حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «دکتر محمدکاظم کوهی» متخصص بیولوژی مولکولی و دانشیار بخش سمشناسی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، دوازدهم خرداد ماه سال ۱۳۴۸ در یزد متولد شد و دوران تحصیل تا مقطع دیپلم را در این شهر گذراند. در سال ۱۳۶۹ در کنکور سراسری شرکت کرد و آنطور که خودش میگوید در ابتدا رشته دامپزشکی را انتخاب نکرده بود. مدیریت کوی دانشگاه تهران را در سالهای حساسی بر عهده داشت که دانشجویانش بیش از هر زمان دیگر به حضور وی نیاز داشتند؛ همین است که امروز خدمات آن روزهای خود را برگ پر افتخار زندگی شخصیاش میداند. یک یادگاری ارزشمند از دوران دفاع مقدس در بدن دارد که وی را از دو علاقه بزرگش در زندگی دور نگه داشته است؛ اولی فعالیت در بخش بالینی دامپزشکی و دیگری ادامه رشته رزمی کاراته.
گشادهرویی و رفتار دوستانه وی با دانشجویان زبانزد همگان بوده و همین اخلاق نیکو، محبوبیتش را در جمع دانشجویان دوچندان نموده است. وی از برنامهای که وزیر جهاد کشاورزی به نمایندگان مجلس ارائه کرده گلایه میکند که چرا در آن برنامه، حتی یک کلمه از دامپزشکی نام برده نشده است.
حکیم مهر: آقای دکتر، چه خبر از دنیای ورزش؟
بنده ورزش کاراته را در رشته کیوکوشین، از دوران نوجوانی آغاز کردم و در سن دوازده سالگی و همان دوران کودکی هم در زورخانه یزد زیر نظر مرحوم مرشد مرادی یا مرشد اصفهانی ورزش میکردم. بعد از اینکه بدنم در جنگ آسیب دید، رشته کیوکوشین را از آنجا که نوعی کاراته تهاجمی است نتوانستم ادامه دهم. لذا رشته شیتوریو کاراته را در پیش گرفتم و ادامه دادم. الان کمربند مشکی دان ۴ هستم و کارهای مقدماتی انجام شده که به زودی دان ۵ را بگیرم.
علاوه بر آن قریب به سی و چند سال است که ورزش زورخانهای را انجام می دهم و بهعنوان یکی از ورزشکاران باستانی دانشگاه تهران شناخته شده هستم و توفیق داشتم که ۵ شال پهلوانی هم دریافت کنم.
حکیم مهر: نحوه ورود شما به رشته دامپزشکی چگونه بوده است؟
واقعیت این است که بنده در ابتدا رشته دامپزشکی را انتخاب نکرده بودم. بلکه یکی از دوستانم زمانی که میخواست برگه انتخاب رشته من را تحویل دهد، رشته دامپزشکی را نیز اضافه کرده و تحویل داده بود. من به این شکل این توفیق را داشتم که در رشته دامپزشکی بهعنوان آخرین انتخاب، پذیرفته شوم.
حکیم مهر: یعنی هیچ علاقهای به این رشته نداشتید؟
هر چند هیچگاه مستقیما کار دامپزشکی نکردم و در بخش علوم پایه مشغول فعالیت بودم و عمده تمرکزم روی تحقیق و تدریس بوده است، اما عاشقانه این رشته را دوست دارم.
سال ۱۳۶۹ وارد دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران شده و در سال ۷۵ دانشآموخته دکترای عمومی از دانشکده دامپزشکی شدم. همان سال نیز بهعنوان مربی در بخش سمشناسی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران مشغول به کار شدم و مدت کوتاهی هم معاون دانشجویی و فرهنگی دانشکده بودم. ۳ سال مدیر کل کوی دانشگاه تهران بودم و بعد از آن برای ادامه تحصیل به کشور روسیه و شهر مسکو سفر کردم. چندین ماه آنجا بودم و بعد از آن به دانشگاه هامبورگ رفتم و در رشته بیولوژي مولکولی ادامه تحصیل دادم. بعد از دانشآموختگی با رتبه ممتاز در دانشگاه هامبورگ به کشور بازگشتم و همچنان در بخش سمشناسی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران مشغول خدمتگذاری هستم.
حکیم مهر: چه شد که تا این اندازه به آموزش، تحقیق و مباحث تئوریک دامپزشکی علاقهمند شدید؟ آیا این به معنای عدم علاقه شما به حوزه بالینی و درمان بود؟
دلیل آن خیلی ساده است و شاید آن را باور نکنید. من به رشته مامایی علاقه زیادی داشتم و همواره در فکر ورود به بحث علوم درمانگاهی بودم. اما یک یادگار و زخم در بدن دارم که به نوعی مانع از این کار میشد. یکی از گوشهای من ناشنوا و قدرت شنوایی گوش دیگرم کم است. همانطور که میدانید یکی از اصول اصلی در بحث بالین، استفاده از گوشی و گوش دادن به صدای قلب است که من از عهده این کار بر نمیآمدم.
در خاطرم است که آقای دکتر راد استاد بزرگ دامپزشکی کشور که آن زمان مدیر کل شاهد و ایثارگر دانشگاه تهران بودند، تلاش زیادی کردند که سمعکی برای من تهیه کنند که به کمک آن بتوانم صدای قلب را بشنوم. اما متاسفانه چنین چیزی ممکن نشد و من از حضور در زمینههای بالینی دامپزشکی محروم شدم.
به یادگاری که در بدن خود دارید اشاره کردید. چه شد که سر از جبهه در آوردید؟
اولین باری که توفیق پیدا کردم به سمت جبهه بروم، ۱۳ سال داشتم که البته توسط خانواده از اهواز بازگردانده شدم. در همان زمان کودکی و نوجوانی چندین بار به سمت جبههها رفتم و برگشت داده شدم. اما سرانجام این توفیق را یافتم که در عملیاتهای کربلای ۴ و بیتالمقدس ۷ حضور پیدا کنم.
حکیم مهر: شما عمری را صرف آموزش دامپزشکی کرده و خدمات زیادی را در این زمینه ارائه دادهاید. مهمترین چالشهای آموزش دامپزشکی از نظر شما چیست؟
البته عمر که نه، من یک شاگرد کوچک هستم که بهعنوان معلم دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، ۲۰ سال سابقه تدریس و تحقیق دارم. متاسفانه چالشهای این حوزه همواره ثابت بوده است. یکی از بزرگترین صدماتی که آموزش دامپزشکی خورد، جدایی آموزش پزشکی از وزارت علوم بود که باعث شد دامپزشکی در مجموعه وزارت علوم غریبانه باقی بماند. در حقیقت برنامهریزان دامپزشکی کشور در سطح کلان عموما کسانی هستند که تخصص آنها در زمینههای تاریخ، جغرافی، حقوق و دیگر رشتههای علوم انسانی است و آنطور که باید و شاید جایگاه دامپزشکی و هزینههایی که در آموزش دامپزشکی مترتب است، برای آنها مفهوم نیست. یکی از دلایلی که باعث عقب ماندن بحث آموزش و پژوهش در حوزه دامپزشکی شد، شاید همین جدایی بود.
حکیم مهر: یعنی الان اگر آموزش پزشکی به وزارت علوم بازگردد بهتر است یا اینکه آموزش دامپزشکی هم از وزارت علوم جدا شده و به وزارت بهداشت بپیوندد؟
شاید به هیچ عدد و رقمی نتوان ضرری را که جدا شدن آموزش پزشکی بر پیکره آموزش عالی کشور وارد کرد، محاسبه کرد. این یک اتفاق بیبدیل در دنیا بود. ما در هیچ جای دنیا چنین ساختاری نداریم که بخش آموزش پزشکی و غیر پزشکی در ۲ وزارتخانه جدا برنامهریزی و دنبال شود. حداقل این است که بنده در هیچ جای دنیا ندیدهام و این مساله هزینههای بسیار بزرگی را برای ما به همراه داشت. الان شاید بازگرداندن آن مانند بازگرداندن جوجه به تخم باشد و هزینه بازگشت، بیشتر از هزینههای جدایی رقم بخورد. صدماتی که دوباره بازگرداندن آموزش پزشکی به وزارت علوم ممکن است به همراه داشته باشد، حداقل برای بنده قابل محاسبه نیست.
حکیم مهر: پس از نظر شما منطقیتر این است که آموزش دامپزشکی هم به وزارت بهداشت منتقل شود؟
بنده بحث آموزش و بحث اجرا را ۲ مقوله کاملا جدا میبینم. انتقال سازمان دامپزشکی مسالهای است که باید بحث علمی عمیقی روی آن صورت گیرد. اما در بخش آموزش اعتقاد دارم که اگر ما آموزش دامپزشکی را در مجموعه وزارت بهداشت داشته باشیم، شاید دوباره بتوانیم شاهد شکوفایی دامپزشکی در حوزه آموزش باشیم.
حکیم مهر: اشاره ریزی به انتقال خود سازمان کردید. به نظر شما انتقال سازمان دامپزشکی از وزارت جهاد کشاورزی به وزارت بهداشت، چه فرصتها و تهدیداتی میتواند به دنبال داشته باشد؟
بحث انتقال بسیار حساس است. کمااینکه اگر ما بخواهیم به آن به شکل نقطهای نگاه کنیم و دید کلان نداشته باشیم، تبدیل به تهدید جدی میشود. در حال حاضر دامپزشکی کشور در مجموعه وزارت جهاد کشاورزی و در مقام اجرا، جایگاه مناسب و شایستهای ندارد. اگر بخواهم برای کلام خود شاهدی بیاورم، این را میگویم که الان دوران معرفی کابینه دولت جدید است و مهندس حجتی به عنوان کسی که در دولتهای قبلی سمت وزارت جهاد کشاورزی را داشته و در دولت یازدهم نیز وزیر جهاد کشاوری بوده، الان هم به مجلس شورای اسلامی معرفی شده است. برنامهای که ایشان ارائه کردند، بیش از سی صفحه است و در این حجم برنامه، تنها یک پاراگراف، به اجبار به دامپزشکی اختصاص دادند که آن هم نه مربوط به برنامههای کلان این حوزه، بلکه تنها یک اشاره گذرا بود. خلاصه اینکه برنامهای در اختیار نمایندگان قرار گرفته که در آن حتی یک کلمه هم از دامپزشکی نام نبردهاند.
در برنامهای که آقای حجتی ارائه کردند، کاملا مشهود است که دامپزشکی به هیچ وجه در وزارت جهاد کشاوری آن شأن و جایگاه را ندارد و به آن پرداخته نشده است. این یک مساله کوچک نیست. سازمان دامپزشکی سازمانی است که در هر جا که قرار میگیرد، باید چند خصلت داشته باشد؛ اول اینکه باید مستقل باشد. دوم اینکه سازمان دامپزشکی یک سازمان واکنش سریع است و باید از نظر قوانین، مقررات و جایگاه، سازمانی باشد که اختیارات لازم برای مدیر و مجموعه آن در نظر گرفته شود. با شرایط فعلی، وزارت جهاد کشاورزی نمیتواند جایگاه مناسبی برای دامپزشکی باشد.
البته من منشاء همه تقصیرات را حضور ما در وزارت جهاد کشاورزی و مدیران خود نمیدانم. بخش عمدهای از کوتاهیهایی که باعث شده ما به چشم نیاییم، ناشی از عملکرد مجموعه دامپزشکی و همکاران ماست.
حکیم مهر: مثلاً کدام عملکرد؟
متاسفانه اختلافات بسیار نازیبا و غیر قابل تصوری بین مجموعه مدیران کلان دامپزشکی، اعم از سازمان دامپزشکی، سازمان نظام دامپزشکی و مجموعههای کلان مدیریتی ما وجود داشته که منجر به تخریبهایی هم شده است.
شاهد این مدعا این که سازمان نظام دامپزشکی در دوره اول، سالها انتخابات را به خاطر اختلافات داخلی برگزار نمیکرد. در دوره اخیر هم با شکایت جمعی از مدیران دامپزشکی و چهرههای شناخته شده دامپزشکی، باز در شرف این هستیم که انتخابات به تاخیر بیفتد و اختلافات به سطح وزارتخانه کشیده شود. این اختلافات و عملکردهای نازیبا باعث شده که ما جایگاهی را که شایسته آن هستیم، نداشته باشیم.
حکیم مهر: آیا نوع مدیریت کلان وزارت جهاد کشاورزی هم در بروز این مشکلات و اختلافات نقش دارد؟
خیر. اتفاقا منظور من این است که چنین چیزی نبوده و منشاء آن، بیشتر ترجیح منافع فردی بر منافع ملی و گروهی بوده است. امروز کسانی در مجموعه وزارتخانه جهاد کشاورزی هستند که بدشان نمیآید ما یک دامپزشکی ضعیف داشته باشیم. همان طور که میدانید در بحث اجرا رقبایی داریم که با ما بر سر اختیاراتی که در حوزه کشاورزی و دامپزشکی می توانیم داشته باشیم، اختلاف دارند. آنها از این اختلافات بهره خود را میبرند. من بیشتر اختلاف را در عملکرد خود همکاران عزیز دیدم. این است که اگر ما این مسائل را کنار نگذاریم، اگر منیتها را فراموش نکنیم و منافع ملی را بر منافع فردی و گروهی و جناحی ترجیح ندهیم، هر جا برویم همین هستیم و این اخلاق را با خود میبریم.
حکیم مهر: بالاخره انتقال سازمان به وزارت بهداشت میتواند این مشکلات را حل کند یا خیر؟
در شرایط فعلی ما آن جایگاهی که باید در وزارت جهاد کشاورزی داشته باشیم، نداریم و البته اگر هم سازمان به وزارت بهداشت منتقل شود، مجموعه دامپزشکی بهعنوان بازوی پیشگیری و کنترل بیماریها به خصوص زئونوزها و بیماریهای مشترک، اول باید خود را اصلاح کند.
به اعتقاد من باید حساسیتهای لازم برای این انتقال دیده شود، چرا که انتقال مانند لبه تیغ است که اگر با تحقیقات و پیشبینیهای لازم این کار صورت نگیرد، چه بسا ممکن است اتفاقاتی بیفتد که وضعیت دامپزشکی ما را از آن چه امروز با آن دست به گریبان هستیم، بدتر کند.
امروز متناظر تمام بخشهایی که در دامپزشکی داریم، در وزارت بهداشت هم داریم. اگر سازمان دامپزشکی کشور حذف و هر بخش آن به عنوان یک دفتر در معاونتهای وزارت بهداشت و ادارات کل آن پخش شود و ما یک سازمان دامپزشکی مستقل، منسجم و واکنش سریع نداشته باشیم، قطعا روزگاری بدتر از اینکه امروز داریم، در انتظارماست. لذا اگر قرار است انتقال صورت گیرد، باید همه این پیشبینیها انجام شود و ما هم خودمان را اصلاح کنیم. اگر نه که باید در همین جایی که هستیم، تلاش کنیم که در بخش خصوصی، دولتی و بخشهای نیمه خصوصی، یک وحدت و برادری را بین خودمان حاکم کنیم. بعد هم تلاش کنیم که جایگاه شایسته و بایسته را در مجموعه وزارت جهاد کشاورزی پیدا کنیم.
حکیم مهر: آقای دکتر، فارغ از مباحث دامپزشکی، شما در سال ۷۸ مدیر کوی دانشگاه بودید. از حال و هوای آن روزها برایمان بگویید.
واقعیت این است که تا امروز به اندازه کافی به وقایع کوی دانشگاه پرداخته شده است. طبیعتا قسمتهای ناگفتنی آن، الان هم قابل گفتن نیست. بنده در طول ۱۸ سال گذشته در این زمینه سکوت کردم و حتی یک بار که در صدا و سیما حاضر شدم، به سوالات خبرنگار پاسخ ندادم. خبرنگاران و و برنامهسازان متعددی در طول این ۱۸ سال به بنده مراجعه کرده و در این رابطه سوال کردهاند. من نیز تلاش کردم که سکوت کنم، کمااینکه در این مورد هیچ مصاحبهای از من نمیبینید. تا زمانی که مسئولیت داشتم صحبت و از حقوق دانشجویان خود دفاع کردم. فقط به عنوان یک دامپزشک و عضو کوچکی از خانواده دامپزشکی کشور میتوانم این نکته را بگویم که خدمات خود را در مجموعه حادثه کوی دانشگاه تهران به عنوان یک افتخار و اندوخته آن را برای آخرت خود میدانم. افتخار میکنم که ۳ مرتبه به دانشجویان حمله شد و در هر ۳ مرتبه، اولین کسی که کتک خورد من بودم و تازمانی که من را کتک نزدند، و از روی من عبور نکردند، دستشان به دانشجویان من نرسید.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید.