کد خبر: ۸۱۰۳۵
تعداد نظرات: ۳۰ نظر
نگاه شما:
در یکی از دامداری‌هایی که آزمایش بروسلوز را انجام می‌دادیم، به گله گاوی برخوردیم که نزدیک به ۴۰ راس گاو هولشتین بسیار بسیار عالی از نظر فنوتیپ داشت و متاسفانه در آزمایش ۲۱ راس مبتلا به بروسلوز تشخیص داده شد ...

سوالاتی که پاسخ داده نمی‌شوند ... چرا؟

دکتر وحید عطارد

باز هم از خاطره‌های من. می‌دانم خستگی می‌آورد اما بد نیست. این هم خودش دنیایی است. خواندن خاطرات سایه اندیشه را در ذهن به حرکت در می‌آورد و جان می‌دهد به آنچه رخ داده است و انگار که همین دیروز بود. من هم مانند بسیاری دیگر از طریق طرح سل و بروسلوز به استخدام سازمان دامپزشکی رسیدم. جوانی هم برای خودش دورانی است با انرژی زیاد و توانایی‌های نامحدود. من هم سعی می‌کردم با سل و بروسلوز مبارزه کنم، اما باز هم مثل همیشه غافل از انکه سل و بروسلوز از من به مراتب تواناتر و عاقل‌ترند.

در یکی از دامداری‌هایی که در روستا آزمایش بروسلوز را انجام می‌دادیم، به گله گاوی متعلق به یکی از دامداران برخوردیم که نزدیک به ۴۰ راس گاو هولشتین بسیار بسیار عالی از نظر فنوتیپ داشت و متاسفانه در آزمایش ۲۱ راس مبتلا به بروسلوز تشخیص داده شد. طبق مقررات باید دام‌ها داغی بروسلوز می‌خوردند و به کشتارگاه فرستاده می‌شدند.

روز قبل از آنکه قرار بود دام‌ها داغ شوند، دامدار نزد من آمد و گفت: «دکتر، می‌توانم خصوصی با شما صحبت کنم؟»

با جواب مثبت من گفت: «پیشنهادی دارم» و ادامه داد «لطفی در حق من و بچه‌هایم کنید. دست از سر این ۲۱ راس بردارید، قول می‌دهم که بی سرو صدا از این محل انها را به جای دوری منتقل کنم که شما هم در دردسر نباشد و به ازای هر راس بیست هزار تومان نقد به شما می‌دهم!»

با پاسخ منفی من سر به زیر انداخت و رفت و از آنجا که همیشه با اداره همکاری می‌کرد و دامدار خوبی هم بود، پس از کشتار بی‌رحمانه دام‌ها مبلغ خسارتش را که آن هم بیست هزار تومان به ازای هر راس بود و در آن موقع هم مبلغ خوبی بود، به سرعت پرداخت کردیم. باید بگویم که در ان روز خانواده و خودش چنان می‌گریستند که آسمان هم به درد انها می‌گریست.

گذشت تا اینکه روزی به اداره امد و این بار در جمع برگشت گفت: «دکتر، تو هیچ‌وقت به هیچ جایی نمی‌رسی»، که من هم با خنده گفتم چرا؟ و در پاسخ گفت «من به شما پیشنهاد بیست هزار تومان دادم و شما نپذیرفتی، در حالی‌که هستند کسانی که دور از چشم شما مبلغ دویست تومان از دامداران می‌گیرند و با یک آزمایش رزبنگال به درخواست دامداران بدون اطلاع از نیت‌ها، گاوهای آلوده را مشخص می‌کنند و آنها هم دام‌های آلوده را از دامداری به جای دیگری منتقل می‌کنند» (یکی از رموز بقای بروسلوز) و البته از هیچ کس نامی نبرد تا در پرده ابهام همیشه باقی بماند. و البته که پیش‌بینی آن مرد خوب درست بود و بنده به جایی نرسیدم، با آنکه می‌توانستم ثروتمند باشم. چاره‌ای نیست، تاوان حماقت‌ها را خود شخص می‌دهد نه دیگران، اما به قول شاعر:

هر که افزوده گشت سیم و زرش

زر نباریده ز آسمان به سرش

از کجا جمع کرده این زر و سیم

یا خودش دزد بوده یا پدرش

 بارها گفته ام خدا کند آدم از دست این حکیم مهر راحت شود که با کارهایش باعث وسوسه برای نوشتن می‌شود. آخر خوانندگان عزیز چرا کامنت می گذارید که من مجبور شوم باز هم بنویسم و هم اعصاب خودم و هم دیگران را خورد کنم. کمی رحم و مروت داشته باشید. نوشته‌ام در آزمایشات مربوط به واکسن تب برفکی تفاوتی بین واکسن خارجی و داخلی مشاهده نشد. نوشته‌اند که از کجا معلوم که آزمایش درست بوده و چرا منتشر نشده و چرا اینجا نمی‌گذارید و چرا گفته‌اید در کلاس آموزشی با پرداخت هزینه ارائه می‌کنید، در صورتی‌که بهترین مقالات امروزه در اینترنت قابل دسترسی است. خب بگویید من چه پاسخی باید بدهم؟

اینکه مقالات همه مجانی در دسترس هستند؟ خیر اینطور نیست و شامل همه مقالات نمی‌شود. تقریبا تمام سایت‌هایی که اقدام به انتشار مطالب علمی می‌کنند و دارای اعتبار هستند و هر مقاله‌ای را چاپ نمی‌کنند، برای استفاده از آنها باید مشترکشان باشید و پول پرداخت کنید و اگر دانشجو هستید و می‌توانید دسترسی داشته باشید، بدانید که دانشگاه برای استفاده از این سایت‌ها مشترک شده است و هزینه می‌پردازد. و اگر هم سایت‌ها هک می‌شوند، آن موضوع دیگری است.

در زمینه صحت آزمایشات، شما می‌توانید تنها اقدام به آزمایش کنید و آن هم در تفسیرهایتان بنویسید که آزمایش ما این‌طور نشان می‌دهد و نمی‌توانید صحت و سقم آزمایش‌کننده دیگر را زیر سوال ببرید. اظهار نظر در مورد مقالات به عهده گروهی از محققین است که به قول معروف مرور ادبیات تحقیق را می‌کنند و جمع‌بندی می‌نمایند و اگر منتشر نشده است، بدین دلیل است که معمولا طبق مقررات حق انتشار مقالات متعلق به پرداخت‌کننده هزینه‌هاست، مگر آنکه مجوز آن را صادر نماید. و اما حالا که هیچ‌کدام از این موارد شامل آزمایشات انجام شده ما نیست و سال‌ها هم از آن آزمایش می‌گذرد و پرداخت‌کننده هزینه‌ها هم دیگر در میان نیست، می‌توانیم در کلاسی آموزشی برای عده‌ای که علاقه‌مند و ذی‌ربط موضوعند، با پرداخت هزینه آموزشی ارائه شود. و بدین دلیل است که بعضا به تعدادی از کامنت‌ها و پرسش‌ها پاسخ داده نمی‌شود چون سؤال‌کننده از کم و کیف موضوع بی‌خبر است و تنها شایسته است که درخواست نماید.

و اما موقعی که می‌خواستم این نوشته را بنگارم، سری به اطلاعاتم زدم و آنچه گذشته بود چونان پرده سینما از جلوی چشمانم گذشتند و برخورد کردم با کتابی در مورد تب برفکی که باز هم با هزینه فائو و با همت همکارانم تدوین گشت و خودم آن را دارم و نمی‌دانم در حال کجاست و اساسا حفظ شده است یا نه.

و اما نگاه کنید ببنید که ما بندگان خدا بدون کوچک‌ترین چشمداشتی چه اقداماتی کرده‌ایم. کنفرانسی بگذارید تا ببینید که چه مطالبی جمع‌آوری شده بوده است و چه کلاس‌های آموزشی برقرار شده بوده است و آنگاه بگویید چه کرده‌ایم و یا کاری نکرده‌ایم و مقایسه کنید با زمان حال. خیلی تعجب نکنید، اگر درخواست کنفرانسی با هزینه شده است، همین چند روز پیش فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی که میلیاردها تومان اعتبار دریافت می‌کند، بعد از تلاشی بی‌وقفه و خرج میلیون‌ها تومان پول بالاخره موفق شده است که برای کلمه نامانوس خارجی بی‌هویت «مایکروویو» کلمه اصیل فارسی «موج‌پز» را اختراع کند، اما معلوم نیست این موج کدام موج است و آیا موج دریا و اقیانوس‌ها را که شدت و ضعف آنها متفاوت است شامل می‌شود یا نه و سوال اینجاست، آیا اگر ظرف غذایمان را در موج دریا رها کنیم و یا کنار ساحل طوری قرار دهیم که موج به ان برخورد کند، کافی است؟ و غذایمان پخته و آماده خواهد شد؟ حال قضاوت کنید ما برای ان اقداماتمان چقدر باید اعتبار دریافت می‌کردیم. اینها حق معنوی مخترعین و سازندگانش را زیر پا گذاشته‌اند و نام وسیله‌ای را که متعلق به ایشان نیست، به اسم ارتقای زبان فارسی تغییر داده‌اند و پاسخی هم نمی‌دهند. ما که حق معنوی کسی را زیر پا نگذاشتیم و کار خودمان را ارائه دادیم و آنها هم برای آنکه به شرکتی لطمه نخورد، منتشرش نکردند. من اینجا چه سوالی را باید پاسخ بدهم؟

در پایان البته بد نیست پیشنهاد کنم که نام «کانگورو» را که یک حیوان استرالیایی است و در تمام زبان‌ها به همین نام خوانده می‌شود و کلمه‌ای است متعلق به بومی‌های استرالیا به «دوپای جهنده» تبدیل نمایند تا زبان فارسی‌مان هم ارتقا پیدا کند و به موشک‌های بالستیک هم بگوییم «جو نورد».

فَاللّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ

 

انتشار یافته: ۳۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۵۰ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
2
6
وحید عزیز
وقتی مینویسی یاد این شعر همشهری تان می افتم :
شِکَّرشِکن شَوَند همه طوطیانِ هند

زین قندِ پارسی که به بَنگاله می‌رود
همیشه سلامت و لبانت پر از خنده های واقعی همیشگی ات باشد .
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۵۷ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
آقای دکتر عطارد عزیز پس شما خودتون هم به موضوع عدم گزارش بیماری اشراف کاملی دارید و به سیستم پایش و مراقبت تان مینازید؟؟؟
بنظرم دامدار طرف حساب شما بسیار منصف و خوش حساب بوده و قیمتی مساوی غرامت پیشنهاد داده
روسای ....... با قیمتهای خیلی کمتر خریداری می‌شوند مخصوصا روسایی که بعضاً دامپزشک نبوده و یا فکر میکنند خیلی از دامپزشکان بخش خصوصی عقب افتاده اند و باید به سرعت جبران خسارت کنند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۲ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
2
3
آقای دکتر تعمیم کل به جز اینکه هر کس به جایی رسیده دزدی کرده شاید نه اخلاقی نه درست باشد ایکاش یاد میگرفتیم بجای این همه حرف نصفش را عمل میکردیم هر کس در جای خودش اینکه شما دامپزشک شدی استخدام شدید و در سازمان مرکزی یک ارگان دولتی خدمت کردید نشان از ترقی هست بیاید فرهنگ خدمت کردن را ترویج بدهیم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۰۸ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
به نظرم تعمیم نیست . سازمان ما هم مثل همه جا افرادی دارد که مانند دیگر سازمان ها به بیراهه میروند . دکتر عطارد شاید قوی ترین مروج خدمت در سازمان دامپزشکی بود . البته نه بی عیب ، مثل همه .
رزیدنت اخراجی دانشگاه تهران
|
United States of America
|
۱۳:۰۸ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
1
5
دکتر عطارد عزیز، ترکیب احساساتی چون حسرت، ناامیدی، خشم، اندوه، و طنز تلخ در نوشته‌های شما، به متن عمق و جذابیت ویژه‌ای بخشیده و خواننده را به تفکر وامی‌دارد. اما اجازه دهید بنده نیز در مورد برخی از جملات شما جند نکته‌ای بیان کنم.
در بخشی که حسرت خود را به شکلی طنزآمیز بیان کردید و نوشتید: “پیش‌بینی آن مرد خوب درست بود و بنده به جایی نرسیدم” یا “چاره‌ای نیست و باید تاوان حماقت را پس داد”، باید گفت که باشرافت ماندن در محیطی که شرافت و مردانگی بی‌ارزش شده، هزینه دارد. خوشا به حال کسی که سربلند از آزمون شرافت بیرون می‌آید، حتی اگر حسرتی در دلش باشد. چراکه زندگی با افتخار و وجدانی آسوده، بسیار والاتر از خیانتی است که هزاران نفر را به بیماری‌های دردناک مبتلا کند و انسان را به عذاب وجدان ابدی گرفتار سازد.
جایی دیگر از فساد گسترده و سیستماتیک ابراز ناامیدی کردید و نوشتید: “کسانی هستند که به دور از چشم شما پول می‌گیرند و نتیجه را دستکاری می‌کنند”، حقیقتاً قلب هر انسان آزاده‌ای به درد می‌آید. با این حال، جامعه بیش از هر زمان دیگری به مردان و زنان شجاع و وظیفه‌شناس نیاز دارد که با این فساد و بی‌اخلاقی مبارزه کنند. شما نمونه‌ای از چنین افرادی هستید و ما به وجود شما افتخار می‌کنیم. دلگیر بودن از این وضعیت طبیعی است، اما ناامیدی هرگز نباید بر ما غلبه کند. تا زمانی که زندگی هست، امید نیز هست.
همچنین، آنجا که اندوه خود را در لفافه طنز بیان کردید و نوشتید: “آسمان هم به درد دامدار و خانواده‌اش می‌گریست”، این حقیقت تلخ آشکار می‌شود که دردی عمیق بر جامعه ما سایه افکنده است که تمام زندگی و سرمایه یک‌ شهروند تنها مادیات او است. اما فراتر از این اندوه، اخلاق‌مداری و نجات جان انسان‌ها از بیماری، ارزشی است که انسان را به اوج انسانیت می‌رساند. این وظیفه‌شناسی، آرامش ذهن و قلبی به همراه دارد که هیچ ثروت یا مقامی نمی‌تواند جایگزین آن شود.
شما با عمل درست و پایبندی به اخلاق حرفه‌ای، جان میلیون‌ها نفر را نجات دادید و پیش از آنکه رنج بیماری بر آن‌ها سایه بیفکند، از درد و عذابشان جلوگیری کردید. لعنت بر هر دامپزشک یا مسئولی که به کشور و مردم خود خیانت کند و سلامت جامعه را برای اندکی پول به خطر بیندازد. ما به شما و امثال شما افتخار می‌کنیم و امیدواریم که جوانمردان و شیرزنانی همچون شما در این سرزمین تکثیر شوند و راه روشن مبارزه با فساد و بی‌عدالتی را ادامه دهند.

با احترام و افتخار،
یک همراه در مسیر شرافت و اخلاق
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۱۹ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
این کامنت از تضاد عجیبی رنج می برد
رزیدنت اخراجی دانشگاه تهران
| United States of America |
۰۲:۰۸ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
ناشناس ۰۰:۱۹،
خاصیت طنز در تضاد نهفته است؛ خندیدن به یک موضوع تلخ. دکتر عطارد هم به‌خوبی این ویژگی را در نوشته‌شان به‌کار برده‌اند. طنز در عین حال که تلخی را نشان می‌دهد، مخاطب را به خنده وامی‌دارد، اما اهمیتش در این است که میان خنده‌ها به پیام اصلی نویسنده هم توجه شود. اگر در کامنت بنده نکته‌ای به نظرتان نیاز به توضیح دارد، خوشحال می‌شوم گفت‌وگو کنیم.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۳۶ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
کامنت دکتر قیصر بیگی را بخوانید تا متوجه تضادش بشوید
ناشناس
|
United States of America
|
۱۸:۳۶ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
1
1
درود بر دکتر عطارد دوست داشتنی.شاگرد سالهای خیلی دور شما،(۷۲)دانشگاه ازاد کازرون
کامیاب قیصربیگی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۱ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
0
9
سلام.
من دوستی دارم بگه شبه ،میگم شبه ،بگه روزه میگم روزه .
انسان علمی و وارسته ای است .
تعریف می کرد که یکی از واکسن‌های تب برفکی وارداتی که یک از کارشناسان آن زمان سازمان ،با وارد کننده واکسن همکاری می کرده و می کند ،بخاطر اعتراض یک کارشناس که این واکسن کارایی ندارد ،چنان بر آشفته شده و آن کارشناس را تهدید کرده و حتی مشکلاتی برای آن کارشناس پیش آوردند.
دوستان و همکاران گرامی ،در این سال‌های فعالیتم ،فهمیدم که هیچگاه نمی توان کسی را از روی نوشته هایش قضاوت کرد .
و بارها فهمیدم که گاهی شخصیت و منش نویسنده ۳۶۰ درجه با نوشته هایش متفاوت است .

صادقانه بنویسم ،ما موسفیده کرده ها،تاریخچه خیلی از افراد را می دانیم ولی جوانان تر باید به گذشته افراد هم توجه کنند .
نه فقیر بودن یک شخص نشان دهنده درستکاری اوست نه ثروتمند بودن کسی نشانه نادرستی آن.
در توبه به روی همه ی ما باز است .
می گویند خداوند از حق الناس نمی گذرد ،شاید از حق خودش بگذرد ولی حق الناس را طلب می کند .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۱۲ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
0
6
هر که افزوده گشت سیم و زرش

زر نباریده ز آسمان به سرش

از کجا جمع کرده این زر و سیم

یا خودش دزد بوده یا پدرش
سلام دوستان عزیز،
چگونه باور کنیم که این شعر از سعدی است؟ اگر بپذیریم شیخ اجل سعدی فقط شیرین سخن بوده است بلی این شعر به شیرین سخنی ماند.
اما اندیشه جناب مشرف الدین به کمال نزدیک بوده است. لذا در اندیشه به کمال نزدیک غیر از دو روش فوق برای کسب ثروت راه سوی هم هست: اندیشه، تلاش و پشتکار. بسیاری افراد میراث دار این سه عنصر هستند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۲:۰۳ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
صد هزار احسن بر شما
دکتر وحید عطارد
| United States of America |
۰۴:۱۰ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
با اندیشه ، تلاش و پشتکار مشروع مالی اندوخته نمیشود که ثروتی ایجاد شود .. هر کجا ثروتی اندوخته شد ، اندیشه ، تلاش و پشتکار در راه نامشروع بکار گرفته شده است و نان دیگران از دهانشان گرفته شده است . مثالهایش فراوان است .
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۳۱ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۸
در متن کجا قید شده که شعر مربوط به سعدی است؟
ناشناس
| Canada |
۱۴:۲۸ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۸
تعمیم نامشروع بودن مال به کل کار صحیحی نیست.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۳۱ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
0
5
روسای سازمان طبیعتا مهمترین نقش را در ارائه راهبرد ها و انجام آنها دارند. وقتی رئیس سازمانی راهبرد ندارد و یا راهبردش سازمان را به سیر قهقرا میبرد چه توقعی از امثال دکتر عطارد و رسولی و ... هست . وقتی ما رئیس سازمان را نقد نمیکنیم چه انتظاری برای اصلاح داریم .
..............................
ناشناس
|
Russian Federation
|
۲۰:۲۴ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
0
1
همای گوی میفکن سایه شرف هرگز
بر آن دیار که طوطی کم از زغن باشد
همکار دولتی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۵۴ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
0
4
خیلی ها خوردند و جای حق و باطل را عوض کردند اما آخر سر بخاطر اینکه خودی بودند نهایتا در یک قسمت بی چالش برای خودشان نشسته اند و روزگار می گذرانند اما وای به روزی که ناخودی ها خبط کنند همین اشتباه می شود طناب دارشان...البته خدایی هست.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۱۷ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۸
احسنت،ریاکاران همیشه موفق هستند،کسی که رو بازی می‌کند می بازد.
ناشناس
|
United States of America
|
۰۸:۰۸ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
1
3
دکترعطارد گرامی دیدگاه من پس از سالها کار در بخش دولتی دامپزشکی این است که همکارانِ دولتی بدلیل بی هنری درگیر همین حسادت و حسرت و افترا به همکارانِ پویا و فعال بخش خصوصی هستند، دقیقا همبن نگاهِ شما را دارند که اگر ناسالم زندگی کرده بودم الان ثروتمند بودم ، جدا از اینکه با باجِ دامداران برای فراری دادن دامهای راکتور کسی ثروتمند نمی شود و سرمایه حاصل دانش و تلاش و برنامه ریزی است از شما در این سن و سال حسرت پول و سرمایه را خوردن و تکرار سخن دامدار که " چیزی شدن " را معادل ثروتمند شدن می‌داند بعید و جای تاسف دارد.
پاسخ ها
دکتر وحید عطارد
| United States of America |
۱۳:۳۷ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
ناشناس عزیز اینجانب حسرت چیزی را ندارم ، دامدار هم منظورش ثروت داشتن بود بدلیل پیشنهادش . و اما در بالا پاسخ اینکه دانش. و تلاش و‌پشتکار سرمایه می افریند را در بالا داده ام ضمن انکه دانشمندان سرمایه داران نبوده اند .. ضمنا موضوع صحبت ثروتمند شدن از این طریق نیست . لطف بفرمایید به حقیقتی که در بیان ان در قالب طنز بیان شده توجه وافی و ‌کافی فرمایید . و فراموش نکنید کامنتها دقیقا منعکس کننده اندیشه پنهان است .
ناشناس
|
United States of America
|
۲۳:۲۸ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
2
2
دکتر عطارد ، درستکاری برای فاطی تمبان نمیشه ما نه اینکه الان وضعمون خوب شده باشد نه. مثل بخش محترم خصوصی باسواد و فرهیخته و مدعی هم نیستیم. ولی این افکار ایده آل گرا شما را در جوانی داشتم.و فرصت های ناب و محض را از سر حماقت و ترس و وجدان از دست دادم. به خانواده بد کردم که رفاه نیاوردم برایشان. الان چوبش رو میخورم. آقا اگر بلدید کوتاهی نکنید و گرنه مثل ما ترسو بمانید مزدش مرگ است بقیه همه اش شعار است و حرف....ضمنا دزدی و اختلاس فقط شرم آور نیست گرفتن مسئولیتی که توان و سواد آن را نداریم هم ارز با این پلشتی هاست گرچه که کسی در این زمانه باور که هیچ، حتی به آن فکر هم نمیکند
پاسخ ها
دکتر وحید عطارد
| United States of America |
۰۵:۰۴ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۸
برایتان دست میزنم . حقیقت گویی بهترین خصلت است . بقیه فقط ادعا می کنند . ????????????
رزیدنت اخراجی دانشگاه تهران
| United States of America |
۱۱:۴۰ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۸
حکیم مهر، لطفاً کامنت من را سانسور نکنید، چون ترویج خیانت و خلاف شایسته نیست و باید کسی جلوی این حرف‌ها بایستد.

حرف‌های شما بوی شکست و حقارت می‌دهد، نه منطق! اینکه شما به خاطر حماقت و ترس‌تان در گذشته پشیمانید، دلیل نمی‌شود که دیگران را هم به قهقرا بکشید. خیانت به اصول اخلاقی و دزدی، با هیچ بهانه‌ای توجیه نمی‌شود. اینکه به بهانه‌ی “رفاه نیاوردن” برای خانواده، به فساد و خیانت رو بیاوریم، عذر بدتر از گناه است! مسئولیت تصمیماتتان را بپذیرید و از زمین برخیزید.

شما می‌گویید درستکاری برای فاطی “تمبان” نمی‌شود؟ اتفاقاً فساد، دزدی و خیانت همان چیزهایی هستند که جامعه را به گند کشیده و باعث شده امثال شما در حقارت و پشیمانی دست‌وپا بزنند. شرافت و درستکاری شاید برای شما بی‌ارزش باشد، اما برای کسانی که هنوز وجدان دارند، ارزشمندترین دارایی است.

بد نیست بدانید من بعد از فارغ‌التحصیلی، سه بار مجبور شدم کارم را رها کنم و از زیر صفر شروع کنم، چون زیر بار خیانت به مردم و کشورم نرفتم. اوضاعم به جایی رسیده بود که شب‌ها گرسنه می‌خوابیدم و ولی با خودم فکر می‌کردم فردا کجا و چطور نان روزم را دربیاورم. مسئولیت شکست‌ها و تصمیمات نادرستتان را بپذیرید به‌جای اینکه خیانت و حق‌خوری را به دیگران پیشنهاد کنید. شاید روزی در همین حکیم مهر (البته اگر چاپ کند) بنویسم چه بر سرم آمد، اما هر بار، دوباره و سه‌باره از جا بلند شدم. سه بار با خاک یکسان شدم و پول خریدن یک ساندویچ فلافل برای رفع گرسنگی و رفع شکم درد را هم نداشتم، ولی هر بار بلند شدم و هر شکست من را قوی‌تر کرد و شرفم را به امثال شما نفروختم. الان هم با شرافت زندگی می‌کنم و هر کسی را که در کنارم استخدام می‌کنم، اولین شرط، اخلاق است. با کوچک‌ترین بی‌اخلاقی یا خیانت، بدون تردید اخراجش می‌کنم.

در کامنت‌های قبلی و بالاتر هم مؤدبانه از نویسنده‌ی مقاله اصلی خواهش کردم که ترویج خلاف و بی‌اخلاقی نکند، اما ظاهراً این افکار طرفداران زیادی دارد. حالا می‌فهمم چرا وضع جامعه این‌گونه است. وقتی آدم‌هایی مثل شما شکست و خیانت خود را توجیه می‌کنند و سعی دارند دیگران را هم به لجن بکشند، نباید انتظار داشت جامعه به جایی برسد.

ترس واقعی همان ترسی است که شما را به خیانت و فساد کشاند. شما جرأت نداشتید روی پای خود بایستید و حالا می‌خواهید دیگران را هم به فساد دعوت کنید؟ مسئولیت تصمیمات و زندگی خود را بپذیرید. نه آقا! ما مثل شما نیستیم که شرافت را به یک مشت نان آلوده بفروشیم. این افکار پوسیده و شکست‌خورده‌تان را برای خودتان نگه دارید!
کامیاب قیصربیگی
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۱۸ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۹
سلام.
آقای اخراجی.
شما حق توهین کردن ندارید .همکار گرامی ما صادقانه نوشته و نور درونش که همان دعای خیر پدر و مادر بوده او را حفظ کرده و به تاریکی دست نداده و همچنان شرافتمندانه زندگی می کند ،همه ما هم گاهی خسته می شویم و کم میاریم و از روی عصبانیت چیزی می نویسیم ولی در اعماق قلبمون به آن اعتقاد نداریم مثلا من عاشق حرفه و شغلم هستم ولی کسی را به این رشته دعوت نمی کنم و یا این رشته را توصیه نمی کنم ،چون سخت است دامپزشک فارم بودن و با مردم روستایی که وضعیت مالی خوبی ندارند،بخواهی حق ویزیت عرفی و قانونی خود را بگیرد ولی گاهی فرشته هایی در روستاه می ببینی که هم صحبتی با آنها تمام سختی‌های را از یادت می بره و زندگی را قابل تحمل می کند .

هیچ وقت هیچ وقت دیگران را قضاوت نکنید و دستور اخلاقی صادر نکنید .
در جهان یک راه هست و آن راه راستی است .
ناشناس
| United States of America |
۰۸:۲۶ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۹
رزیدنت جان تو خوب ما بد. تو صادق ما خائن. تو مقیاس وما ضد ارزش. اصلا کل تورم مملکت گردن ما. شرح حال و عاقبت ادم های درستکار رو گفتم ولی خب چه فایده که بسان شما توانمند نیستیم که ابتدا رزیدنت و سپس اخراج و در انتها یک کارفرمای نمونه باشیم چه کنیم دنیای ما به بزرگی دنیای شما رزیدنت اخراجی نیست. کوچکیم و دنیامون کوچیک تر
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۵۴ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۹
به احترام رزیدنت می ایستم و کف میزنم تا زاغ و زغن هایی که جامعه را به اینجا کشاندند بدانند جامعه به تصور آنها از همچنان خیانت و دزدی و سرکوب اندیشه را بد میداند نه تحصیل مال را ، کسانی این ادعا را می کنند که از تمام مواهب برخوردار بودند ولی قدر ندانستند و مسیر را کج رفتند ، خداوند به همه رحمت عطا می کند پولی که از راه حلال می آید فزونی میگیرد و مال حرام هر چقدر هم کثیر باشد به چشم بر هم زدنی خرج درمان میشود قدر داشته هایمان را بدانیم و به آنچه ماحصل تلاشمان است قانع باشیم و اگر بیشتر میخواهیم بیشتر کار کنیم
نفس اماره همیشه بیدار است، تنها زاهد قناعت کار در امان است
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۳۶ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۸
0
4
گفت دانایی که گرگی خیره سر هست پنهان در نهاد هر بشر
هر که گرگ دراندازد به خاک رفته رفته می شود انسان پاک
وانکه با گرگش مدارا می کند خلق و خوی گرگ پیدا می کند
در جوانی جان گرگت را بگیر وای اگر این گرگ با تو گردد پیر
روز پیری،گر که باشی همچو شیر ناتوانی در مصاف گرگ پیر
مردمان گر یکدگر را می درند گرگ هاشان رهنما و رهبرند
و آن ستمکاران که با هم محرم اند گرگ هاشان آشنای همند
گرگ ها همراه و انسان‌ها غریب با که باید گفت این حال عجیب؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۷ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۸
0
1
آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت

متاسفانه
دکتر وحید عطارد
|
United States of America
|
۰۱:۵۳ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۹
1
1
خدای داند و من دانم و تو هم دانی
که یک فلوس ندارد عبید زاکانی
همین امروز باز دیدم که فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای کلمه پیکسل جایگزین از خود در آورده و ان « تصدانه » است .. همین پیکسل را به من میدادند میگفتم پیک که یعنی اوج و سل هم که بیماری خودمان است پس جایگزینش میشود « اوج سل » . حال بنگرید که اندیشه ، تلاش و‌ پشتکار واژه ای درست کرده که عقل جن هم به ان نمیرسد .. البته پولش خیلی خوب است ..
نظر شما
ادامه