد تخصصی دارم؛ ۳ سال در اروپا در زمینه اسب کار کردم. حتی حدود ۶ سال پیش، یک اسب با لگد به پای من زد و مرا به مدت یک سال خانهنشین کرد و باعث شد در این مدت پلاتین در پای خود قرار دهم. الان هم وضعیت همین است و هر روز لگد میخورم، اما در عمر خود به حیوانی صدمه نزدهام. ما بر اساس قانون اساسی و قوانین حاکم کار میکنیم. وقتی فردی یک سگ یا هر حیوان دیگری را نگهداری میکند و صاحب آن است، در قبال آن مسئولیت دارد. بر اساس ماده قانون ۳۵۸، هر اتفاقی که بیفتد، صاحب حیوان درگیر است و باید پاسخگو باشد.»
حکیم مهر: آقای دکتر، ماجرا چرا به این شکل رسانهای شد؟
صاحب این اسب از قبل با بنده مشکل داشته است. هر بار که وقت حساب و کتاب میشد، ایشان شروع به شلوغبازی میکردند.
حکیم مهر: چرا این بار تا این حد رسانهای شد؟
پیش از این، از آنجا که من به خارج از کشور رفت و آمد داشتم و از طرفی میدانستم که در صورت پیگیری حقم، کار به امور قضایی کشیده میشود و سفر من را تحتالشعاع قرار میدهد، کوتاه میآمدم. حدود ۴ سال پیش همین اتفاق افتاد و من برای ایشان یک کار درمانی انجام دادم و اسب او به مسابقات رفت. به هر حال اسب یک موجود زنده است و ممکن است بعد از مدتی مشکلی برای او پیش بیاید. ایشان دیدند که حساب و کتاب درمان زیاد است و داستانی مانند همین ایجاد کردند. آن زمان چون میخواستم به خارج از کشور بروم سکوت کردم اما الان جایی نمیروم و باید یک پاسخ به ایشان بدهم. داستان این است که اگر فردی اسب، سگ و هر حیوان دیگری دارد که از آن نگهداری میکند، مطابق قانون باید یک علامت اخطار دهنده و آگاهیدهنده در محل نگهداری آن قرار دهد، مبنی بر اینکه این حیوان خطرناک است، گاز میگیرد یا لگد میزند. هرچند که من هنوز نمیدانم که ایشان صاحب اسب هست یا نه و تا این لحظه چیزی در اینخصوص ارائه نداده است؛ اما ما فرض را میگذاریم که صاحب آن است.
حکیم مهر: در روز حادثه دقیقاً چه اتفاقی افتاد؟
مورخ ۲۷ شهریور ماه، من در حال ویزیت اسبهای مختلف بودم. از یک باشگاه وارد باشگاه دیگر میشدم و ویزیت میکردم. چون شغل من این است. من دامپزشک هستم و باید ویزیت کنم. ساعت تقریبا ۵ وارد اصطبل شدم و در آن اصطبل، تابلویی درخصوص خطرناک بودن حیوان نصب نکرده بودند. کمااینکه همین اسب قبل از من بارها افراد دیگر را گاز گرفته بود. من در حال انجام کار خود بودم و یکی از دوستان دستگاه لیزر را سر جای خود قرار داده بود. در آن لحظه در حال چک کردن گوشی موبایل بودم و به صورت همزمان در کنار اسب قرار میگرفتم و مثلا میگفتم که لیزر را در این قسمت قرار دهید و درجه آن را تغییر دهید و... تنها چیزی که حس کردم این بود که انگار یک کرودکودیل به قصد حمله به طعمه از مرداب بیرون آمد! اسب سر من را گرفت و من گیچ شدم، چون به هر حال سر اسب سنگین است.
تنها کاری که از دست من برمیآمد این بود که از خودم دفاع کنم. من هم در ابتدا اسب را دور کردم و ایستادم. اسب دوباره حمله کرد و برگشت که لگد بزند، در حالی که من اصلا وارد باکس او نشده بودم. فقط زمانی که دیدم به سمت من میآید، ترسیدم و با کلید ضربهای به ناحیه کپل او زدم.
حکیم مهر: در آن لحظه چه اتفاقی افتاد؟
تا ۱۰ دقیقه بعد هم در آنجا بودم و کار دامپزشکی من در آن باشگاه تمام شد و رفتم و اسب دیگری را هم دیدم. وقتی برگشتم دیدم که از محلی که من ضربه زدم، ۲ یا ۳ قطره خون حالا یا کمتر یا بیشتر جاری شده است. ماشین را کنار زدم و با اینکه سرم خیلی درد میکرد، به کارگری که آنجا بود گفتم اگر این همان اسبی است که من را زد، اجازه دهید او را ویزیت کنم و اگر نیازمند کار درمانی است، انجام دهم. ایشان گفتند که خیر، اجازه بدهید صاحب اسب بیاید؛ گویا اسب قمه خورده است! من ایستادم اسب را درمان کردم و رفتم.
حکیم مهر: مگر اندازهی زخم چقدر بود که صحبت از قمه کردند؟
به هر حال آنجا دوربین دارد و همه چیز باید ثبت شده باشد. باشگاه موظف است اظهارات، صورتجلسهها و ادعاهایی را که کرده، اثبات کند. اگر در این خصوص مدرکی دارند باید ارائه دهند و من از این بابت خوشحال میشوم. اسب سفید رنگ است و شما یک رگ معمولی هم که از اسب بگیرید، به خاطر رنگ سفید، مسیر خون مشخص میشود. حتی یک سوزن معمولی هم که به اسب بزنید، اگر یک مقدار خون بیاید، خون به سمت پایین کشیده میشود. این دوستان اولا باید زنگ میزدند و جویای حال بنده میشدند که این کار را نکردند، در حالی که در قبال این مساله مسئول بودند. دوما به جای اینکه در آن لحظه به اسب رسیدگی کنند، این کار را نکردند و منتظر ماندند تا در آن ناحیه خون جمع شود و صحنهای ایجاد شود که تصویر آن را بردارند. در حالی که همکاران من در آنجا مساله را بررسی کردند و دیدند که این خراش شاید به اندازه یک ناخن و سر کلید هم نبوده است.
حکیم مهر: شما میتوانید این ادعا را اثبات کنید؟
تصاویر زخم در صورتجلسهای که انجام شد، وجود دارد. آنها همچنین رعایت اصول نگهداری حیوان را نکردند و من به این مساله هم مشکوک شدم که شاید اسب علائم هاری داشته باشد. این مسئله را با شبکه دامپزشکی هم مطرح کردم که آن را چک کنند. دوستان مالک اسب، هنوز هم که هنوز است، کار پیشگیری کنندهای انجام ندادند؛ به جای اینکه با من تماس بگیرند و از من معذرتخواهی کنند، زنگ زدند و من را تهدید و فحاشی کردند.
حکیم مهر: چه تهدیدهایی؟
تهدید کردند که لوکیشین بفرست تا به سراغت بیاییم! در قدم بعدی صدای من را ضبط و آن قسمتهایی را که دلشان میخواسته در فضای مجازی منتشر کردند که این جرم است. به بنده نگفته بودند که صدا را ضبط میکنند. آن بخشی هم که گفتم «من زدم» عصبی شده بودم اما آنها مابقی توضیحات من را قرار ندادند.
حکیم مهر: جایی هم ادعا شده بود که شما در شرایط عادی نبودهاید و اصطلاحا مست بودید.
بله این تهمت را هم به من زدند. در حالی که من از یک باشگاه دیگر آمده بودم و باز به باشگاه دیگری رفتم که اتفاقا باشگاه بعدی نظامی بود. یعنی قبل از اینکه شخص وارد محوطه آنجا شود، او را بازرسی میکنند.
حکیم مهر: وضعیت حال حاضر شما چگونه است؟
در این چند روز فقط استراحت کردم و دوستان با من تماس میگرفتند. هنوز هم از ناحیه گیجگاه ضعف دارم. هیچ اقدامی هم نکردم چون شغل من این است. اما وقتی دیدم این دوستان به تدریج پا را فراتر گذاشتند و این مسائل را پیش آوردند، من هم ساکت نمینشینم. خیلی از عکسهایی که این دوستان منتشر کردند فیک است و شاید اصلا متعلق به این اسب نیست. آنها از این طریق تخریب من را آغاز کردند اما خوشبختانه آن قدر اعتبار دارم که با این مسائل تخریب نشوم. اما به هر حال حیثیت من در قبال آنهایی که من را نمیشناسند، دچار مشکل شده است. از لحاظ قانونی اقدامات لازم را انجام دادهام.
تصور کنید اگر به جای من، یک کودک بود، چه اتفاقی میافتاد؟ ممکن بود نصف صورتش کنده شود. من دامپزشک بودم و میتوانستم ریاکشن نشان دهم. اگر فردی بود که نمیدانست چطور با حیوان برخورد کند، اتفاق بدی رقم میخورد.
دوستان حتی پا را فراتر گذاشتند و یک سری تصاویر را به دروغ برای شبکههای بیگانه فرستادند و اسب را قیمتگذاری کردند و گفتند بیش از ۲ میلیارد تومان قیمت دارد. همین مساله هم جای بحث دارد. شاید در پشت پرده میخواهند قیمت اسب را بالا ببرند. ممکن است اسب ایشان قیمت ارزانی داشته و میخواسته از این طریق حیوان را بولد کند و بگوید که قهرمان بوده است، در حالی که اصلا شانس قهرمانی نداشته است. این اسب کاملا معمولی بوده و صرفاً در مسابقات حضور داشته است. مالک اسب قبلا هم از این مشکلات داشته و در مسابقات بینالمللی اقدام به استفاده از داروی غیرمجاز کرده بود که منجر به حذف اسب شد. در این مورد هم نزدیک به مسابقات بودیم و ممکن است از داروهایی استفاده کرده که حیوان تحریک شود. این مساله را فدراسیون و کمیته ضد دوپینگ باید بررسی کنند.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.