رؤسای دانشگاهها و دانشکدهها نباید در حد تدارکاتچی باقی بمانند: موردِ کلینیکهای دامپزشکی
دکتر کامران شریفی
دانشیار دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد
در افتتاحیه كنگره ارتباط صنعت و دانشگاه كه در سال ١٣٧٤ در دانشكده مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، معاون پژوهشی وقت وزارت، دکتر فتحالله مضطرزاده با اندوه چنین گفت: «دانشگاه باید پیوندهای خود را با صنعت مستحكم كند و اعضای هیئت علمی باید به پژوهش روی بیاورند و دیگر خوب درس دادن افتخاری ندارد زیرا اكثر فارغ التحصیلان ما كار پیدا نمی كنند!». از آن سو، وزیر وقت كار و امور اجتماعی بارها اعلام كرده بود كه «مسئولیتی در زمینه پیدا كردن شغل برای فارغ التحصیلان دانشگاه ها متوجه این وزارت نیست». سرنا را از سر گشاد زدن عواقب بدی دارد و هشدارهای پیدرپی دلسوزان و اندیشمندان در آهن سرد مسئولین بی تاثیر می نماید.
«فرزندانی که بدون آموزش کافی روانه اجتماع می کنید را بعد از دانشآموختگی همچنان زیر بال و پر بگیرید!»
علم در برابر پرسش، معنا و مفهوم می یابد. در غرب اگر دانشگاه توانست توسعه یابد، از آن رو بود كه اجتماعی بود از افرادی كه با خدمات متقابل و الزامهای اجتماعی پیوندی واقعی داشتند. (دولیبرا، آلن؛ تاریخنگار و فیلسوف فرانسوی - پیشگامان عرب رنسانس اروپایی-، مترجم: افشین جهاندیده، سال بیست و هشتم، ۱۹۹۷، شماره ۳۲۱، صص ۴-۹، تاریخ انتشار در ایران، مهرماه ۱۳۷۶)
در غیرعقلانی ترین روشی که در جهان تقریبا نمونه ندارد، تعداد دانشکدههای دامپزشکی به حدود ۲۵ رسیده است. اگر برای جمع کردن جوانان از خیابان و پاسخ دادن به لهیب و ولع تمنا برای عناوین و مدارک دانشگاهی، توسعه بی رویه دانشگاه ها از دیدگاهی کلان در نزد حاکمیت، عقلانی جلوه کرده است، پی آمدهای بعدی آن را نیز باید مسئولانه بپذیرد و به عوارض چنین تصمیم گیری کلان و خطیری باید گردن بگذارد.
موردِ کلینیک های دامپزشکی را ببینید! تعداد قابل توجهی از دانش آموختگان دامپزشکی بدون هیچ چشمداشتی از دولت، دل به دریا زده سرمایه خود را وارد یک کار خدماتیِ بهداشتی مهم (هم به لحاظ جسمی و هم به لحاظ روحی برای مراجعینشان) کرده اند؛ برای خود و دست کم سه چهار نفر کار ایجاد کرده به معنای واقعی کارآفرین بوده اند. حال بخش های مختلف حاکمیت، بدون هماهنگی با رأس نظام و همچنین با یکدیگر، بدون توجه به این که پَرِ تصمیمگیری ها و مصوبات نظام جمهوری اسلامی را باید در خلق وضعیت موجود ببینند، به شیوه های مختلفی که چندان وزنی از بابت عقلانیت ندارد، با الزام به نصب بنر، با بلوک سیمانی، با ایجاد موانع مختلف برای تاسیس مطب در محل هایی که مردم نیاز جدی برای دسترسی فوری به مرکز خدمات دامپزشکی دارند، اعتبار تصمیمِ کلانِ حاکمیتی که مدعی وفاداری به آن هستند را مرتب نقض می کنند. دامپزشکان دست کم ۱۸ سال از عمرشان را پشتِ نیمکتِ مدرسه و دانشگاه گذراندهاند، در این وانفسای اشتغال دیگر از جانشان چه میخواهیم؟
اگر گشتی در مقالات و پاورپوینت های رؤسای دانشکده های دامپزشکی در ایالات متحده بزنید، ژرف اندیشی اجتماعی و نگرانی برای آتیه دانشآموختگان در آن ها موج می زند. برای مثال رئیس یک دانشکده با کاهش تعدادِ دانشجویان سیاهپوست، نگرانی خود را از این بابت اعلام میکند که در آینده جمعیت سیاهپوست از خدمات دامپزشکی به اندازه کافی برخوردار نخواهد بود و راه کارهایی را برای این مسئله ارائه می کند.
پدیده ای در زیر پوست جامعه دارد پا می گیرد: انسان هایی بسیار شریف و مهربان که تحمل درد و رنج حیوانی بیمار، زخمی یا تصادف کرده را ندارند، آن ها را به بغل گرفته به دنبال کلینیک دامپزشکی می گردند. دکتر دامپزشکی نمی شناسم که با روی خوش با این مراجعین که ممکن است امکانات مالی خوبی هم نداشته باشند اما مهربانند، بدون چشمداشت همکاری نکند. یک لایه قدرتمند از گرایش به زندگی بدون خشونت، در جامعه ای که به دلیل مسائل مالی و اقتصادی ممکن است در معرض گسترش خطرناک خشونت باشد، در حال شکلگیری است. آن را از سرچشمه نخشکانیم.
تا ۱۴ مهر، روز ملی دامپزشکی، چیزی نمانده است. از رئیس دانشگاه فردوسی مشهد، به همراه رؤسای دانشکده ها و بهویژه رئیس دانشکده دامپزشکی و رئیس دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی و رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد رسماً طی نامه ای اداری تقاضا خواهم کرد که در بعد از ظهر همان روز با رعایت اصول بهداشتی مقابله با کورونا برای تقدیر از فرزندان و دانشآموختگانِ خود که کلینیک دامپزشکی تاسیس کردهاند، به مطبشان بروند و با یک شاخه گل از زحمات آن ها تقدیر کنند و چهره مراجعین شان را نیز ببینند که چقدر محبت و دوری از خشونت در چشمانشان موج میزند. از حدود هشتصد عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد هم قطعاً انتظار دارم که به حکم دوستی و همکاری به موجب همین پست با یک شاخه گل و مجهز به ماسک، به نزدیکترین کلینیک دامپزشکی محل سکونت خود بروند و دامپزشکانِ دلسوز و غمخوار مردم و حیوانات را ببینند.
رؤسای دانشگاه ها و دانشکده ها اگر در برابر مشکلات دانشآموختگان شجاعانه نجنگند و از آنها دفاع نکنند، به قول خاتمی فقط تدارکاتچی ای بیش نیستند و از پیوند بین علم و الزامات اجتماعی چیزی نفهمیدهاند. برقراری پیوند با دانشآموختگانِ تمامی رشتهها وظیفه تمامی اعضای هیات علمی است.
کامران شریفی
دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد
۹۹/۰۷/۰۳
بنده آلن دولیبرا را نمی شناسم ولی در همین سایت بارها نوشتم اگر به زعم برخی از اعضاء جامعه دامپزشکی کیفیت آموزش در دانشکده ها پایین است یا تعداد دانشجویان این رشته زیاد است یا ... مقصر اصلی سازمان دامپزشکی کشور است که او هم آلن دولیبرا را نمی شناسد و رابطه متقابل دانشگاه و خدمات و روابط اجتماعی را نمی تواند برقرار کند! و نتوانست پرسشی طرح کند تا علم در برابر آن مفهوم و معنا پیدا کند
از استان خراسان رضوی با این عظمت با این تعداد شهرستانها و شبکه های دامپزشکی و .... چقدر برای دانشکده دامپزشکی " طرح مسأله " صورت گرفته ؟ چقدر مشکلات جامعه دامنپزشکی و دامداران و دام و ... به جناب دکتر شریفی و همکارانشون ارایه شده تا ذهن دانشجویان را درگیر مسایل روز دامپزشکی کشور بکنند؟(رابطه بخش سقط جنین دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی را با آزمایشگاه مرکزی اداره کل خ. رضوی ببینید خود گویای خیلی حقایق است)
اگر درخواست بنر هست و با بلوک سیمانی به استقبال دامپزشک می روند بنده مسئولیت را متوجه سازمان و نظام دامپزشکی میدانم و استاد دانشکده اصولا مسائلی اهم از این مهم دارد.