حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «کار در کلینیک دامپزشکی ارتباط زیادی با جنسیت ندارد اما خانم دامپزشکی که وارد فارم میشود، اولا باید عاشق باشد و ثانیا باید بپذیرد که بوی گوسفند و گاو میگیرد و حتما کثیف میشود»؛ این را یکی از بانوان موفق دامپزشک در حوزه دام بزرگ به حکیم مهر میگوید.
«دکتر منصوره جابری» ضمن عدم پذیرش محدودیتهای فیزیکی بانوان در کار دام بزرگ تصریح میکند: «دکتر قمصری استاد جراحی ما بودند و همیشه میگفتند که هیچ زمانی نگویید که جثه من مناسب نیست و توانایی این کار را ندارم. یک دامپزشک باید در فارم برای انجام امور ایده و فکر بدهد، لذا هیچ زمان نباید کم بیاورد. من هم واقعا تا الان پیش نیامده که کاری را از لحاظ جثه نتوانم انجام دهم. اما رفتوآمد در جادههای روستایی برای یک کلینیسین خانم مشکلات خاص خود را دارد.»
وی در گفتوگو با حکیم مهر معتقد است که که روستاییان خیلی زود به کار کلینیسینهای خانم اطمینان میکنند: «آنها دلسوزی و وقت گذاشتن را میدیدند و لذا به راحتی ارتباط برقرار کردند. دامدارها واقعا راضی بودند و همین الان هم که دیگر کلینیک ندارم، اگر کاری داشته باشند، تماس میگیرند و میدانند که هر لحظه شبانهروز که باشد، من جواب میدهم و راهنمایی میکنم که چه کارهایی باید انجام دهند.»
حکیم مهر: چه شد که به دامپزشکی علاقهمند شدید؟
ابتدا میخواستم که در رشته پزشکی شرکت کنم اما قبل از کنکور رفتوآمدهایی به بیمارستان برای من پیش آمد و در آنجا با چند پزشک آشنا شدم و وقتی شرایط کاری رزیدنتهایی را که مثلا متخصص زنان یا داخلی بودند، دیدم، احساس کردم که هیچ علاقهای به رشته پزشکی ندارم. از طرفی کار کردن با دام و حیوانات را دوست داشتم و تصمیم گرفتم که دامپزشکی را انتخاب کنم. وقتی نتایج اولیه و رتبهام را به استادم در آموزشگاه نشان دادم، گفت اگر این کارها را انجام بدهی، در رشته پزشکی پذیرفته میشوی. من گفتم که میخواهم دامپزشکی بخوانم. گفت پس برو و در خانه بخواب، چون قبول میشوی. شکر خدا من همان سال در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شدم و با علاقه هم خواندم.
حکیم مهر: ورودی چه سالی و کدام دانشگاه هستید؟
سال ۷۵ دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران.
حکیم مهر: شرایط تحصیل و فضای دانشگاه در آن زمان چطور بود؟
خیلی خوب بود و همه اساتید عالی بودند. شرایط تحصیل و فارمهایی که دانشگاه تهران در امینآباد و مرزآباد داشت، برای کسی که میخواست کار را یاد بگیرد، عالی بود. آن زمان اساتید همراهی زیادی با دانشجویان میکردند و هر زمان که میخواستیم با هر کدام از اساتید به فارم برویم، این امکان به راحتی وجود داشت و کار را یاد میگرفتیم.
حکیم مهر: وقتی میخواستید کار درمانی انجام دهید، نگاه به زنان چطور بود؟
من در تهران مسئول فنی داروخانه بودم و بعد از ظهرها بهعنوان مشاور به دو گاوداری شیری میرفتم. استقبال و اطمینان در تهران خیلی بهتر بود و یادم هست که خیلی راحت این مسئله را پذیرفته بودند. سال ۸۴ که به قم آمدم و در اینجا کلینیک تاسیس کردم، این مساله کمی برای آنها سخت بود؛ مخصوصا اینکه سن من هم پایین بود و خیلی این مسائل را باور نداشتند اما زمانی که کار را دیدند، علیالخصوص روستاییان خیلی زود اطمینان کردند. چون دلسوزی و وقت گذاشتن را میدیدند و لذا به راحتی ارتباط برقرار کردند. دامدارها واقعا راضی بودند و همین الان هم که دیگر کلینیک ندارم، اگر کاری داشته باشند، تماس میگیرند و میدانند که هر لحظه شبانهروز که باشد، من جواب میدهم و راهنمایی میکنم که چه کارهایی باید انجام دهند.
حکیم مهر: این شغل چه سختیهایی میتواند برای خانمها داشته باشد؟
کار در کلینیک یک شغل ۲۴ ساعته است و این مساله ممکن است برای خانمها در شرایط جامعه امروز ما زیاد سازگار نباشد. هر لحظه ممکن است دامدار تماس بگیرد و خانم دکتر دامپزشک باید برود و نمیتواند بگوید که من خانم هستم و الان میترسم و نمیتوانم بیایم. خود من پیش از مادر شدن، خیلی راحت بودم. بعد از ظهر، غروب یا حتی شب برای ویزیت کیس میرفتم و نهایتا اگر یک دامداری را نمیشناختم، همسرم همراه من میآمد. البته این دست مشکلات برای آقایان دامپزشک هم وجود دارد. وقتی دامدار در فصل زمستان ساعت ۸ شب تماس بگیرد و بگوید بیا، ممکن است همکار آقا هم قبول نکند و نرود، لذا این مشکل خیلی ارتباطی به جنسیت ندارد.
حکیم مهر: آیا ممکن است که دامپزشک خانم برای انجام بعضی از کارها از لحاظ توانایی جسمی دچار مشکل شود؟
دکتر قمصری استاد جراحی ما بودند و همیشه میگفتند که هیچ زمانی نگویید که جثه من مناسب نیست و توانایی این کار را ندارم. یک دامپزشک باید در فارم، برای انجام امور ایده و فکر بدهد، لذا هیچ زمان نباید کم بیاورد. من هم واقعا تا الان پیش نیامده که کاری را از لحاظ جثه نتوانم انجام دهم. اما رفتوآمد در جادههای روستایی برای یک کلینیسین خانم مشکلات خاص خود را دارد.
حکیم مهر: همسر شما چون دامپزشک هستند، شرایط شغلی شما را کاملا درک میکنند. به نظر شما دامپزشکان خانمی که همسر غیردامپزشک دارند نیز میتوانند به راحتی مشغول به کار باشند؟
این کاملا به همسر شخص بستگی دارد. به هر حال اینجا ایران است و فرهنگ ایران را دارد. یک خانم هر چقدر هم که توانمند باشد، در بعضی مواقع نیاز به همیاری دیگران مخصوصا همسر دارد. البته داریم کلینیسینهایی که همسر آنها غیردامپزشک و موفق بودهاند، اما در کل این بستگی به دید همسر دارد، کمااینکه ممکن است یک نفر بگوید من نمیخواهم همسرم به تنهایی جایی برود که این در سایر رشتهها هم وجود دارد. مثلا همسر فلان فوتبالیست خانم اجازه خروج از کشور را به او نمیدهد یا مثلا خانمی کارمند بانک است و همسرش دیگر اجازه ادامه کار به او نمیدهد. در نهایت برای رشته دامپزشکی کمی سختتر است چون باید به خارج از شهر و فارم برویم. اما اگر همسر همراه باشد، قاعدتا مشکلی پیش نمیآید، چه برای دامپزشک یا غیردامپزشک.
حکیم مهر: آیا تاکنون حین معاینه مشکلی برای شما پیش آمده است؟
خیلی. من در حوزه دام بزرگ کار میکنم اما یکی از دوستان پزشک من سگ خیلی بزرگی داشت که آن را در یک کارخانه نگهداری میکرد. من برای واکسیناسیون و ویزیت مراجعه کردم و در اتاق در حال آماده کردن وسایلم بودم تا بیرون بروم که سگ شروع به پارس شدید کرد و حتی کارگر هم میترسید که به او نزدیک شود. من حدود ۲ ساعت در آن اتاق گیر افتادم و نمیتوانستم خارج شوم. از گاو هم که خیلی لگد خوردم. به طور کلی از این مشکلات زیاد داشتیم اما پذیرفتیم و هیچگاه بهعنوان خاطره تلخ از آن یاد نمیکنم.
حکیم مهر: خاطره شیرین چطور؟
بله، خیلی زیاد دارم. مثلا برای روستاییان دام خیلی مهم است. بعد از اینکه نتیجه میگیریم و میبینیم که آنها چقدر خوشحال میشوند و قدردانی خود را به اشکال مختلف نشان میدهند، خیلی شیرین است. یادم است یکبار از کمیته امداد آمدند و گفتند که برخی روستاها مشکل دارند و نمیتوانند به آنجا دکتر دامپزشک ببرند. در یکی از آن روستاها وضعیت خیلی خراب بود، به طوری که از خوراک خودشان به گاو میدادند. یکی از اهالی آنجا به من گفت داروهای گاو من بد است، خوراک نمیخورد و شیر نمیدهد. من میخواهم آن را بفروشم. من گاو را معاینه کردم و گفتم که آبستن است. آن دامدار خیلی خوشحال شد، چون گاوی را که تصور میکرد دیگر به او شیر نمیدهد و به دردش نمیخورد، حالا میدید که قرار است برای او گوساله بیاورد و تبدیل به سرمایه شود. از من خیلی تشکر میکرد، در حالی که من کاری نکرده بودم و این خیلی برای من شیرین بود.
حکیم مهر: شاید از یک خانم دامپزشک بیشتر انتظار برود که در دام کوچک که فضای فانتزیتری دارد، فعالیت کند. شما چرا به حوزه دام بزرگ علاقهمند شدید؟
در دوره تحصیل با اساتیدی مثل دکتر قمصری، دکتر نادعلیان، دکتر نوروزیان و... کار میکردم که من را به دام بزرگ علاقهمند کردند. با دکتر قماشچی هم دفعات زیادی به فارم رفتم و ایشان اثر زیادی روی علاقه من به دام بزرگ داشت. از ابتدا علاقه زیادی به سگ و گربه نداشتم و زمانی هم که وارد قم شدم، آن زمان شرایط کار برای دام کوچک مهیا نبود. در دوران دانشگاه هم نه علاقهای به طیور داشتم و نه به دام کوچک. همیشه هم به بچهها میگویم که در همان دوران دانشگاه علاقه خود را پیدا و روی آن تمرکز کنید تا موفق شوید.
حکیم مهر: اگر به گذشته برگردید، باز هم همین شغل و رشته را انتخاب میکنید؟
حتما.
حکیم مهر: اگر صحبتی برای بانوان علاقهمند به حوزه دام بزرگ دارید، بفرمایید.
این شغل و حوزه کاری فقط نیازمند علاقه است. اگرچه رشته سنگینی است اما همیشه به کنکوریهای علاقهمند میگویم دامپزشکی رشتهای است که اگر درست تحصیل کنید و با علاقه بروید، در این شرایط هم بازار کار آن نسبت به سایر رشتهها خوب است. اول و آخر این که این رشته با توجه به سنگین بودن آن، نیازمند علاقه است و اگر در آن علاقه داشته باشند، حتما موفق خواهند شد.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.