سوالاتی که پاسخ داده نمیشوند ... چرا؟
دکتر وحید عطارد
باز هم از خاطرههای من. میدانم خستگی میآورد اما بد نیست. این هم خودش دنیایی است. خواندن خاطرات سایه اندیشه را در ذهن به حرکت در میآورد و جان میدهد به آنچه رخ داده است و انگار که همین دیروز بود. من هم مانند بسیاری دیگر از طریق طرح سل و بروسلوز به استخدام سازمان دامپزشکی رسیدم. جوانی هم برای خودش دورانی است با انرژی زیاد و تواناییهای نامحدود. من هم سعی میکردم با سل و بروسلوز مبارزه کنم، اما باز هم مثل همیشه غافل از انکه سل و بروسلوز از من به مراتب تواناتر و عاقلترند.
در یکی از دامداریهایی که در روستا آزمایش بروسلوز را انجام میدادیم، به گله گاوی متعلق به یکی از دامداران برخوردیم که نزدیک به ۴۰ راس گاو هولشتین بسیار بسیار عالی از نظر فنوتیپ داشت و متاسفانه در آزمایش ۲۱ راس مبتلا به بروسلوز تشخیص داده شد. طبق مقررات باید دامها داغی بروسلوز میخوردند و به کشتارگاه فرستاده میشدند.
روز قبل از آنکه قرار بود دامها داغ شوند، دامدار نزد من آمد و گفت: «دکتر، میتوانم خصوصی با شما صحبت کنم؟»
با جواب مثبت من گفت: «پیشنهادی دارم» و ادامه داد «لطفی در حق من و بچههایم کنید. دست از سر این ۲۱ راس بردارید، قول میدهم که بی سرو صدا از این محل انها را به جای دوری منتقل کنم که شما هم در دردسر نباشد و به ازای هر راس بیست هزار تومان نقد به شما میدهم!»
با پاسخ منفی من سر به زیر انداخت و رفت و از آنجا که همیشه با اداره همکاری میکرد و دامدار خوبی هم بود، پس از کشتار بیرحمانه دامها مبلغ خسارتش را که آن هم بیست هزار تومان به ازای هر راس بود و در آن موقع هم مبلغ خوبی بود، به سرعت پرداخت کردیم. باید بگویم که در ان روز خانواده و خودش چنان میگریستند که آسمان هم به درد انها میگریست.
گذشت تا اینکه روزی به اداره امد و این بار در جمع برگشت گفت: «دکتر، تو هیچوقت به هیچ جایی نمیرسی»، که من هم با خنده گفتم چرا؟ و در پاسخ گفت «من به شما پیشنهاد بیست هزار تومان دادم و شما نپذیرفتی، در حالیکه هستند کسانی که دور از چشم شما مبلغ دویست تومان از دامداران میگیرند و با یک آزمایش رزبنگال به درخواست دامداران بدون اطلاع از نیتها، گاوهای آلوده را مشخص میکنند و آنها هم دامهای آلوده را از دامداری به جای دیگری منتقل میکنند» (یکی از رموز بقای بروسلوز) و البته از هیچ کس نامی نبرد تا در پرده ابهام همیشه باقی بماند. و البته که پیشبینی آن مرد خوب درست بود و بنده به جایی نرسیدم، با آنکه میتوانستم ثروتمند باشم. چارهای نیست، تاوان حماقتها را خود شخص میدهد نه دیگران، اما به قول شاعر:
هر که افزوده گشت سیم و زرش
زر نباریده ز آسمان به سرش
از کجا جمع کرده این زر و سیم
یا خودش دزد بوده یا پدرش
بارها گفته ام خدا کند آدم از دست این حکیم مهر راحت شود که با کارهایش باعث وسوسه برای نوشتن میشود. آخر خوانندگان عزیز چرا کامنت می گذارید که من مجبور شوم باز هم بنویسم و هم اعصاب خودم و هم دیگران را خورد کنم. کمی رحم و مروت داشته باشید. نوشتهام در آزمایشات مربوط به واکسن تب برفکی تفاوتی بین واکسن خارجی و داخلی مشاهده نشد. نوشتهاند که از کجا معلوم که آزمایش درست بوده و چرا منتشر نشده و چرا اینجا نمیگذارید و چرا گفتهاید در کلاس آموزشی با پرداخت هزینه ارائه میکنید، در صورتیکه بهترین مقالات امروزه در اینترنت قابل دسترسی است. خب بگویید من چه پاسخی باید بدهم؟
اینکه مقالات همه مجانی در دسترس هستند؟ خیر اینطور نیست و شامل همه مقالات نمیشود. تقریبا تمام سایتهایی که اقدام به انتشار مطالب علمی میکنند و دارای اعتبار هستند و هر مقالهای را چاپ نمیکنند، برای استفاده از آنها باید مشترکشان باشید و پول پرداخت کنید و اگر دانشجو هستید و میتوانید دسترسی داشته باشید، بدانید که دانشگاه برای استفاده از این سایتها مشترک شده است و هزینه میپردازد. و اگر هم سایتها هک میشوند، آن موضوع دیگری است.
در زمینه صحت آزمایشات، شما میتوانید تنها اقدام به آزمایش کنید و آن هم در تفسیرهایتان بنویسید که آزمایش ما اینطور نشان میدهد و نمیتوانید صحت و سقم آزمایشکننده دیگر را زیر سوال ببرید. اظهار نظر در مورد مقالات به عهده گروهی از محققین است که به قول معروف مرور ادبیات تحقیق را میکنند و جمعبندی مینمایند و اگر منتشر نشده است، بدین دلیل است که معمولا طبق مقررات حق انتشار مقالات متعلق به پرداختکننده هزینههاست، مگر آنکه مجوز آن را صادر نماید. و اما حالا که هیچکدام از این موارد شامل آزمایشات انجام شده ما نیست و سالها هم از آن آزمایش میگذرد و پرداختکننده هزینهها هم دیگر در میان نیست، میتوانیم در کلاسی آموزشی برای عدهای که علاقهمند و ذیربط موضوعند، با پرداخت هزینه آموزشی ارائه شود. و بدین دلیل است که بعضا به تعدادی از کامنتها و پرسشها پاسخ داده نمیشود چون سؤالکننده از کم و کیف موضوع بیخبر است و تنها شایسته است که درخواست نماید.
و اما موقعی که میخواستم این نوشته را بنگارم، سری به اطلاعاتم زدم و آنچه گذشته بود چونان پرده سینما از جلوی چشمانم گذشتند و برخورد کردم با کتابی در مورد تب برفکی که باز هم با هزینه فائو و با همت همکارانم تدوین گشت و خودم آن را دارم و نمیدانم در حال کجاست و اساسا حفظ شده است یا نه.
و اما نگاه کنید ببنید که ما بندگان خدا بدون کوچکترین چشمداشتی چه اقداماتی کردهایم. کنفرانسی بگذارید تا ببینید که چه مطالبی جمعآوری شده بوده است و چه کلاسهای آموزشی برقرار شده بوده است و آنگاه بگویید چه کردهایم و یا کاری نکردهایم و مقایسه کنید با زمان حال. خیلی تعجب نکنید، اگر درخواست کنفرانسی با هزینه شده است، همین چند روز پیش فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی که میلیاردها تومان اعتبار دریافت میکند، بعد از تلاشی بیوقفه و خرج میلیونها تومان پول بالاخره موفق شده است که برای کلمه نامانوس خارجی بیهویت «مایکروویو» کلمه اصیل فارسی «موجپز» را اختراع کند، اما معلوم نیست این موج کدام موج است و آیا موج دریا و اقیانوسها را که شدت و ضعف آنها متفاوت است شامل میشود یا نه و سوال اینجاست، آیا اگر ظرف غذایمان را در موج دریا رها کنیم و یا کنار ساحل طوری قرار دهیم که موج به ان برخورد کند، کافی است؟ و غذایمان پخته و آماده خواهد شد؟ حال قضاوت کنید ما برای ان اقداماتمان چقدر باید اعتبار دریافت میکردیم. اینها حق معنوی مخترعین و سازندگانش را زیر پا گذاشتهاند و نام وسیلهای را که متعلق به ایشان نیست، به اسم ارتقای زبان فارسی تغییر دادهاند و پاسخی هم نمیدهند. ما که حق معنوی کسی را زیر پا نگذاشتیم و کار خودمان را ارائه دادیم و آنها هم برای آنکه به شرکتی لطمه نخورد، منتشرش نکردند. من اینجا چه سوالی را باید پاسخ بدهم؟
در پایان البته بد نیست پیشنهاد کنم که نام «کانگورو» را که یک حیوان استرالیایی است و در تمام زبانها به همین نام خوانده میشود و کلمهای است متعلق به بومیهای استرالیا به «دوپای جهنده» تبدیل نمایند تا زبان فارسیمان هم ارتقا پیدا کند و به موشکهای بالستیک هم بگوییم «جو نورد».
فَاللّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ
وقتی مینویسی یاد این شعر همشهری تان می افتم :
شِکَّرشِکن شَوَند همه طوطیانِ هند
زین قندِ پارسی که به بَنگاله میرود
همیشه سلامت و لبانت پر از خنده های واقعی همیشگی ات باشد .
بنظرم دامدار طرف حساب شما بسیار منصف و خوش حساب بوده و قیمتی مساوی غرامت پیشنهاد داده
روسای ....... با قیمتهای خیلی کمتر خریداری میشوند مخصوصا روسایی که بعضاً دامپزشک نبوده و یا فکر میکنند خیلی از دامپزشکان بخش خصوصی عقب افتاده اند و باید به سرعت جبران خسارت کنند