با کلاه نظامیان ایرانی در ایرانِ عصر قاجار
حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «دکتر رضا کسروی» در گفتوگو با حکیم مهر، به نقش و اهمیت ارتش در دامپزشکی میپردازد و میگوید: «نخستین دانشکدهٔ دامپزشکی را در ایران نظامیان سوئدی که مدیریّت ژاندارمری را به صورت مستشاری بر عهده داشتند، در دیماه ۱۲۹۲ خورشیدی تأسیس کردند که اکنون یکصد و یازدهمین سالگرد تأسیس آن است. دکتر ابوطالب خان شیخ (ملقّب به مُشیرِاَعلم) بنیانگذارِ ادارهٔ دامپزشکی ارتش است. نخستین رئیس دانشکدهٔ دامپزشکی نیز یک نظامیِ تحصیلکردهٔ فرانسه به نام سرلشگر دکتر اسدالله فتحی بود. سرتیپ دکتر جهانگیر اُشیدری -رئیس اسبق ادارهٔ دامپزشکی ارتش- به مقامِ موبدِ موبدانِ زرتشتیانِ ایران رسید.»
حکیم مهر: آقای دکتر، از تاریخچهٔ ارتباط دامپزشکی با ارتش در ایران چه اطلاعاتی در دسترس داریم؟
اجازه بدهید در مقدّمهٔ بحث به دوران باستان هم سری بزنیم. به دلیل اهمیّت و نقشِ بیبدیلِ اسب در امور نظامی، دامپزشکی در ارتشهای امپراطوریهای باستان به ویژه در روم و ایران نقش مهمّی داشت. در ایرانِ عصرِ ساسانی، واژهٔ «بِچِشکستور» (ستورپزشک) را داشتیم که جایگاه دامپزشکی را در طب اسب و نظامیگری نشان میدهد. وقتی هم در ۲۸ دی ماه ۱۳۱۴خ، واژهٔ «دامپزشک» را به عنوانِ جایگزینِ لغتِ «بیطاری» در فرهنگستان تصویب کردند، «ستورانپزشک»، تنها رقیب آن بود که رأی کمتری آورد. در یونان باستان، طب اسب را به همان پیچیدگیِ طب انسان میدانستند و به دامپزشک، «هیپیاتروی (Hippiatroi)» میگفتند که به معنیِ «دکتر اسب» بود. رومیان برای دامپزشک از دو واژهٔ «وِتِریناریوس (Veterinarius)» و «مولومِیکوس (Mulomedicus)» بهره میبردند که اوّلی به پزشکانِ خوک، گوسفند و گاو اطلاق میشد و دوّمی به پزشکان اسب که دارای مقامی مهم در ارتش روم بودند.
در باب نقش ارتش در بنیانها و توسعهٔ دامپزشکی نوین در ایران، مایلم ابتدا منابع مکتوب را معرّفی کنم. نخستین مقالات را در تاریخ دامپزشکی ایران، یک دامپزشکِ ارتشی و تحصیلکردهٔ فرانسه نگاشت: سرتیپ دکتر علیمحمّد برافروخته که در زمانِ نگارش سلسله مقالاتِ تاریخ دامپزشکیِ ایران -در اوایل تا اواسط دههٔ بیست شمسی- سرهنگ و نیز استاد سابق دانشکدهٔ دامپزشکی بود. امّا جامعترین منبع در تاریخچهٔ ادارهٔ دامپزشکی ارتش را سرتیپ دکتر جهانگیر اُشیدری در اسفند ۱۳۴۷ خورشیدی در قالبِ یک کتاب در ۳۶۷ صفحه منتشر کرد. هم مقالات دکتر برافروخته و هم کتاب دکتر اُشیدری، در کنار سایر اسناد و مقالات، در بخش مربوط به تاریخچهٔ ادارهٔ دامپزشکیِ ارتش، در اثرِ سترگ و ماندگار استاد دکتر حسن تاجبخش موردِ استفاده و استناد قرار گرفتهاند و علاقهمندان میتوانند به این مجموعهٔ فاخرِ دو جلدی مراجعه کنند.
سرتیپ دکتر علیمحمّد برافروخته
حکیم مهر: گویا نخستین دانشکدهٔ دامپزشکی را در ایران نظامیان تأسیس کردهاند. در این مورد چه اطلاعاتی موجود است؟
بله؛ همینطور است. نخستین مدرسهٔ بیطاری یا به بیانِ امروز، دانشکدهٔ دامپزشکی، در اوّلِ ژانویهٔ ۱۹۱۴م مطابق با سوّم ماه صفر ۱۳۳۲ق و ۱۱ دی ۱۲۹۲خ در سلطنت احمد شاه قاجار توسّط دو افسرِ دامپزشک سوئدی در باغشاه (محدودهٔ میدانِ حُر کنونی) تأسیس شد. چند سال پیش از آن، دولت ایران برای تأمین امنیّت راهها و مبارزه با راهزنان و اشرار، به فکر بازسازی و نوسازی تشکیلات ژاندارمری افتاد. حفاظت از راهها در دوران قاجار تشکیلاتی با نام قرهسوران یا قراسوران داشت که در این زمان دیگر کارآمد نبود. جهت دور ماندن از رقابت ابرقدرتها (روس و انگلیس)، دولت ایران تصمیم گرفت از کشور سوئد جهت تأسیس تشکیلات نوین ژاندارمری دعوت کند. مستشاران نظامی سوئد به ریاستِ سرهنگ هارالد یالمارسِن (Harald Hjalmarson) در فاصلهٔ ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۵ میلادی در ایران بودند و پس از آن، به دلیل نخستین جنگ جهانی، نهایتاً تا ۱۹۱۶ میلادی ایران را ترک کردند.
در بین این نظامیانِ سوئدی، دو افسرِ دامپزشک به نامهای کُنراد هیل (Konrad Hill) و نیکولاس (نیلس) نُردکوئیست (Nils Nordquist) از ۱۹۱۲ میلادی در ایران حضور داشتند که نخستین مدرسهٔ بیطاری را برای تربیتِ نیروی دامپزشکِ لازم برای تشکیلات ژاندارمری تأسیس کردند. عجیب آنکه نیلس نُردکوئیست در ۱۹۲۰ میلادی در تهران گویا با خودکشی درگذشت و فرماندهٔ نظامیان سوئدی، یعنی یالمارسن نیز در ۱۹۱۹م در اُپسالایِ سوئد، به دلیل ابتلا به یک بیماری مزمن و لاعلاج -که از دوران مأموریّت در ایران درگیرش بود- اقدام به خودکشی نمود.
سرگرد دکتر کُنراد هیل (در ۱۹۱۲ میلادی) که بعدها سرهنگ شد
دو دامپزشک سوئدی به زبان آلمانی تدریس میکردند و مترجمِ دروس دامپزشکی در «مدرسهٔ دولتیِ ژاندارمریِ سوئدی»، دکتر ابوطالب خان شیخ پسر ارشدِ دکتر شیخ محمّد خان احیاءالمُلک بود که پیشتر در اتریش در رشتهٔ پزشکی تحصیل کرده بود و به همین دلیل به زبان آلمانی تسلّط داشت. دکتر ابوطالب خان حین ترجمه، به دانش دامپزشکی مسلّط شد و خود همراه با نخستین گروه از دانشجویان، امتحانات پایان دوره را با موفّقیّت گذرانید و تصدیقانهٔ دامپزشکی را نیز دریافت کرد. به پاس خدمات دکتر ابوطالب خان در ادارهٔ ژاندارمری به عنوان دامپزشک و مترجم، در شهریور ۱۲۹۷خ (ذیالحجهٔ ۱۳۳۶ قمری)، به پیشنهاد دولت، از طرف احمد شاه قاجار به لقبِ «مُشیرِ اَعلَم» ملقّب شد. سرهنگ دکتر ابوطالب خان شیخ بنیانگذار و نخستین رئیس تشکیلات نوین دامپزشکی در ارتش بود و تا حوالی ۱۳۱۰ خورشیدی در این مسئولیّت باقی ماند، سپس به وزارت کشاورزی منتقل شد و در ۱۳۴۲خ درگذشت. مدرسهٔ بیطاری ژاندارمری، پس از ۱۰-۱۱ سال فعّالیّت، در ۱۳۰۳ خورشیدی (۱۳۴۳ قمری) تعطیل شد و تا هشت سال بعد در ۱۳۱۱ خورشیدی که مدرسهٔ عالی بیطاری تأسیس شد، هیچ مرکز آموزش دامپزشکی در ایران وجود نداشت.
سرهنگ دکتر ابوطالب خان شیخ (مشیراعلم)
حکیم مهر: آیا غیر از این دو دامپزشک سوئدی، دامپزشکان نظامی دیگری هم از اروپا به ایران دعوت شده بودند؟
بله؛ از دوران فتحعلی شاه قاجار که از مستشاران نظامی فرانسوی در عصر ناپلئون دعوت به همکاری شد، اندیشهٔ استفاده از دامپزشکان فرنگی در دولت وجود داشت، ولی گویا به سرانجام نرسید. امّا از اوان سلطنت ناصرالدّین شاه، در صدارتِ اتابکِ اعظم میرزا تقی خان امیرنظام (امیرکبیر) تا سلطنت محمّدعلی شاه و پس از آن، حضور افسرانِ دامپزشکِ انگلیسی، روسی و فرانسوی در ایران ثبت شده است که علاقهمندان میتوانند شرح بیشتر را در جلد دوّمِ «تاریخ دامپزشکی و پزشکی ایران» اثر استاد تاجبخش مطالعه بفرمایند. فقط این را اضافه کنم که افسرِ دامپزشکِ فرانسوی با نامخانوادگیِ «کاره (Carrè)» که در زمان مظفرالدّین شاه به ایران آمد و دامپزشکِ اصطبلهای سلطنتی شد و پس از آن به دستگاه محمّدعلی میرزا ولیعهد در تبریز رفت و در کتاب اوژن اوبَن سفیر فرانسه در ایران به حضور او در تبریز در فاصلهٔ ۱۹۰۶ تا ۱۹۰۷م اشاره شده است، نباید با «هانری کاره (Henri Joseph Carrè)»، دامپزشکِ میکروبشناس، دانشمند فرانسوی و همکارِ استادِ پیشینِ خودش، ادموند نوکارد، یکی گرفته شود. این دوّمی همان است که دیستِمپِر یا بیماری سگهای جوان به نام او (بیماریِ کاره) خوانده شده است (Maladie de Carrè). با مطالعهٔ زندگینامهٔ دکتر هانری کاره و شرح فعّالیّتهای علمی و دستاوردهای او در سالهای ۱۹۰۴، ۱۹۰۵ و ۱۹۰۸ میلادی در پاریس روشن میشود که نمیتواند همان شخصی باشد که دقیقاً در همان سالها در تهران یا تبریز بوده است. به نظر میرسد بخشی از خاطرات سرتیپ دکتر علیمحمّد برافروخته منشاء این اشتباه بوده است.
حکیم مهر: از دامپزشکان نظامی فرنگی صحبت کردید؛ حال اگر موافق باشید، از مشاهیر ایرانی در این زمینه یادی کنید.
بله، حتماً. از سرهنگ دکتر ابوطالب خان شیخ (مشیراعلم) که صحبت کردم. پس از ایشان باید یادی کنم از سرلشگر اسدالله فتحی که جزو دورهٔ اوّلِ دانشآموختگان مدرسهٔ دامپزشکی سوئدی بود و در ۱۳۱۱ خورشیدی نخستین رئیس «مدرسهٔ عالی بیطاری (دانشکدهٔ دامپزشکی دانشکاه تهران)» شد.
سرلشگر دکتر اسدالله فتحی نخستین رئیس «مدرسهٔ عالی بیطاری» (دانشکدهٔ دامپزشکی دانشگاه تهران) در ۱۳۱۱ خورشیدی
پیشتر، از سرتیپ دکتر علیمحّمد برافروخته هم یادی کردم که نویسندهٔ مقالاتی چند در زمینهٔ تاریخ دامپزشکی ایران و برخی کتابهای دیگر بود. از دیگر مشاهیرِ نظامیِ دامپزشک باید از سپهبد دکتر محمّدعلی شمس فرزند شاهزاده یحیی میرزا لِسانالحُکَماء (از پیشکسوتان چشمپزشکیِ ایران) نام ببرم. ایشان در فرانسه ابتدا دامپزشکی و سپس پزشکی خواند و مدّتی رئیس بهداری ارتش بود. سپهبد عبّاس ایزدپناه از دیگر دامپزشکان ارتشی ایران بود که به ریاست سازمان تربیت بدنی کشور رسید.
سپهبد دکتر عبّاس ایزدپناه (رئیس سازمان تربیت بدنی) در کنار غلامرضا تختی (اوّل از راست)، محمّدعلی فردین (ایستاده در پشت) و عبّاس زندی (اوّل از چپ)
سپهبد عبدالکریم ایادی، پزشک محمّدرضا شاه پهلوی نیز ابتدا در فرانسه دامپزشکی خواند و سپس به تحصیل در رشتهٔ پزشکی پرداخت و در واقع در دامپزشکی فعّالیّتی نکرد. از دیگر مشاهیر باید از سرتیپ دکتر جهانگیر اُشیدری یاد کنم. در یکی از شمارههای اخیرِ فصلنامهٔ «جامعه دامپزشکان ایران»، به بخشی از زندگینامهٔ ایشان پرداختهام و علاقهمندان میتوانند به آن شماره (تابستان و پائیز ۱۴۰۲خ) مراجعه نمایند. ایشان علاوه بر نگارش مقالات متعدّد و کتابی ارزشمند در تاریخچهٔ ادارهٔ دامپزشکی ارتش در ایران، به پژوهش و انتشار کتاب در زمینهٔ تاریخنگاری زرتشتیان نیز پرداخت؛ دو کتابِ «تاریخ پهلوی و زرتشتیان» و «دانشنامهی مزدیسنا»، آثار ایشان در این زمینه هستند. دکتر اُشیدری پس از درگذشتِ موبد رستم شهرزادی به ریاست انجمن موبدان تهران انتخاب و موبدِ موبدان شد.
موبدِ موبدان سرتیپ دکتر جهانگیر اُشیدری
همچنین باید یادی کنم از سرهنگ دکتر شهاب واعظزاده که نقّاشی برجسته نیز بودند و طرّاحی لوگوی دوّم «جامعه دامپزشکان ایران» و آفرینشِ پرترههایی از جمله پرترهٔ دکتر محمّدحسین میمندینژاد را در کارنامهٔ خود دارند.
حکیم مهر: نخستین رؤسایِ ادارهٔ دامپزشکی ارتش چه کسانی بودند؟
از ۱۳۰۰ خورشیدی در اواخر قاجاریه تا ۱۳۵۷ خورشیدی، این افراد، به ترتیب به ریاست این اداره رسیدند: سرهنگ دکتر ابوطالب شیخ (مشیراعلم)، سرلشگر دکتر اسدالله فتحی، سپهبد دکتر مهدیقلی علوی مقدّم (فرزند سرتیپِ توپخانه در دورهٔ مظفّرالدّین شاه، میرزا سیّد علیقلی خان علوی)، سرلشگر محمّدعلی علوی مقدّم (برادرِ رئیسِ پیشین که البته دامپزشک نبود)، سرتیپ دکتر رحمتالله فتحی، سپهبد دکتر غلامحسین وفا، سرلشگر دکتر حسین شیوائی، دکتر سلیمان دیهیمی (کفیل اداره در غیبت حسین شیوائی)، سرتیپ دکتر رحمتالله دیهیمی، سرتیپ دکتر جهانگیر اُشیدری و سرتیپ دکتر سیّد جلالالدّین پزشک. تاریخچهٔ ادارهٔ دامپزشکی ارتش پس از انقلاب نیازمند پژوهشی جداگانه است و امیدوارم بتوانم در مصاحبههای بعدی به آن بپردازم. متأسفانه این اداره در سال ۱۳۹۷ منحل شد که دلایل آن باید برّرسی شود.
حکیم مهر: بهعنوان سخنِ آخر؟
همچنانکه خوانندگان عزیز ملاحظه میفرمایند، تاریخچهٔ دامپزشکی نوین در ایران با نام ارتش گره خورده است. در پایان مایلم به فهرستی از نخستین دانشکدههای دامپزشکی تأسیسشده در جهان اشاره کنم. این فهرست، در قالبِ ضمیمه، در صفحاتِ ۳۷۵ و ۳۷۶ از کتابِ «تاریخِ مختصرِ طبِ دامپزشکی (A Concise History of Veterinary Medicine)» اثر سوزان جونز (Susan D. Jones) و پیتِر کولمیز (Peter A. Koolmees) در سال ۲۰۲۲ میلادی درج شده است. دانشکدهٔ دامپزشکی لیون در فرانسه در ۱۷۶۲م نخستین دانشکدهٔ دامپزشکیِ جهان و مدرسهٔ عالی بیطاری در ۱۳۱۱ خورشیدی (۱۹۳۲ میلادی)، همراه با دانشکدهٔ دامپزشکی کابل، در رتبهٔ ۴۷ قرار گرفتهاند. البته نویسندگان در این فهرست، «مدرسهٔ بیطاری ژاندارمری» را جا انداختهاند که با درجِ سال تأسیسِ آن در ۱۹۱۴ میلادی، در واقع رتبهٔ ۳۹ برای ایران به دست خواهد آمد.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
من هم از شما و نیز از حکیم مهر بابت تلاشهای مستمر و موثّرش سپاسگزارم. همچنین لازم میدانم از جنابانِ آقایان مهندس هومن زالپور، سرهنگ دکتر مسعود عربشاهی و سرهنگ دکتر سیّد مهدی جعفری تشکّر کنم.
پینوشت مدیر مسئول حکیم مهر:
جناب آقای دکتر رضا کسروی در سالهای اخیر نقش بسیار موثری در صیانت از تاریخ دامپزشکی و دامپروری ایران ایفا نمودهاند. با توجه به فعالیتهای مستمر ایشان در این حوزه، به جرأت میتوان وی را مصداق «ارتش یکنفره» توصیف نمود. حکیم مهر به نوبه خود و به نمایندگی از اعضای خانواده دامپزشکی، مراتب تقدیر و امتنان خود را از فعالیتهای بدون چشمداشت ایشان در حفاظت از تاریخ دامپزشکی این سرزمین اعلام میدارد.