در باب چرا ما فرسودهایم؟
دکتر پدرام فرهادیان
رزیدنت جراحی دامپزشکی - مدرس دانشگاه
ما چرا فرسودهایم؟ باور کنید بارها نوشتم و پاک کردم؛ هم با تِمِ جدی نوشتم، هم با تِمِ طنز و داستان… اما نمیدانم چرا بههنگام تایپ، انگشتانم میلرزید و قلبم آتش میگرفت. لطفا کمی تأمل کنید و مرا بهخاطر اینکه سرآسیمه سر بر سقف کلمات میسایم و همچون عاشقی حیران با واژگانی از فراق، کلماتی را از روی استیصال پشتسرهم بدون وقفه میچینم، سرزنش نکنید.
بیایید برگردیم به روزهای انتخاب رشته و عجین شدنمان با دامپزشکی، چه از روی عشق و علاقه و چه از روی اجبار. همان روزی که خوشحال بودیم، حتی به نسبت، به «دکتری» و «درمان»؛ همان روزیکه میبالیدیم به «توانایی» و «ارادهیمان» برای رسیدن؛ همان روزی که پدران و مادرانمان خرسند شدند به «ثمر» دادن فرزندشان؛ همان روزی که «غره» بودیم به «غرور» و «انرژی» جوانی.
همکاران و رفقای عزیزم، مسائل حوزهی دامپزشکی را میتوان در بخشهایی به شرح و توضیحی که در حد بظاعت و توان و تجربهام ارائه خواهم کرد، دستهبندی کرد؛ باشد تا شاید کلامی و نگاهی از آن راهگشا باشد برای آیندگان:
۱- دامپزشکی نیز مانند پزشکی، مهندسی، حقوق، جامعهشناسی، روانشناسی و سایر رشتههای آکادمیک دانشگاهی نیاز به برنامهریزی آموزشی در دو جنبهی نگاه کوتاهمدت و بلندمدت دارد. نگاهی که باید در سطح خرد و کلان و به واسطهی درک و شعور و تجربه و عشق و علاقه و مبتنی بر دانش روز توسط متولیان این امر یعنی وزارتخانههای آموزش و پرورش، علوم، کار، صنعت و معدن و بهداشت زیر سایهی وزارت کشور تنظیم و اجرا شود، ولی آیا شد؟ آیا بودند؟ آیا اصلا میدانستند؟ آیا اصلا اعتقادی به آموختن و دانستن داشتند؟
به ضرس قاطع عرض میکنم که: «نه میدانستند، نه میخواستند، نه میتوانستند». ما فقط بهواسطه تحصیل و حرفهمان، دامپزشکی را میبینیم. آیا پزشکان در ناز و نعمتند؟ مهندسان در برترین صنایع این مملکت مشغولند؟ جامعهشناسان جامعه را آنگونه که میشناسند، توان معرفی دارند؟ البته فکر کنم فقط روانشناسان حالشان خوب و جیبشان پرپول است؛ آنهم به برکت و صدقه سری مدیریت جامع و کامل عزیزان!
۲- البته که بسیاری معتقدند دامپزشکی ضربهی اصلی را آن زمانی خورد که با خدعه و نیرنگ و سادهانگاری اساتید این رشته در دههی شصت از وزارت بهداشت به وزارت کشاورزی انتقال داده شد. اما من میخواهم بهگونهای دیگر این امر را نگاه کنم.
«دوستان و همراهان عزیز من، دامپزشکی چه در وزارت بهداشت باشد، چه در وزارت کشاورزی، یا حتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی! هیچ فرقی در نگرش مدیران و مسئولان این سرزمین پدیدار نمیشود و این بزرگواران همچنان نگاه و خط مشیشان همین است که در این چهل و اندی بوده است.»
اما امید به تغییر کجاست؟ امید به تغییر در نسل جوان و پرانگیزهای است که این روزها با عشق و علاقه به حیات و ممات سایر موجودات مخلوق هستی، بدون نگاه به اشرف مخلوقات و قصههایی از این قسم، پای در این رشته میگذارند. فقط من و شمایی که این روزها در میانهی راه هستیم باید مراقب باشیم نه در بیست سال بعد در جایگاه کنونی اساتید محترم خود نباشیم، یعنی مصلحت را بر منفعت و حقیقت را بر مماشات و واقعیت را بر صبر ترجیح دهیم.
۳- مسئولان و بزرگترهای دارای مسند و مکنت این روزهای سازمان دامپزشکی کشور، نظام دامپزشکی کشور، وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان متولیان امر در تعداد ورودیها، نحوهی آموزش در دانشکدهها، تعداد دانشکدههای سراسر کشور، قوانین استخدامی، قوانینی صدور پروانههای مختلف مرتبط، شأن و منزلت حوزهی دامپزشکی، بازرسی و بررسی مداوم مراکز آموزشی کشور در تمام سطوح و جوانب، پیگیری حقوق به حق صنف و اعضای محترم نظام، استفاده از نظر تمام دوستان صاحبنظر و صاحبسبک و... کوشا باشند و صادقانه و شفاف در جهت اعتلای جایگاه دامپزشکی و تحقق مدینهی فاضلهی بهحق این رشته از دانش تلاش کنند.
میدانم که میدانید و تکتکتان اهل فضل و دانش هستید و دانا و سخن بسیار است و وقت و کلام ذیق؛ با این حال در انتها گلایهای دارم از تکتک شما و خودمان.
رفقا، عزیزان، همکاران و اساتید، بیایید خودمان تکبهتک بر اساس جایگاه خودمان به اعتلای دانش و شأن اجتماعی حرفه و تحصیلمان بیافزاییم. خانمها و آقایان، باور کنید بخش عمدهای از حال و روز این روزهای دامپزشکی از خود ما منشأ گرفته و میگیرد. آنگاه که من و شما همچون فردی سادهلوح و سطحی با سگ و گربه بازی میکنیم و از ناز و نوازش حیوان در مطب و کلینیک و بیمارستان فیلم و عکس تهیه و اصطلاحا در وایرال شدن آن بر هم پیشی میگیریم و در سطحیانگاری و سطحینگری دانشی به این عظمت از هم سبقت میگیریم، چه انتظاری از عوام جامعه دارید؟ آیا به نظر شما منطقی است که او من و شما را پزشک فعال در حوزه درمان حیوان خانگی یا حتی فارم بداند؟ به نظر شما اعمال عجیب و غریب ما در محیط بسته و پرتکرار فضاهای مجازی مفید فایده است؟ آیا این امر به فرسوده شدن و سرخوردگی ما کمک نمی کند؟ فرسودگی ناشی از تلاش بیاندازه و نتیجه اندک و بیمقدار…
تاسیس دانشگاه آزاد بوده است.
فردی که در مقاطع مختلف دانشگاه دولتی قبول میشه ؛بهترین معیار برای ادامه تحصیلش هست؛
دانشگاه آزاد که شعارش این بود که پول بده و درس بخون؛
اگر دانشگاه ازاد نبود افراد جامعه مسیر تحصیلی یا شغلی خودشون رو به بهترین شکل پیدا می کردند و کسی اشتباها وارد یک رشته تحصیلی نابجا و یا شغلی که مناسبش نبود؛نمیشد و زندگیش بیهوده نمیشد!
اقای...موسس دانشگاه آزاد؛خیانتی به اندازه یک تاریخ در حق جوانان این مملکت کرد...
خیانتی آگاهانه!
اگر شما حتی دو واحد از درسهای مهندسی عمران را مطالعه کرده باشید، میتوانید متوجه شوید که سیاست دانشگاه آزاد به درستی نهادینه نشده است. اساتید در دانشگاه اتاق مناسب ندارند و از سوی دیگر توانایی کافی برای فعالیت در صنعت نیز وجود ندارد.
چیزی که الان نداریم عَیَه است. ترجمه کن جرات.
بنده نگاه سیستمی ندارم، شخصاً کار خودم را پیش میبرم.