
جایگاه دامپزشکی (بخش یازدهم)
دامداریهای کوچک باعث تنزل جایگاه دامپزشکی، دامپزشکان و دامداران میگردند
دکتر ناصر رسولی بیرامی
در خبرها آمده بود که ایران از نظر مصرف آنتیبیوتیکها جزو کشورهای پرمصرف در جهان است و طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، بالاترین میزان مصرف آنتیبیوتیکها در جهان به ایران تعلق دارد. ایرانیها رکورد زدند! چرا ایرانیها رکورد زدند؟ خوب معلوم است! این رکوردها بیشتر به آلودگی محیط زیست بر میگردد. یعنی به آلودگی هوا و آب و خاک و آتش که قبلا چهار آخشیج یا عنصر سازندهی جهان ملحوظ میشدند. هوا دود و دی اکسید کربن اضافی دارد؛ دودش هم از آتشی که در نیروگاهها و خودروها و دیگر جاها میافروزیم و آتشی که آلوده به دود است، حاصل میشود؛ آبهایمان آلوده است از بس که در آنها پسمانده و آشغال میریزیم؛ خاکمان هم آلوده است چون معنی آشغالدانی و زبالهدانی و آشغال و زباله را نمیفهمیم.
اگر به کانالها و جوبهای آبی که در کنار خیابانها است نگاه کنید، منظورم را متوجه میشوید. هر کس آبمیوهای میخورد، ظرف خالی آن را در کانال میاندازد، هر کس آبی مینوشد، بطری خالی آن را در جوب کنار خیابان پرت میکند. باقیماندهی کیک و ساندویچ و چیپس و پفک را نیز میتوانید در کف پیادهرو و کوچه و خیابان و کانالها به راحتی رویت کنید. تقصیر کیست؟ بیشتر تقصیر آنهایی که برای آموزش این موارد، پایگاه و مقر و کلینیک درست نمیکنند و معنی زندگی در محیط پاک و تمیز را متوجه نیستند و آنهایی را که آشغال میریزند آموژش نمیدهند و جریمه نمیکنند. من بعد از آنکه باران میآید دوست ندارم که به پارک و خیابان بروم. چون همه جا ته سیگارهایی جلوه میکنند که رویشان را باران شسته است و به طور زننده و آزار دهندهای میدرخشند. من از مشاهدهی این همه آشغال در خیابان ناراحت میشوم. اصلا بعضیها تهسیگار را اشغال نمیپندارند و در حالیکه در خودرو نشستهاند ته سیگار خود را از شیشهی خودرو به بیرون پرتاب میکنند. یادم است یک روز در برزیل با یک راننده به نقطهای بیابانی رفته بودیم و او بعد از آنکه سیگارش را کشید، ته سیگار را در جیبش گذاشت. گفتم چرا ته سیگارت را در جیبت گذاشتی؟ گفت باید آن را به خانه ببرم و در ظرف آشغال بیندازم! اینها آموزش دیدهاند که اینگونه عمل میکنند و در خیابانها و کوچههایشان آشغال پیدا نمیشود و آدمی از مشاهدهی آنها لذت میبرد. اما متاسفانه ما عقب ماندهایم. همین کانالها و جوبهای آب روباز که در کنار خیابانها میبینیم، دیگر در هیچ شهری در کشورهای پیشرفته دیده نمیشود و سالها است که این کانالها رویشان پوشیده شده است تا رهگذران وسوسه نشوند و آن را مسیر فاضلاب و آشغال نپندارند!
در بخش قبلی گفته شد که کشتار دام در کوچه و خیابان مهمترین عامل آلودگی محیط با عوامل بیماریزای دامی و عوامل بیماریهای مشترک بین دام و انسان است. بنابراین جلوگیری از کشتار دام در بیرون از کشتارگاه و دفن لاشهی دام های تلف شده، از مهمترین اقدامات برای جلوگیری از آلودگی محیط با این عوامل میباشد و اگر بخواهیم از بیماریهایی که این عوامل ایجاد میکنند پیشگیری و جلوگیری نماییم و از مصرف داروهای انسانی و دامی بکاهیم، باید کشتار دام در بیرون از کشتارگاهها را سریعا متوقف کنیم و دام و طیور تلف شده را با رعایت اصول بهداشتی مربوطه، سریعا دفن کنیم. اینها اصول اولیه برای کاهش مصرف داروها و آنتیبیوتیکها است و دهها سال است که در کشورهای پیشرفته و آنهایی که بیماریهای دامی را کنترل یا ریشهکن نمودهاند، اجرا میشود. لذا اگر کاهش واقعی مصرف آنتیبیوتیکها در جمعیت دامی در دستور کار است، باید در اولین مرحله و در اولین اقدام، کشتار دام در بیرون از کشتارگاهها متوقف شود و دفن سریع لاشهی دامها و طیور تلف شده در اولویت برنامهها و در مرحلهی اول از اجرای این برنامهها باشد. به زبان دیگر باید کشتار دام در کشتارگاهها و دفن لاشهها در همهی موارد مربوط به کنترل و پیشگیری از بیماریها و در نتیجه کاهش مصرف دارو و آنتیبیوتیک، به عنوان پروژهی initiative و به قول دیگر مقدماتی و دستگرمکنی ملحوظ شود. به عبارت دیگر با رصد مصرف آنتیبیوتیک در کشور و با رصد باقیماندههای آنتیبیوتیک در فراوردههای دامی یا رصد مقاومت باکتریایی هیچ مشکلی حل نمیشود و مقاومت میکروبی نیز مهار نمیشود و در نهایت و در خوشبینانهترین وضعیت فقط مقالهای تحقیقاتی منتشر میشود که این وظیفه از ابتدا باید به دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی سپرده میشد. یا در پایان بعد از تلاش فراوان و صرف هزینههای سنگین، فقط و صرفا پیامی اخطار آمیز مخابره میگردد و یک عملکرد بیعمل ارائه میشود.
در بخش نهم به آزمایشگاهها اشاره شد. البته در بخشهای قبلی نیز به آزمایشگاه اشاره شده بود. من اطلاعی از وضعیت فعلی آزمایشگاهها در کشور ندارم، اما سالها پیش همهی استانها و حتی شهرستانها نیز میخواستند که آزمایشگاه مجهزی داشته باشند و انواع مختلف میکروسکوپ و مواد آزمایشگاهی را جمع کرده بودند. درست مثل الان که همهی استانها میخواهند دانشکده داشته باشند!
در گذشته دور از آزمایشگاه گرمسار دیدار کرده بودم. دهها بطری و ظرف حاوی مواد اولیه محیط کشت باکتریایی داشتند که اغلب نیز تاریخ مصرف آنها گذشته و یا در حال سپری شدن بود. برای آنکه بتوانیم آزمایشگاه مجهز و قابل تکیه و مفید داشته باشیم، باید تعداد آزمایشگاهها کم شوند و همهی آزمایشگاهها تخصصی عمل نمایند. یعنی مثلا در کل کشور فقط یک یا دو آزمایشگاه برای تشخیص بیماریهای مهم مانند شاربن و لپتوسپیروز وجود داشته باشد ولی این یک یا دو آزمایشگاه کاملا مجهز باشند و نیروی متخصص داشته باشند و این نیروها همه ساله دورههای بازآموزی طی کنند و حتی اگر مدتی بیماری وجود نداشته باشد، روند را تعطیل نکنند.
یادم است سالها پیش با توجه به تلفات انسانی که در سیستان و بلوچستان اتفاق افتاده بود، به همراه همکاران وزارت بهداشت با هواپیمای اختصاصی به آنجا رفتیم. بیماری مشکوک به طاعون و تولارمی بود و چون آزمایشگاه موسسهی پاستور در رابطه با تشخیص طاعون به علت نبود نمونه کلا تعطیل و تغییر کاربرد داده شده بود، تشخیص بیماری مدتها طول کشید و به قول غربیها از تشخیص به موقع و کارآ یعنی real time خارج شد. البته داستان آن ماموریت نیز جالب بود و شاید در ادامه به آن نیز بپردازیم. لذا ما باید آزمایشگاههای تخصصی برای بیماریها داشته باشیم و آزمایشگاهها نباید اجازهی عمل در همهی موارد را داشته باشند.
وقتی آزمایشگاهی به همهی موارد میپردازد، کار از حالت تخصصی خارج میشود. البته به جز آنکه آن آزمایشگاه همهی متخصصین و وسایل آزمایشگاهی را در خود داشته باشد که البته این کار بسیار سخت و غیرممکن است. وقتی تعداد آزمایشگاهها در کشور زیاد است، به علت محدودیت در استخدام و محدودیت در بودجه، به کار گیری تخصصهای متعدد و استخدام کارشناسان مربوطه در همهی آزمایشگاه ها میسر نمیشود و تجهیز آن آزمایشگاه نیز با توجه به بودجهای که نیاز دارد غیرممکن میشود. لذا آزمایشگاهها از حالت تخصصی خارج شده و جایگاه خود را از دست میدهند و به رتبهی پایین نزول میکنند. وقتی آزمایشگاهی همه کاره شد و نتوانست به اندازهی کافی متخصص و آموزش دیده استخدام نماید و یا افرادی را آموزش دهد، همه در کار آن دخالت میکنند و ارزش آزمایشگاه کاسته میشود و جایگاه آن تنزل میکند. درست مثل دامداریهای کوچک که باعث تنزل جایگاه دامپزشکی و دامپزشکان و دامداران میگردد.
وقتی دامداریها کوچک هستند، جایگاه دامپزشکی و دامپزشک نیز کوچک میگردد. یک دامداری دو یا سه راسی نیازی به دامپزشک ندارد. دامداری کوچک نمیتواند دامپزشک یا متخصص به کار بگیرد و نمیتواند در رابطه با تشخیص بیماریها و حتی درمان آنها به اندازهی کافی هزینه نماید و معمولا برای رفع مشکلات خود به دیدگاه و تجارب دامداران دیگر و افرادی که در طول سالیان کمی تجربه به دست آوردهاند، متکی میشود. لذا گزارش بیماریها در کشور و ارزیابی وضعیت بیماریها در کشور نیز با مشکل و اختلال روبرو میگردد. در رابطه با بازسازی و بهسازی محل نگهداری دام نیز مشکل همان است و انتظار بهبود و بهسازی محل نگهداری دام در این دامداریها عبث و بیهوده است. لذا برنامههای بهسازی اماکن دامی و آغلها نیز که چندین بار با اختصاص بودجههای دولتی به اجرا در آمدهاند همگی با شکست روبرو شدهاند. بنابراین و با توجه به این توصیفات، اظهر من الشمس است که انتظار تحقیقات در این دامداریها نیز عبث و بیهوده میباشد. لذا ما اگر بخواهیم جایگاه دامپزشکی و دامپزشک و حتی دامدار و مرغدار را ارتقا بدهیم، باید به سوی دامداریهای بزرگ روی آوریم و از این نوع دامداریها حمایت کنیم و خرج بیهوده برای دامداریهای کوچک ننماییم.
ما باید مانند بعضی بخشهای دیگر در کشور، از حرفهها و صنایع بزرگ حمایت نماییم تا بتوانیم جایگاه تخصص و علم و دانش را در کشور ارتقا دهیم. دامداری هم مثل مغازهداری است. همانگونه که در سالهای اخیر مشاهده کردهاید، کشور به سوی فروشگاههای زنجیرهای حرکت کرده است و فروشگاههای بزرگ در کشور ایجاد گردیده است که بسیار تمیزتر و منظمتر از مغازههای ریز و کوچک میباشند و کنترل آنها نیز سادهتر است و نظارت بر آنها نیز عملیتر و راحتتر است و کنترل قیمتها هم در آنها آسان میباشد و حتی دریافت مالیات از آنها نیز راحتتر است. در دامداری نیز ما باید در همین جهت حرکت کنیم. آن وقت، هم دامدار جایگاه و منزلت مییابد و هم دامپزشک جایگاه و منزلت پیدا میکند. دامپزشک و دامداری که مسئول دو سه گاو باشد، جایگاهش به اندازهی ارزش همان دو سه گاو یا گوسفند است و نمیتواند بیش از آن باشد.
من در یکی از کشورهای پیشرفته که برای کل جهان مرغ تولید میکند، دیدهام که مردم سالن مرغداری گوشتی دارند اما خودشان جوجهریزی نمیکنند و مرغدار برای شرکتی که در کل کشور فعال است، جوجه نگهداری میکند. او هم مزد خود و هم هزینه اجارهی مرغداری خود را از شرکت میگیرد و برای شرکت کار میکند و شرکت موظف است که جوجه و دان و دامپزشک و گازوئیل و سایر نیازها را تامین کند و او فقط وظیفهی نگهداری و اطلاعدهی را دارد. لذا با این سازماندهی به راحتی میتوان میزان تولید مرغ و مصرف مرغ و مصرف دان و هزینهها و بیماریها را در کشور در تحت کنترل و نظارت درآورد. آیا زمان آن نرسیده است که ما نیز در همین جهت حرکت کنیم و از دامداریهای بزرگ حمایت کنیم؟
من بر این باورم که حمایت ما از صنایع کوچک ضربه زیادی به این کشور وارد کرده است. مثلا همین کارخانه و شرکت «یک و یک» را در نظر بگیرید. زمانی تن ماهی و خیار شور و آب لیمو و رب گوجه تولید میکرد و به کل جهان صادر میکرد. حالا همه خیار شور تولید میکنند و چون اغلب محل تولید بیش از یک اتاق نیست و مقدار تولید نیز بیش از مصرف یک شهرک کوچک نمیباشد، نه آزمایشگاه دارد و نه متخصص آزمایشگاهی دارد و نه متخصص صنایع غذایی استخدام کرده است. با شرکت «یک و یک» هم رقابت دارد و آن شرکت را نیز بر زمین میزند. چون آن شرکت متعهد به استخدام متخصصین و داشتن آزمایشگاه و بخش مطالعات و تحقیقات است و مجبور است هزینههای زیادی صرف کند. لذا یک و یک جایگاه خود را در جهان از دست میدهد و کشور از نظر علمی و تخصص عقبگرد میکند. ضربهی دیگری که این صنایع کوچک به صنعت کشور وارد میکنند، پایین آمدن کیفیت محصولات و امکان تقلب بسیار است که در نهایت باعث کاهش اعتماد به کارخانجات و محصولات آنها، و روی آوردن به تولید رب و خیارشور و پنیر در خانهها میگردد. دامداری نیز همینگونه است و دامداریهای کوچک به روند علمیسازی و فنیسازی این کشور ضربه میزنند.
میدانم که موضوع بحثبرانگیزی را طرح کردهام که نیاز فراوان برای توضیح دارد. با اینهمه بحث را در اینجا به پایان میبرم و توضیح بیشتر را بر اساس اظهار نظر همکاران و عزیزان، به بخشهای بعدی موکول مینمایم.
به امید آیندهای روشن برای کشورمان و مردم آن.
سلام دکتر رسولی عزیز
مصرف آنتی بیوتیک در همین دامپزشکی خودمان چگونه است ؟ تا یاد دارم رئیس سازمان دامپزشکی آمار تکراری خودکفایی 90 درصد داروی دامپزشکی در کشور را بیان نموده اند ولی اینکه تحلیلی بر تولید و مصرف آنتی بیوتیک در دامپزشکی را ندیده ام . حتی یک آمار ساده بیان نشده است . درب پایش وجود دارو و سموم در مرغ و گوشت و .. به همت روسای سازمان ( به جز دکتر دستور که پایش ملی انجام داد و فکر کنم دکتر حسینی ناژوانی در اصفهان که مدتی فور پلیت تست را در سطح اصفهان انجام میداد و دکتر مهندس فارس که اجازه بیش از 2000 نمونه گیری را به دکتر قانعی داد) تخته شده است .
|
اینجانب در گذشته ی دور مصرف داروهای دامی در کشورمان با سایر کشورها را مقایسه کرده بودم. مصرف ما چندین برابر کشورهای دیگر بود. فکر می کنم اکنون نیز همین گونه است.
تعداد زیاد فارغ التحصیلان دامپزشکی و کیفیت پایین آموزشی دانشکده های دامپزشکی باعث تنزل جایگاه دامپزشکی شده
|
این هم یکی از مشکلات و معضلات مهم در کشور است که من در بخش های قبلی آن را به نقل از سند ارزیابی سازمان دامپزشکی ایران توسط سازمان جهانی بهداشت دام آورده ام. مشکلات ما فراوان است اما باید اولویت ها را مشخص کنیم و یک به یک و قدم به قدم در رفع آنها اقدام کنیم. اگر تعداد اهداف ما زیاد و متعدد باشد ما قادر به رفع هیچ یک از آنها نخواهیم بود و حرف ها در شعار باقی خواهند ماند. همچنان که قبلا عرض کرده ام اولویت بندی و برنامه ریزی از اصول ابتدایی رفع مشکلات و کنترل بیماری ها می باشد. راستی امسال یکصدمین سال تاسیس سازمان جهانی بهداشت دام است که تنها سازمان جهانی در این زمینه است و باعث افتخار ما دامپزشکان می باشد. آیا کسی نیست که در این رابطه مقاله و جستاری ارائه کند؟
تنزل جایگاه در ابتدا به خاطر بد اخلاقی حرفه ای هست.
با سلام و احترام.
|
بله جبر اقتصادی کنونی در ایران، ترویج مفتخوری است. اما با تعطیل شدن تولید، چیزی برای خوردن نمی ماند.
شرکت پشتیبانی امور دام جهاد کشاورزی باید بیاد و گوشت تولیدی دامداران را خرید تضمینی کند (مثل خرید گندم از کشاورزان) این کار باعث میشه ک قیمت گوشت تغییر نکنه و دامدار با یه ارزیابی تصمیم بگیره ک آیا دام پرورش بده یا خیر ولی خب متاسفانه شرکت فوق این کار را انجام نمیده و شرکت های غول پیکری وجود دارن ک منافع خود را در واردات گوشت تنظیم کرده آن و هزاران معایب و مشکلات در حوزه پرورش دام و دامداری های کوچک وجود دارد همان طور ک جناب دکتر رسولی فرمودن باید تعاونی دامداری تشکیل بشه و دامداری های کوچک جمع شده و مردم و دامداران کوچک سهام دار تعاونی های بزرگ بشوند و در اونجا کار کنند و حقوق دریافت کنند
|
سلام. همچنان که در پاسخ به یکی از نوشته های بالا عرض کرده ام من با قسمت دوم از نوشته ی شما یعنی ایجاد شرکت های تعاونی توسط دامداران کاملا موافقم. اما با قسمت اول نوشته ی شما به شدت مخالف می باشم. هیچ شرکت دولتی یا نیمه دولتی یعنی خصولتی نباید پا در تولید بگذارد. چون به ضرر کشور و به ضرر تولید می باشد. خود بخش خصوصی باید تصمیم گیر باشد و در تولید شرکت کند و به قول سید جمال اسد آبادی که قبلا ذکر کرده ام از دولت باید فقط تامین امنیت باشد و ملت خود می تواند مشکلات خود را حل کند. وقتی شرکتی خصولتی یا دولتی باشد تنها حاکمان و قدرتمندان و به قول معروف صاحبان زر و زور و تزویر سود می برند و بقیه ضرر می کنند. یعنی دولت و حاکمان از آن شرکت ها به عنوان سوپاپ اطمینان بقای خود استفاده می کنند و اگر مثلا پست خود را در جایی از دست دادند در جایی دیگر به ریاست یا مدیرعاملی یا به عضویت هیئت مدیره ی این شرکت ها در می آیند و تا نوبتی دیگر پست خود را در جایی دیگر حفظ می کنند. دخالت دولت در تولید که در کشورهای کمونیستی فرم شدید آن را داشتیم به جز بدبختی و فلاکت مردم و کشور چیزی به ارمغان نیاورد. اما شما به کشورهای کوچکی مانند هلند نگاه کنید که همه ی تولید در دست بخش خصوصی است و به همه ی جهان محصولات کشاورزی صادر می کند. آمریکا را نگاه کنید که حتی نگهبانان زندان هایش نیز در دست بخش خصوصی است و دولت تنها ناظر می باشد. حتی صنایع نظامی و ماهواره و موشک هایش هم در دست بخش خصوصی است.
با سلام : گفته شده است « دامپزشک و دامداری که مسئول دو یا سه گاو باشد جایگاهش به اندازه ارزش همان دوگاو یا گوسفند است » و نمی تواند بیشتر باشد .
|
جناب آقای دکتر عطارد عزیز. با خاطره ای که تعریف کردید نوشته ی اینجانب را تایید نمودید. فرمودید که در یکی از روستاها برای معاینه ی گاوی رفته بودید. دامدار می گفت: "اگر بچه هایم بمیرند انقدر مهم نیست که این گاو. زیرا که این گاو بمیرد کل خانواده می میرد."
|
اقای دکتر رسولی اشتباه بزرگ شما اینست که فقر را با ارزش انسانها تحت عنوان دامدار و دامپزشک مقایسه میکنید .. دقیقا حرف شما مصداق اینست که کسانی که فقیر هستند و زیر خط فقر دارای ارزش نیستند .. در این ارتباط برای نگاهداری از کسانی که بالای خط فقر هستند افراد زیر خط فقر را از بین نمیبرند .. بلکه روشهای مطلوب بهبودی را اجرا میکنند .. همانطور که گفتم مشکل جای دیکری است .. این قیاس شما و نتیجه گیری از ان کاملا رد شده است .. بله افای بارتلس گفت در هلند .. این مقایسه هم مردود است .. هستند بسیار کسانی در دنیا که دو گاو هم برایشان مقرون به صرفه هست .. در فقر و فلاکت بودن به معنی بی ارزش بودن نیست . خاطره منهم حرف شما را تایید نمیکند و تنها نشان میدهد که نجات جان یک گاو هم اهمیت بسیار دارد و ارزشی والا .. تفکری که در همه جای دنیا حمایت میشود ..
دقیقا حرف دکتر عطارد درست است . بنده در بالا به نوعی این را بیان نمودم و دکتر عطارد احسن آن را گفت . اگر دامپزشک دامپزشک باشد نجات یک گاو و یا گوساله برایش از ارزش کار کردن در یک گاوداری بزرگ کمتر نیست . هر دو حس خوبی دارند و اولی با ظرافت بیشتر .
دراروپااکثردامداریه کوچک وبصورت خانوادگی اداره میشوندولی جایگاه دامپزشک خیلی پررنگ است که به علت وجودتعاومیهای قوی است وخدپات دامپزشکی به صورت روتین توسط دامپزشکان شاغل درتعاونی ها ارائه میگرددبه نظرم درایران اولاباید کارفرهنگی دویژه دررسانه ها بویژه درتلویزیون صورت گیردزیرا مصرف خودسرانه داروبرای بهداشت جامه بسیارخطرناک است که متاسفانه به علت ضعف شدیدیازمان دامپزشکی تا کنون هیچ فعالینی در این زمینه انجام نشده ثانیا باارائه خدمات بیمه ای درمان دام تاحدی مشکل راحل کرد
به هر حال قرار است به یک سری مسائل مثل پایش انتی بیوتیک ها در شیر و گوشت و مرغ و ... توجهی نشود ، این یا عقب مانده بودن و ناآگاهی و یا دستانی عامد را نشان میدهد که بنا ندارند مردم کشور در این مورد شفاف سازی شوند . رئیس جمهور که شان اجل دارد .
عرض ادب و احترام خدمت جناب دکتر، پس از مطالعه مطلب شما مواردی به ذهنم رسید که خدمت شما عرض می کتم.
|
با سلام و احترام.
|
به نکته بسیار مهمی اشاره فرمودید، این ادعا که واحدهای کوچک به دلیل نوسانات اقتصادی و وقوع بیماریها تعطیل میشوند، از نظر علمی قابل تأیید است. واحدهای کوچک دامداری معمولاً به دلیل نبود سرمایه کافی برای مواجهه با نوسانات بازار (مانند افزایش هزینه خوراک، دارو، و تجهیزات)، قدرت کمتری در مدیریت بحران دارند. در مقابل، واحدهای بزرگ دامداری از اقتصاد مقیاس (Economies of Scale) بهره میبرند؛ بدین معنا که هزینههای سرانه تولید در این واحدها کمتر است، زیرا منابع و امکانات آنها به صورت بهینهتر مدیریت میشود.
|
جناب آقای دکتر قنبری عزیز. من بر این باورم که در جهان همه چیز به هم وصل است و هیچ چیز مجزا و مستقل وجود ندارد. با اینهمه در انجام هر کاری باید اولویت را در نظر گرفت. مثلا بدون بریدن پارچه نمی توان از آن پیراهن دوخت. نه اینکه دوختن برای داشتن پیراهن نیاز نباشد. اما اول باید پارچه بریده شود و چرخ خیاطی بعد از آن لازم است. جلوگیری از الودگی محیط زیست نیز همین گونه است. اگر شما دستشویی و توالت نداشته باشید و در هر گوشه ای دفع انجام شود شما نمی توانید بیماری های انسانی را کنترل کنید و آموزش شستن دست بعد از دست شویی در اولویت بعدی است. من هیچ چیزی را ساده نمی نگرم اما به اولویت ها نیز نظر دارم و بر این باورم که کشتار دام در کشتارگاه در اولویت اول برنامه های دامپزشکی می باشد. در بخش بعدی سعی خواهم کرد که در این رابطه توضیحات بیشتری بدهم.
سلام من خودم دامداری دارم با 25راس گوساله پرواری.در صورتیکه که مساحت زمینی که گاوداری در آن مستقر میباشد 4000متر زمین میباشد نه داخل روستا هستم نه نزدیک شهر حدوا بیش از صد متر از روستا فاصله دارم و با شهر قریب دو کیلومتر فاصله دارم.چند نوبت برای افزایش ظرفیت به سازمان نظام دامپزشکی مراجعه کرده ام متاسفانه با وجود امکانات/اصطبل و سوله و زمین/با این امر مخالفت میکنند.استاد بجای تعطیلی امثال این گاوداری ها بررسی بکنند هر کدام که شرایط لازم را دارند اجازه افزایش ظرفیت بدهند که هم از ظرفیت دکتر دامپزشک و کارشناسان فنی استفاده شود وهم به افرایش تولید گوشت کمک شود آدرس. ایلام.شهرستان چوار. نرسیده به روستای مورت .
چرا سازمان دامپزشکی هیچ نظارتی روی مسءولین فنی ندارد طرف ساکن استان تهرانه مسءول فنی واحد در استان هم جوار دیگر است سالی یکبار هم از واحد بازدید نمی کند این امر منجر به لوث شدن مسءول فنی می شود
فاجعه بارتر اینه بعضی از این ها حتی ساکن خارج از کشورند فقط دامپزشکی استان اصفهانه که دقیق با سامانه ها رصد می کنند که دکتر دامپزشک در محل حضور دارد یا خیر بهتر استانهای دیگر از اصفهان یاد بگیرند خصوصا استانهای ...........
سلام.
|
با سلام و خسته نباشید وتشکر فراوان از اظهار نظر مفصل. سعی خواهم کرد در بخش بعدی به جزئیات مطالبی که مطرح فرموده اید بپردازم.
این متن را تا انتها خواندم و هرچند که به برخی موضوعات و نگرانیهای مهم مانند مصرف آنتیبیوتیکها، آلودگی محیط زیست و کشتار غیرمجاز دام اشاره شده، اما نبود ساختار منظم و پیوسته باعث شده این نکات از تأثیرگذاری بیبهره بمانند.
. گاهی این امکان ندارد انسان هایی هستند که در خانه گاوی را نگه داشته و حداقل دو وعده غذایی خانواده خود را از همین شیر و فروارده های آن بدست میاورند و به همسایه ها نیز شیر میفروشند .که مشکل این است دامپزشکی و امور دام کاری برای این قشر نکرده حتی یک آموزش صحیح یا مکان تعریف شده
و یا وام خرید شیردوش سیار و یا باکس مقید کردن دام ...
گاهی نیز تاسیس مگا فارم ها میتواند صحیح باشد که نمونه اش در کشور هست که استانی را شیرمیدهد نه به تعداد کافی برای کشور .
منظورم این است که ما به اهدف خود نمی رسیم ،فقط هدر دادن وقت و سرمایه است .