سخنی چند با وزیر محترم جهاد کشاورزی
دکتر وحید عطارد
تا کنون دو بار مطلبی را با موضوع سخنی با وزرای محترم سابق جهاد کشاورزی نگاشتهام و سعی نمودهام با استعانت از 33 سال تجربه کاری در سازمان دامپزشکی و به دور از اخلاق ناروای سیاسی و تعصبی و گروهگرایی موضوعاتی را به سمعشان برسانم اما میدانم که نه گوش شنوایی هست و نه کسی از راه رفته خطا سعی میکند برگردد.
بگذارید از خاطرههایم بگویم؛ در مخالفت با یکی از مدیران سازمان دامپزشکی و شکایت از ایشان نامهای توسط عدهای از همکاران تهیه شد و قرار شد به دست وزیر کشاورزی رسانده شود و این مهم به عهده بنده حقیر گذاشته شد و من هم با گرفتن وقت قبلی از یکی از معاونین محترم وزیر، روزی به حضور ایشان رسیدم و نامه را که در چند صفحه اماده شده بود به ایشان دادم و درخواست همکاران را به عرض ایشان رساندم. معاون ایشان که فرد بسیار مطلع و با ایمان و ارزشمندی بود، نگاهی به نامه انداختند و گفتند: «ببینید، آقای وزیر وقت و حوصله خواندن این نامهها را ندارد در یک یا دو جمله خلاصه کنید» و من هم عاجزانه از ایشان خواستم اگر ممکن است خودتان عنایتی فرمایید و قبول زحمت کنید نامه را بخوانید و در یکی دو جمله در صورت امکان به عرض آقای وزیر برسانید. البته به عرض رسانده شد ولی اقدامی صورت گرفته نشد که پر واضح است آقای وزیر به قول معروف گوششان از این موضوعات پر است.
بگذارید خاطره دیگری هم بگویم: در زمانی که در فرانسه مشغول به تحصیل بودم، استادم که استاد اپیدمیولوژی بود، مسئولیت علمی و اپیدمیولوژی کنترل و ریشهکنی سل گاوی در فرانسه را هم به عهده داشت. همانطور که میدانید سل گاوی از بیماریهایی است که در چند کشور تا مرحله ریشهکنی هم پیش رفته است ولی دوباره عود کرده و روند افزایشی داشته، از جمله در فرانسه آن زمان هم اتفاق افتاده بوده است و پس از اینکه به مرحله ریشهکنی میرسد، دوباره عود میکند. وزیر کشاورزی فرانسه استادم را میخواهد و با ناراحتی و تحکم میپرسد چرا اینطور شده است و شما مسئولید. استادم آدم بسیار جدی و در عین حال بسیار خندهرو و شوخ بود. میگفت گذاشتم خوب آتش آقای وزیر سرد شد و سپس از ایشان در مورد سل پرسیدم که خب ایشان هم جوابی نداشت و ایشان با موضوع عدم دخالت آقای وزیر اتاق را ترک میکند. اخراجش نکردند، از کار برکنارش نکردند، و تنها به توصیههایش گوش کردند، زیرا عالم به کار خود بود.
جناب آقای وزیر، بیماری تب برفکی و سایر بیماریهای دامی با سلام و صلوات و عزیرم و قربانت بروم و جلسههای اداری از کشور محو نمیشوند. ویروس و باکتری دستورالعمل و انشای دستور نمیشناسد و لازمه کنترل و ریشهکنی آنها پیشرفت علم و دانش است. فرقی نمیکند شخص در چه جایگاه و منسبی قرار گرفته است، میخواهد وزیر باشد، مدیرکل باشد، رئیس سازمان باشد، کارشناس باشد و یا آبدارچی و یا راننده، همگی باید در زمینه کاری خود به علم و دانش ان کار آگاه باشند. میدانید برای انکه شخصی دامداری تاسیس کند، باید از اطلاعات کافی در این زمینه برخوردار باشد؟ میدانید باید حداقل گواهی گذراندن دورههایی را در ارتباط با موضوع داشته باشد؟
از روزی که شعار جهادیگری رواج یافت و دامپزشکی را هم به این شعار آمیختند، وضعیت بیماریها اگر به مراتب بدتر نشده باشد، بهتر هم نشده است. تفکر جهادی بر این مبنا بود که با در دست گرفتن یک سرنگ و پریدن به میان جمعیت دامی و زدن چند واکسن که آنهم به مرور زمان رو به افول نهاده است، میتوان بیماری را کنترل و ریشهکن کرد، اما تا کنون تمامی پروژهها و برنامهها با شکست روبرو بوده است؛ از برنامههای گندم و جو و علوفه تا تولیدات دامی و گوشت و شیر و غیره ...
اگر نمیتوانید کشاورزی کشور را سرو سامان بدهید و به درجه نه خودکفایی بلکه به درجه تولید منطقی برسانید، حداقل دست از دامپزشکی بردارید و آن را مستقل کنید، بگذارید از جنبههای اداری و مالی استقلال داشته باشد. لازم نیست حتما زیر نظر وزارتخانهای باشد. هر کشوری به تناسب نیازهایش ساختار تشکیلاتیش را سر و سامان میدهد. کشور ما نیازمند سازمان دامپزشکی مستقل زیر نظر ریاست جمهوری است تا بتواند بدون دخالت سایر عوامل مانند معاونت امور دام امر کنترل و پیشگیری بیماریها و بهداشت مواد غذایی را پیش ببرد. بگذارید بتواند در مورد اجرای دستورالعملهای بهداشتی بدون دخالت دیگران اقدامات لازم را انجام دهد. بگذارید بتواند قوانین و مقررات بهداشتی را قانونی کند و از بهداشت دام و انسان دفاع نماید. شما تنها میتوانید نظارهگر پیشرفتشان باشید که قطعا موفقیت در کنترل و ریشهکنی بیماریهاست. بگذارید از انتصابات سیاسی و قومی و مذهبی به دور باشد. بگذارید انسانهای اندیشمند و دانا و دانشمند و عالم بر آن ریاست کنند. در جلسات بی سر و ته و بینتیجه شرکت کردن و شعارهای عجیب و غریب دادن راه به جایی نمیبرد. دستور اکید دهید که شایستهها را بکار گیرند و انها را با آزمونهای علمی سخت و دشوار انتخاب کنید. بگذارید کشور و مردم کشور مزه پیشرفت را بچشند. هیچکس نمیتواند با خوردن نفت و مس و سایر معادن زندگی کند، برای زندگی کردن نیازمند محصولات کشاورزی و دامی هستیم. کشورهای پیشرفته از منابع کشاورزی و دامیشان به شدت حمایت میکنند که میدانند بدون این منابع راه به جایی نخواهند برد. در این مهم بکوشید. بگذارید افکار ارزشمند و دانشمند رشد و نمو کنند. بگذارید وقت کارکنان در راه کسب علم و پیشرفت صرف شود. رواج علم صرفا در دستهای وزارت علوم و دانشگاهها نیست بلکه کلیه مسئولین در رواج این مهم مسئولیت دارند. روی میز کارکنان سازمان دامپزشکی، از رئیس گرفته تا تکتک کارشناسان به جای تلی از نامه باید کتاب قرار داشته باشد تا مرتب کتاب مطالعه کنند. سازمانهایی نظیر نظام دامپزشکی معلول افکار مسموم عدهای خاص بوده است، آنها را منحل اعلام کنید. جامعه دامپزشکان را که دارای سابقه طولانی است و در ارتباط با دامپزشکان جهانی بوده است، تقویت کنید.
کارکنان نیازمند مالی که توان اقتصادی ندارند، کاری هم برای کشور انجام نمیدهند. بنیه مالی آنها را تقویت کنید. از حقوق مادی و معنوی افراد دفاع کنید. وزارت فقط برای نشستن در اتاقهای مزین شده به مبل و صندلی و تجهیزات لوکس نیست. شما هم همانند سایر کارکنان دولت در مقابل مردم مسئول هستید؛ مسئول سلامت جسمی و روانی کارکنان هم هستید. سالها پیش روزی در تلویزیون مدیرکل گندم وزارتخانه را آورده بودند که چگونگی اجرای طرح گندم 1+6 را توضیح دهد. در بدو شروع ایشان با همان زبان بومی خود گفتند «میخیم» که بنده بر سر خود زدم و گفتم گندم بر باد رفت، نه برای آنکه ایشان «میخواهیم» را «میخیم» تلفظ کردند بلکه به این خاطر که کسی که هنوز نتوانسته است خود را با شرایط و موقعیت وزارتی وفق دهد و شرایطی را که در آن قرار دارد نمیشناسد، چگونه می تواند تولید گندم کشوری را نجات دهد که همانطور که دیدیم نتوانستند. تا کنون هرکس به مقامی رسیده است قدمی برنداشته و گواه آن تورم ناشی از ندانمکاریهایی است که برای سرپوش گذاشتن بر آن هزاران دلیل و برهان میآورند. نیاز نیست اقتصاددان باشید تا بدانید که تورم ریشه تولید را از بیخ میخشکاند. تولید را افزایش دهید تا تورم کاهش پیدا کند. به جای هزینههای گزاف در واردات دام و گوشت و... با روشهای منطقی تولید را افزایش دهید تا نه زمینهای کشاورزی را از بین ببرید و نه دامهای بیچاره را به ناچار روانه کشتارگاهها کنید. ریشهکنی بیماریها پیشکشتان، کنترل آنها به خصوص بیماری تب برفکی تمامی نیازهای مواد غذایی با منشاء دامی کشور را با حداقل قیمت پوشش میدهد. برنامه کنترل تب برفکی 10-15 ساله است که باید بر اساس الگویی مطمئن و علمی و فنی همراه با قوانین و مقررات بهداشتی و قرنطینهای سالانه به طور مرتب ادامه یابد و مرتبا نتایج اقدامات آنالیز گردد تا مشخص شود در چه مرحلهای بیماری قرار گرفته است. میبینید که انچه گزارش میشود صرفا ادعاهای شفاهیست که هیچکدام پشتوانه آماری و تحقیقی ندارند. با این روشها کجا میتوان بیماری را کنترل کرد؟ خواستار پاسخگویی علمی باشید. حداقل در همین قسمت که به شما واگذار شده است، پیشرو باشید.
آرزوی توفیق