هرگونه اختلاف مالی بین مسئول فنی بهداشتی دامپزشکی و کارفرما باید در شورای حل اختلاف با موضوع ماده ۱۵۷ قانون کار طرح شود

پیدا کنید پرتقال فروش را؟؟؟!!1برادر من شما اول خودت را به هیات حل اختلاف اداره کار ثابت کن بعد برای احقاق حق مراجعه کن-اداره کار دامپزشک را به عنوان کارگر وبا حداقل حقوق اداره کار می شناسد وبر اساس ان رای صادر می کند وحداکثر ارای صادره هم در حمایت از کارفرماوبیکاری دامپزشک صورت می پذیرد

آخر هر قرار دادی شکایت کارفرما رو کنید تا بفهمه باید طبق تعرفه ای که امضا کرده پول بده
اگه چک و سفته هم گرفته باشه تخلف حساب میشه

السلام علی من تبع الهدی. آقا و یا خانم نادری احتمالا شما نور چشمی و آدم بانفوذی در اداره کل و نظام و اداره کار بودید که چنین پرخوری درست و مدنی و حقوقی و قانونی با شکایت تون از کارفرمای خاطی شده و یا اساسا نفوذی کارفرما هستی و چنین دروغ و ادعای شاخداری رو داری بازنشر میکنی که متاسفانه این دروغهای بی اساس کم نیست. تجارب و شکایت‌های متعدد بنده در قزوین و گاوداری اگدام و استان‌ها و شهرهای دیگه و دوستان و همکاران بیشمار مون ، نظر کذب شما رو رد میکنه و هم نظر و هم تجربه ی تلخ با همکار ارجمندمون هستیم که خود نازنینشونو باعنوان مسئول فنی بیکار شده معرفی فرمودند. البته لازم به ذکره که ما با دیدن چنین قضاوتهای ناشایست و ظالمانه در اداره کارهای سراسرکشور و نهایت دیوان عدالت اداری موضوع رو به بازرسی ریاست جمهوری و حراست قوه ی قضائیه ی کشور که در فضای مجازی، کانال ویژه دارند رسوندیم و مشغول پیگیری هستیم ولو با حرکتی کند و لاک‌پشتی. العاقبت للمتقین. بهاران خجسته. تا درودی دیگر، بدرود. والسلام علی من تبع الهدی.

هرجور دوست دارین فکر کنید
آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم تو خواه پند بگیر و خواه ملال
کوتاهی از خودمونه و بس

سلام و درود خدمت دوستان گرامی
یکی ازمالکین کشتارگاهی که من اونجا کار میکنم جدیدا مدرک دامپزشکی گرفته و قرار جایگزین من بشه، از نظر قانون آیا میتونه؟
اداره شهرستان ک مخالفتی نداشته!

با سلام علت اخراج شما از گاوداری قزوین چه بوده

السلام علی من تبع الهدی. بهار مبارک هموطن اصفهانی. موضوع مربوط به سال ۱۴۰۱ هست. دلایل اخراج، عمل به شرح وظایفم بود که برای مسئول فنی بهداشتی تعریف شد و براش در دفاتر اسناد محضری هم حین صدور پروانه ی فعالیت کشوری، تعهد کتبی میدیم. دلایل زیاد بود. دلیل اول غریب و پابرهنه بودنم در قزوین بود. چون مازندرانی مقیم در گاوداری بیرون از روستا و آبادی به فاصله ی ۵ کیلومتر از روستا و نونوایی بودم. نمی صرفید و نداشتم برای حقوق ماهیانه ی ۱۰ تومنی، برای سکونت در روستای مجاور بنام فارسیان، ۵۰ تومن پیش و ماهی ۵ تومن کرایه بدم. کارگرای افغانی و کارگرای هموطن کرد مجموعه داشتن و گروهی و تیمی تأمین محل سکونت بیرون گاوداری کردند. دلیل دوم مهر و امضاء نکردن روی برگه های سفید کشتار اضطراری چراکه برام مسلم شده بود ابایی ندارن گاوهای مردار رو هم به صورت صوری ذبح کنند و به چرخه ی مصرف بفرستند. بر جد و آبای دروغگو نفرین و لعنت. باور کنید راست میگم و راست مینویسم. حضور شبانه روزی اونجا داشتم. با چشم خودم موارد رو دیدم. شنیده ها و گزارشهای کارگرهای محترم و دغدغمند که با وجود ترس از اخراج شدن در این رابطه به اینجانب اطلاع رسانی میکردن در خفا که سرجای خودش. دلیل سوم اقدام و تلاش اینجانب برای صدور پروانه ی فعالیت برای تأمین رزومه ی شغلی که برام مهم بود. میخواستم شخصیت شغلی و هویت حرفه ای داشته باشم. آخه من دکتر دامپزشک ایرانی و فارغ التحصیل دانشگاه سراسری شیراز و متولد سال۵۰ هستم. من دوسال زودتر از آقای دکتر مهدی جلوخانی که مدیر کل قزوینه وارد دانشکده شدم. آقای مدیر کل که باهاش طی گرفتن وقتهای ملاقات حضوری بابت همین اخراج صحبت و گفتگو و مکاتبه ی دبیرخونه شده داشتم و هنوز اون مکاتبات اداری رو بعنوان مستندات دارم همدانشکده ای هم هستیم. من ورودی ۷۵ هستم ایشون ۷۷ هستن که همون سالای اول انتقالی گرفت رفت دانشگاه تهران. مدیریت گاوداری اگدام میگفت: چرا پروانه ی فعالیت؟! چرا میخوای با اداره کل و شبکه و نظام تعامل و رفت و آمد داشته باشی؟! میگفتند: سرت توو لاک خودت باشه تا ۲۰ سالم اینجا باشی کاری باهات نداریم. بخوای پات واشه به نظام دامپزشکی و اداره کل و شبکه ی دامپزشکی کارمون نمیشه، از فردا نیا. این فرمان و فرمایش مدیران رده پایین مجموعه بود. مدیران رده بالای مجموعه در تهران بودند. گویا در جمع مدیران فوق ارشد این گاوداری که اولین گاوداری فری استال آمریکایی ساخت ایران در سال ۵۳ هست و در رژیم سیاسی و حکومتی پیشین کشور عزیزمان ایران، دولتی بوده و بعد از تغییر رژیم سیاسی کشور از سلطنتی به اسلامی به بخش خصوصی و سیاسی مملکت سپرده شده در اوایل دهه ی ۶۰ ، اول به برو بچه های هیأت موتلفه اسلامی بعد به بزرگان دیگر تا اینکه این اواخر آقایان ناطق نوری و علی لاریجانی روئسای پیشین مجلس شورای اسلامی گویا از مدیران ارشد و اعلای این گاوداری تاریخی اند. دلیل چهارم سوال اینجانب با تواضع و ادب از مدیر داخلی و اداری مجموعه به اینکه با داشتن قرارداد یه ساله چرا اصرار دارید مثل سایر کارکنان و کارگرا ازم ماه به ماه قرارداد ماهیانه بگیرید!!!!!!!! مدیر اداری و رده پایین گاوداری ۳ هزار و خوردی سری اگدام( پیشوند اگ. از اگریکالچر انگلیسی بمعنای کشاورزی گرفته شده چراکه گاوداری در دل یک مجموعه ی کشت و صنعت است) فرمودند این وضعیت از زمان آقای رفسنجانی (ره) به یادگار مونده و با اینجانب اظهار هم دردی فرمودند. عرض کردم ایشون که در قید حیات نیستند و به دیار باقی شتافتند. مدیر داخلی مجموعه از یادآوری نام و باقیات صالحات ایشون اظهار ناراحتی و نفرین و ناسزا فرمودند. دلیل پنجم چون اواخر سال قرار داد بستیم، دیدم نیخوان نرخ مصوب سال جدید هیأت محترم وزیران، همون ماده ۱۹ ی به اصطلاح قانون آمره رو پرداخت کنن هیچ حتی نمی‌خوان کمی بهش منصفانه نزدیک شن!! و نشدن . دلیل ششم پذیرای شنیدن پیشنهادات اولیه و بسیار ابتدایی وساده ی رفاه گوساله ها و گاوها رو در مسیر رشد و سلامتی شون نبودند و مجموعه ی ۳۰۰۰ و خوردی سری(راسی) از بیماری و مرگ گوسالها و گاوها به شکل چشمگیری رنج می‌برد. مصرف خودسرانه ی دارو و آنتی بیوتیک و پابند نبودن به دوره ی منع مصرف دارو برای شیر و گوشت در مجموعه بخاطر سوء مدیریت و سودجویی و دله دزدی پیدا و آشکار بود. دلیل هفتم شیوع اعتیاد و مسائل سوء پیرامون اون در کارگرای زحمتکش و محروم مجموعه و حضور سگهای ولگرد در محوطه ی ۱۲ هکتاری و نبود رفاه حداقلی برای کارگرای زحمتکش اعم از یه وعده غذای گرم، سرویس ایاب وذهاب مناسب، عدم وجود سرویس بهداشتی و حمام و مناسب برای کارگرا بود . یه نمازخونه ی کوچیک و کوچولو توو این مجموعه ی ۱۲ هکتاری که درب ورودیش قصر دوطبقه ی شیک مخصوص مدیرای تی تیش و شیک اداریش داشت، نداشت. معدود کارگرای نمازخون مجموعه کنار کاه و کلش آغشته به کود ، ادای فریضه میفرمودن. دلیل هشتم براشون مسلم شده بود این موارد رو گزارش میکنم و کردم. بدون تشکیل کمیسیون در اداره کل و نظام دامپزشکی استان، با تهدید فیزیکی و درگیری از مجموعه اخراج شدم درحالیکه پروانه فعالیت با چنگ و دندون برای خودم دست وپا کرده بودم ، ۱۰ ماه مونده بود به اتمام زمان پروانه ی فعالیتم. شکایت به شبکه و اداره کل و نظام دامپزشکی و اداره کار و ... بردم. نتیجه نداد. دلیل نهم تغییر سمت رئیس سازمان دامپزشکی کشور به استانداری قم بود که ایشون و تیم زبده و فعال و حق جوشونو با عکس و شماره ی شخصیشونو که در ادارات کل دامپزشکی سراسر کشور جهت رسیدگی به شکایات بنر فرموده بودن با تلفنی در جریان گذاشتم. سعایت و وساطت جناب مستطاب و تیم زبده و راستی آزمای ایشون توانست نظام واداره ی دامپزشکی استان تاریخی و تولیدی قزوین رو وادار به تشکیل کمسیونی بفرماد که از زمان تشکیلش حداقل ۷ماه با وجود پیگیریهای کتبی و شفایی ام میگذشت وادار به تشکیل کمیسیون ماده ۱۹ بفرماد. در آن جلسه صورت جلسه فرمودن که اداره ی دامپزشکی قزوین حق آقای مسئول فنی بهداشتی را از گاوداری اگدام بکیرید. صورت جلسه به سرپرست جدید اداره ابلاغ شد. اینجانب پیگیر شدم. رئیس محترم شبکه ی دامپزشکی. حق اینجانب چی شد؟! فرمودند به من یه صورت جلسه تسلیم شده که اینجانب با یه صورتجلسه چطور میتونم حق شما رو از گاوداری بگیرم!!!!! ... آمدم که نتیجه ی ویاطت و رشادت رئیس محترم سازمان پیشین رو به زعم زعیمش برسانم تلفنی که شنیدم از طریق تلفن گویا شما با استانداری قم تماس گرفته اید. لطفا از گاو و گاوداری و قزوین کلایه نکنید. اینجا قم است صدای ما رو از ماذنه و مناره میشنوید. برید رد کارتون. الانم در مسیر تعقیب این شکایتم از گاوداری، اداره کل، نظام و اداره کار به حراست قوه ی قضاییه واحد بازرسی و نظارت به راهنمایی کانال ارتباطی بازرسی ریاست جمهوری درفضای مجازی ایتا و روبیکا هستم (که اسمش روش هست. مجازی!) با توجه به مستندات مکتوب موجود. جاوید حوصله و پیگیری. فنا باطل و کنار اومدن با سوء مدیریتهای اینچنینی که همه جایی شده. راستی موضوع و شکایت و شکایت‌های مشابه رو با شماره ای که از بیت رهبری در گوگل هست به بیت معظم تلفنی منتقل کردم. پارسال.... تا نقی معمولی هست، ما هم هستیم. والسلام علی من تبع الهدی. صلوات بیشمار و خالصانه برای سامان سریع نابسامانی‌ها و فرج و گشایش کامل و عاجل و عافیت و پیروزی خوبان(ص س عج).