حکیم مهر - دکتر حمید قماشچی عضو هیأت مدیره جامعه دامپزشکان ایران که در این دوره و در جریان انتخابات توانست رتبه اول را از آن خود کند اخیراً در گفتگو با فصلنامه تجارت و دامپروری اظهارات جالبی درباره بیماری تب برفکی داشته است.
وی در این گفتگو با اشاره به اینکه هیچ سالی نبوده که دامدارها استرس درگیری با تب برفکی چه بصورت حاد و چه بصورت خفیف نداشته باشند آخرین درگیری خیلی شدید با این بیماری را حاصل ابتلا به سویه Asia1 ویروس تببرفکی در دشت قزوین ذکر کرده و افزوده است : هر وقت شما به شیردوشی واحدهای مبتلا میرفتید به دلیل تاولهای پستانی منظرهای شبیه کشتارگاه و پر از خون میدیدید و باید در هر وعده شیردوشی کارتیهها شسته میشدند و با ترکیدگی تاولها عملاً زخمهای وسیعی همراه با خونریزی ایجاد میشد.
دکتر قماشچی همچنین با اشاره به هزاران کیلومتر مرز خاکی ایران با همسایگانی نظیر عراق، افغانستان و پاکستان، جلوگیری کامل از نقل و انتقال دام به داخل کشور را عملاً غیرممکن دانسته و گفته است : بعنوان تنها راه مطمئن باید گلوگاههای قرنطینهای در استانهای همجوار با این کشورها با قدرت اجرایی بالا تأسیس شود و اگر هست فعال گردد.
عضو هیأت مدیره جامعه دامپزشکان ایران به تجارب کشورهای دیگر هم اشاره نموده و گفته است : برخی کشورها نظیر انگلستان به علت وضعیت جغرافیایی (جزیرهای) بر بیماری کاملاً فائق آمدهاند و بسیاری از کشورهای دیگر هم با واکسیناسیون مداوم، کنترل و پیشگیری و نیز معدوم ساختن دامهای بیمار موفق به کنترل و محدود کردن بیماری شدهاند.
دکتر قماشچی افزوده است : در کشورمان عملاً میشود گفت که تجربه ما در این چند سال موفق نبوده و علیرغم استفاده از واکسنها با سویههای مختلف هراز چندگاهی درگیری با بیماری را شاهد بودهایم.
عضو هیأت مدیره جامعه دامپزشکان ایران درباره سویه عامل شیوع اخیر تب برفکی (هندی) هم گفته است : من در جلسه بهمن ماه 88 هیأت مدیره جامعه دامپزشکان اعلام کردم که به شکل بیرویهای دامهای وارداتی در حال حمل و نقل هستند و عملاً در پرواربندیهای اطراف ورامین این موارد قابل مشاهده است و حتی برخی پرواربندیها این دامها را با دامهای قبلی خود یعنی دامهای بومی ادغام کرده و درگیر بیماری شدهاند!
این کلینیسین باسابقه دامهای بزرگ افزوده است : قبلاً هم در ایران درگیریهایی با سویه O داشتیم که بیشتر در دامهای جوان ، زبان و بافت مخاطی دهان درگیر میشد و گاهی درماتیت هم رخ میداد و با پیشرفت بیماری و دفورمه شدن انگشتان دام زمینگیر میشد ولی در دامهای بالغ من هیچ مورد حادی ندیده بودم و اولین بار، 20 اسفند 88 در یک گله صنعتی در پاکدشت متوجه ابتلای دامها شدم که سریعاً برای درمان و واکسیناسیون اقدام کردیم.
دکتر قماشچی با اشاره به توصیهای که به دامداریهای تحت پوشش خود برای واکسیناسیون با واکسن پلیوالان مریال داشته افزوده است : متأسفانه در صحبتی که تلفنی با شبکه متبوعه دامپزشکی منطقه داشتم به من گفته شد که اداره کل دامپزشکی استان در بخشنامهای گفته است: "واحدهایی که درگیر و مبتلا نشدهاند واکسینه نشوند! و هر واحدی که مبتلا شد واکسن زده شود!"
وی افزوده است : با صحبتهایی که شد بالاخره آقایان واکسن را در اختیار واحد مربوطه قرار دادند با این حال وقتی با دامپزشکان باسابقه منطقه مشورت کردم همه اذعان داشتند که این سویه پیچیدگی خاصی دارد.
عضو هیأت مدیره جامعه دامپزشکان ایران در ادامه اظهار داشته است : نمونهای از پیچیدگی این سویه این است که مثلاً درست در کنار گلهای به شدت آلوده در پاکدشت در یک واحد صنعتی قرنطینه کامل انجام شد و با واکسن خارجی واکسیناسیون انجام گرفت و تا حالا هم هیچ واگیری نداشته است اما در گله دیگری در همان منطقه واکسیناسیون انجام شد و صورت خفیفی از بیماری را نشان داد و یا حتی در گله دیگری بصورت حاد بیماری مشاهده گردید.
دکتر قماشچی افزوده است : در جامعه دامپزشکان پیشنهاد کردم که به سازمان دامپزشکی این نکته منتقل شود که تا وقتی گلوگاههای مرزی ما نتوانند جلوی حمل بیرویه دام زنده را بگیرند این مشکلات ادامه خواهد داشت و کار درست این است که دامها کشتار شوند و گوشت گرم آنها با ضوابط سازمان دامپزشکی به کشور منتقل شود.
وی تأکید کرده است : تخصص من میگوید به هیچ عنوان دام زنده به دلیل خطراتی که در پی دارد نباید وارد کشور شود و اگر سیاست مملکت اقتضا میکند که گوشت وارد گردد، گوشت سرد که سالهاست ضوابط خودش را دارد باید وارد شود و در مورد گوشت گرم هم باید در کشتارگاههای استانهای مرزی با ضوابط سازمان دامپزشکی قرنطینه و ذبح و کنترل گردد.
دکتر قماشچی با اشاره به شعر "سرچشمه شاید گرفتن به بیل – چو پرشد نشاید گرفتن به پیل" گفته است: اگر در مرزها دامها نتوانند از قرنطینهها عبور کنند مطمئن باشید در این پهنه مملکت هیچ جایی بیماری رخ نمیدهد ولی اگر کنترل نباشد از آذربایجان تا کنارههای خراسان و از خزر تا خلیج فارس بیماری منتشر میشود و نمیتوانیم جلوی ویروس را بگیریم.
وی با انتقاد از اطلاعرسانی سازمان دامپزشکی کشور که آنرا به نوشدارو بعد از مرگ سهراب تشبیه کرده گفته است: به نظر من هیچ اطلاعرسانی در این خصوص نشد. اواخر فروردین 89 یک برگه به دامداریها دادند که برای مبارزه با تب برفکی این کارها را انجام دهید ولی این نوشدارو پس از مرگ سهراب بود!
دکتر قماشچی افزوده است : در این زمان تمام منطقه آلوده شده و تلفات ایجاد شده بود و باید بگویم ارتباط سازمان دامپزشکی با بخش خصوصی خیلی ضعیف است و میتوانم بگویم اصلاً ارتباطی وجود ندارد!
وی در ادامه گفته است : غیر از جلساتی که اینجانب بعلت اینکه در تهران هستم با همکاران در ارتباطم و در جلساتی که گذاشته میشود شرکت میکنم خیلی از همکاران ما هیچ اطلاع و خبری دریافت نمیکنند و این ضعف بزرگی است.
عضو هیأت مدیره جامعه دامپزشکان ایران در بخش دیگری از این گفتگو اظهار داشته است : در این حدود 28 سال سابقه کاری دیدهام که هر وقت مدیری فعال، با تدبیر و شایسته در رأس سازمانهای مسئول دامپزشکی کشور بوده، موفق در پیشگیری و موفق در همه برنامهها بودهایم و هر وقت ضعفی در این مدیریت بوده اساس دامپزشکی به هم ریخته است!
وی افزوده است : متأسفانه ما در همه بخشها وابسته به فرد هستیم و اگر فرد حرکت کرد موتور محرکه است و اگر نکرد سیستم میایستد!
گفتنی است دکتر قماشچی متولد 1331 و دانشآموخته دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران به سال 1357 است.
چند نکته را در مورد صحبت هاب ایشان عرض می کنم.
1- آقای دکتر چقدر با وضعیت استانها و مرزها و نحوه ورود دام به کشور آگاه هستند و سئوالی دارم آیا همه دام وارد شده به کشور از کذشته های دور از مرزهای رسمی صورت می گیرد ای را می پرسم چون اینجانب امروز صبح در یک منطقه مرزی چند مورد تب برفکی دیدم و نقل و انتقال غیر مجاز دامی را شاهد بودم نقل و انتقالی که اصلا از ورودی های رسمی کشور صورت نمی گیرد نقل و انتقال هزاران دام
2- دکتر قماشچی بهتر است در مورد سویه های تب برفکی و اینکه چه سویه هایی در کشور شایع است و در چه مناطقی بهتر است خیلی راحت سری به سایت رسمی مووسه پربرایت که آزمایشگاه رفرانس تب برفکی در دنیاست بزنند من از اینکه ایشان در مورد سویه ها اطلاعات کافی ندادند تعجب مب کنم زیرا کسی که اینقدر تجربه کلینیکی دارد باید دقیق تر صحبت کند
3- من به ایشان پیشنهاد می کنم بخش ایمنولوژی کتاب تب برفکی نوشته mahy را بخوانند البته سواد من به اندازه ایشان نیست ولی بالخره بحث علمی که ایرادی ندارد
4- در مورد بحث مدیریتی موافق نظر ایشان هستم.
5- در مورد بخشنامه به ایشان اشتباه گفته اند چون من تمامی بخشنامه ها دارم اصلا کاملا برعکس است یعنی واکسن به دامهای سالم زده می شود اما دامهای بیمار و مبتلا به تب برفکی نباید مصرف شود و این در تمامی بخشنامه های سازمان آمده
6- اینکه سازمان اطلاع رسانی نمیکند چرا جامعه دامپزشکان از سازمان برای جلسه مشترک و اطلاع رسانی دعوت نمی کند (البته در سطخ استانها بیشتر منظورم است چون بخشهای استانی جامعه دامپزشکام خیلی ضعیف است من عضو جامعه هستم اما چندین سال است که اصلا فعالیتی از جامعه در سطح استانها ندیدم