همگی خواستار گفتن حقیقت هستیم اما تنها آنچه را دوست داریم حقیقت میپنداریم
یادداشتی برای ریاست سازمان دامپزشکی کشور
دکتر وحید عطارد
چندی پیش زمانی که حکیم مهر اعلام نمود آقای دکتر رفیعیپور برای مرتبه دوم به مقام مسئولیت سازمان دامپزشکی منصوب گردیدهاند، کامنتی را بر آن گذاشتم با استناد به بیتی از شعر حافظ با مضمون:
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
نصیحتی بود برای آقای دکتر رفیعیپور به مصداق آنکه: «عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود». اگر چه آقای دکتر آنقدر عاقل هستند که اگر دو بار هم گزیده شوند، میدانند به شیرینی ریاست سازمان دامپزشکی میارزد. اما حال که قبول کردهاند و گزیدن را به جان خریدهاند، خواستم یادداشتی کوتاه خدمتشان عرضه کنم، شاید افاقه کرد و درخت صد سال فداکاری همکاران دامپزشکی به بار نشست و حداقل دردی از دردهای دامپزشکی درمان شد؛ انشاالله که این چنین شود.
قبل از هر چیز باید بپردازم به وضعیت مالی همکاران؛ از کامنتها مشخص است که پرداختها به همکاران با آنچه باید باشد تفاوت فاحش دارد. البته نیاز به خواندن کامنت نیست، چنانچه بنده که بازنشسته هستم، کاملا به این موضوع واقفم که پرداختی به دهم ماه هم نمیرسد و خب اینجانب شخصا اعتراضی ندارم، چرا که خودم همان روزی که وارد دانشکده دامپزشکی شدم، این وضعیت را ندانسته به جان خریدم و به قولی «خودم کردم که لعنت بر خودم باد». اما شما فراموش نکنید سخن پیامبر اکرم را «مَن لا مَعاشَ لَهُ لا مَعادَ لَه» کسی که معاش ندارد، معادی هم نخواهد داشت و بر این اصل مبرای از هر خطایی خواهد بود، کنترل بیماریها پیشکشتان.
و بعد رعایت عدالت در همه حال و در هر وضعیتی از اولویت برخوردار است. سازمان دامپزشکی سازمانی تخصصی است و نیاز به افراد باسواد و دانا دارد که بتوانند با علم، به مقابله با بیماریها بروند و نه کسانی که حتی قادر به خواندن یک صفحه انگلیسی هم نیستند. اگر کسی را که شایسته پستی نیست به آن پست منصوب کنید، از عدالت خارج شدهاید. به دنبال قربانگویانی که دست به سینه در مقابلتان بایستند و هرچه گفتید بگویند چشم قربان نباشید. به دنبال کسانی باشید که اشتباهات را یادآوری میکنند و منتقد شما هستند که اینان دلسوزان هستند و همراه شما خواهند بود.
بگذارید حکایتی را برایتان بگویم: در زمان یکی از مدیران کل که نیازی نمیبینم به بیان نامشان، و اینجانب هم معاونت بررسی و مراقبت بیماریها را داشتم، مدتی میدیدم که برای یکی از معاونین ماهانه ۱۲۰ ساعت اضافه کار و ۲۰ روز ماموریت پرداخت میشود و برای سایر همکاران ۵ ساعت و یا ۱۰ ساعت اضافه کار و ۲ یا ۳ روز ماموریت. با توجه به اعتراض عدهای از همکاران به اینجانب که فکر میکردند از طرف من انجام میشود، از آقای مدیرکل جویای موضوع شدم و ایشان فرمودند: «ایشان خانه خریدهاند و نیاز مالی دارند و تصمیم گرفتهاند ایشان را یاری مالی نمایند» و به عبارتی از جیب دیگران به ایشان پرداخت میکردند. که من هم با اعتراض و عصبانیت به ایشان گفتم این کار خلاف روال اداری و عدالت است و اتاقشان را ترک کردم و ایشان از مردان خدایی بودند که از ساعت ۱۲ ظهر تا نزدیک به پایان وقت اداری به نمازخانه سازمان میرفتند و میگفتند نماز نافله میخوانند که یکروز البته اینجانب به دنبال کسب حقیقت به نمازخانه سری زدم و اطمینان حاصل کردم که نامبرده در حالت درازکش و چشمان بسته در حال راز و نیاز با خدای خویش میباشند! آقای دکتر، از افراد اینچنینی پرهیز کنید. سطح سواد دامپزشکی ایشان در حد دیپلم متوسطه هم نبود. یک کلمه علمی را هم نمیتوانستند تلفظ نمایند و تنها خصوصیت مثبتشان ارتباط با وزارتخانه مربوطه بود. و اینکه از مدعیان گزافهگوی بیعلم و عمل بپرهیزید.
بگذارید باز هم بگویم: در زمانی که پروژه تب برفکی اتحادیه اروپا در ایران انجام میشد، یکی از گردهماییهای که صورت پذیرفت در شیراز بود که با هماهنگیهای اینجانب با مدیر کل استان فارس که همیشه باید به نیکی از نامبرده نام برد، صورت گرفت. این گردهمایی اولین پایه نقشه راه (FMD Roadmap) برنامه چند ساله سازمان جهانی بهداشت دام، فائو و تب برفکی اروپا را برای ریشهکنی تب برفکی بنا کرد و Shiraz Declaration نامیده شده (که هرگز کسی از این اقدام اساسی نام نمیبرد) و اگر به سایت فائو مراجعه نمایید و گزارش آن را مطالعه فرمایید (اینجا)، اهمیت آن را خواهید یافت و همین که به نام شیراز ایران نامیده شده، افتخاری برای همکاران سازمان در آن برهه زمانی میباشد و تذکری به آنان که مدعی هستند کاری انجام نشده است. اگر بعد از آن همه چیز در هم پیچیده شد و ادامه نداشت، مقصرانش را باید در میان افرادی یافت که هماکنون نیز در زمینه خراب کردن برنامهها ید طویلی دارند. در این گردهمایی کلیه کشورهای منطقه اوراسیا و غرب آسیا حضور داشتند.
Development of a roadmap for the progressive control of Foot-and-Mouth disease in West Eurasia
Report of a Workshop held in Shiraz, Islamic Republic of Iran 9-13th November 2008
مقصود آنکه در زمان یکی از رؤسای سازمان، ایشان (مدیر کل فوقالذکر) به معاونت سازمان منصوب شدند اما پس از مدت کوتاهی پست را رها کرد و به محل خدمت قبلی مراجعه نمود. در سوال از ایشان برای چرایی این اقدام، میگفت «در جایی که هنوز در پست خود جایگزین نشدهای، هزاران تبریک و پیشکش برایت میآورند؛ نمیشود کار کرد و این حقیقت موضوع است». دنبال این گونه افراد باید بود و با این افراد باید کار کرد. یادشان بخیر. الحق که در برگزاری گردهمایی سنگ تمام گذاشت. بد نیست یادآوری کنم که دستور دهید گزارش مربوطه خوانده شود و ببینید کدامیک از موارد پیشنهادی و تایید شده انجام گرفته است؛ به غیر از آنکه هیچ اقدامی در زمینه پیشبرد کنترل و ریشهکنی تب برفکی انجام نشده است.
بهانههای زیادی برای کنترل و ریشهکنی بیماریهای دامی و مشترک آورده میشود که تعدادی واقعی و تعدادی غیر واقعیاند و بر مبنای علم و دانش فنی بنا نشدهاند. عدم وجود منابع مالی، روشهای نادرست مدیریت اداری، نبود قوانین و مقررات لازم و عدم وجود حمایتهای قانونی واقعیتهایی هستند که نمیتوان از آنها گذشت و لازمه برنامهریزی اصولی و منطقی برای هر پروژهای است و عقل سلیم کتمان آنها را نمیپذیرد و بخصوص موضوعات مالی نقش بسیار مهمی در تعیین چگونگی فرایند برنامهریزی و نتایج حاصله دارد.
سخن از تعداد کادر موجود نمیکنم زیرا که تعداد کادر موجود دامپزشکی از حد کافی هم گذشته است و تنها قادر نیستیم که از بخش خصوصی توانای موجود به نحو مطلوب استفاده کنیم. مثالی بزنم: در زمانی که در فرانسه مشغول تحصیل بودم، موضوع نمونهبرداری برای بررسی بروسلوز مورد بحث قرار گرفت. خوب است بدانید که میگفتند بخش خصوصی بر اساس برنامهریزی مسئولین ذیربط اقدام به نمونهبرداری میکنند و برای هر نمونه مبلغی دریافت میکنند و دقیقا این نمونه بارزی از استفاده از تواناییهای بخش خصوصی و حمایت بیدریغ از این بخش تلقی میشود. باز هم یادم میآید که این موضوع زمانی برای بررسی وضعیت سل و بروسلوز در کشور مطرح شد که با آوردن دلایل بسیار بچهگانه، اگر بدتر نگویم، رد شد. بنابراین از این لحاظ حداقل کمبودی وجود ندارد.
اما از طرف دیگر آنچه که مایوسکننده است، فقط موارد فوق نیست بلکه اندیشیدن درست برای رسیدن به اهداف است. در تعریف «هدف» گفته میشود که هدف فرآیندی است مستمر و پیشرونده؛ به این معنی که هرگاه موضوعی را برای هدف نهایی در نظر بگیریم، هنگام رسیدن به آن هدف خواهیم دید که دریچهای از اهداف متعدد پیشبینی نشده به رویمان باز خواهد شد که لازم است به آنها پرداخته شود و اینکه بگوییم کار تمام است، همیشه اینگونه نخواهد بود. مثلا اگر یک بیماری کنترل و ریشهکن شده است، حالا نگه داشتن جمعیت در این وضعیت، مهم خواهد بود. مثل بیماری تب برفکی که در بسیاری کشورها ریشهکن شده اما هنوز امکانات زیادی صرف پایداری وضعیت ریشهکنی و جلوگیری از وقوع دوباره آن میشود و جالبتر آنکه امکانات برای اینمهم از امکاناتی که برای کنترل و ریشهکنی به کار گرفته میشود، به مراتب بیشتر است. به عبارت بهتر و با تعبیر علمی امکانات defensive به مراتب از offensive بیشتر و مشکلتر و سختتر است.
بنابراین هدف کنترل بیماری است یعنی اینکه جمعیت دامی از بیماری مورد نظر عاری گردد. زمانی که به این مهم میپردازیم، منظور از عاری بودن از این بیماری یعنی جمعیتی داشته باشیم که در این خصوصیت همگن (هموژن) باشد. جمعیتها معمولا به خصوصیتهای مختلفی تعریف میشوند که مشخصا برای هر یک از این خصوصیات همگن هستند یا باید بشوند. اما در موضوع بیماری باید یادآوری شود که تاثیر خصوصیات در روند کنترل بیماری میتوانند بالقوه وجود داشته باشند و ممکن است روند کنترل را مخدوش و یا بینتیجه نمایند.
نمیخواهم با مثالهایی که خود میتوانند سوالات فراوانی را ایجاد کنند، سرتان را به درد آورم و تنها به این موضوع قناعت میکنم که برای رسیدن به اهداف باید اصول علمی را یاد گرفت و عمل کرد، از جمله SMART هر پروژهای باید قابلیت انجام این روش را داشته باشد، به طوری که همه موارد آن از قبل پیشبینی و آماده شده باشد. نمیتوان نشست و در عرض دو روز پروژه نوشت. نمیتوان بدون توجه به این موارد ادعایی کرد. نمیتوان وعده داد ولی هیچ کدام از زیرساختارها آماده نشده باشد. و سپس چگونگی انجام کنترل و مراقبت که بر اساس اصولی استوار است: جمعآوری دادهها، آنالیز دادهها، تفسیر نتایج و نهایتا ارایه گزارشات و ارجاع به مقام تصمیمگیرنده. هر کدام از این موارد دارای جزییات خاصی است که نیازمند دانستن علم اپیدمیولوژی است و هر کس نمیتواند ادعایی در این موارد داشته باشد. ضمنا از مقوله هوش مصنوعی نیز صرفنظر کنید زیرا جایی که از هوش طبیعی استفادهای نمیشود، هوش مصنوعی عملا کارایی نخواهد داشت.
در هر حال آنچه که باعث نگارش این موارد میشود، جلب توجه جنابعالی به مواردی است که شاید مورد نظر خودتان نیز باشد اما به نحوی انجام آنها با مشکلاتی همراه است و منظور اینجانب تنها این است که در جریان انجام امور مربوطه باید شجاعت لازم را داشت و به شما یادآوری کنم که شما به کسی نیاز ندارید، بلکه دیگران هستند که به علم و اندیشه شما نیازمندند، بنابراین نباید در انجام امور و تکالیف به قول معروف کوتاه آمد و برای به دست آوردن آنها باید سرسختی لازم را به خرج داد. بدانید قطعا عدهای از روی چاپلوسی ثناگوی شما هستند و عدهای از روی خیرخواهی منتقد شما و عدهای هم بیتفاوتند که بود و نبودشان تاثیر چندانی ندارد و تعداد انگشتشماری هم از شما متنفرند که در این مورد باید گفت ریشه نفرت هیچگاه خود نفرت نیست بلکه رنج، ناکامی، حسادت و اضطراب درونیشان مولد چنین نفرتی است و البته این گروه قابل ترحمند و باید در حقشان مهربانی روا داشت.
با آرزوی موفقیت جنابعالی.
به این جمله نباید چیزی اضافه یا از آن کم کرد بینش منحصر بفردی است از طرف استاد