سلام صبح اولين روز هفته همكاران بخير و پرتغالی
برنامه تلویزیونی را نگاه میکنم، مجری مرتب به کارشناسی که من میشناسم میگوید دکتر. آن بنده خدا هم چیزی نمیگوید. چند روز بعد بر حسب اتفاق از رادیو زنگ میزنند. همان کارشناس در استودیو است. هماهنگ کننده میگوید، خانم دکتر هم در استودیو هستند. میگویم: بنده خدا دکتر نیست. پاسخ داد: «خودشان هم گفته اند». این مجریان تلویزیون چارهای ندارند، عادت کردهاند. مگر چند نفر دیگر مانده است که دکتر نیست؟! جالب است بدانید که بسیاری از مجریان رادیو تلویزیون یا دکترند یا دانشجوی دکتری! دو سال پیش هم در مراسم تولد اسکندر فیروز هم که بودیم بعضی میگفتند «دکتر فیروز».
تلفن زنگ میزند: «آقای دکتر میخواستیم برایتان فکسی بفرستیم. ممکن است سمت خود را بگویید؟». میپرسم منظورتان چیست؟ مگر باید سمتی داشته باشم؟ مگر همین عضو هیئت علمی کافی نیست؟ می گوید: «شما استاد تمامید؟». می گویم چطور مگه، ولی چه فرقی میکند، این تمام ممامها مگر دردی هم از جامعه حل میکند!؟ پاسخ میدهد: «برای بعضی ها مهم است. به همین دلیل ما از قبل چک میکنیم که بعداً مورد اعتراض قرار نگیریم».
در گذشته دکتر را برای پزشکان استفاده میکردند. حتی خیلی پیش میآمد که ما وقتی به روستایی و حتی ترمینال مسافربری میرفتیم و کسی از همراهان از پیشوند دکتر استفاده میکرد، مردم عادی سوالات پزشکی خودشان را مطرح میکردند. به مدد گسترش انبوه ظرفیتهای دکتری در دانشگاهها، خوشبختانه به زودی، وزارت علوم روی وزارت صنایع را کم میکند: اگر وزارت صنایع همه را خودرو دار کرد، وزارت علوم، بهداشت و دانشگاه آزاد همه را دکتر دار میکنند. این مجریان صدا و سیما هم که تقصیر ندارند، مگر می شود شما صاحب نظر باشید و تا به حال دکتر نشده باشید. پس حتما گاگولید!
به حال نزار ملتی باید گریست که با این همه دکتر در همه زمینهها طبیعتش پر است از زباله، جادههایش شدهاند میدان جنگ و روزی ٥٠-٦٠ نفر را میکشند، هوایش پر است از دود و گرد و خاک، سرطان و بیماریهای قلبی در هر خانهای یکی-دو قربانی گرفته است، آبخوانها، تالابها و رودخانههایش خشک شدهاند، جنگل و مرتعش یا نابود شده است و یا اگر هنوز لکهای از آن مانده است، در آتش میسوزد، توله یوز پلنگی که افتخار ملی کشور است و از جمعیتش ٤٠-٥٠ تا بیشتر نمانده است از ترس سگ گله بالای درخت میرود و یا زیر چرخ ماشین له میشود؛ کودکان معصومش را هم میگیرند و با ٥٠ کارد سلاخی میکنند، چشمانشان را در میآورند و به آنها تجاوز میکنند، آنهم نه سالی یکی که هر چند هفته اخبارش جیگرمان را آتش میزند.
من از دکتر بودنم شرمسارم. تو را به خدا اگر من را دوست دارید به من یکی چنین توهینی را نکنید، هر چند که ته دلم از «دکتر» خطاب شدن کیف میکنم!
منبع: کانال تلگرام انجمن صنايع خوراك دام، طيور و آبزيان ايران