حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «دکتر زهرا رستمی» دامپزشک جوان و مستقل از شهرستان اسلامآباد غرب کرمانشاه، به رغم مشکلات فیزیکی و چالشهای اجتماعی که حضور یک خانم در عرصه دام بزرگ با خود دارد، مسیر خود را با موفقیت طی کرده است. از شروعی بدون شناخت تا رسیدن به جایی که اکنون در آن ایستاده، دکتر رستمی داستانی از پشتکار، اعتماد به نفس و تلاشی بیوقفه دارد که میتواند الگویی برای سایر زنان در این حرفه باشد.
حکیم مهر: خانم دکتر، برای شروع لطفاً خودتان را معرفی کنید. ورودی چه سالی هستید و از کدام دانشگاه؟ آیا از ابتدا به رشته دامپزشکی علاقه داشتید یا این مسیر به نوعی برای شما پیش آمد؟
بله، من ورودی سال ۹۵ دانشگاه رازی کرمانشاه هستم. زمانی که وارد دانشگاه شدم، هیچ شناختی از رشته دامپزشکی نداشتم. حتی در زمان ثبتنام هم به اشتباه عنوان شده بود که رشتهای مشابه کارشناسی است و اصلاً نمیدانستم که این رشته دکترا است. شاید بتوان گفت که تا حدودی به نوعی دست تقدیر من را وارد این رشته کرد. من خودم هم علاقهای به آن نداشتم و حتی در ترمهای اول، در فکر انصراف بودم. البته خانوادهام همیشه از من حمایت میکردند. پدرم که سابقه فعالیت در حوزه واکسیناسیون دام داشت، مرا تشویق میکرد که ادامه دهم. تا ترم شش هیچ علاقهای به این رشته نداشتم و حتی گاهی به خودم میگفتم شاید از این رشته خارج شوم، اما چون راه برگشتی نداشتم، ادامه دادم. در نهایت با شروع کارآموزی در داروخانه و دامداریها، به تدریج متوجه شدم که علاقهام به این رشته بیشتر شده است. در ترم نهم وقتی وارد فیلد دام بزرگ شدم، توانستم راه خود را پیدا کنم و مطمئن شدم که مسیر درست را انتخاب کردهام.
حکیم مهر: چه سالی فارغالتحصیل شدید و از چه زمانی وارد بازار کار شدید؟
من در مهر ماه ۹۵ وارد دانشگاه رازی شدم و در شهریور ۱۴۰۱ از پایاننامه خود دفاع کردم. بعد از سه ماه پروانه دامپزشکیام صادر شد و به طور رسمی شروع به کار کردم.
حکیم مهر: اکنون دقیقاً در کجا مشغول به کار هستید و چه نوع خدماتی ارائه میدهید؟
در حال حاضر من در بخش همل از توابع شهرستان اسلامآباد غرب کرمانشاه فعالیت میکنم. درمانگاه عمومیای دارم که علاوه بر درمان، مرکز مایهکوبی و واکسیناسیون دامها نیز به شمار میرود. دامهای مراجعهکننده بیشتر از نوع دام بزرگ مانند گاو، گوساله، بز و گوسفند هستند. البته به طور غیررسمی و در برخی مواقع به دامهای سبک و طیور زینتی نیز رسیدگی میکنم. به طور کلی، درمانگاه ما یک مرکز عمومی است اما دامهای بزرگ بیشتر از هر گروه دیگری مراجعه دارند.
حکیم مهر: وقتی وارد این رشته شدید، آیا خانواده و اطرافیان از شما حمایت کردند؟ آیا مخالفتی از سوی آنها یا فامیل وجود داشت؟
خانواده من هیچگونه مخالفتی نداشتند. پدرم که در حوزه واکسیناسیون دام فعال بود، از ابتدای کار همیشه مرا تشویق میکرد و از من حمایت میکرد. با وجود این که در ابتدای ورود به این رشته هیچ شناختی نداشتم و حتی به انصراف فکر میکردم، پدرم و خانواده به من گفتند که ادامه دهم و از من حمایت کردند. از طرف دیگر، فامیل و برخی دوستان و همکلاسیها، به خصوص در ابتدای کار، میگفتند که این کار برای یک خانم مناسب نیست و حتی اگر مدرک دامپزشکی هم بگیرم نمیتوانم به طور مستقل در حوزه دام بزرگ فعالیت کنم. اما با گذشت زمان و در سالهای آخر دانشگاه، کاملاً متوجه شدم که میتوانم و به این حرفه علاقهمند شدم.
حکیم مهر: از وضعیت فعلی خود راضی هستید و از مسیری که در آن قدم گذاشتهاید، احساس خوشنودی دارید؟
بله، کاملاً راضی هستم. کار در این حرفه واقعاً لذتبخش است، به خصوص زمانی که دامداران تماس میگیرند و از من تشکر میکنند که حال دامشان بد بوده و با کمک من بهبود پیدا کرده است. این لحظات باعث میشود که حس کنم کارم ارزشمند است. البته به طور کلی، کار در این زمینه سخت است. حجم کاری بالاست و به دلیل تعداد زیاد مراجعهکنندگان، گاهی کنترل امور دشوار میشود، اما در نهایت همه راضی هستند و این برای من کافی است.
حکیم مهر: از نظر مالی هم راضی هستید؟
بله، خدا را شکر، وضعیت مالی خوبی دارم. حرفهای که انتخاب کردهام، علیرغم سختیها، از نظر مالی هم برایم بسیار رضایتبخش است.
حکیم مهر: یکی از چالشهای اصلی یک خانم در حوزه دامپزشکی، به خصوص در بخش دام بزرگ، توان بدنی و فیزیکی است. آیا تاکنون با این چالشها مواجه شدهاید؟ آیا گاهی فکر کردهاید که ایکاش به جای دام بزرگ، به دامهای کوچک یا رشتههای دیگری روی میآورید؟
واقعیت این است که با این شغل کاملاً سازگار شدهام. به نظر میآید که من با این حرفه بزرگ شدهام. من که بدون هیچ شناختی وارد این رشته شدم، الان خیلی علاقهمند به دام بزرگ هستم و اگر به عقب برگردم، باز هم همین مسیر را انتخاب میکنم. دامداران و مراجعهکنندگان از تلاش من قدردانی میکنند و همین برایم ارزشمند است. البته به طور کلی کار در این حوزه برای هر کسی، چه خانم چه آقا، سخت است و برای من هم چالشهایی داشته است؛ به خصوص که گاهی به دلیل جثه کوچکتر از همکاران مرد، ممکن است دچار مشکلات فیزیکی شویم، اما خوشبختانه با کمک همکارانم و حتی خود دامداران که کمک میکنند، توانستهام به راحتی بر این چالشها غلبه کنم.
حکیم مهر: آیا به عنوان یک خانم، پذیرش شما از سوی دامداران و مراجعهکنندگان به راحتی صورت میگیرد؟
در ابتدا شاید پذیرش دشوار بود، چرا که در برخی مناطق، حضور یک خانم در این حرفه غیرمعمول است. اما پس از مدتی با توجه به دقت و زمانی که برای معاینه دامها میگذارم، دامداران به من اعتماد کردند. به مرور از مناطق مختلف اطراف اسلامآباد غرب برای مشاوره و درمان به من مراجعه میکنند. در حال حاضر از پذیرش و استقبال خوبی برخوردارم.
حکیم مهر: به خانمهای علاقهمند به دامپزشکی و مخصوصاً به حوزه دام بزرگ، چه توصیهای دارید؟
توصیه من این است که خانمها نباید از جنسیت خود به عنوان مانعی در برابر موفقیت در این حرفه استفاده کنند. هیچ محدودیتی برای خانمها در دامپزشکی و به ویژه در حوزه دام بزرگ وجود ندارد. تنها چیزی که اهمیت دارد، اعتماد به نفس، دانش و روحیه کار است. اگر به علم خود اعتقاد داشته باشیم و اراده قوی داشته باشیم، میتوانیم در این حوزه موفق شویم. بر خلاف تصور رایج، جثه بدنی در این کار هیچگونه محدودیتی ایجاد نمیکند و اگر به توانمندیهای خود ایمان داشته باشیم، به راحتی میتوانیم هر چالشی را پشت سر بگذاریم.
حکیم مهر: آیا آموزشهای دوران دانشگاه برای تبدیل شدن به یک دامپزشک حرفهای کافی است؟
واقعیت این است که آموزشهای دوران عمومی دانشگاه به تنهایی برای تبدیل شدن به یک دامپزشک درمانگر حرفهای و کارآمد کافی نیست. دانشگاه به ما مباحث تئوریک و پایهای را میآموزد، اما کار عملی و مواجهه با کیسهای واقعی در محیطهای کاری مختلف است که تجربه و مهارت لازم را به دست میدهیم. در دوران کرونا به دلیل محدودیتهای موجود، فرصتهای کارآموزی کمتر شد و اساتید تلاش کردند با برگزاری کلاسهای فشرده، ما را پوشش دهند و هر سوالی که داشتیم را پاسخ دهند. البته نمیتوانم بگویم که این وضعیت برای ورودیهای قبل از ما چطور بود، ولی در زمان ما چون کلینیک دانشکده کیسهای زیادی نداشت، مجبور شدم خودم به بیرون بروم و در گاوداریها و مرغداریها که پذیرای کارآموز بودند، تجربه کسب کنم. در جایی که کارآموز قبول نمیکردند، با خواهش و تمنا سعی میکردم تا جایی که ممکن است یاد بگیرم. در یکی از این موارد حتی اجازه ندادند که تزریقات را یاد بگیرم.
بار اول که وارد کلینیک شدم، اصلاً تجربهای در اتصال سرم به گاو نداشتم. یک هفته بعد از راهاندازی کلینیک، کیس تب شیر به من محول شد و من به خودم گفتم که باید این کار را انجام دهم. پدرم به من میگفت که نرو چون ممکن است نتوانی، اما من گفتم که کار نیست و باید شروع کنم. به لطف خدا توانستم آن کار را با سرعت انجام دهم و حالا رگگیری را به طور خیلی سریع و با دقت انجام میدهم.
در نهایت، به نظرم از یک جایی به بعد انسان باید از ترسهایش عبور کند و برای یادگیری بیشتر، قوی و شجاع باشد. من خودم خدا را شکر میکنم که در آن زمان از هیچ چیز نترسیدم و توانستم رشد کنم. در واقع تجربههای واقعی از جایی شروع میشود که شما وارد میدان کار میشوید و دست به عمل میزنید.
حکیم مهر: نکته پایانی؟
من واقعاً از تماس و وقت شما ممنونم. درست است که تعداد خانمهای دامپزشک در این حوزه کم است و در بسیاری از موارد احساس میکنم که حمایتهای ویژهای از سوی همکاران یا مسئولین وجود ندارد. مخصوصاً در جلسات و برخی از محیطهای کاری، گاهی برخی از همکاران ممکن است تلاش کنند که اختلالی در کار من ایجاد کنند یا حتی رفتارهایی داشته باشند که ناخوشایند است. البته این نوع رفتارها نه تنها برای من، بلکه برای هر کسی که در این حرفه فعالیت میکند، آزاردهنده است و باید درک کنیم که هیچ تفاوتی بین جنسیتها نیست. با وجود این مشکلات، خوشبختانه مراجعهکنندگان من روز به روز بیشتر شدهاند و استقبال خوبی از من میشود.
اما از آنجایی که بسیاری از این مشکلات در نتیجه نگاههای نادرست و قضاوتهایی است که به خانمها میشود، انتظار دارم که به عنوان یک همکار خانم حمایت بیشتری از من و سایر همکاران خانم شود؛ به ویژه از طرف ادارههای شهرستان و اداره کل. به نظرم باید برخوردی متفاوت و حمایتآمیزتر با خانمهای دامپزشک صورت گیرد تا فشارهای اجتماعی و کاری که از سمت برخی همکاران وارد میشود، کاهش پیدا کند.
در این مسیر هیچگاه برای من مشکلات فیزیکی یا روحی ایجاد نشده است، چرا که مراجعهکنندگان من به شدت محترم و با اخلاق هستند و از نظر بدنی نیز آسیبی نمیبینم. اما متاسفانه گاهی برخی رفتارهای همکاران میتواند به کار ما اختلال وارد کند. من اهل جا زدن یا شکایت کردن نیستم اما امیدوارم که در آینده حمایتهای بیشتری از ما خانمها در این حرفه صورت گیرد.
در نهایت باید بگویم که قصد داشتم به مرکز شهر بیایم و در آنجا فعالیت کنم، اما همیشه مردم از من میخواهند که این کار را نکنم، چون احساس میکنند خدمات زیادی از من دریافت میکنند و من به آنها نزدیکتر هستم. به همین دلیل تصمیم گرفتم که در این منطقه باقی بمانم و همچنان به دامدارانی که به دلیل محدودیتهای مالی یا مشکلات دیگر نمیتوانند به مراکز شهری دسترسی داشته باشند، کمک کنم. برای من مهم است که بتوانم به دامهای آبستن و حیوانات در جادهها رسیدگی کنم و حتی در ساعات استراحت هم به مراجعهکنندگان برسم.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
نتیجهگیری: خانم دکتر زهرا رستمی با انتخاب مسیر دام بزرگ، به رغم چالشهای بسیاری که در پیش داشته، توانسته است به یک دامپزشک مستقل و موفق تبدیل شود. با تکیه بر اعتماد به نفس، دانش و پشتکار، او به عنوان یک الگوی الهامبخش برای زنان جوان در این حوزه به شمار میرود و نشان داده که موفقیت در این حرفه هیچگونه محدودیتی برای جنسیت ندارد.