حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی:
اگرچه به طور کلی حرفه دامپزشکی در جامعه مظلوم واقع شده، اما درصد این مظلومیت در
برخی رستههای آن بالاتر نیز میرود. واکسیناتورهای مراکز مایهکوبی یکی از مصادیق
بارز این ادعا هستند، کمااینکه همواره در معرض خطر ابتلا به بیماریهای مشترک بوده
و از طرفی حقالزحمه و تعرفههای آنها هم ناچیز است. بهعنوان مثال درگیری یکماهه
با بیماری تب مالت، اتفاقی است که در حال حاضر برای رئیس انجمن مایهکوبی دامپزشکی استان تهران افتاده و او را خانهنشین کرده است.
۴۵
روز پیش بدون اینکه متوجه شوم، مبتلا به تب مالت شدم
«دکتر سیروس نامی» فارغالتحصیل سال 76 دانشکده
دامپزشکی دانشگاه ارومیه و با حدود ۲۲
سال سابقه کار در مراکز مایهکوبی، در گفتوگو با حکیم مهر،
با بیان اینکه شغل اصلی من فعالیت در مرکز مایهکوبی است و واکسیناتور دامهای
منطقه ورامین، قرچک و پیشوا هستم، در توضیح روز حادثه میگوید: «از ابتدای سال تا
این لحظه حدود ۸ تا ۹ طرح خرید خدمت را با حدود ۷ نفر مایهکوب انجام دادیم که یکی
از موارد آن واکسن بروسلوز دام سبک یعنی گوسفند و بز بود. همانطور که میدانید
گوسفندان ما معمولا به صورت عشایری هستند و دامداریهای آنها خیلی مرتب و در شرایط
ایدهآل نیست. حدود ۴۵
روز پیش به محلی رفتیم که موقعیت فیزیکی آن خیلی بد بود و واکسیناتور ما همکاری نمیکرد
و راضی نبود و از خطرات احتمالی آن میترسید. لذا خود من مجبور شدم به دلیل پوششدهی
کامل منطقه، شخصا اقدام به مایهکوبی کنم.»
وی ادامه میدهد: «متاسفانه وضعیت به شدت نامطلوب بود و من
در حین مایهکوبی در آن دامداری، در تماس مستقیم با دام درگیر بیماری بودم و
همانجا بدون آن که متوجه شوم، مبتلا به بیماری شدم. از حدود یک ماه پیش، احساس
ضعف، درد و ناتوانی در من شروع شد. در ابتدا تصور میکردم که آنفلوانزا باشد. اما
بیماری با درمانهای آنفلوانزا بهبود نیافت و مجبور شدم به یک متخصص عفونی مراجعه
کنم و تست بروسلوز و تب مالت انجام دهم. بعد از انجام تست متوجه شدم که به شدت درگیر
بیماری تب مالت شدهام و در همان بیمارستان به مدت هفت روز بستری شدم.»
دامپزشکی در تامین هزینههای درمان هیچ حمایتی نکرد
دکتر نامی میافزاید: «وضعیت آن قدر شدید شده بود که طحال و
مغز استخوان من درگیر شده بود. از حدود یک ماه پیش درحال انجام استراحت هستم و دیروز
و امروز کمی بهتر شدم. متاسفانه اداره دامپزشکی در بحث هزینههای بیمارستان هیچ
حمایتی از من نکرد و فقط چند تن از دوستان نزدیک من تماس گرفتند و احوالپرسی
کردند. البته از آنجا که خودم تحت پوشش بیمه تکمیلی بودم، نصف مبلغ آن از طریق بیمه
تکمیلی پرداخت شد اما اداره دامپزشکی و سازمان تامین اجتماعی هیچ کمکی نکردند.»
بارها درخواست سختی کار برای مراکز مایهکوبی دادیم
این اتفاق و رنج یک ماهه باعث شد تا دکتر نامی یک بار دیگر
به یاد مشکلات مراکز مایهکوبی بیفتد و به حکیم مهر بگوید: «ما بارها به آقایان
تصمیمگیر یادآوری کردیم که این موارد برای دامپزشک و واکسیناتور خیلی خطرساز
هستند و درخواست سختی کار دادیم اما قبول نکردند. متاسفانه مراکز مایه کوبی مستقیما
در ارتباط با دام قرار دارند و بیماریهایی مثل CCHF، تب مالت، تب کریمه کنگو و سایر بیماریهایی که بین انسان و دام
مشترک هستند، در انتظار این افراد است اما هیچ زمان برای این شغل، سختی کار در نظر
نمیگیرند.»
تامین اجتماعی فقط پول میگیرد و حمایت نمیکند
وی از رنج دیگری به نام بیمه نام میبرد و تصریح میکند: «در
همین طرحهای دولتی هم که انجام میدهیم، هر مبلغی را که سازمان دامپزشکی با ما
قرارداد ببندد، حدود 16 و 7 دهم درصد آن را بیمه میگیرد، اما در ازای آن کوچکترین
خدمتی ارائه نمیکند. مثلا در همین بیماری اخیر من حدود 24 میلیون تومان در بیمارستان
هزینه کردم که تامین اجتماعی حتی یک ریال هم پرداخت نکرد. در صورتی که در همان
قراردادی که ما با بیمه تامین اجتماعی میبندیم، بابت بیمه پرسنل از ما کسر میشود.
در واقع اگر صد میلیون تومان قرارداد داشته باشیم، بیمه قریب به 17 میلیون تومان
از ما میگیرد و هیچ امتیازی هم به ما نمیدهد. ما درگیر میشویم و یک ماه در خانه
و بیمارستان از کار و زندگی میمانیم و بیمه هیچگونه مزایایی برای ما ندارد.»
غیر از خودم، سه نفر دیگر از پرسنل درگیر این بیماری شدند
رئیس انجمن مایهکوبی استان تهران خطاب به سازمان دامپزشکی و
نظام دامپزشکی درخواست میکند برای افرادی که ناچار هستند به صورت مستقیم با دام
در ارتباط باشند، شرایط ویژهتری را قائل شوند: «غیر از خودم، سه نفر دیگر از
پرسنل مایهکوب من در سالهای گذشته درگیر همین بیماری شدند. این بیماری غیرقابل
بهبود است و تا آخر عمر با بیماران میماند. ممکن است که فرد امسال آنتیبیوتیک
مصرف کند و بهتر شود اما دو سال دیگر دوباره عود میکند. لذا باید سختی کار در نظر
گرفته شود یا حداقل بیمهای که بابت قرارداد از ما میگیرند، کارآمد باشد، درصورتی
که الان به هیچ دردی نمیخورد. کمااینکه قبلا اتفاق افتاده که دست پرسنل ما در حین
کار، آسیب دیده است. ما به بیمه مراجعه کردیم و گفتند که همان لحظه باید به ما خبر
میدادید که ما به آنجا میآمدیم و بازرس ما صحنه را میدید تا برای شما جبران
خسارت کنیم. درصورتی که وقتی سانحهای پیش میآید، اولین و عاقلانهترین کار این
است که ما به مراکز درمانی مراجعه کنیم، نه اینکه بمانیم تا بازرس بیمه بیاید و ببیند
که چنین اتفاقی افتاده یا نه.»
وی ادامه میدهد: «همچنین بارها خواستهایم که برای بیماریهای
مشترکی مثل شاربن، بروسلوز و..، حداقل قیمت و دستمزد را نسبت به واکسنهای دیگر یک
مقدار بالاتر ببرید که واکسیناتور به این کار راغب باشد، چون ریسک کار خیلی
بالاست. با این وضعیت واکسیناتور به حرف ما گوش نمیدهد و با خود میگوید چرا باید
به خاطر 20 راس گوسفند به جایی بروم که بابت هر کدام دو هزار تومان درنظر بگیرند و
حقالزحمه نهایی من 40 هزار تومان شود. چرا باید با این مبلغ جان خودم را به خطر بیندازم؟
البته امسال قانونی تصویب شده که بابت واکسن بروسلوز، 40 درصد بیشتر از تعرفه
معمول سایر واکسنها پرداخت شود، اما آن هم عملی نشده است و طبق همان تعرفه پرداخت
میشود.»
دکتر نامی تصریح میکند: «عدم رغبت واکسیناتورها به انجام
واکسن بروسلوز در حالی اتفاق افتاده که بیماری بروسلوز یک بیماری مشترک است که ما
باید حتما از آن جلوگیری کنیم، چون خطرات انسانی دارد. وقتی گلههای گوسفندی درگیر
شدند، خود دامدار هم به دلیل اینکه به شکل مستقیم از شیر و لبنیات او استفاده میکند،
درگیر میشود. عرضه همین شیر و لبنیات در فروشگاههای لبنیات محلی باعث میشود که
درگیری بیماری بروسلوز در جامعه انسانی بالا برود که متاسفانه همین اتفاق افتاده
است و آمارهای وزارت بهداشت حکایت از این دارد که بیماری در این چند سال بیشتر شده
است.»
مراکز واکسیناسیون وابسته، همه چیز را خراب کردهاند
وی ضمن انتقاد از اینکه مراکز مایهکوبی در سالهای اخیر
مورد اجحاف زیادی قرار گرفتند، میگوید: «طبق قانون، مرکز مایهکوبی به صورت مستقل
تعریف شده است. اما سازمان دامپزشکی در دو سال گذشته ویرایش را عوض کرده و حق واکسیناسیون
مراکز مایهکوبی را به صورت غیرقانونی به کلینیکهای دامپزشکی واگذار کرده است.
متاسفانه از آنجا که این مراکز نیرو ندارند، به فروش واکسن روی آوردهاند، در صورتی
که قانون، پنج مقوله آزمایشگاه دامپزشکی، مرکز مایهکوبی، کلینیک، داروخانه و بیمارستان
را به صورت جداگانه تعریف کرده است. این در حالی است که سازمان دامپزشکی طی دو سال
گذشته، به صورت زیرنویس در پروانه کلینیکها آورده که این مراکز مجاز به انجام مایهکوبی
هم هستند.»
دکتر نامی ادامه میدهد: «این سیاست باعث شده که مراکز مایهکوبی
به شدت در معرض نابودی قرار گیرند، چون تعداد کلینیکها خیلی بالاست و هرکس با
کمترین تجهیزات، درخواست مرکز مایهکوبی وابسته میکند. این مراکز مایهکوبی
وابسته وجهه قانونی ندارند و باعث شدهاند که مراکز مایهکوبی به تدریج به سمت تعطیلی
پیش روند و دیگر آن حس و حالی را که واکسیناتورها قبلا در حوزه پیشگیری داشتند و
نظارت میکردند و برای واکسیناسیون به دنبال دامهای روستاها میافتادند، نداشته
باشند.»
وی اظهار میکند: «دادن مجوز به کلینیکها برای کار واکسیناسیون،
علاوه بر خراب کردن کار ما، کار سازمان را هم دچار مشکل میکند، چون با این روند هیچ
آمار و اطلاع دقیقی از واکسیناسیون در دست نیست. مراکز واکسیناسیون مستقل هم قدم
به تعطیلی گذاشتند چون میبینند که دیگر کار برای آنها صرفه اقتصادی ندارد، چون
خود دامدار میتواند واکسن را از یک کلینیک تهیه کند دیگر هزینه تزریق هم نمیدهد.
همین روند اشتباه باعث ایجاد بقایای مواد بیولوژیک در جامعه میشود. چون باقیمانده
امحا نشده و در محیط رهاسازی میشود و خود این مساله، خطرات زیادی را برای جامعه
دامی و انسانی به بار میآورد.»