مدیر کل دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرد در صورتی که باغ وحش ارم درخواست اعزام «باران» به یتیمخانه شامپانزهها در خارج از کشور را ارائه دهد، سازمان متبوعش با این انتقال موافق است و کمک خواهد کرد.
به گزارش حکیم مهر به نقل از فارس، کمپین نجات جان «باران»، بچه شامپانزه موجود در باغوحش ارم، تاکنون بیش از ۲۷ هزار امضاء را در سامانه «فارسمن» به خود اختصاص داده است. خبرگزاری فارس بنا به تعهد خود و با عبور تعداد امضاکنندگان از مرز ۱۰هزار نفر، پیگیری از مسئولان عالیرتبه مرتبط با این موضوع را در دستور کار ویژه خود قرار داد. از این رو ابتدای شهریورماه، نامهنگاری برای مصاحبه با شهابالدین منتظمی، مدیرکل دفتر حیات وحش سازمان محیط زیست انجام شد و بالاخره پس از ۶ هفته، فرصت این گفتوگو فراهم شد.
منتظمی در این مصاحبه گفت که مسئولیت حفظ سلامت فیزیکی و روانی «باران» تماما بر عهده باغوحش ارم است. او با رد شایعات موجود در خصوص مخالفت سازمان محیط زیست با خروج باران از کشور، تصریح کرد که در صورت درخواست رسمی از طرف ارم، سازمان متبوعش با آن موافقت خواهد کرد و تمام تلاشش را برای انتقال باران به یتیمخانه شامپانزهها به کار خواهد بست. هرچند منتظمی از تنظیم پروتکل نگهداری باران و معرفی آن به خانوادهاش سخن گفت اما حاضر نشد این پروتکل را در اختیار ما بگذارد و این موضوع را نیز به باغوحش ارم حواله داد. او هر نوع تصمیمگیری را منوط به مشخص شدن نتیجه اجرای این پروتکل دانست؛ پروتکلی که طبق آن، قرار است باران به گروه شامپانزههای ارم، با اختلاف سنی بیش از 20 سال معرفی شود. منتظمی شایعه جابجایی باران به یک باغوحش دیگر در ایران را تکذیب کرد و گفت چنین اتفاقی منوط به درخواست ارم و تایید سازمان محیط زیست است. صحبتهای آخر مدیرکل دفتر حیات وحش سازمان محیط زیست، گلایههایی بود از فضای مجازی که به زعم او، واقعیتها را آنگونه که هست بیان نمیکند.
مشروح این مصاحبه را میتوانید در ادامه بخوانید.
منتظمی: هر تصمیمی که باغوحش ارم برای حفظ سلامت «باران» بگیرد، ما حمایت میکنیم
برنامه سازمان محیط زیست برای حفاظت از باران و اینکه از سلامت فیزیکی و روانی باران مطمئن باشد، چیست؟ این بچه شامپانزه میتواند دهها سال عمر کند، چطور مطمئن میشوید که در شرایط مناسب خواهد بود؟
همانطور که اطلاع دارید و بارها هم گفته شده، مسئولیت حفظ بچه شامپانزه بر عهده باغ وحش ارم است؛ ارم به عنوان مالک آن ملزم است کلیه شرایط و زیرساختهای لازم را برای زیست این گونه فراهم کند و پاسخگو باشد. اما یک نکتهای هست، یک سوال برای من مطرح هست، واقعاً فکر میکنید خود من چقدر قرار است زنده باشم؟ ما چرا همه موارد را برای تضمینهای حیات مطرح میکنیم؟ آنچه که برای حیات، شرایط، زیرساخت، ملزومات، غدا، بهداشت و رفاه لازم هست باید فراهم شود. اما به هر دلیلی انسان هم ممکن است سکته کند یا هر حادثه و اتفاق غیرمترقبهای بیافتد، خوب در آن شرایط بحث فرق میکند.
به هر حال شرایط نگهداری حیوانات حیات وحش و حیوانات اهلی متفاوت است و شامپانزه هم گونه بومی ایران نیست. پس نیازمند پروتکلهای خاصی برای نگهداری است. شما در مرداد ماه جلسهای با باغ وحش ارم و محیط زیست استان تهران راجع به همین پروتکلها داشتید. آیا این پروتکلها تدوین شده؟
در مورد بحث تدوین پروتکل شامپانزهها، ما که پروتکلی در این رابطه نداریم. اساساً نگهداری گونههایی که اولا برای کشور ما نیست و ثانیا شرایط ویژهای را میطلبد کار مشکلی است. طاووس و شیر آفریقایی هم گونههای بومی ما نیستند اما در مقایسه با شامپانزه، شرایط نگهداری و تامین زیرساختهای آنها قابل فراهم شدن است. شاید بهتر این بود که اصلاً از تولد باران و امثال باران پیشگیری میشد. شاید درستش این باشد که ما برای گونههایی که شرایط خاص و ویژهای را میطلبد، اجازه زادآوری نمیدادیم که امروز دچار این نقیصهها باشیم. به هر حال، از آنجاییکه خودمان پروتکل و دستورالعمل و چارچوبهایی را برای چنین گونههایی نداشتهایم، از چندین دهه قبل، این مراکز حداقلهایی را برای نگهداری حیوانات ایجاد میکردند. از آن زمان تا شرایط فعلی هم اتفاق خاصی نیفتاده.
در جلسه مرداد ماه، باغ وحش ارم را ملزم به رعایت دستورالعملهای خاص موجود، چه در EAZA (اتحادیه باغوحشها و آکواریومهای اروپا) و چه در AZA (سازمان باغوحشها و آکواریومها) کردیم؛ مواردی مثل رعایت حداقل چارچوبها، زیرساختها، غذا، نحوه معرفی افراد به جمعیت قبلی و... چون چنین شرایطی هم تا به حال در هیچ باغوحشی از کشور پیش نیامده بود و در نوع خود یک کیس خاص است. با توجه به اینکه ما در ایران سابقه تحقیقات در چنین حوزههایی را نداریم، باغ وحش ارم یک پروتکلی را از اتحادیه باغ وحشهای اروپا و آسیا استخراج کرد. کمیتهای هم از خود باغوحش و اداره محیط زیست استان تهران و یکی از همکاران ما در دفتر حیات وحش سازمان محیط زیست تشکیل شد.
ارم برای اجرای این پروسه یک سال و نیم وقت خواست تا بتواند باران را به خانوادهاش معرفی کند. واقعیت این است که یک سال و نیم، زمان زیادی است برای اینکه ما بخواهیم نتیجه بگیریم که آیا باغوحش میتواند آن پروتکلها را رعایت کند یا نه. ما یک فرجه ششماهه را برای اجرایی کردن این فرایند در نظر گرفتیم که بعد از آن ارزیابی کنیم آیا پیشرفت داشته یا نه؟ و آیا میشود به پروتکلهای باغ وحشهای اروپا و آسیا دست یافت؟ چارچوبهای آنها در نگهداری از شامپانزه یتیم قابل اجرا هست یا نیست؟ بعد ارم در برابر عملکردش پاسخگو باشد.
پس الان پروتکل مکتوب وجود دارد؟
بله.
امکانش هست در اختیار رسانهها قرار دهید؟
قطعاً میتوانید از ارم دریافت کنید.
ما چند بار از ارم و محیط زیست تهران پیگیری کردیم، اما آنها از محدودیتی صحبت میکنند که آقای منتظمی اعلام کرده فقط با خود من مصاحبه انجام شود.
لطفا نام فرد را بفرمایید تا ما هم از آنها پیگیر باشیم.
شما اگر تکذیب کنید، تکذیب شما را اعلام میکنیم.
اصلا! حرف تکذیب نیست. ما ستاد هستیم؛ نظارت، اجرا و ارزیابی باغوحشها در اختیار ادارات کل استانی ما است. قطعاً استان موظف است ارزیابیهای خود را اطلاعرسانی کند و مهمتر از اداره کل استانی ما، خود باغ وحش ارم باید بگوید در چه وضعی است. باغ وحش ارم است که باید پاسخگو باشد.
خب، باغ وحش ارم خودش را پاسخگوی شما میداند نه دیگران. در مصاحبه با ما هم اعلام میکند ما از طرف محیط زیست اجازه نداریم که پاسخگو باشیم.
اگر اجازه ندارند، اعلام کنند که چه کسی این اجازه را به آنها نداده؟
شما؛ اعلام کردند که شخص شما اجازه مصاحبه به آنها ندادهاید.
نفرمایید. مکتوب اعلام کنند! من خواهشم این است که اصلا روی این احساسات و این تفکرات جلو نروید!
پس از نظر شما مشکلی نیست که صحبت کنند؟
اصلا. باغ وحش ارم وظیفهاش اطلاع رسانی است، فرض کنید شما به عنوان یک گردشگر رفتید داخل باغ وحش ارم، شما سوال دارید در مورد یک گونه، به شما جواب نمیدهد؟
مساله ما پروتکلهاست نه اینطور سوالات.
هیچ کار مخفی و پنهانی ندارند. در پایان ماه ششم، باغ وحش ارم یا موفق میشود یا نمیشود. به هر حال باید جزئیات آن اعلام شود. حالا به هر دلیلی موفق نبودند باید ضعفهای آن اعلام شود، اگر موفق هم بود باید موفقیت آن اطلاعرسانی شود. همین الان باغ وحش ارم باید اعلام کند در این دو ماه چه دستاوردی داشته است. اصلا شاید این پروتکل جواب نداد. عرض کردم شما به عنوان یک کیس خاص به این موضوع نگاه کنید؛ الگوبرداری شما برای همه موارد نمیتواند صادق باشد. شما نمیتوانید بگوئید من از فلان مرکز الگو گرفتم، قطعاً در مورد مرکز من هم صادق است. قطعاً چنین چیزی نیست. ما یک خروجی را از ارم انتظار داریم و آن اینکه که حداقلها را برای رفاه و تامین آرامش همه گونهها و من جمله باران تامین کند. برای رسیدن به آن خروجی باید یک پروسههایی را طی بکنیم. ما این پروسه را به خودشان سپردهایم. من چرا باید تحمیل بکنم؟ من چرا باید بگویم که شیوه غذا دادن چطور باشد، هشت صبح باشد یا ۹ صبح؟ من به آن خروجی و آن موفقیت و نتیجه کار دارم.
به هر حال شما به عنوان مدیرکل دفتر حیات وحش سازمان محیط زیست با معیارها سر و کار دارید.
شما این را در نظر داشته باشید که باغ وحش ارم به عنوان مالک، هیچ زمان که راسته گوسفندی به حیوانات نخواهد دهد. آن مرکز و هر مرکز دیگری برای حفظ آبروی خودش قطعاً حداقلها را هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی رعایت میکند. بازدیدهای ما از مجموعهها دورهای هست. من دوست دارم که شما از باغوحش ارم سوال کنید و پاسخ بگیرید.
شما میفرمائید باغ وحش خودش به دلیل پاسخگویی به افکار عمومی رعایت میکند، اما مسئله این است که من بهعنوان مخاطب باغوحش، حتی بهعنوان مخاطب حرفهای، ممکن است ندانم که مثلا ابعاد استاندارد قفس شامپانزه باید چقدر باشد؟ محیط زیست است که باید اصول نگهداری را متناسب با هر گونه تدوین کند، نه آنکه بگوید حیوانات چه ساعتی غذا بخورند!
درست است. راجع به این موارد عموماً الگوبرداری انجام شده و کار تحقیقاتی صورت نگرفته. کدام باغوحش ما الان اینقدر با مراکز تحقیقاتی در ارتباط تنگاتنگ بوده که بگوید استاندارد نگهداری هر گونه چیست؟
این الگو را سازمان محیط زیست ابلاغ کند بهتر است یا باغوحش خودش ادعا کند؟
باغ وحش ادعا نکرده؛ از مراکز مشابه الگوبرداری کرده که پروتکلهای نگهداری به این شکل است. نظر شخصی من این است که الگوبرداری صرف کفایت نمیکند و باید بر اساس تحقیقات باشد. باید بسته به شرایط موجود و داشتهها زمینه نگهداری را فراهم کنیم و ما خروجی مورد نظر را را از ارم و هر مجموعه دیگر انتظار داریم.
با توجه به فقدان متخصص حیات وحش در داخل، ما به عنوان رسانه موضوع را از اساتید دانشگاهی پیگیری کردیم. همچنین ضمن ارتباط با اصلیترین متخصصان شامپانزه در دنیا، از چند متخصص و چند مرکز استعلامهایی کردیم. همگی این متخصصان به زندگی اجتماعی شامپانزه تاکید دارند. میگویند باران باید حتماً در گروه باشد و آموزش ببیند، به خصوص در سنین کودکی خود، تا بتواند زندگی متناسب با یک شامپانزه را داشته باشد نه اینکه یک شامپانزهای باشد که فقط نفس میکشد. خب این نیاز به حضور در گروه را تقریباً همه متخصصان جهانی بر آن متفق القول هستند و با توجه به شرایط خاص باران، میگویند این نیاز باید در بین گروه همسالان خودش تامین شود. اما در ارم حداقل اختلاف سنی شامپانزهها با این بچه شامپانزه ۳ ساله، ۱۶ سال است که مربوط به مادر باران میشود. سایر افراد گروه اختلاف ۲۰ سال تا ۶۰ و چند سال را دارند. تامین زندگی گروهی با چنین شرایطی برای باران در باغ وحش ارم چطور ممکن است؟
شما از سابقه حضور شامپانزهها در ارم اطلاع دارید؟
بله، تقریبا بیش از ۵۰ سال است که سابقه حضور دارند.
باید ببینیم آیا ارم در بدو برنامهریزی خود چنین آموزشهایی را ارائه داده است یا نه؟
خودتان فرمودید با یک استثناء مواجهیم.
ما تا الان آمدیم و به یک نقطهای رسیدهایم که چنین شرایطی است. اگر با کارشناسان صحبت کنید از اساس میگویند که نباید اصلا جفتگیری صورت میگرفت که بارانی متولد شود. ولی من میبینم شرایط آموزش و نگهداری فراهم نیست. پنجاه سال پیش متخصص نداشتیم، سه سال پیش که متخصص داشتند و میتوانستند از متخصصین دنیا بپرسند آیا در چنین شرایطی جفتگیری صورت بگیرد یا خیر؟
البته میدانید که جفتگیری هم در شرایط عادی نبوده و فرض بر جفتگیری نبوده اما انجام شده است.
به هر حال میتوانستند به راحتی جلوگیری کنند. ما باید همه ملاحظات را در نظر بگیریم و کوتاهی متخصصانی بوده است که اجازه دادند این اتفاق بیافتد. آن زمان باید از متخصصین دنیا استعلام میکردند. به هر حال باران به دنیا آمده و این کیس هم شرایط خاصی دارد. الان باید ببینیم پروتکلهای ارم برای امکان معرفی به مادرش و امکان معرفی به آن جمع چه جوابی میدهد.
شما میفرمائید ما باید الگوبرداری کنیم و از تحقیقات نتیجه بگیریم. خب در ایران که متخصص حیات وحش نداریم، متخصصین جهانی هم که میگویند این معرفی به گروه، عملیاتی نیست. چون باران ۳ سال است که از مادرش جدا شده و گروه فعلی هم با او اختلاف سنی بالایی دارند. شاید بتوانید باران را زنده نگه دارید ولی به این معنی که به گروه معرفی شود و زندگی کند ممکن نیست!
ببینید این موضوع با ما نیست! وظیفه نگهداری، آموزش و معرفی آن به گروه با ارم است. شما وقتی متخصص میگوید «گونه برای خودت نیست، نگذار زاداوری کند» را کنار میگذارید اما میگویید متخصصان چنین چیزی میگویند. اجازه دهید ببینیم پروتکلهایی که ارم مدعی هست به جمع و به مادرش معرفی میشود، به کجا میرسد؟
یعنی در پروتکلهای ارم، معرفی باران به مادر وجود دارد؟
قطعاً یکی از برنامههایش این است، خب تنها که نمیتواند نگه دارد.
یعنی ارم ادعا کرده که امکان معرفی به مادر وجود دارد؟
بله.
و تا زمانی که آن ادعا ارزیابی نشود، برنامهای برای معرفی به گروه همسن وجود ندارد؟
الان من هر چیزی بگویم شاید بعداً نتوانم آن را جمع کنم! اجازه دهید یک فرجه بدهیم تا ارزیابی ها بیرون بیاید، اصلا شاید یک ماه دیگر و یا حتی دو هفته دیگر تیم کارشناسی اعلام کرد که شرایط این پروتکل فراهم نیست. اجازه دهید من هیچ قضاوتی را مطرح نکنم.
جناب منتظمی! باغوحش شیراز هم یک سال پیش مدعی شد در آنجا یک بچه شامپانزه به دنیا آمده. پس هنوز هم جلوی زادآوری شامپانزهها گرفته نشده است. در حالیکه در شیراز حتی به تعداد شامپانزههای باغ وحش ارم هم شامپانزه ندارند و فقط ۲ شامپانزه دارند. احتمالا چند سال دیگر باید نگران آن بچهشامپانزه هم باشیم.
درست است، دقیقاً. الان در پروسه جدیدی که اعلام کردیم تاکید شده جلوی زادآوری گونههای خاص و غیرمتعارف گرفته شود؛ حتی ببرها، حتی شیرها!
این ابلاغ رسمی شده؟
ابلاغ رسمی نشده. ما الان در حال جمعآوری اطلاعات پایه باغوحشها و مراکز نگهداری هستیم و در حال بررسی وضعیت موجود باغوحشها هستیم. اکثر استانها هم به ما اعلام کردهاند. ما یک مشکلی داریم که بسیاری از گونههای ما آنقدر «درونزادآوری» دارند که به هیچ وجه وضعیت آن گونهها خوب نیست. ما به دنبال این هستیم که ضوابط را به باغوحشها رسماً ابلاغ کنیم. تا کی باید شیرهای ما زادآوری داشته باشند و توله بیاورند، در نهایت تکلیف چیست؟ ما نه صادرکننده گونه خاص هستیم و نه شرایط نگهداری آنها را داریم. در واقع میخواهیم بدانیم ظرفیت باغوحشها چیست؛ آیا همه باغوحشها باید همه گونهها را داشته باشند؟ یعنی همه باید شیر و ببر نگه دارند؟
منتظمی: در پروتکلهایی که ابلاغ خواهیم کرد، زادآوری در باغوحش محدود خواهد شد
شما چند بار فرمودید که ارم مسئول نگهداری و تامین شرایط باران است. اگر ارم تصمیم بگیرد باران را به یکی از یتیمخانههای شامپانزهها در خارج از کشور بفرستد نظر سازمان محیط زیست و دفتر حیات وحش چیست؟
قطعاً شما شک نکنید ما بر مبنای درخواست مراکز اقدام میکنیم؛ چه در بحث خروج و چه در بحث ورود گونه. قطعاً ما خواستههای آن مراکز را انجام میدهیم چون مطمئن هستیم که چه بحث خروج باشد یا ورود، در راستای ظرفیت مجموعه است و ما هم تمام تلاش خود را می کنیم که تعامل کنیم.
ارم قبلاً چنین نامهای به شما داده است و چند مرتبه مکاتبه کرده است.
یک مرتبه مکاتبه کرد.
نه، اینطور نیست چند مرتبه درخواست داده است.
خیر یک مرتبه درخواست داد، متوقف شد. بعد رسما آن را کان لم یکن اعلام کرد. تا الان هم هیچ درخواستی را از ارم دال بر خروج باران یا هر گونه دیگر نداشتیم.
آن درخواستی که برای خروج داده بود چرا در این دفتر بررسی نشد و چرا متوقف شد؟
متوقف نشد، به خاطر بحث اختلافات بود، چون خود شامپانزه در ارم نبود. حرف اول مجموعه ما این است که درخواست را در موردی بدهی که در تملک تو است و موجود داری. اما شامپانزه در ارم نبود و کار کارشناسی آن به تاخیر خورد. هرچند بحث نشست های کارشناسی هم هست. نهایتاً ارم اعلام کرد آن نامه و در خواست من کان لم یکن است. متاسفانه همکاران شما هم اصرار داشتند و ما را متهم میکردند که ما اجازه نمیدهیم باران به خارج از کشور برود و از زبان ارم صحبت میکردند. ما این را رسما اعلام کردیم که هیچ درخواستی اخیراً برای خروج به صورت رسمی راجع به باران از سوی ارم ارائه نشده است.
پس میفرمایید آن درخواست ارم زمانی بوده که باران در محوطه ارم نبوده است؟
بله. ما گزارشهایی از ماشین گردانی داشتیم که به استان ابلاغ شد که چنین گزارشهایی هست. نهایتاً بررسی انجام نشد تا این که رسما ارم در اسفند ماه آن درخواست را لفو کرد. بعدها هم چندین بار اعلام شد که منتظمی نمیگذارد و یا محیط زیست نمی گذارد و نظایر این. ولی این طور نیست.
پس شما میگویید که اگر ارم درخواست اعزام باران را بدهد، شما تلاش میکنید که چنین اتفاقی بیافتد.
قطعاً. قطعاً همین طور است. برای خیلی از گونههای دیگر تلاش کردیم. وقتی گونههایی شرایط نامتعارف در کشور ما دارند ما برای خروج آنها بسیار کمک کردیم.
نمونههای این کمکهای شما چه بوده است؟
مثلا دلفینی که در برج میلاد است واقعاً شرایط سختی دارد. از طرفی برجمیلاد اصرار دارد که آنجا تخلیه شود، از طرف دیگر شرایط انتقالش فراهم نیست. ما حتی دوبار مجوز سایتیس (کنوانسیون منع تجارت گونههای گیاهی و جانوری در معرض خطر انقراض) آنجا را عوض کردیم و مصر هستیم که دلفین دلفیناریوم از آنجا خارج شود. همچنین اگر اشتباه نکنم در مورد شیر و ببر باغوحش که ظرفیت نگهداری را نداشت ما موافق به خروج آن هستیم.
جناب منتظمی! مردم در کمپین باران، نظراتی برای ما ارسال میکنند که در حال حاضر به چند هزار نظر رسیده. شائبهای در آنجا مطرح است که احتمال دارد برنامهای برای انتقال باران از باغ وحش ارم به یک باغ وحش دیگر مطرح باشد. بعضا هم مدیران بعضی باغوحشها مطالبی در صفحات مجازی باغوحش خود منتشر میکنند که چنین شائبههایی را تقویت میکند. نظر شما چیست آیا احتمال دارد که محیط زیست با این انتقال موافقت کند؟
محیط زیست هیچ تصمیمی نمیگیرد. خواهش من این است که این ذهنیت را خارج کنید. البته جابجایی خیلی گونهها بین باغوحشها مرسوم هست و باغوحشها بین خودشان تبادل گونه دارند، با این تفاوت که اینجا ارزیابی اتفاق میافتد. یعنی اگر از باغوحش یک استان قرار باشد گونهای به باغوحش یک استان دیگر منتقل شود ما ظرفیت استان مقصد را ارزیابی می کنیم و اگر تایید شد در بحث جابجایی تابع نظر مبدا و مقصد هستیم.
اما ادبیاتی که در حال حاضر باغ وحش مقصد (احتمالی) مدام به کار میبرد در حال تخطئه باغ وحش مبدا است. پس اگر انتقالی صورت بگیرد نمی توان گفت که بر اساس توافق بوده است.
توجه کنید مسائلی که در فضای مجازی مطرح می شود یک دیدگاه رسمی نیست.
ولی به هر حال صفحه رسمی یک مجموعه است که این حرفها را مطرح میکند.
یک سایت رسمی دولتی و یا منبع نظارتی که نیست. ناظر این موضوع سازمان محیط زیست است. من اولین بار است این موضوع را می شنوم. البته قبلا هم یک بنده خدایی این را مطرح کرده بود ولی قطعاً چنین چیزی نیست. هیچ درخواستی نه از مقصد و نه از مبدا به ما منعکس نشده است و هیچ کار کارشناسی هم روی این موضوع انجام نشده است.
فرمودید در ایران متخصص حیات وحش نداریم. در حال حاضر مشکل باران و شامپانزه ها مطرح است، به قول خودتان شما با دهها مشکل دیگر در کشور مواجهاید که در رسانهها هم نیامده است. برای این موضوع آیا سازمان محیط زیست برنامهای دارد؟
ما دست ارم را برای این موضوع باز گذاشتهایم که از نقطه نظرات مشاورین خارجی و یا داخلی بهرهبرداری کند؛ نه اسم گذاشتیم و نه محدودیت. هر آنکس که بتواند از نظر فکری، علمی و اقدامی به ارم در مدیریت موضوع کمک بکند این اتفاق صورت گیرد.
به صورت کلی عرض کردم؛ مثلا در مورد طراحی رشته دانشگاهی برای تمام گونه های حیات وحش.
در خیلی از دانشکده های دامپزشکی بحث بیماریها مطرح است اما تخصص حیات وحش صرفاً بیماریها نیست. ما به صاحبنظران نیاز داریم. در حال حاضر اکولوژیستهای بسیار خوبی را داریم؛ افراد باسواد در حوزه طبیعت همچنین در حوزه اکوسیستم و متخصصین را داریم که در کنار ما هستند و قدردانشان هستیم. دنبال این هم هستیم که برنامههای آموزشی ضمن خدمت برای همکاران ما و دامپزشکان فعال و علاقهمند در این حوزه اجرا بشود. اقداماتی را هم انجام دادیم و گامهایی پیش رفتیم که با شیوع کرونا مصادف شد.
برای آموزشهای رسمی دانشگاهی چطور؟
واحدهای اختیاری مربوط به بیماریهای حیات وحش و بحث اگزوتیک انیمال در یکسری از دانشگاهها هست اما بحث حیات وحش علاقه شخصی میخواهد. نمیتوانید تعمیم دهید که همه بیایند در حوزه حیاتوحش تخصصهای لازم را ببینند. شاید لازم باشد وزارت علوم و سازمان محیط زیست بتوانند در مراکز معتبر چندین متخصص تربیت کنند و آن ها زمینهساز تربیت نیروهای تخصصی در داخل باشند. اما به هر حال برای دورههای کوتاهمدت برنامههایی را داریم اگر شرایط عادی شود تلاش می کنیم که اجرایی شود.
و سوال آخر اینکه آیا شما خودتان باران را از نزدیک دیدهاید؟
واقعیت را بگویم که من فقط دو بار باران را دیدهام، آن هم زمانی که آقای معماریان به خاطر بحث یوزها به اینجا آمدند و باران در ماشین ایشان بود. اما اینکه به ارم بروم صرفاً برای موضوع باران، نه نرفتهام.
ولی در حال حاضر افکار عمومی به موضوع باران بسیار حساس شده و انتظار میرود شما به عنوان اصلیترین مسئول کشور در حوزه حیات وحش، حساسیت ویژهای روی این موضوع داشته باشید.
ببینید! حساسیت هست، هم همکاران و هم دامپزشکان مجموعه توجه دارند.
اما اطلاعات شما نباید محدود به گزارشهایی باشد که دیگران به شما میدهند. در این مدتی که ما این سوژه را پیگیری میکردیم گزارشهای متعدد خلاف واقع از مراکز مختلف دریافت کردیم؛ گزارشهای رسمی خلاف واقع! پس شاید بعضی موارد خود شما باید مستقیم ورود کنید.
خواهش من این است مواردی را که می شنوید بنده را در جریان بگذارید. من به صورت غیرمستقیم چندین مرکز را سرکشی کردهام که بعضی اصلاً مرا نشناختهاند؛ ضرورتی هم نداشته که خودم را معرفی کنم. اما وقتی کیسهای خاص در فضای مجازی مطرح میشود مشکل پیش میآید. مثلا اگر صرفاً برای باران به ارم بروم مباحثی مطرح می شود مانند آن که منتظمی رفته است تا سدی ایجاد کند یا توافق دو مرکز را برقرار کند. لذا ناچارم کلیات و هویت مجموعه باغوحش را در نظر بگیرم نه صرفاً باران. من گزارشها را میگیرم؛ نه صرفا از یک جا، از چندین مرکز میگیرم. شاید از برخی افراد حقیقی گزارشها را می گیرم. حتی غیرمستقیم ممکن است مراکزی باشد که من از دوستان در فلان شهرستان خواهش کنم که به بازدید باغ وحشی بروند و تصاویری برای من بفرستند. اما متاسفانه در فضای مجازی در این حوزه اطلاعات غلط به خورد افراد میدهند و آن نگاه جامع و کامل و واقعبینانه را ارائه نمی دهند؛ صرفاً یک نگاه احساسی هست. من چرا نباید نگران یوز باشم؟ چرا نباید نگران پلنگ باشم؟ در حال حاضر در ارم پلنگ هست، چرا کسی نگران آن نیست؟ جمعیت گوزن در شرف آسیب جدی است چرا کسی نگرانش نیست؟ از این طرف کارهای خوبی اتفاق افتاده است؛ خوشبختانه سایت جدید گور دو هفته قبل در سمنان راه اندازی شد و یک سایت نسبتاً استاندارد است. چرا در فضای مجازی این عملکردها دیده نمی شود. گوزن زرد به یکی از زیستگاههای اصلی خودش برگشت واقعاً در رسانهها دیده شد؟ ۱۷ راس گوزن بدون کوچکترین آسیب و ۱۲ راس گورخر هفته گذشته بدون کوچکترین آسیب در زیستگاه خود مستقر شدند. سوال اینجاست که رسانه چه کمکی میکند که واقعیت ها و اطلاعات درست را به مردم بگوید. فضای مجازی فضای احساسی است.
شما در معرفی گورخرها و گوزنهای زرد به زیستگاه طبیعی خود آیا از رسانهها دعوت کردید؟
استان دعوت کرده بود. من یک عامل ستادی هستم؛ حتی در جابجایی آنها خودم نرفتم. البته افتخار می کنم به این کار که با موفقیت انجام شد. اما زحمت نگهداری، حفاظت، حراست، انتقال و... را همکاران من در استان متقبل شدند، من چرا باید تبلیغات رسانهای انجام دهم؟ شبانهروز همکاران من نخوابیدند، کارشناسان جمع شدند و حرفهای این انتقال انجام شد، من بروم و مصاحبه انجام دهم؟
بحث مصاحبه نیست. شما دارید در مورد موضوعی که همه رسانهها نسبت به آن اعتراض دارند در جایگاه مدعی قرار می گیرید. رسانه ها معترض هستند که از طرف محیط زیست اقبالی برای فعالیت رسانهای وجود ندارد. شما مدام میفرمایید من ستاد هستم، اما شما سیاستگذار هم هستید، راهنما هم هستید برای استانها. این جور نیست که فقط ستاد خدماترسان باشید.
من هر کاری که انجام می دهم وظیفهام است. وظیفه من است که حفاظت کنم، وظیفهام است حراست کنم، احیا کنم گونهها را. نباید برای هر کاری که در چارچوب وظایف من است مصاحبه کنم.
به هرحال حیات وحش ما وضعیت خوبی ندارد. در مورد یوزپلنگ و انتقال شیرها و ببر و... هر کجا نگاه میکنیم انگار به بن بست میخوریم. لذا اگر همین وظیفه هم به درستی انجام شود انتظار می رود کار رسانهای هم در قبال آن انجام شود.
درست است. اما متاسفانه رسانهها و بدتر از آن، فضای مجازی خیلی همراه کارهای خوب ما نیست. بگذارید ما هم انتظاراتمان را بگوییم. ما هم دوست داریم واقعیت ها مطرح شود. ظرفیت و توان ما مشخص است. نمیتوانیم ادعای خارج از ظرفیت خود بکنیم. ولی به هر حال اخبار خوب ما پیگیری نمیشود. از شما خواهش میکنم به محیط زیست کمک کنید. محیط زیست برای تمام ایران است، محدود به یک منطقه نیست. هرجا کاری را درست مدیریت نکنیم، چندجای دیگر آسیبش را خواهیم دید. ما هم تازمانی که در مجموعه هستیم، تلاش میکنیم با استفاده از نظرات و انتقادات، آنچه شایسته هست را انجام دهیم.
لازم به ذکر است خبرگزاری فارس، پیگیری این موضوع از سایر نهادهای مرتبط را نیز در دستور کار خود قرار داده است. شما هم میتوانید با مراجعه به صفحه کمپین حمایت از باران و امضای آن، صدای خود را به گوش مسئولان برسانید.