در باب محیط زیست و حفاظت از یوز ایرانی
دکتر پدرام فرهادیان
مدرس دانشگاه و رزیدنت جراحی دامپزشکی
اینروزها آنقدر صنم وجود دارد که گویا دیگر فرصتی برای یاسمن نمیماند؛ از تعطیلی برای آلودگیها تا تعطیلی برای برودت هوا و جلوگیری از اتلاف انرژی؛ از ناترازی در بازار سرمایه تا ناترازی در انواع انرژی؛ اما با این حال بد نیست چند کلامی در باب محیط زیست و حفاظت از آن گپ بزنیم -اگرچه سخن در این باب چون لطیفهای است در بیابان- تا شاید حداقل ادای دینی کرده باشیم به این مقولهی بسیار مهم و ارزشمند. اگرچه کمافیالسابق اعتقادی به دیده شدن و تعقل و تفکر دستاندکاران امر ندارم.
ابتدا بگذارید تعریفی ساده اما علمی از محیط زیست از منظر بیولوژی ارائه کنم:
همانطور که میدانید اکوسیستم یعنی برهمکنش جوامع زیستی برهم و بر محیط زیستشان؛ یعنی اگر فرض بگیریم مشاصغر مزرعهای دارد که در آن علاوه بر خود و خانوادهاش، چندتایی از ماکیان و استخری از ماهی قزلآلا به همراه چند راس گوسفند و گاو داشته باشد، برهمکنش تمام این افراد برهم در محیط زیستشان معرف یک اکوسیستم است؛ از طرفی در بیولوژی تعاریفی وجود دارد به نام کنام بنیادین و کنام واقعی.
کنام بنیادین آنجایی از محیط زیست و زیستگاه است که جانداران توانایی حیات در آن را دارند و کنام واقعی آنجایی است که در آن بهواقع زیست میکنند. در همان مزرعه مشاصغر آقا تمام نقاط مزرعه برای اهالی خانه کنام بنیادین است ولی خانهی محل زیستشان معادل کنام واقعی است. حال بد نیست از متولیان امر و در راس آن از دولتها، از قدیم تا جدیدش، بپرسیم آیا همین تعاریف ساده از این مفاهیم بنیادین و عمیق را میدانند؟ و اصلا محلی از اعراب برای آن قائل هستند؟
سیزده دولت گذشته که هیچ، بیاییم تا دولت چهاردهم و رئیس دانشمندش! در دولت چهاردهم نیز همچنان چشمانداز امیدوار کنندهای در رابطه با حفاظت از محیط زیست و در راس آن یوزپلنگ آسیایی که به لطف اقدامات دستگاههای متولی قبلی در سالهای گذشته در لبه پرتگاه انقراض قرار گرفته است، به چشم نمیخورد و نهادهای نظارتی و مسئول در این امر همچون گذشته یکدیگر را ناتوان و محکوم به مداخله در امور یکدیگر مینمایند. سازمان حفاظت از محیط زیست،سازمان دامپزشکی کشور را محکوم میکند و سازمان هم گاهگاهی محیط زیست را گوشه رینگ میگذارد و سایر متولیان امر هم که از دور برای این دو بزرگوار کف میزنند.
به بخشی از اظهار نظر کارشناسان محیط زیست توجه کنید:
- اظهارات رسمی درباره جمعیت یوزپلنگ آسیایی به خودی خود نشاندهنده روند غیرقابل پذیرش و ناموفق حفاظت در مصداق یکی از گونههای شاخص حیات وحش کشور است. کارها و اقداماتی که طی دورههای پیشین صورت گرفته و تغییر چندانی در اصل و فرع آن به چشم نمیخورد، امیدوارکننده نبوده است./ همشهری
- در دولتهای مختلف رویکردها در حوزه محیط طبیعی و حیات وحش در سازمان حفاظت محیط زیست یک رویکرد ناکارآمد یکسان با اهداف مشابه در همه دولتها، فقط با تغییر اسامی طرحها و بازی با کلمات دنبال شده است. در عملکردهایی که تاکنون تجربه شده، پاسخگویی مشخصی به کارشناسان یا مردم درباره عملکرد این حوزه وجود نداشته است./ انتخاب
- سازمان حفاظت محیط زیست از وظایف ذاتی خود برای حفاظت از حیات وحش به صورت معنیداری دور شده است و این موضوع را با عناوینی با ظاهر کارشناسی و عوامفریبانه، می آراید./ ایلنا
- روند حفاظت از یوزپلنگ آسیایی به خوبی نشان میدهد که سازمان متولی برای مدیریت و حفاظت از این گونه موفق نبوده است و گونهای که از بین رفتن آن آبروریزی بینالمللی را نیز به دنبال دارد، به مرز انقراض رسانده است./ رویداد 24
- سازمان حفاظت محیط زیست تاکنون نتوانسته عملکرد تخصصی و اجرایی مناسبی در حوزه حفاظت از محیط های طبیعی و حیات وحش داشته باشد. مهمترین پروژهای که برای حفاظت از گونههای در معرض خطر انقراض داشت، پروژه یوزپلنگ آسیایی بود که با آزمون و خطا انجام شد و الان وضعیت جمعیت یوزپلنگ را میبینیم که چگونه است (نزدیک به انقراض کامل)./ دیده بان ایران
از بریده اخبار و گفتمانهای فوق پرواضح است که محیط زیست و حفاظت از گونههای نادر حیات آن بهخصوص یوزپلنگ عزیز آسیایی همچون بسیاری از وجوه دیگر ایران عزیز رو به انحطاط است و مسئولین امر هم پیروی اصل بسیار کارآمد تمام دوران حکمرانی یعنی «کی بود کی بود من نبودم...» این چرخهی باطل را میچرخند تا چند صباح مسئولیتشان طی شود و با جلسهی تودیع و معارفهای جذاب با صرف جوج و نوشابه پست خطیر خود را به دیگری پاس دهند تا بعد از آن در قالب کارشناسی منتقد به مصاحبه با این جریده و با آن رسانه روزگار سپری کنند.
و این دقیقا مصداق «اهمالکاری» است و بس. اهمالکاری نیز به معنای به تأخیر انداختن انجام وظایف و مسئولیتها تا آخرین لحظه ممکن یا حتی بعد از موعد مقرر است. این رفتار میتواند تأثیرات منفی زیادی بر زندگی فردی و حرفهای و چه بسا اجتماعی داشته باشد. لذا به منظور تنوین بهتر اذهان در اینجا نکاتی بیشتر درباره دلایل اهمالکاری آوردهام:
1. ترس از شکست: ترس از اینکه نتوانیم به خوبی از پس یک وظیفه برآییم، ممکن است باعث شود آن را به تعویق بیاندازیم.
2. کمالگرایی: تلاش برای رسیدن به کمال ممکن است ما را از شروع کارها باز دارد، چون فکر میکنیم هنوز آمادگی کامل نداریم.
3. عدم انگیزه: نبود انگیزه کافی برای انجام یک کار میتواند دلیل دیگری برای اهمالکاری باشد.
4. مدیریت ضعیف زمان: ناتوانی در برنامهریزی و سازماندهی کارها میتواند باعث تأخیر در انجام وظایف شود.
5. حواسپرتی: وجود مواردی که حواس ما را پرت میکنند، مانند شبکههای اجتماعی، میتواند منجر به اهمالکاری شود.
اما اثیرات منفی اهمالکاری چیست؟
1. استرس: تأخیر در انجام کارها معمولاً منجر به استرس و نگرانی بیشتر میشود (آنچه در مسئولین امر بهوضوح نمایان است).
2. کاهش کیفیت کار: انجام سریع کارها در آخرین لحظه میتواند کیفیت آنها را کاهش دهد (دقیقا امور اجرایی هر دو سازمان محترم معرف این امر است).
3. فرصتهای از دسترفته: اهمالکاری میتواند منجر به از دست دادن فرصتهای مهم و باارزش شود (فرصتهایی که به راحتی سوخت شده و میشوند.)
4. کاهش اعتماد به نفس: تکرار اهمالکاری میتواند باعث کاهش اعتماد به نفس و باور به تواناییهای خود شود (همان امری که در تکتک تصمیمات رفقای جان نمایان و آشکار است).
اما راهکارهای مقابله با اهمالکاری:
1. تقسیم وظایف به قسمتهای کوچکتر: تقسیم کردن وظایف بزرگ به مراحل کوچکتر و انجام مرحله به مرحله آنها میتواند کمک کند.
2. تنظیم اهداف معین و قابل دسترس: تعیین اهداف مشخص و کوچکتر میتواند انگیزه بیشتری برای انجام کارها ایجاد کند.
3. ایجاد یک روتین: داشتن یک روتین منظم برای انجام کارها میتواند به کاهش اهمالکاری کمک کند.
4. اجتناب از حواسپرتیها: محدود کردن دسترسی به مواردی که باعث حواسپرتی میشوند، مانند توجه بیشاز حد به شبکههای اجتماعی.
امید که این چند خط باعث تغییر در نگرش متولیان امر خطیر حفاظت از محیط زیست و حیاتوحش شود.
اگرچه در مدیریت حال حاضر کمالگرایی، ترس از شکست و اصولا تفکری هرچند غلط نمیبینم اما راهکارهای ارائه شده جنابعالی همان است که باید…
اندیشه وقلمتان مانا