حکیم مهر - بعد از آنکه رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و رئیس فدراسیون سوارکاری انگشت اتهامشان را در موضوع مرگ ببر وارداتی به سوی سازمان دامپزشکی کشور نشانه رفتند و این سازمان را متهم نمودند حالا نوبت توهین به دامپزشکان فرارسیده است.
دکتر ناصر کرمی سردبیر خبرگزاری محیط زیست ایران با مقایسه توهین آمیز ، دامپزشکان امروز ایران را به دکترهای فکل قشنگ تعبیر نموده و بیطار اسب خسروپرویز - شبدیز نام اسب خسرو پرویز بوده است - را از آنان آزمودهتر دانسته است!
متن یادداشت دکتر ناصر کرمی به این شرح است :
ابتدا: می گویند شیرها 14 تا نبوده و 8 تا بوده، بیماریشان مشمشه نبوده و چیز دیگری بوده، نه به ضرب گلوله با داروی بیهوشی کشته شده اند، کشتنشان هم اجتناب ناپذیر بوده است. باید گفت مشکل رسیدن به همین وضعیت است.اینجا توی باغ وحش بغل گوش تهران درباره تعداد انی شیرها، آنهایشان که مرده اند و آنهایشان که کشته شده اند و آنهایشان که هنوززنده اند تا حالا صد جور خبر وآمار متفاوت داده اند، بدا به حال چند یوز آواره در میلیونها هکتار اراضی درندشت کویر مرکزی ایران. چند ماه است که این شیرها مریضند و یک به یک مرده اند. اما هنوز دامپزشکی و مدیریت باغ وحش علیه یکدیگر اطلاعیه داده اند. آن یکی می گوید اساساً غذای شیر گوساله است و این یکی می گوید شیر فقط باید خر بخورد.
البته خیلی از جوانب موضوع قابل چشمپوشی است. لابد چون مرگ رسد چه بغداد و چه بلخ. اما این مهم است که تا حالا کسی به صرافت نیفتاده چند قلاده شیری را که توی دو قفس کنار هم جان می سپرده اند بشمارد و کس هم نیست که دریابد چرا مریض شده اند. لابد باید هربرت جورج ولز بیاید و با ماشین زمانش دست بکند توی تاریخ و بیطار شبدیز خسرو پرویز را برای نجات باقی مانده حیوانات باغ وحش تهران به یاری فرا خواند. به ظاهر آن بیطار، آزموده تر از این دکتورهای فکل قشنگ بوده است.
بعد: البته تصویر خیلی غم انگیزی است. شــیرهایی که یک به یک زیر آسمان برفی به پشت قفس بویناک و تاریک شــــــان برده می شوند و کسی که خود دارد از سرما می لرزد به شقیقه آنها شلیک می کند.شاید غم انگیز تر سرنوشت آنها باشد که در آن باغ وحش باقی مانده اند. همان بویناکی و فلاکت را باید تحمل کنند، تا کی که بمیرند.
به قول شهید بلخی :"
دوشم گذر افتد به ویرانه طوس دیدم که نشسته جغد جای طاووس
گفتم چه خبر داری از این ویرانه ؟ گفتا خبر این است که افسوس افسوس
سرانجام : قبلاً هم نقل شده بود که ناظر خارجی پروژه حفاظت از یوز آسیایی (جورج بی شالر) در گزارشش بریا مقامات بالادست در برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد نوشته بود در ایران نه تنها اراده جدی برای حفاظت یوز قابل مشاهده نیست نه تنها مدیریت کارآمدی برای اجرای این پروژه به چشم نمی خورد، بلکه حتی کارشناسانی هم که بتواند رد یوز را تعقیب کند،در ایران وجود ندارد. مسئله همین است. ظاهراً بعد از بیطار شبدیز دیگر در ایران کسی که بتواند حیوانی را یا زیستگاهی را ضبط و ربط کند، پدید نیامده. می گویند مربیان داخلی فوتبال کار آمد نیستند و برای تیم ملی حتماً باید یک مربی خارجی استخدام کرد. چرا همین فکر را برای زیستگاه ها و حیات وحش ایران نمی کنند؟ این یک پیشنهاد جدی است. مدیریت همه زیستگاه های حیات وحش در ایران به پیمانکاران مجرب خارجی سپرده شود. باغ وحشها یا تعطیل شوند، یا شرایط استاندارد پیدا کنند و در هر حال مدیر آنها کارشناس کار آزموده خارجی باشد. اهمیت تنوع زیستی و میراث طبیعی این کشور قطعاً کمتر از اهمیت تیم ملی فوتبال نیست. من مطمئنم یک کارشناس خارجی حداقل این است که چهار عمل اصلی در ریاضی را بلد است و می تواند حیواناتی را که داخل یک قفس پیش چشمانش ردیف شده اند، بشمارد. ظاهراً فعلاً همین بضاعت هم در ایران کیمیاست.
خبر مرتبط :