کد خبر: ۸۰۵۵۸
تعداد نظرات: ۱۲ نظر
به مناسبت یک‌صدمین سالگرد تاسیس تشکیلات دامپزشکی در ایران:
همکاران محترم آقایان دکتر رسولی از منظر علمی و اجرایی دفاتر بررسی‌ها و دارو و درمان، دکتر عطارد از منظر اپیدمیولوژی، دکتر بختیاری از منظر سامانه‌ها و دکتر نقیبی از منظر آسیب‌شناسی عمومی فضای دامپزشکی کشور به طرح موضوعاتی پرداخته‌اند که نگارش و انتشار این یادداشت‌ها را باید به فال نیک گرفت ...

به مناسبت یک‌صدمین سالگرد تاسیس تشکیلات دامپزشکی در ایران

جای خالی ثبات مدیریت، تفکر استراتژیک و تدوین اسناد راهبردی در دامپزشکی

دکتر سیدحسین حسن‌زاده

پژوهشگر آینده‌پژوهی سلامت و امنیت غذایی

همکاران محترم آقایان دکتر رسولی از منظر علمی و اجرایی دفاتر بررسی‌ها و دارو و درمان، دکتر عطارد از منظر اپیدمیولوژی، دکتر بختیاری از منظر سامانه‌ها و دکتر نقیبی از منظر آسیب‌شناسی عمومی فضای دامپزشکی کشور به طرح موضوعاتی پرداخته‌اند که نگارش و انتشار این یادداشت‌ها را باید به فال نیک گرفت. امید است که این سنت حسنه ادامه داشته باشد و در نبود یک ساختار سیستمیک گردآوری‌کننده تجربیات پیش‌کسوتان، سایر اساتید نیز با ارائه نقطه‌نظرات خود، راه را برای انباشت دانش و قضاوت افکار عمومی هموار کنند. در این یادداشت قصد داریم با عینک کلان‌تری به موضوع مدیریت در تشکیلات دامپزشکی نگاه کنیم.

بررسی تاریخچه شکل‌گیری تشکیلات دامپزشکی در کشور نشان می‌دهد که در ۱۰۰ سال گذشته، ۳۵ مدیر (۱۱ مدیر قبل از انقلاب و ۲۴ مدیر بعد از انقلاب) بر اریکه مدیریت این سازمان تکیه زده‌اند که این اعداد، میانگین مدیریت کمتر از ۳ سال را نشان ‌می‌دهد. این نرخ برای مدیریت یک سازمان تخصصی، رقم قابل‌قبولی محسوب نمی‌‍‌‌‌شود. توفیقات کم‌وبیش چشمگیری هم که ظرف یک قرن گذشته حاصل شده است مربوط به مدیریت‌هایی بوده که دست‌کم، یک‌ونیم تا دوبرابر این میانگین، استمرار داشته‌اند که شامل ۱۳۰۹-۱۳۱۴ (دکتر لویی دلپی)، ۱۳۱۴-۱۳۲۰ (دکتر عبدالله حامدی)، ۱۳۲۰-۱۳۲۵ (دکتر رضا رستگار)، ۱۳۲۸-۱۳۳۶ (دکتر اسماعیل اردلان)، ۱۳۴۳-۱۳۵۶ (دکتر مرتضی‌قلی ارشدی) و ۱۳۷۲-۱۳۸۰ (دکتر عباسعلی مطلبی) بوده است. با این حساب، دکتر مرتضی‌قلی ارشدی با ۱۳ سال ریاست، رکورددار مدیریت سازمان دامپزشکی در ۱۰۰ سال گذشته بوده است.

غیر از بحث ثبات مدیریتی، آنچه‌که در این میان، جای خالی آن احساس می‌شود تفکر استراتژیکی است که در راس هرم سلسله‌مراتب اداری از میان گزینه‌های متعدد تصمیم‌گیری، انتخاب کند و متناسب با ظرفیت‌های سازمانی، اولویت‌ها را مشخص و به فعلیت برساند. از بدنه کارشناسی این توقع نمی‌رود که از یک تفکر نظام‌یافته استراتژیک برخوردار باشد اما از یک مدیر ارشد انتظار می‌رود با مبانی این نوع تفکر جامع‌نگر، آینده‌اندیش و عمل‌گرا آشنایی کافی داشته باشد. اختلاف‌نظرهایی که گاه در بین نظرات و خاطرات همکاران به چشم می‌خورد، ناشی از نبود یک نگاه بالادستی مسلط به تفکر استراتژیک است که با تسلط کافی به کلیت موضوع، ضمن جلوگیری از آسیب‌زایی اختلافات، امکان بهره‌مندی از همه نظرات کارشناسی و هم‌افزایی آن‌ها را فراهم کند. آشنایی با این مباحث، حاصل مطالعه، گذراندن دوره‌های آموزشی و تجربیات عملی است تا فردی که در مقام یک مدیر ارشد به تصمیم‌گیری در خصوص یک موضوع کلان در سطح ملی و یا بین‌المللی می‌پردازد، با اشراف به تمام جوانب و ملاحظات موجود، بهترین تصمیم ممکن را اتخاذ کند. از منظر یک مدیر استراتژیست، موضوعات تخصصی در کنار منابع مالی، تجهیزات و منابع انسانی، سبک‌و‌سنگین می شود و درنهایت در راستای ماموریت اصلی سازمان به تصمیم نهایی می‌انجامد. به همین خاطر است که در برخی موارد، نگاه کارشناسی از نگاه مدیریتی متمایز می‌شود.

به نظر می‌رسد ظرف چند دهه گذشته، تسلط ناکافی مدیران تصمیم‌گیر برای دامپزشکی (اعم از وزرای جهاد کشاورزی، اعضای کمیسیون کشاورزی مجلس، رؤسای سازمان دامپزشکی، نظام دامپزشکی، فرهنگستان، نمایندگان وزرا و مدیران دانشکده‌های دامپزشکی) به مهارت‌های تفکر استراتژیک و اتکا به جناح‌بندی‌های سیاسی موجب شده است که ذی‌نفعان داخل و خارج سازمان‌ها آن‌طوری‌که بایدوشاید از مزایای تصمیمات درست بهره‌مند نشوند. توفیقات گاه‌و‌بی‌گاهی را هم که در این میان حاصل شده، باید بیشتر از مهارت‌های یک تفکر استراتژیک به حساب ویژگی‌های ذاتی و ارتباطات برخی مدیران گذاشت. نظام انتصاب مدیران نیز طوری بوده است که اساسا نیازی به آموزش آن‌ها در سطوح مختلف مدیریتی احساس نمی‌کرده است. همین وضعیت در مدیران میانی و پایه نیز به وضوح قابل‌مشاهده و پیامدهای آن هم قابل‌لمس است. تا زمانی‌که نظام حکمرانی به این نتیجه نرسد که فرآیند تصمیم‌گیری، حاصل علمی به نام «مدیریت» است که نیاز به آموزش مداوم و انتقال تجربه دارد و افراد به‌صرف داشتن مدارک دانشگاهی از ظرایف آن آگاه نمی‌شوند، انتظار داشتن خروجی  مطلوب‌تر از نظام اداری، یک انتظار منطقی نخواهد بود. تجارب دهه‌های گذشته نشان می‌دهد بدنه کارشناسی از تقویت بنیه علمی و آموزش‌های مداوم با فراز و نشیب‌هایی برخوردار شده است اما تاکنون حرکت عملی موثری برای آموزش تفکر استراتژیک به مدیران ارشد دیده نشده است. بنابراین بسیاری از ناکامی‌های سازمانی را در همین راستا می‌شود ارزیابی کرد.

 آن‌چه‌که در ۴ دهه گذشته شاهد بوده‌ایم در بیشتر ادوار، بدنه کارشناسی جلوتر از مدیران ارشد حرکت کرده‌ است به‌طوری‌که هر کدام از همکاران به تناسب سواد، همت و روحیه خود، شمعی برافروخته‌اند بدون اینکه یک تفکر استراتژیک به‌مثابه یک نخ تسبیح این حرکت‌های پراکنده را در راستای یک راهبرد مشخص، یکپارچه‌سازی کرده و به سوی یک هدف متعالی رهنمون سازد. خروجی نهایی این بوده است که از حرکت‌های بسیار ارزشمند همکاران که گاه با صرف هزینه‌های هنگفت پیدا و پنهان سازمانی همراه بوده است، بعد از گذشت دو دهه با عنوان گورستان داده‌ها یاد می‌شود! بنابراین یکی از مولفه‌های ضروری انتصاب مدیران ارشد باید گذراندن دوره‌های تفکر استراتژیک (نه صرفا مدیریت استراتژیک) به همراه تجربه‌آموزی و ارائه برنامه‌های متناسب با سمتی که منصوب می‌شوند باشد.

یکی از خروجی‌های ملموس و تعیین‌کننده تفکر استراتژیک، تدوین اسناد استراتژیک به معنای واقعی آن است. این اسناد، راهبردهایی را جهت تضمین موجودیت و حفظ و گسترش منافع کلان ارائه می‌دهند. اسناد استراتژیک به‌دنبال ارائه رهنمودهایی برای مدیریت خطرات مرتبط با چالش‌های حال و آینده هستند تا از این طریق امنیت پایدار هر کشور را در بلندمدت و در مواجهه با عدم قطعیت‌ها (Uncertainties) و تهدیدها تضمین ‌کنند. در این اسناد بدون هرگونه بلندپروازی، رابطه منطقی و آگاهانه بین اهداف و ابزارها نشان داده می‌شود. در معدود ادوار مدیریتی سازمان دامپزشکی که اندک‌توجهی به تدوین اسناد راهبردی مبذول شده است، متون تدوین‌شده به‌علت کم‌مایگی علمی و قائم‌به‌شخص بودن، کارایی و ضمانت اجرایی لازم را نداشته‌اند. ریشه‌ بیشتر ناکامی‌هایی که در مطالب آقایان دکتر عطارد، دکتر نقیبی، دکتر رسولی و دکتر بختیاری دیده می‌شود نیز مربوط به نبود تفکر استراتژیک و تدوین اسناد استراتژیک رسمی در سطح عالی سازمان است. این اسناد از یک‌سو با نگاه جامع‌نگر و آینده‌اندیش خود، نظام مسائل و راه‌حل‌های احتمالی را مشخص کرده و مدیران ارشد و میانی را به فهم مشترک می‌رسانند و از سوی دیگر به جهت بالادستی‌بودن در سلسله‌مراتب اداری، ضمانت اجرایی ذاتی دارند. به همین خاطر با وجود چنین اسناد بالادستی، امکان پیگیری یکی از مطالبات جدی ذی‌نفعان که جمع‌بندی نقاط قوت و ضعف مدیران سازمان در ادوار مختلف بوده است، فراهم می‌شود. مصداق عینی نگاه ویترینی به  تدوین اسناد راهبردی را می‌توان در اشکالات عدیده ارکان جهت‌ساز سازمان دامپزشکی کشور (شامل ماموریت، چشم‌انداز و ارزش‌ها) مشاهده کرد که پیش از این، جزئیات آن در مقاله مفصلی منتشر شده (https://hakimemehr.ir/000K04) و تاکنون هیچ اراده‌ای برای اصلاح آن مشاهده نشده است.

در شرایط امروز ما، نه مدیری که معارفه می‌شود می‌داند که در چه شرایطی سازمان را تحویل می‌گیرد؛ نه مدیری که تودیع می‌شود وزن کارنامه مدیریتی‌اش مشخص می‌شود و نه افکار عمومی ذی‌نفعان اعم از همکاران و بهره‌برداران از واقعیت فضایی که در آن قرار دارند باخبر می‌شوند. همه این کاستی‌ها به این خاطر است که اهداف راهبردی سازمان و میزان پیشرفت کمّی هرکدام، نامشخص است! مدیریت ناکارآمد از این عدم‌شفافیت استقبال می‌کند چراکه معیاری برای سنجش موفقیت و ناکامی مدیران تعریف نشده است. صد البته این وضعیت، جفایی در حق مدیران کارآمد محسوب می‌شود. مجموع این شرایط باعث می‌شود چرخه معیوب مدیریت ادامه یابد.

در پایان باید خاطرنشان کرد با اینکه تربیت و به‌کارگیری مدیران دارای تفکر استراتژیک به کشورهای توسعه‌‌یافته اختصاص دارد اما در برخی از سازمان‌های کشور ما نیز این سطح از مدیریت، در حال شکل‌گیری و اسناد راهبردی در حال اجرا یا تدوین هستند. البته باید به این واقعیت تلخ  نیز اعتراف کرد که وقتی در یک سازمان تخصصی در عرض ۶ سال، ۶ نفر با نگرش‌ها، سوابق و اولویت‌های کاری متفاوت و گاه متعارض به مدیریت گمارده می‌شوند، صحبت کردن از برنامه‌های استراتژیک چندان محلی از اعراب ندارد و باید نوک پیکان را به سمت گمارندگان چرخاند. با همه این احوال برای ثبت در تاریخ باید گفت: «من آن‌چه شرط بلاغ است با تو می‌گویم/ تو خواه از سخنم پند گیر، خواه ملال.»

 

انتشار یافته: ۱۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۷
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۵۲ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
1
8
با سلام و احترام خدمت مدیران عزیز. مسئولین محترم نظام دامپزشکی و اساتید گرامی که در نهاد های حاکمیتی عضو هستند.
از جناب دکتر حسن زاده تشکر می کنیم.
آنچه یک ضرورت است تشکیل جلسه با نمایندگان مجلس و وزیر محترم کشاورزی و تلاش برای روشن کردن این مطلب است که کشاورزی توان مدیریت علمی و فنی لازم را برای مدیریت دامپزشکی ندارد. دامپزشکی مانند قبل باید سازمانی مستقل و زیر مجموعه نهاد ریاست‌جمهوری باشد. در این تلاش، نقش روسای نظام دامپزشکی و اساتید دانشگاه بسیار مهم است.
پاسخ ها
امیر
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۶:۴۲ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
کاملا درسته دو حوزه ی کار و علمی کاملا متفاوت
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۳ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
0
9
ممنون از دکتر حسن زاده
تا زمانی که ملاک انتخاب مدیران برحسب جناح و دسته و جریانات سیاسی و سفارشی باشه و همچنین تازمانیکه به کارنامه افراد قبل و بعداز مدیریت اهمیتی داده نشود و مدیری پاسخگوی عملکردش نیست ، همین آش و همین کاسس، طرف چندتا بیماری رو ریشه کن کرد رفت استاندار شد بعد رفت استاد دانشگاه شد بعدشم اومد وزارت کشور، یا طرف رو بدون حتی یک روز کار کارشناسی از ی دستگاه دگ اوردنش سازمان دامپزشکی! مدیر میانی ماهم در حال حاضر سرگرم دیدار با ارگان های نظامی و نمایندگان مجلس برای ابقاء در مدیریت هست. وقتی کسی انتقاد میکنه میگن با باسابقه ایم. شد حکایت اون یارو که رفت پنی سیلین بزنه بهش گفتن اخرین بار کی زدی، گفت دیروز، بهش پنی سیلین زدن، تشنج کرد، بعد احیاء و اینا، گفتن مگه دیروز نزده بودی، گفت اره دیروزم اتفاقا تشنج کردم!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۳۰ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
سال هاست که به کارآمدی افراد توجه نمی شود و مدیران نمایشی سعی در انزوای افراد کاامد دارند و نمونه آن در .......... بیداد می کند
ناشناس
|
Netherlands (Kingdom of the)
|
۱۲:۱۷ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
0
9
تشکر از آقای دکتر حسن زاده خدمتتان عرض می شود که آقای دکتر مشکلات دامپزشکی از این صحبت ها ...... گذشته، ثبات مدیریت چیزی نیست که روسا و یا کارکنان تصمیم بگیرن یا نقشی داشته باشن، جایگاه دامپزشکی نزد وزرای وقت کاملا بی اهمیت و در بهترین شرایط کم اهمیت است. تعیین رئیس سازمان گاها پیشکش ناقابل و تعارفی بدون چونه وزیر به حامیانش است. زمانی این فلسفه ها معنا پیدا می کند که انتخاب رؤسای سازمان و سایر مدیران زیر مجموعه آن براساس شایسته سالاری باشد. امیدوارم رئیس جدید با برنامه های عملی و علمی به روز شده و با الگو گیری مناسب از جوامع یا سازمان های پیشرو در کارش موفق باشد. البته بعید می‌دونم بذارند رئیس کار خودش رو بکنه تا حداقل ما و رئیس متوجه بشیم که دوروبری های مقصر کاستی ها هستن یا خود رئیس. به لحاظ این که ایشان نقش خودشان را از رئیس پر رنگتر و مغرور و مؤثر تر نشان میدن. فقط رئیس باید مواظب کسانی که قبلاً نبودن و الان نزدیکش شدن باشد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۲۹ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
0
7
افت های که برای مدیران کلان وزارتخانه و سازمان های زیرمجموعه وجود دارد :
- پیگیری تحقق ثبات مدیریتی بدون ایجاد سازوکار نظارتی در زیر مجموعه.
- کوتاهی عمر مدیریت وزرا و روسای سازمانها به دلیل انتصابات ناشایست در زیر مجموعه ها.
- فقدان طراحی و تدوین الگوی شایستگی برای انتصاب مدیران.
- ثبات مدیریتی بدون توجه به کارآمدی و توانمندی مدیران زیر مجموعه.
به نظر می رسد مدیران کلان سازمانها غافل از این هستند که زیر مجموعه چکار می کنند و دقیقا از ازر مجموعه خود آسیب می ببینند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۲۶ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
مدیرای ناکارآمد باعث مشکلات کنونی کشور هستند و در وزارت جهاد هم کم نیستند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۲ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
0
7
به نظر می رسد که ثبات مدیریت در زیر مجموعه وزارت جهادکشاورزی هم به فرصتی برای ماندگاری مدیران کارامد تبدیل شده و هم تهدیدی برای مدیران کارامد و پاک دست شده است!؟
آری چند سالی است که صندلی وزارت جهادکشاورزی و روسای سازمان های تابعه لرزان و بی ثبات است ولی زیر مجموعه های آنها در کمال آسایش و آرامش باثبات بوده و هست؟!!
در طول ده سال گذشته، این وزارتخانه رکورددار تغییرات در سطح وزرا بوده است. میانگین تغییرات مدیریتی را به کمتر از دو سال کاهش داده است. ادامه این روند باعث شده که سکانداران لایه های زیرین وزراتخانه در حل مشکلات بلندمدت ناکام بمانند و مسائل و چالش های ریشه داری که از پایین برای آنها پیش می آورند همواره از وزیری به وزیر دیگر منتقل می نمایند و کسی هم متوجه این موضوع نبوه یا شاید هم نیست.
ماحصل ثبات پیوسته و عدم شایستگی های مدیریتی؛ کلاف پیچیده ای از مسائل چندوجهی برای وزارتخانه عظیم جهادکشاورزی بوجود آورده است؛ مسائلی که یک سر در ناترازی بودجه، حقوق ناکافی، کمبود مدیران حرفه ای و غیر نمایشی و یک سر در افت کیفی مدیران و کارشناسانی است که به واسطه ناکارآمدی مدیریتی با دلایلی همچون رانت، پارتی بازی وحشناک و جذب های فامیلی و سلیقه ای دارد. براین اساس شاید بتوان گفت مهم ترین آسیب در 10 سال اخیر، فقدان ثبات و ناپایداری مدیریت و فقدان الگوی شایسته حکمرانی در سطح وزارت و روسای سازمانها و ثبات باور نکردنی برای برخی از مدیران ناکارمد در زیر مجموعه های آنها دانست.
بنابراین پیشنهاد می گردد که وزیر محترم و روسای سازمانها توجه بیشتری به انتخاب و انتخصاب مدیران مراکز و موسسات داشته باشند و تجدیدنظر جدیدی در این این مورد بنمایند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۷ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
0
11
اولا از حکیم مهر تشکر میکنم که راه را برای نگاهی عمیق تر به مشگلات حرفه دامپزشکی هموار مینماید.
مقاله دکتر حسن زاده آنقدر جالب است که جای دارد راه های ورود ، بسط و تعمیق تفکر استراتژیک به شکل یک برنامه آموزشی متداوم برای مدیران انجام گردد .
شش مدیر در شش سال یعنی فاجعه !
روزی در اتاق یکی از روسای سازمان به او همین مطالب دکتر را با زبان ساده بیان کردم ، وسط صحبت رئیس چون در عمل باید در نقش یک کگارچاق کن عمل میکرد از کوره به در رفت و من نیز ایضا !
به نظرم تقصیر نداشت ، انسانی بود که اولا ظرفیت علمی و عملی این کار را نداشت ، دوم در مدیریت هیئتی کلان دولتی رشد کرده بود ، سوم آنقدر مسائل هیئتی اطرافش بود که فرصت نمیکرد سره را از ناسره تشخیص دهد و بر مبنای تفکر استراتژیک بیندیشد . ( داستان پسری خوشگذران که ازدواج کرد و آنقدر زنش بار روی گرده اش گذاشت که فرصت نمیکرد زنش را طلاق دهد!! ) .
بعضا این مدیران باید در طول مدیریت تعدادی امضای طلایی انجام دهند و غزل تودیع را بخوانند ، اگر انجام دهند که با آرامی ( به قول تاجیک ها ) طی طریق میکنند ، وگر نه یا تهمت میخورند ، یا از سازمان میروند ، یابه ساختمان شماره 2 و بعضا به اوین میروند و برای همیشه منزوی می شوند .
البته بپذیریم راه توسعه بر مبنای تفکر استراتژیک راهی سخت و دشوار است . در صورتی انجام میشود که بالا دستی اراده نموده باشد و گرنه داستان پسر خوشگذران تکرار میشود .

در نهایت از آقای دکتر حسن زاده تشکر میکنم . امیدوارم این نوشته جات در تاریخ بماند تا مدیری نگوید ما نمیدانستیم .
به امید ایرانی توسعه یافته
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۹ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
0
2
یکی از مشکلات دامپزشکی برمیگرده به خود همکاران دامپزشک که اعتمادبنفس لازم رو ندارند که اون هم ناشی ازعدم علاقه به رشته و کارکردن در این حرفه است. واقع بین باشیم چند درصد همکاران رشته اولشان دامپزشکی بوده؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۳۱ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
0
1
سلام و درود به دکتر حسن زاده
محسن
|
Germany
|
۲۳:۱۶ - ۱۴۰۳/۰۸/۱۴
1
1
ما حتی یک واحد راجع به کشاورزی در دانشکده دامپزشکی پاس نکردیم چرا باید زیر مجموعه جهاد کشاورزی باشیم ما پاتولوژی ویروس شناسی انگل قارچ باکتری رادیولوژی بیماریهای مشترک انسان و دام و...پاس کردیم ربطی به کشاورزی نداره دامپزشکی در دنیا ی رشته فوق امنیتی میباشد چرا رها شده چرا نباید مستقل باشه یا زیر مجموعه وزارت بهداشت باشه چرا بعضی رشتههای تخصصی پزشکی که دامپزشکان حق شرکت داشتن گرفته شده چرا چرا دانشگاه تهران با اونهمه امکانات سالی ۴۰ دانشجو میگیره و فلان دانشگاه پولی با یک دهم امکانات ۳برابر دانشگاه تهران پدیرش داره مگه شما امار و ارقام ندارین این چه مدیریتیه
نظر شما
ادامه