کد خبر: ۸۰۳۲۸
تعداد نظرات: ۱۵ نظر
گفتمان‌ها: برگزاری نخستین جایزه پرفسور حسن تاج‌بخش به همت فرهنگستان علوم:
باید تحقیقات را گسترش داد؛ تحقیقات کاربردی، نه کپی کردن از روی مقاله‌های خارجی. باید در راس امور افراد عالم و دلسوز قرار گیرند. باید برای کارشناسان مرتبا دوره‌های علمی برقرار کرد ...

گفتمان‌ها

برگزاری نخستین جایزه پرفسور حسن تاج‌بخش به همت فرهنگستان علوم

نوآوری توسط روشنفکرانی به وجود می‌آید که عملکردشان ورای پیش‌بینی‌های مقرر است و محدودیت‌ها را نمی‌پذیرند

دکتر وحید عطارد

از سال 1353 که به دانشکده دامپزشکی دانشگاه پهلوی و یا شیراز فعلی وارد شدم، دقیقا 50 سال می‌گذرد. روزگار دانشجویی را با شور و شوق و هیجان پشت سر گذاشتیم و درس می‌خواندیم و امیدوار به آینده‌ای پربار و سرشار از موفقیت. شخصا در مورد خودم موفق بوده‌ام اما پیشرفت جای سوال دارد. یادم می‌آید تعدادی از اساتید دانشگاه که حقیقتا جامه استادی بر آنها شایسته بود، از دانشکده دامپزشکی شیراز اخراج شدند و یا به دلایلی خود استعفا داده و رفتند؛ از جمله این اساتید آقای دکتر حاتمی بود که به حق ضمن استادی در فن بافت‌شناسی اولین کاریوتیپیست ایران هم بود و به یاد دارم که پاره‌ای از مردم که به برخی بیماری‌های لاعلاج مبتلا بودند، به ایشان مراجعه می‌کردند که مشخص شود بیماری‌شان ارثی است یا نه و به همین جهت همیشه دفترشان از دسته گل‌های اهدایی پر بود. من هم سعی می‌کردم که این دانش را از ایشان فرا گیرم که به دلیل رفتن ایشان از دانشگاه ناتمام ماند. اما چندی از رفتن ایشان گذشته بود که یکی از کارکنان کتابخانه دانشگاه مرا صدا زد و گفت «آقای دکتر حاتمی برای شما کارتنی را گذاشته که باید تحویل دهم». کارتن را که پر از مجله و کتاب بود گرفتم که نامه‌ای کوتاه روی آن به این مضمون نوشته بود «وحید جان، من که خواندم به جایی نرسید، امیدوارم تو بخوانی شاید به جایی برسی» و این قصه‌ایست که همچنان ادامه دارد.

بگذارید لطیفه‌ای هم بگویم، شاید تلخندی بر لبی نشست: «می‌گویند فردی با اتوبوس از شهری به شهری می‌رفت. شب فرا رسید و همه مسافران به خواب رفتند. ناگهان آن فرد به کنار راننده رفت و گفت: برای چه کسی رانندگی می‌کنی؟ اینها که همه در خوابند!» و به نحوی این سرگذشت کسانی است که از راه دلسوزی سعی می‌کنند قدمی هر چند ناچیز بردارند و با مقاومت روبرو می‌شوند و باز هم به نحوی قصه سازمان دامپزشکی کشور جایی که کارشناسانش باید و مقرر است که همیشه گوش به فرمان مقام بالاتر باشند، در جایی که در همه دنیا کارشناسان مستقل و بدون واسطه می‌توانند اظهار نظر کنند و در زمینه کاریشان مستقل نامه‌نگاری نمایند و نیازی به تایید هیچ مقامی ندارند.

در اینجا ضمن تبریک به دوست و همکاران ارجمند جناب آقای دکتر دستور و دکتر بارانی و دکتر مرادی برای تعلق گرفتن جایزه آقای دکتر حسن تاج‌بخش به ایشان و آرزوی موفقیت روزافزونشان، ضروری می‌بینم باز هم نکاتی را به عرض جامعه علمی کشورمان برسانم، هر چند که ممکن است گزندی هم برساند و تلخی گفتار اینجانب همچون گذشته خاطر افرادی را مکدر کند.

«آلفرد نوبل» مخترع دینامیت وصیت کرد ثروتی را که از ساخت مواد منفجره کسب کرده بود، همه ساله به افرادی که خدمتی برجسته به بشریت می‌کنند تعلق گیرد و شاید وصیت‌نامه او انعکاس پشیمانیش از اختراعش بود که به جای خدمت به بشریت، جان انسان‌ها را می‌گرفت. جایزه نوبل امسال 2024 در زمینه‌های مختلف به شرح زیر تعلق گرفته است. ببینید که حقیقتا تحقیقات به کجا رسیده است و نتایج ان تا چه حد شگفت‌انگیز است و ما در کجای کار علم و دانش هستیم:

- فیزیک: برای اکتشافات و اختراعات بنیادین که یادگیری ماشین را توسط شبکه عصبی مصنوعی فراهم می‌آورد.

- شیمی: برای طراحی محاسباتی پروتئین و پیش‌بینی ساختار پروتئین.

- فیزیولوژی و پزشکی: کشف microRNA و نقش آن در تنظیم ژن متعاقب رونویسی.

ادبیات: برای نثر سنگین شاعرانه‌اش که با آسیب‌های تاریخی روبرو می‌شود و شکنندگی زندگی بشر را آشکار می‌نماید.

غرض آنکه دریافت‌کنندگان جایزه نوبل امسال را مرور می‌کردم و جالب اینکه هیچ‌کس به آنها اشاره‌ای نکرده است و شاید هم کمتر کسی علاقه‌ای به دانستن آن داشته باشد زیرا که شرط اول توجه به موضوعات علمی، علاقه‌ای است که باید در وجود افراد ایجاد شده باشد و این قطعا در دست صاحبان اندیشه است که لزوما برای ایجاد آن باید کوشش نمایند، چه در دانشگاه‌ها باشند و چه در مراتب سازمانی. 

شخصا اینجانب به کوتاهی‌ها، بی‌توجهی‌ها و بی‌سوادی خودم معترفم، نیازی هم نیست که کسی گوشزد کند که  خودم خودم را هزاران بار سرزنش می‌کنم، اما بوده‌اند و هستند بسیار کسانی از معاون و مدیرکل و مدیر گروه و کارشناس و تکنسین و استاد دانشگاه و محقق و... که در این موارد گوی سبقت را از من به درستی ربوده‌اند که من هرگز به گرد پایشان هم نمی‌رسم.

بگذارید باز هم حکایتی بگویم؛ در سال 1368 اولین موارد طاعون نشخوارکنندگان کوچک در بز که از نوار غربی کشور آورده بودند در یکی از روستاهای کوار فارس مشاهده شد. در آن زمان مرحوم دکتر مجدزاده مدیرکل مبارزه بود. من به تشخیص بالینی خود، واکسن طاعون گاوی را با دوز نیمه به بز و گوسفند تزریق کردم و مورد را به اطلاع اداره کل فارس رساندم و تقاضا کردم به سازمان گزارش شود.

روزی در دفتر مدیرکل بودم که زنگ خورد و مدیرکل آقای دکتر رازقی، که هر جا هستند سلامت باشند، شروع به گفتگو درباره طاعون نشخوارکنندگان کوچک کردند و یک‌مرتبه به مخاطب گفتند «تلفن را می‌دهم به دکتر عطارد که همین جاست به خودش بگویید» و به من گفت «دکتر مجدزاده مدیرکل مبارزه سازمان است و خیلی عصبانی». من هم تلفن را گرفتم که جناب دکتر خدایش بیامرزد بدون هیچ‌گونه تاملی فرمودند «چه کسی به تو اجازه داده است واکسن طاعون گاوی را به بز و گوسفند تزریق کنی؟» که من هم بدون هیچ معطلی گفتم «همان کسی که مدرک دامپزشکی شما را امضا کرده» که ایشان با ناراحتی تمام قطع کردند.

بیماری در سال 1374 با استفاده از کیت‌های الیزای اهدایی فائو تایید شد که البته چند سال کوتاه قبل از تایید، طی بخشنامه‌ای مقرر گردید که طاعون به نشخوارکنندگان کوچک تزریق شود (در زمینه طاعون نشخوارگنندگان کوچک فیلم کوتاهی توسط اینجانب و همکاران اداره دامپزشکی فارس تهیه شد که در سازمان موجود است و به همه استان‌ها ارسال گردید).

لازم به یادآوری است که بیماری تا سال 1380 هم به سازمان جهانی بهداشت دام گزارش نمی‌شد، علی‌رغم انکه سازمان دامپزشکی عضو دائم این سازمان بین‌المللی است و هر ساله ریاست سازمان همراه با چند نفر در اجلاس آن بدون داشتن نتیجه‌ای شرکت می‌کنند. اما عدم گزارش چه مبنایی داشت، آن بود که می‌گفتند تجارت روده را مختل می‌کند؛ تجارت روده‌ای که ماحصل آن هیچ تاثیری در اقتصاد کشور نداشت و اصلا سازمان بهداشتی مسئولیتی در زمینه تجارت ندارد. این عدم گزارش به دست توانای مدیران کل دفتر بررسی و مبارزه و معاونت محترم بهداشتی صورت می‌گرفت. جالب‌تر آنکه گزارشات ارسالی به سازمان جهانی بهداشت دام روند جالبی داشت. تعدادی در شهرستان گزارش نمی‌شد، تعدادی در استان حذف می‌گردید و تعدادی در سازمان، و بنگرید که همگان در این مهم هماهنگی تنگاتنگی داشتند؛ گرچه بالاخره گزارش طاعون نشخوارکنندگان کوچک به پیگیری اینجانب انجام گردید، البته با تاکید آقای دکتر مطلبی ریاست محترم سازمان. رجوع کنید به داده‌های سیستم WAHIS سازمان جهانی بهداشت دام تا از وضعیت گزارش‌ها که از چه تاریخی بوده است و چه بیماری‌هایی به چه صورت گزارش گردیده، دستگیرتان شود.

از نوشتن این موضوعات قصد تخریب کسی را ندارم؛ تنها می‌خواهم این موضوع را گوشزد کنم که اگر قرار بر بیان گذشته و تمجید از این و آن باشد، چیز زیادی برای گفتن وجود ندارد. گذشته باید تنها چراغ راه آینده باشد. باید تحقیقات را گسترش داد؛ تحقیقات کاربردی، نه کپی کردن از روی مقاله‌های خارجی. باید در راس امور افراد عالم و دلسوز قرار گیرند. باید برای کارشناسان مرتبا دوره‌های علمی برقرار کرد. باید همگان را به دانستن زبان‌های دیگر به خصوص انگلیسی ملزم نمود که زبان علمی دنیاست. ما اگر با کشورهای امپریالیست زورگوی دنیا مشکل داریم، با زبان مردمانشان که مشکلی نداریم. تاریخ گواه تکمیل زبان‌ها با ارتباطات است. نمی‌توان بدون دانستن زبانی که همه علم با آن نوشته می‌شود، عالم شد. اگر سعی کنیم که با امکانات گزاف کلمه‌ای را جایگزین کلمه‌ای خارجی کنیم، مثلا بجای هلی‌کوپتر بگوییم چرخ‌بال و یا رایانه به جای کامپیوتر و دورنگار بجای فاکس و امثالهم، نه اینکه هیچ کمکی به فرهنگ فارسی ننموده‌ایم بلکه زمان زیادی را برای تحقیق و اندیشه و همزمانی با دنیا از دست داده‌ایم. باید امکانات مالی عظیمی را در جهت تحقیقات به کار گرفت، همان‌گونه که کشورهای پیشرفته این‌چنین می‌کنند. و باید پرسید فرهنگستان علوم در حال حاضر شایسته‌ی نامی است که بر آن نهاده‌اند؟؟ و همچنین است ایجاد مرکزی برای تقدیم جایزه ...

تا زمانی که به دانش و علم نپردازیم؛ تا زمانی که شایستگان در کناری نشسته‌اند، همین است که می‌بینیم و قطعا گفتارهایمان مصداق میخ بر سندان کوبیدن است.

و دیگر آنکه آرزوی توفیق همگان را دارم. با احترام 

 

انتشار یافته: ۱۵
در انتظار بررسی: ۳
غیر قابل انتشار: ۸
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۴۲ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۳
1
6
ما که نفهمیدیم شما از چه چیزی گله کردید از جایزه دکتر تاجبخش ، از فرهنگستان علوم ، از اینکه به این عزیزان جایزه دادند از وضعیت علمی دامپزشکی
.................................
پاسخ ها
دکتر وحید عطارد
| United States of America |
۰۶:۱۴ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۴
با عرض معذرت ، در این زمینه تقصیری متوجه اینجانب نیست .. موفق باشید
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۲۱ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۴
واقعا ما هم نفهمیدیم معیار این جایزه چه بوده؟
گفتند خلاقیت؟
اما تعریفشان از خلاقیت چیست؟
این عزیزان چه چیزی خلق کرده اند؟
داور این کارزار چه کسی بوده؟
خود دکتر تاجبخش یا فقط جوایز به نام ایشان متبرک شده؟
اما در واقع هرساله انتخاب کارمند نمونه به همین منوال است نمیشود بیشتر انتظار داشت
کسانی انتخاب میشوند که هیچ برتری خاصی به جز اشنایی با فلان مدیر ندارند
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۲۷ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۴
مطمئنا نظر دکتر عطارد ورای موضوعاتی است که شما عنوان نمودید . ایشان نظرش توسعه و پیشرفت ایران است و بس که آن هم به نظرم راه حلش تیتر مرقومه ایشان است.
علمداري
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۱۶ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۴
ضمن تبريك به سرور گرانقدر دكتر دستور و دوست گرامي اقاي دكتر باراني عزيز كه همواره نگاه تيز بينانه اي به موارد بيماري كه در حوزه تحت نظر شان اتفاق مي افتد دارند . جناب دكتر عطارد به درستي به موضوع مهمي اشاره نموده و توضيح دادند . ضمنا اعلام برائتشان از عدم تفهيم موضوع به اين همكار گرامي خيلي جالب و طنازانه بود . پاينده و جوينده باشي دكتر عطارد عزيز
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۴۳ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۳
3
5
عالی
احساس میکنم تک تک کلمات استاد را با تمام وجود درک میکنم ایکاش هم عصر ایشان بودم و استفاده بیشتری از علوم ایشان می‌بردم
سپاااااس
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۴۰ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۳
3
9
سلام دکتر عطارد گرامی
عالی بود . انتظار است از این دست نثر که پر از تجربه و درس و پند و دوراندیشی و نقد ... است بنویسیدو نشردهید. تا شجاعت نوشتن برای ایجاد آینده ای بی ( کم ) دروغ !!! در وانفسای خود سانسوری کارشناسان ، خویشتنداری ! اساتید معظم دانشگاه و دیگر سانسوری مدیران ارشد و البته سندرم ! کتمان سیاسیون ایجاد گردد .
دکتر حسین میرزائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۰ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۴
1
2
با سلام خدمت استاد گرامی ، آقای دکتر عطارد عزیز
مانند نقدهای پیشین ، بسیار عالی ، دقیق و دلسوزانه و سرشار از تجارب نغز فقط دلسوزان واقعی دامپزشکی( نه کاسبان پست و صندلی ) قادر به فهم و لمس سخنانی از این دست هستند ،در تایید فرمایش شما، خوب به یاد دارم دردهه 80 ارزیابی عملکرد استانها بر اساس دسترسی و استفاده از GIS خیلی مد شده بود و سازمان ماهیانه اقدام به رتبه بندی استانها می نمود و مدیران کل هم به ارزیابی شهرستانها بر همان اساس اقدام می نمودند و رقابتی سنگین بین استانها به راه افتاده بود نگو و نپرس و اگر استانی 2 پله سقوط می کرد مدیر کل چنان عصابی می شد که بیا و ببین . خلاصه طولی نکشید یکی از عزیزان سوگلی استانی که چندین بار مفتخر به حضور در دوره های داخلی و خارجی اپیدمیولوژی و سفرهای خارجی مربوط به پروژه UFMD و غیره را درکارنامه درخشان خود داشت و در سازمان اسم و رسمی برهم زده بود، عملا به روسای شهرستانها اعلام می کرد که به دلیل گزارش تب برفکی در شهرستان ، رتبه اداره کل چند پله سقوط کرده و مدیر کل بسیار ناراحت می باشد و با توجه به تجربیان گرانقدر ایشان دستور می دادند که نباید گزارش بیماری نمایید و خلاصه شد آنچه نباید می شد و GIS که اساسش ارزیابی و کنترل و پیشگیری بیماریهای دامی بود ، بلای جان مدیران کل و روسای ادارات مبارزه و شهرستانها شد و بروز و شیوع سراسری تب برفکی در سالهای 86-88 درس بزرگی بود که سامانه پیشرفته ای مثلGIS که چند کشور انگشت شمار استفاده می کردند چگونه می تواند بوسیله برخی از مدیران شیفته خدمت! به سامانه گسترش بیماریها تبدیل گردد و بجای توبیخ و برخورد لازم ، موجب ارتقا شغلی برخی از این نوابغ علمی در سطوح مختلف شغلی گردد ، حالا دامدار بیچاره دچار تلفات و خسارت اقتصادی بشود و انواع سویه ها گسترش یابند و هزینه های واکسن و درمان و افت تولید در سطح ملی که به میلیارد ها دلار می رسد فدای سر شیفتگان خدمت . دانشگاه مشغول آموزش صرف ، اکثر پایان نامه هایی که به بقول رییس جمهور محترم ، آقای دکتر پزشکیان، خاک می خورند و اساتید برجسته ای که فقط دغدغه آموزش دارند و بس و هیچ ارتباط کاربردی و مثمر ثمر بین علم و عمل دامپزشکی دیده نمی شود و هیچ دردی از دردهای دامپزشکی دوا نمی شود و کیفیت دارو و واکسن و واکسن سازان و غیره که تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل . سربلند و شادکام باشید.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۰۷ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۴
از دکتر میرزایی تشکر میکنم که صراحت لهجه داشتند و بدون پرده پوشی نوشتند که سیستم چیده شده علیرغم ادعای بسیار زیاد نه تنها کارایی در کنترل تب برفکی نداشت بلکه باعث گسترش آن شد
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۳۵ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۴
دکتر جان
سالهای 86 تا 88 (کمی عقب تر و کمی جلوتر ) با توجه به اینکه بنا بود خالص سازی در مدیران سیاسی و تخصصی انجام شود کجاوه انتخابات مدیران رئیس جمهوری را که اینک خود پشت پا به همه اعتقادات قبلی اش زده است به سر کار آورد . زمستان عزلت نیروهای متخصص در سازمان شروع شد و الحمدلله تاریخ نشان داد مدیرانی که افتخارشان ساده زیستی و خوابیدن در خوابگاه بود به بساز و بفروش در تهران بزرگ تبدیل شدند . شاید باید روزی برسد و نقد های این دوره بخصوص بیان شود تا مشخص شود چقدر توسعه ایران عزیز به توسط این مدیران بی تجربه آنوقت و فرصت طلب های بعدی به قهقرا رفت .
یک دوست
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۲ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۴
0
2
وقتی دکتر عطارد با آن لحن شیرین و یادآوری‌های خاطره‌انگیز وارد میدان نوشتار می‌شوند، حس می‌کنی به یک ضیافت دانایی دعوت شده‌ای. اما انگار این ضیافت همراه است با تکه‌های تلخ طنز که در لابلای تعریف‌هایشان خود را جا داده‌اند؛ همان‌طور که می‌گویند: «خب، این دیگه همون قصه‌ست که ما همیشه داشتیم، همه خوابیم و راننده داره از سر دلسوزی راه می‌ره!» بله، وقتی تمام کشور خواب است، نوآوری باید توسط آدم‌هایی انجام شود که نه فقط خواب نیستند، بلکه مقاومت را هم به‌خوبی می‌شناسند و پشت فرمان تغییر می‌نشینند.

از اولین روزهایی که دکتر عطارد پایشان به دانشکده دامپزشکی شیراز باز شد، تا همین حالا، یک سؤال مهم همیشه همراهشان بوده: «اصلاً پیشرفتی هم کرده‌ایم؟» جواب کوتاه: «بله، ولی ...» این «ولی» همان کلمه‌ای است که داستان‌های ماجراجویانه‌ای را به دنبال دارد؛ مثل اخراج اساتید بزرگی چون دکتر حاتمی، که نه فقط استاد بودند، بلکه کاریوتیپیست‌های نابغه هم بودند. آن وقت‌ها، دکتر عطارد یک کادو از دکتر حاتمی گرفت، پر از مجله و کتاب؛ یک هدیه همراه با جملاتی که آدم را به فکر می‌برد: «من که خواندم به جایی نرسیدم، امیدوارم تو بخوانی شاید به جایی برسی.» نتیجه؟ همان قصه‌ای که می‌گوید هیچ چیز هیچ‌وقت به جایی نرسید، چون به‌جای شایسته‌ها، یک سری آدم‌های دیگر دست فرمان را گرفتند.

اما این نوشته‌های دکتر عطارد بیشتر از یک قصهٔ دل‌سوزانه است؛ اینجا ما در حال خندیدن به یک لطیفه تلخ هستیم. لطیفه‌ای که در آن، ما در اتوبوس علمی کشور هستیم و به خواب رفته‌ایم، و راننده دلسوز بی‌وقفه تلاش می‌کند. راننده هم که دلش خوش است، ادامه می‌دهد، شاید یکی از خواب بیدار شود و بپرسد: «اصلاً چرا داریم می‌ریم؟!» و دقیقاً اینجا دکتر عطارد ما را با دنیای واقعی مواجه می‌کند: جایی که کارشناسان ما نمی‌توانند بدون اجازه مقام بالاتر حتی یک جمله بنویسند، درحالی‌که بقیه دنیا به استقلال کارشناسان احترام می‌گذارند.

از این گذشته، این‌که دکتر عطارد از دریافت‌کنندگان جایزه نوبل صحبت می‌کنند و بعد نتیجه می‌گیرند که هیچ‌کس علاقه‌ای به دانستن ندارد، یک نوع طنز تلخ‌تر است؛ مثل دیدن ویترین مغازه‌های پُر از اجناس باارزش که هیچ مشتری‌ای ندارند. مشکل در این نیست که چیزهای مهمی در دنیا اختراع یا کشف نشده، مشکل این است که انگار همه سرشان توی گوشی و شبکه‌های اجتماعی است، بدون هیچ علاقه‌ای به این‌که علم به کجا رسیده!

بعد از همه این ماجراها، طنز واقعی زمانی خودش را نشان می‌دهد که دکتر عطارد به سال‌های دور اشاره می‌کنند، وقتی برای اولین‌بار واکسن طاعون گاوی را به گوسفندها و بزها تزریق کردند. جواب مقام بالاتر؟ «چه کسی به تو اجازه داده؟» جواب دکتر عطارد؟ «همان کسی که مدرک دامپزشکی شما را امضا کرده!» و این طنز نه فقط خنده‌دار، بلکه به طرز عجیبی حقیقت تلخی را بیان می‌کند: هیچ‌کس نمی‌خواهد تغییر کند، و اگر بخواهی تغییر کنی، احتمالاً باید با این جواب‌ها روبرو شوی.

در پایان، اگر بخواهیم به دکتر عطارد یک تعارف سنگین بدهیم، می‌گوییم: ایشان با ظرافتی بسیار، حقایق را مثل یک آینه جلویمان می‌گیرند، و هرچه نگاه می‌کنیم، خودمان را در وضعیت "میخ بر سندان کوبیدن" می‌بینیم.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۴۴ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۴
چه توصیف زیبایی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۲ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۴
1
3
امیدوارم جایزه پرفسور حسن تاجبخش تا ثریا کج نرود...
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۰۲ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۴
0
0
دکتر عطارد عزیز
باز هم همت کنید و از این قسم نوشتار را ارائه و مستفیض نمایید .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۰۷ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۵
0
2
ما مدیرکل هایی داریم که انگیزه کار وکارکردن در افرادخفه میکنند ما هنوز مدیران کلی داریم برا حفظ بقااطرافش ازهمشهریاش پر میکنه مدیران کلی داریم همش دنبال شواف هستندبا برگزاری رزمایش سموم در طویله های پرازکود وغیر بهداشتی خالی میکنند وپشت سرهم عکس وفیلم میگیرندکه همسئولین بالادستی نشون بدن که دارند کارمیکنندوبا این کارشون به شعور دیگران توهین میکنند مدیرکلی داریم که با افرادی که سرمایه مردم به خطرمیاندازند نه تنهابرخوردی نمیکنه بلکه اونارو نمونه میکنه ....‌.
نظر شما
ادامه