برای نخستین بار، تعرفه‌های خدمات درمانی دامپزشکی بخش خصوصی در ۳ ماهه نخست سال ابلاغ شد

لطفا خود جداول تعرفه را نیز بگذارید

در کنار تمام کاستی های این روزهای دامپزشکی این خبر واقعا جای خوشحالی و قدردانی دارد
متشکریم از مسببین

لایک دارید

سلام جای تشکر دارد اما سوال این جاست که چرا وزیر محترم این بار زودتر ابلاغ کردند؟
اصلا در سنوات قبلی چرا دیر اقدام می شد؟
لطفا مسئولین ابهامات را برطرف نمایند.
درضمن فایل جداول کجاست؟

وزیر محترم لطفی نکردند لطفا منتی نگذارید البته از پیگیری مسیولین سپاسگزاریم ولی...

ممنون از زحمات دکتر صفری و دکتر ماکنعای
اگر اتحاد باشد همه چیز در مسیر درست استقرار می یابد

لطفا نرخ تعرفه ها را اعلام بفرمایید در کانال نظام دامپزشکی هم چیزی نبود

سلام
ممنون از زحمات شما
صرف نظر از اینکه باید دید چقدر نرخ تعرفه ها با تورم تطابق دارد اما اعلام زودهنگام آن جای خوشوقتی است و بنده به عنوان عضو نظام دامپزشکی تشکر میکنم

حالا لالای لالای لالالای لای
دیرین دیرین دیرین دیرین دین دین
هورا هورا هورا

وزیر جانم موندنی نمیشی
دیگه دیره واسه این اقدامات

سلام
به نظرم تعرفه بخش خصوصی رو خود نظام باید آماده، برآورد و ابلاغ نماید
با احترام به سازمان دامپزشکی و وزیر محترم جهاد

شنیده ها حاکی از درگیری عجیب دو سازمان است
ببینیم کی کی و با خاک یکسان می‌کنه
سازمان دامپزشکی با اون همه امکانات و ابزار و یراق یا نظام با تاکتیک‌ها و شگردهای مرموزش
آدم یاد تام و جری میفته

جایگاه پیرا دامپزشکان کجاست؟
خدایا کمک کن

متاسفانه انقدر انتظارات پایینه که انجام کاری در مهلت قانونیش که وظیفه یک مجموعه‌ست رو باید جشن گرفت!

روستایی فقیری که از تنگدستی و سختی معیشت جانش به لب رسیده بود، نزد کدخدای ده رفت و گفت:
کدخدا، فشار زندگی آنقدر مرا در تنگنا قرار داده که به فکر خودکشی افتاده ام. از روی زن و بچه هایم خجالت می کشم، زیرا حتی قادر به تامین نان خالی برای آنان نیستم. با زن، شش فرزند قد و نیم قد، مادر و خواهرم در یک اتاق کوچک مخروبه زندگی می کنیم، که با هر نم باران آب به داخل آن چکه می کند. این اتاق آنقدر کوچک است که شب وقتی چسبیده به هم در آن می خوابیم، پای یکی دو نفرمان از درگاه بیرون می ماند. دیگر ادامه این وضع برایم قابل تحمل نیست... پیش تو آمده ام تا نزد او شفاعت کنی که گشایشی در وضع من و خانواده ام حاصل شود.
کدخدا پرسید:از مال دنیا چه داری؟
روستایی گفت:همه دار و ندارم یک گاو، یک خر، دو بز، سه گوسفند، چهار مرغ و یک خروس است.
کدخدا گفت:من به یک شرط به تو کمک می کنم و آن این است که قول بدهی هرچه گفتم انجام بدهی.
روستایی که چاره ای نداشت، ناگزیر شرط را پذیرفت و قول داد....
کدخدا گفت:امشب وقتی خواستید بخوابید باید گاو را هم به داخل اتاق ببری.
روستایی برآشفت که: آملا، من به تو گفتم که اتاق آنقدر کوچک است که حتی من و خانواده ام نیز در آن جا نمی گیریم. تو چگونه می خواهی که گاو را هم به اتاق ببرم؟!
کدخدا گفت: فراموش نکن که قول داده ای هر چه گفتم انجام دهی وگرنه نباید از من انتظار کمک داشته باشی.
صبح روز بعد، روستایی پریشان و نزار نزد کدخدا رفت و گفت: دیشب هیچ یک از ما نتوانستیم بخوابیم. سر و صدا و لگداندازی گاو خواب را به چشم همه ما حرام کرد.
کدخدا یکبار دیگر قول روستایی را به او یادآوری کرد و گفت:امشب علاوه بر گاو، باید خر را نیز به داخل اتاق ببری.
چند روز به این ترتیب گذشت و هر بار که روستایی برای شکایت از وضع خود نزد کدخدا می رفت، او دستور می داد که یکی دیگر از حیوانات را نیز به داخل اتاق ببرد تا این که همه حیوانات هم خانه روستایی و خانواده اش شدند!
روز آخر روستایی با چشمانی گود افتاده، سراپای زخمی و لباس پاره نزد کدخدا رفت و گفت که واقعا ادامه این وضع برایش امکان پذیر نیست!
کدخدا دستی به ریش خود کشید و گفت: دوره سختی ها به پایان رسیده و به زودی گشایشی که می خواستی حاصل خواهد شد.
پس از آن به روستایی گفت که شب گاو را از اتاق بیرون بگذارد!
ماجرا در جهت معکوس تکرار شد و هر روز که روستایی نزد کدخدا می رفت، این یک به او می گفت که یکی دیگر از حیوانات را از اتاق خارج کند تا این که آخرین حیوان، خروس نیز بیرون گذاشته شد.
روز بعد وقتی روستایی نزد کدخدا رفت، کدخدا از وضع او سئوال کرد.
روستایی گفت: خدا عمرت را دراز کند ، پس از مدتها، دیشب خواب راحتی کردیم. به راستی نمی دانم به چه زبانی از تو تشکر کنم. آه که چه راحت شدیم.
حالا شده حکایت ما و نظام دامپزشکی و تعرفه ها
بعد از سه ماه که از سال گذشته تعرفه ها اعلام شده
کلی تشکر هم می کنیم و خوشحالیم

تعرفه واکسیناسون دام و طیور خیلی پایین هست

بسیار بسیار بسیار عالی ، تعرفه که حرف ندارد ، دقیقا در راستای حمایت از بخش کشاورزی و دامداران و مرغداران فقیر و فلاکت زاده و تازه در پایان دولت رزومه عالی از خودتون بجا گذاشتید ،دام‌زشکان هم که مدعی ، پولدار ، مفسد اقتصادی و..... بهتر شد کا گامی در جهت کنترلشون کردید ، کار راحته از روستا میام شهر کارمون رو انجام میدیم و گزمه و نگهبان های شهر هم رسالت خودشون رو بخوبی انجام میدن ، فقط اینکه ما روستایی ها اصول شما شهری ها رو نمی‌دونیم تعداد ماموران رو زیاد کنید روغن و وازلینش با ما ، باز هم دست شما بزرگواران رو میبوسیم که در انجام درست عملکرد از هیچ کوتاهی کوتاه نمیاید . اینم از سر ما زیاده ،می‌ترسیم بدتر از شما بیان ، لطفا مواظب خودتون باشید ، یا حق